ایستاده بر چکاد عشق

عیدی نعمتی

ایستاده بر چکاد عشق

آبی ی آسمان

سقفِ سینه اش

با شورشی

در زانو هاش

زن

پرچم را رها نمی کند .

غرورش به ستاره می رسد

آرامشش به زلال آب

تا

دیوارِ آیه های جهل فرو ریزد

تا خانه تا خیابان

همه شور پرواز

تا رهایی رویایی نزدیک باشد.

گرفتار

در حلقه ی بازجو های درنده رفتار

دستبند، قپانی، شلاق

که خط می کشد چون تیغ

تا

پرِ پرواز را ببُرند

در تیک تیکِ زمان

از یاد مبر

این شاهین گرفتار در قفس .

با شورشی در زانوهاش

زن

پرچم را رها نمی کند .

چهارشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۶ برابر با ۲۴ ژانويه ۲۰۱۸ 

-----------------------------------

نام ‎دختر قهرمان خیابان انقلاب نماد ‎تظاهرات سراسری، بنا بر تحقیات خیابانی ‎ ويدا موحد است که ٣١ سال دارد و مادر كودكى ١٩ ماهه است.

.............................

پرچم سفید، پرچم طغیان و تمرد

شهاب برهان

ویدا موحد یا " دختر خیابان انقلاب"؟ هر دو یک چیز اند. کسانی ممکن است او را دنباله رو مسیح علی نژاد بدانند. اما دستور مسیح علی نژاد، روسری سفید بر سر کردن بود؛ این زن روسری سفید را از سر برداشت.

کاری که این زن به تنهائی در خیابان انقلاب کرد، انقلاب بود. او با این کار پایان یک عصر را  اعلام کرد: " آش رشته" تمام شد! التماس به مراجع ضد زن برای اصلاح قوانین ضد زن تمام شد. دخیل بستن به اصلاح طلبان اصلاح ناپذیر تمام شد.

این نخستین بار در تاریخ است که پرچم سفید، نه علامت صلح و تسلیم، که پرچم طغیان و تمرد می شود.

...........................

او ايستاده تنها، بر فراز تنهايي خودش و تنهايي زنان

مینا خانی

دختر انقلاب يا هر چيزي كه صدايش مي كنند، در حركتي سمبليك به روح يك نياز جمعي پاسخ داد. تنهايي او در اين حركت بازنمايي بسيار نماديني دارد. او ايستاده تنها، بر فراز تنهايي خودش و تنهايي زنان در مورد مبحث حجاب اجباري به عنوان يكي از ابتدايي ترين قوانين ضد زني كه از ابتدايي ترين حقوق زنان را از آن ها گرفته است. دختر انقلاب حتي تيپي به معناي عام از "زن" را در نوع پوشش خودش بازنمايي نمي كند، با لباس هايي "زنانه"، آرايشي "زنانه"، كفشي "زنانه". اينطور بازهم اين را بازنمايي مي كند كه سركوب سيستماتيكي كه زنان در ايران تجربه مي كنند ربط خيلي بي واسطه اي به ترم هاي سياليت جنسيت هم ندارد. او زن است، بر اساس بيولوژي زنانه و به واسطه ي اين بيولوژي در ان خطه شيوه اي از سركوب را تجربه مي كند كه باز ويژگي اجتماعي و وجه ي اجتماعي تجربه ي زن بودن او را منحصر به فرد مي كند.

او تنهاست، يك تكه چوب دارد كه روسري سفيدي را به او بسته، از قالب سلفي گرفتن از خودش در فضايي بسته تر و يواشكي تر درامده و قامت راست كرده با همان چوب تا در همان حين كه بسياري از مردان از او عكس يا فيلم مي گيرند دستگير شود.

در تمام اين چند روز همزماني اعتراضات سراسري و تنهايي يك زن احساس غريبي را انعكاس مي دهد. اين تنهايي و اين همزماني هم به صورت سمبليك ياداور خيلي چيزهاست، ان هم اينكه به محض اصرار ورزي و برون ريزي اين تنهايي سر يكي از مسائل زنان مي تواند اين تنهايي از تنهايي حسي دروني كاملن تبديل به تنهايي بيروني و واقعي بشود.

فمينيسم و برابري زن و مرد و تئوري سياليت جنسيت به هيچ عنوان به معناي انكار تجربه هاي زنانه و مردانه نيست، چنين خلطي از مبحث تنها به خدمت ارتجاع مي آيد.

اشاره به تنهايي زنان در مطرح كردن مسائلشان از واقعيتي مادي نشات مي گيرد و واكنشي كه به سرعت با برچسب هويت چنين اشاره اي را در نطفه خفه مي كند، در بهترين حالت برخوردي سهل انگارانه با مساله است

.........................