اختلافات
جناحهای
حکومتی به
روایت خودشان!
قسمت
دوم
بیانیه
ستاد مردمی
حمایت از دکتر
احمدی نژاد در
خصوص جریان
انحرافی در
اصولگرایی
"عماریون"-
2 اردیبهشت 1390
بسم رب
الشهداء
والصدیقین
بیانیه
ستاد مردمی
حمایت از دکتر
محمود احمدی
نژاد شهرستان
تبریز و 209 ستاد
محله ای این
ستاد در خصوص
جریان انحرافی
در اصولگرایی
بدینوسیله
به اطلاع امت
شهید پرور می
رساند این
ستاد که یکایک
بدنه آن در
انتخابات نهم
و دهم ریاست
جمهوری شبانه
روز فعالیت
خود را در راستای
پیروزی دکتر
احمدی نژاد
بدون هیچ ادعا
سهم گیری
انجام داده است
و پس از
انتخابات هر
یک به خانه و
کار خود رفته
و هیچ امتیازی
هم نگرفته اند
، تنها معیار خود
از این فعالیت
ها را شاد
نمودن مقام
عظمای ولایت
تحقق خواسته
های توده
عوموی مردم با
روی کار آمدن
دولت مکتبی
(مکتب اسلامی)
، عدالتخواه و
ولایتمدار
قرار داده
است.
بعد از
انتخابات نیز
در افشای چهره
نفاق و شفاف سازی
جریان فتنه به
تکلیف خود عمل
نموده و باز همچون
سربازانی
وفادار برای
یاری مقام
معظم رهبری
وارد عمل شده
است. اینک نیز
که کار بجایی
رسیده است
علامه
والامقام آیت
الله مصباح یزدی
سخن از
فراماسونری
جدید و تشکیل
جبهه نفاق در
جریان
اصولگرایی به
میان آورده
است ،
بدینوسیله
ستاد مردمی
حمایت از دکتر
محمود احمدی
نژاد شهرستان
تبریز به
همراه 209 ستاد
محله ای خود
مواردی در
راستای شفاف
سازی و اعلان محکومیت
جریان نفاق در
بدنه
اصولگرایی را
اعلام می
دارد:
1.
اسفندیار
رحیم مشایی که
در اول کار
دولت از سوی
مقام معظم
رهبری برای انتصاب
در معاونت
اولی رئیس
جمهور منع شد
بعد از این
فرمان مقدس از
سوی رئیس
جمهور با بال
و پری بیشتر و
اختیاراتی نا
محدود و
دخالتهای مر
موزانه در همه
امور
متاسفانه
مورد استفاده قرار
گرفت و این
زخمی شد در دل
حامیان اصیل
احمدی نژاد.
لذا از رئیس
جمهور محترم
انتظار می رود
مواضع خود را
در این راستا
اصلاح و شفاف
نمایند.
2.
طرح قضیه به
وجود آمدن
جریان
فراماسونوری
جدید و جریان
نفاق آنهم از
سوی علامه
مصباح یزدی
آژیر خطر برای
همه نیروهای
انقلاب و شخص
رئیس جمهور
است که حکایت از
اصلی شدن
مسئله فرعی
سال گذشته به
مسئله اصلی در
امسال است.
لذا اعلام می
گردد: ما حامی
احمدی نژاد
هستیم نه
اسفندیار
رحیم مشایی .
ضمنا احمدی
نژادی از سوی
ما مورد حمایت
بوده و هست که
خط قرمز
اصولش، مقام
معظم رهبری
باشد نه رئیس
دفترش!!
3.
شکایت مدام
کسی که براحتی
در هر قضیه و
موضوعی اعلان
موضع و نظر می
نماید از
منتقدانش
آنهم
منتقدانی چون
حاج منصور
ارضیها، حاج
سعید حدادیان
ها و سیاسیون وارسته
و روحانیون
مبارزی که اگر
آنها در کشور
و استانها
نبودند شاید
شناخت و
انتخاب احمدی
نژاد برای
مردم بسیار
سخت و دشوار و
شاید هم غیر
ممکن بود ، چه
چیزی را جز
نوعی استبداد
و فرعون گرایی
برخی نظریه
پردازانی که
حتی فرق نظر و
عقیده را نمی
دانند می
تواند بیان نماید.
4.
حجت الاسلام
حیدر مصلحی
روحانی
ولایتمدار و
عدالت طلبی
است که بعلت
ولایتمداری ،
مقابل جریان
نفاق
اصولگرایی
ایستاده است و
این ستاد از
این وزیر
انقلابی که به
قسم و عهد خود
با مردم عمل
نموده است
حمایت خود را
اعلام می
نماید.
5.
در پایان ضمن
حمایت از
مواضع
انقلابی رئیس
جمهور محترم ,
از آقای مشایی
انتظار داریم
با توجه به
مطالبه
ستادهای
مردمی احمدی
نژاد فورا از
دولت کناره
گیری نماید و
موجب بدنامی
دولت و رئیس
جمهور نگردد واین
ستادنیز
برائت خود را
از این فرد و
جریانی که
علامه مصباح
پرده از وجود
آن برداشته
است اعلام می
دارد.
ادامه
دارد....
و من ا...
التوفیق
ستاد
مردمی حمایت
از دکتر محمود
احمدی نژاد شهرستان
تبریز
عماریون
ـ تاريخ
انتشار: ۰۲
ارديبهشت
۱۳۹۰ - ۱۵:۲۶
واگویه
ای صریح با
ریاست محترم
جمهور- به قلم سردبیر
اول
بنا نبود که
عاشقان را
بکشند...
...افعال
و اقوالی از
اشخاص وعناصر
موجود در حلقه
پیرامونی
جنابعالی
صادر می شود
که زیبا و احسن
نیستند و دل
دوستدارانتان
را به شدت
آزرده است و
ما به تاسی،
توصیه و امر
ولی و
مولایمان یعنی
مقام عظمای
ولایت با فرعی
و اصلی کردن
مسایل اصراری
به طرح ونقد
این اعمال
وگفتار در محافل
و مجامع عمومی
نداشته ایم ..
.
"عماریون"-
علی فائز-
سردبیر/
انتقاد از
رئیس جمهور
مکتبی و ارزشی
در نظام جمهوری
اسلامی ایران
توسط مخالفین
ایشان محتملا
حکم حقی قانونی،
منطبق با نرم
جهانی، مبتنی
بر دموکراسی و
آزادی را
دارد!!! اما
انتقاد توسط
دوستان، خیر خواهان
و عاشقان
دلباخته
ایشان نظیر
حقیر حکم سر
کشیدن جام شو
کرانی دردناک
را دارد زیرا
قبل از آن که
این انتقاد
متوجه شخص
شخیص رئیس
جمهور مکتبی
باشد نوک
پیکان آن نیز
متوجه راقم
این سطور هم
هست .
فضای
حاکم بر
محاوره و
مجادله بین
پدر و فرزند ،
معلم و شاگرد
، ناصح و
منصوح را تصور
بفرمایید که
چه بسا صحنه
آزار دهنده و
غیر قابل تحملی
را در ذهن
انسان تصویر
می نماید ،
نقل می کنند
که عبدالله بن
عمر شراب
نوشیده بود و
پدرش عمر یعنی
خلیفه دوم در
حین اجرای حد
الهی بر او
ناله و زاری می
کرد و در
مقابل سئوال
ناظر ین بر
صحنه مبنی بر
علت اجرای حد
وگریه، پاسخ
می دهد عمر
خلیفه حکم خدا
را جاری می
کند و عمر پدر
بردرد فرزندش
مویه وگریه می
نماید .
بنا
براین با همه
تلخی که ممکن
است این نقد
داشته باشد به
مصداق حدیث
معصوم علیه
السلام که می
فرماید مومن
آیینه مومن
است صادقانه
سعی می نمایم تا
از صراط عدل
خارج نگردم .
اندر
قضایای
تعاریف و
تمجید های
غلیظ وشدید از
کوروش
هخامنشی و
مکتب ایرانی
به فوریت ذهن
آدمی متوجه
نوعی
ناسیونالیسم
افراطی و شو
نیستی (در اصطلاح
سیاسی ،
شونیسم شکلی
از
ناسیونالیسم
افراطی را
نمایندگی می
کند و آن
عبارتست از
ستایش اغراق
آمیز از شکوه
و عظمت و
فرهنگ ملیت
خود، و در
مقابل، ارائه
تصویر کوچک و
حقیر از ملیت های
دیگر. چنین
نگرشی معمولا
از طرف احزاب
و دولت ها
بعنوان یک
ابزار
ایدئولوژیک
تبلیغ می شود
و در سیاست
های رسمی و
ادبیات و هنر نیز
در اشکال
مختلف راه
پیدا می کند و
به نا آگاهی
سیاسی و
فرهنگی در بین
مردم دامن
میزند) که می
تواند ناشی از
هراسی التهاب
آور در دل و مغز
گوینده باشد
می گردد گویی
گوینده از
طبقه یا طیف
خاصی می ترسد
وبرای حصول به
رضایت آنها و
نه حتی دل
خویش، اراده
کرده است خدای
ناکرده
صمیمانه دروغ
بگوید، که اگر
با نگاه
روانکاوانه
در ادبیات
سیاسی در
تعاریف غور
کنیم این
مجیزه گویی از
کوروش در حرکت
خود محکوم به
سلبی بودن،
یکجانبه گرا و
سطحی نگر در
دید و منش (آوا
نگارد) به نظر
می رسد .
آقای
رئیس جمهور
مکتبی!
عرض می
کنیم اگر حسنی
در این عالم
هست واگر انسان
در جایگاه
فردی یا
اجتماعی خود،
کلامی زیبا
بگوید یا فعل
احسنی انجام
دهد، این حسن
وزیبایی
شعاعی و سایه
ایی از حسن
وزیبایی فعل و
کلام آن صورت نازنین
یعنی حضرت رب
العالمین جل
جلاله است ولاغیر،
یا به قول
مرحوم
میرفندرسکی
"صورتی در زیر
دارد آنچه در
بالاستی" و
لابد مگر نه
اینکه همه
عالم ممکن
الوجود طفیلی
و ظل آن واجب الو
جود اصلی اند
به هر حال
حدود دو سال
است که افعال
و اقوالی از
اشخاص وعناصر
موجود در حلقه
پیرامونی
جنابعالی
صادر می شود
که زیبا و
احسن نیستند و
دل
دوستدارانتان
را به شدت
آزرده است و
ما به تاسی،
توصیه و امر
ولی و مولایمان
یعنی مقام
عظمای ولایت
با فرعی و
اصلی کردن
مسایل اصراری
به طرح ونقد
این اعمال
وگفتار در
محافل و مجامع
عمومی نداشته
ایم زیرا آن
حکیم فرزانه
به خوبی مارا
هدایت فرموده
اند که باعث
شادی منافقین
و شادی دشمنان
شما وانقلاب
نشویم، اما
"هذا شقشقیه...
" و " شجه فی
حلقومنا... "
آقای
رئیس جمهور
محبوب!
هرچند
گفتگو آئین
درویشی نبود و
جایز هم نبود که
با جاری بودن
یم خونهای
مسلمین بی گناه
در بحرین
مظلوم و منطقه
خاورمیانه
یقه سر سلسله
جنبان جنایت و
پلیدی و فریب
یعنی شیطان
بررگ آمریکا
را رها کنیم و
به نقد اعمال
و گفتار
اسفندیار
های!!! پیرامون
شما بنشینیم
اما چه کنیم
شما ظاهرا
چنان در دام
محبت پاشنه
آشیل خود یعنی
اسفندیار
گرفتار آمد ه
اید که خبر از
صد چاهی که
اسفندیار،
شغاد گونه برای
سقوط شما و
رخشتان حفر
کرده اند
ندارید. شما 8
آذرخش نورانی
یعنی 8 سربه
دار عاشق ،
فهیم و ولایت
مدار (حاج
داوود احمدی
نژاد ، صفار
هرندی ،
لنکرانی ، اژه
ایی ، متکی ،
فتاح ،
اشتهاردی و
بذر پاش ) را از
کابینه واطراف
خود کنار
گذاشتید هر
چند به لحاظ
شکلی این عمل
از اختیارات
قانونیتان
بود اما در
ماهیت همانطور
که حضرت آقا
در آن دست
نوشته مربوط
به عدم به
کارگیری
اسفندیار
رحیم مشایی در
پست معاونت
شما پیش بینی
و اظهار نظر
فرمودند باعث شد
دوستان از شما
بری و جایتان
در بهشت حزب
الله تنگ گردد
( ومن أعرض عن
ذكري فإن له
معيشة ضنكا
ونحشره يوم
القيامة أعمى
) و اخیرا ماجرای
بر کناری وزیر
کاردان و
انقلابی
اطلاعات که
دیگر رسانه ها
به اندازه
کافی بدان
پرداخته و می
پردازند و
گریه آور
اینکه این عمل
حضرت عالی چه
آهنگ زیبایی
برای رقاصی سایتهای
رسانه ایی
اسرائیل و
اروپا
وآمریکا نواخت
و آیا حقیقتا
این عمل شما
در راستای
تکذیب
هلوکاست بود
یا موید دوستی
با
صیهونیستهای
رذل و کودک کش
؟!!! آیا به
عنوان رئیس
قوه مجریه خبر
دارید که وزیر
عزیز اطلاعات
چه آبی به
لانه جاسوسان
اسرائیلی
بسته است؟؟؟
آقای رئیس
جمهور رجایی
مسلک
سال
گذشته جناب
بقایی فرمایش
کرده بودند
"احمدی نژاد
کوروش زمانه
ماست " قسم
جلاله یاد می کنم
که توهینی از
این بالاتر
نمی شد به
احمدی نژاد
روا داشت که
ساعتها از این
بابت گریستم وحاصل
این شطحیات با
غور غصّه مدلل
به دلایل قوی
و معنوی گردید
که از این
قرار می گویم :
1
– پیران قوم
خوب می دانند
که شاه منحوس
وعاری از مهر
یکی از
جنایتهایش
تغییر تاریخ
هجری شمسی به
تاریخ
شاهنشاهی بود.
یعنی شروع
تاریخ هجرت
پیامبر اعظم
به عنوان
هویتی
ایدئولوژیکی
برای ملت عزیز
ومسلمان
ومبارز ایران
حذف گردید و
تاریخ تاجگذاری
کوروش در
هزاره قبل از
اسلام مبدا
تاریخی ایران
مسلمان
وآزاده شد و
نتیجه اش
کشتار عزیزان
و جوانان ما
در میدان
شـــــــهدا
(ژاله گردید ) و
عزایی شد که
مرده شور یعنی
شریف امامی
نخست وزیر
فراماسون
پهلوی هم
گریان شد و مجددا
به اصلاح مبدا
تاریخ اقدام
کرد. فتامل !!!
برادر احمدی
نژاد و هزار
البته فتدبر!!! اگر
کوروش این قدر
کریم وبا
کرامت بود؛
ملت برای حذف
تاریخ
تاجگذاری او
به عنوان مبدا
تاریخ
ایرانیان در
میدان شهدا به
هنگامه روز
خونین 17
شهریور 1357
معروف به جمعه
سیاه جلوی
مسلسل های
دژخیمان
اسرائیل نمی
ایستاد؛ آیا
به راستی می
ایستاد ؟؟؟
2
– مطمئن هستم
بهتر از راقم
این سطور
میدانید که
حضرت روح الله
(ره) قرین به
مضمون می
فرمایند هر چه
مصیبت بر سر
این ملت آمد
از این نظام
منحوس
شاهنشاهی
است، اصلا
همین نظام
سلطنتی بود که
باعث ریخته
شدن خون امام
حسین علیه
السلام شد (
فراموش نکنیم
که ریشه شاه
وشاه بازی
یزید ملعون به
تقلید از
نظامهای
سلطنتی و
شاهنشاهی ایرانیان
و رومیان بر
می گردد)
3
– جناب آقای
دکتر احمدی
نژاد هیچ سند
روایی، عقلی،
سنتی واجماعی
نداریم که
ثابت کند ارزش
احمدی نژاد
مادون کوروش
یا حتی هم
تراز او باشد!!!
می گویید نه،
بفرمایید
آقایان مشایی
و بقایی یک دوره
کامل تاریخ
ایران را به
قلم هرودت یا
ویل دورانت یا
..... بخوانند و
بیایند نشان
دهند کدام کوروش
یا امیری در
طول تاریخ
توانسته است
با وجود تولید
روزانه 300000
اتومبیل
وافزایش
تعداد روزبروز
آن میزان مصرف
سوخت را30 تا 40 در
صد کاهش دهد
؟؟؟
اساسا
کوروش کیست که
به پای احمدی
نژاد برسد؟ کجا
کوروش در مدت
حاکمیتش دعای
فرج خواند و
تضرع شهادت
خواهی در رکاب
حضرت ولی عصر
(عج ) روحی و
ارواح
العالمین له
الفدا را
داشت؟ راقم
این مطالب
مورخ تاریخ
نیست و حرمت
تعلق به خانه
و سابقه مثبت
گذشتگان نیز
عقلا پاس
داشته می شود
ولی اگر کوروش
مغهای مخالف
خود را قتل
عام کرد اما احمدی
نژاد علیرغم
اهانت و هتاکی
ازسوی مخالفین
دوم خردادی،
کارگزارانی ،
آمریکایی، اسرائیلی،
اذناب و عمله
و اکره داخلی
شان به پاس
مشارکت 13
میلیون رای
دهنده به
موسوی روز 25
خرداد 88 در
میدان ولی
عصر(عج) آیا بر
گردن شال سبز
نینداخت تا به
مخالفش حرمت
گذاشته باشد؟
آری کوروش با
همه بزرگی که
می تواند
داشته باشد
یاری مثل مهدی
فاطمه (س) و ولی
زمانه ایی چون
حضرت سید علی
(روحی فدا)
نداشت. اگر
داشته است آقایان
بقایی ومشایی
نشان دهند تا
ملت هشیار،
مجاهد و حسینی
ایران بدانند!
4
– با توجه به
مقدمات و
مراتب بالا
آیا حکومت شاه
اسماعیل صفوی
که به نوعی
مشروعیت خود
را از مشرب و
طریقت
صوفیانه شیخ
صفی الدین
اردبیلی می
گیرد اجل از
کوروش نیست؟
آیا اینکه
کریم خان زند
اجازه نمی دهد
شاهش بخوانند
و بلکه از سر
تواضع و
فروتنی برای
خویش لقب وکیل
الرعایا بر می
گزیند و نمی
گوید منم
کوروش شاه
شاهان یا نمی
گوید کوروش
آسوده بخواب
که ما برای بر
باد دادن
حیثیت و شرافت
ملی بیداریم براستی
چه دلیلی
داریم که اگر
بناست احمدی
نژاد کوروش
زمانه باشد
کریم خان زند
زمانه
نباشد؟؟؟
بحث
این نیست که
کوروش بد است
یا منشور او
محترم نیست (
البته هیچ
منشور نویسی
در منشورش نمی
نویسد که من
بودم قاتل
مغان!!! اگر
یادتان باشد
قبل از
انقلاب، محمد
رضا پهلوی با
کمک مزدوران
قلم به دستش
کتابی به نام
تمدن بزرگ
منتشر کرد که
انصافا منشور
کوروش در
برابر خالی
بندیهای آن
کتاب بقول
معروف باید
لنگ می
انداخت، آیا
انصافا منشور
انقلاب سفید
محمد رضا شاه
خائن و
جنایتکار به
لحاظ تئوریک و
شکلی چیزی از
منشور کوروش
هخامنشی کم دارد؟
) به هر صورت
بحث این است
که چرا به جای
خورشید به
فانوس چسبیدی
برادر ؟!! بحث این
نیست که کوروش
در دایره خلقت
عظمت و بزرگی
دارد یا ندارد
بلکه حرف این
است که امام
علی علیه
السلام
فریادعدالت
انسانی را رها
کرده ایم و در
حالیکه
سازمان ملل
نامه او به
مالک اشتر را
به عنوان
میثاق حکومت
جهانی در عصر
گوساله پرستی
مدرن نشر و
پخش می کند به
منشور کوروش
چسبیدیم . حیف
است که از دست
بوسی به پابوسی
نزول کنیم.
آقای
رئیس جمهور
ولایی!
هلم
جرا آگاه باش
که
کسى
کـو هواى
فریدون کند دل
از بنـد ضحاک
بیرون کند
شما
حتما با
نویسنده
موافقید که یک
تار موی امام
خمینی (ره) و
جانشین بر حقش
به صد هزاران
کوروش می ارزد
زیرا در ساده
ترین و
عامیانه ترین
تحلیل و قیاس
مادی و سطحی
مشاهده می
کنیم حضرت روح
الله بدون
آلات و ادوات
فقط با گوشت و
استخوان و خون
بر جوشن و زره
تانک و توپ
پیروز شد،
مانیفستش هم
که صحیفه نور
باشد بنا به
نقل حضرت آیت الله
آقا تهرانی
شما خوب و
بهتر از منشور
کوروش بلدی،
راستی منشور
برادری یا منشور
برائت از
مشرکین حضرت
روح الله برای
فراخوان همه
جهان به عدالت
و حریت منبعث
از طریقت و
شریعت
کفایتمان نمی
کرد که آقایان
مشایی و بقایی
این معرکه لاس
سیاسی را با
انگلیسی ها برای
تعاملات
موزوی!!! راه
انداختند ؟
آیا ماجرای
باز کردن
شریعه آب جهت
رفع تشنگی
لشکریان
معاویه در جنگ
صفین بالاتر
از رفتار کوروش
با بابلیان
نیست؟ چه می
گویم؟ آیا
اینکه امام
صادق(ع ) به ما
میفرمایند
حتی به صورت
حیوان ضربه
نزنید یا در
تاریکی جایز
نیست قربانی
را بکشید و
هلم جرا او را
با لب تشنه
ذبح نکنید و
دهها شاهد
دیگر دلیلی بر
این نیست که شیپور
چی های حقوق
بشری در جهان
باید در مقابل
آنها زانو
بزنند؟؟؟
آقای دکتر چون
بچه جبهه ایی
هستی حتما بچه
رزمنده ها را
دید ه اید که
مورچه را به
آرامی از سفره
نان به خارج
سنگر می بردند
تا زیر دست و
پا کشته نشوند
آیا یک موی آن
شهدای رزمنده
به چند کوروش
و داریوش می
ارزد؟ چند تا
کوروش و
داریوش معادل
و مساوی شهید
عبدالحسین
برونسی، همت،
بروجردی، باکری
و متوسلانی و
وزوایی و .... می
شود؟؟؟
آقای
رئیس جمهور
مردمی
در
پایان توجه
کنید که
چسبیدن به
ناسیونالیسم
و ایجاد فضای
مجادله بین
ملی گرایان و
دین مداران
مخالفان را به
موافقان شما
تبدیل نمی
کند!!! جالب است
بدانید که از
استراتژی های
مهم دولت
سالوس و
تبهکار انگلیس
در 200 ساله اخیر
دامن زدن
اختلاف بین
ملی گرایان و
دین مداران
برای غارت
منابع ملل شرق
می باشد.
شما با
توجه به
خواستگاه
معرفتی و
پایگاه
اجتماعی
رجایی گونه (و
نه مشایی و
کوروش گونه )
منتخب مردم
شدید. رای
مردم به شما
رای به اسلام
و ارزشها و
پاسخ به دغدغه
حزب الله و پا
برهنگان
مسلمانی بود
که طی دو دوره 8
ساله یعنی 16
سال تمام شاهد
به مسلخ رفتن
تدریجی
انقلاب
اسلامی به دست
اومانیست ها و
تکنو کراتهای
غربزده بودند
.
و
خداوند منت
نهاد بر
ضعیفان ایران
زمین پس استجابت
فرمود ادعیه
نیمه شبهای
جان جانان ما
حضرت آیت الله
العظمی امام
سید علی خامنه
ایی حسینی را
تا شما انتخاب
شدید اما شک
نداشته باشید
که اگر در
هنگام
انتخابات
نامی از
کوروش،
داریوش،
کمبوجیه،
اردوان،
اردلان،
اسفندیار و
انوشیروان و...
را بر زبان می
آوردید خدا وکیلی
چنین لطفی
شامل حال شما
در موضع
خدمتگزاری و
شامل حال ما
در موضع
پابرهنگان
همیشه تاریخ
نمی شد .
صاحب
وحاکم دلها
خداوند رحمان
است از کمیتهای
نامرغوب،
جمعیتهای
نامأنوس و
وامانده های
بی ایمان مهر
اسید زیرا
خداوند بسیار
گروههای کوچک
را بر گروههای
بزرگ غلبه داده
است کسانی
شمارا اغوا
نموده اند تا
از جماعتی
هرزه وضد
انقلاب
بترسید و
رایشان را به
خیال خود در
سال های 90 و
92بدست آورند
اما به مصداق "
لا خوف و لاهم
یحزنون"
واهمه را از
خود دور کنید
هم چنانکه
میدانیم و
میدانید صاحب
اصلی این
انقلاب حضرت
صاحب الامر
(عج) هستند نه
کوروش و
داریوش! و در
جنگ دیدید که
بنی صدر ملعون
با طرح
هخامنشیان و
به اسم " زمین
در مقابل زمان
" چه مصیبتی بر
سر این کشور
آورد فتعمق!!!
بگذارید
منشور ما و
شما همان دعای
همیشگی و جاری
بر لبانتان
باشد یعنی "الهم
عجل لولیک
الفرج "
نگذارید
خودتان و ما به
نام
ناسیونالیسم
و ملی گرایی
در لوای عرفانی
ظاهری (
معجونی از
روشهای انجمن
حجتیه و عرفان
های
کاستاندایی و
متدلوژی
گابریل گارسیا
مارکز) قربانی
شویم.
آقای
رئیس جمهور !
شرح
ضربات کوبنده
ملیون بر
پیکره پر زخم
این مملکت،
هفتاد من
مثنوی است اما
مواظب باش
قاتل حسن بن
علی(ع) یعنی
امام معصوم در
خانه و بیخ گوشش
بود.
آقای
رئیس جمهور
ایران دوست!
حالا
که همگی ایران
را خانه شیران
روز و زاهدان
شب می شناسیم
آگاه باش که
عاقبت رستم این
قهرمان
بیبدیل
ایران زمین
بعد از رنجهای
فراوانی که
کشید خود
حکایتی
سوزناک است.
رستم برادری
ناتنی به نام
«شغاد» داشت.
شغاد پسر زال
اما از کنیزکی
آواز خوان و
مطرب و موسیقی
شناس! بود.
شغاد در کابل
زندگی میکرد
و داماد شاه
کابل شده بود.
شاه کابل هم
هر سال باج و
خراجی به رستم
میداد این
مسئله شغاد را
ناراحت کرده
بود و نهایتاً
با شاه کابل
همداستان شد
تا رستم را از
بین ببرد.
نقشه را این گونه
آغازید:
رستم و
برادر دیگرش
زواره را برای
شکار دعوت کرد
و در شکارگاه
صدچاه کند که
بر دیوارهها
و عمق آنها
خنجرها و نیزههای
بسیار تعبیه
شده بود و روی
آنها را به گونهای
پوشاند که هیچ
معلوم نباشد.
رستم
در شکارگاه به
چاهها
نزدیک میشود
اما رخش از
بوی خاک تازه
از رفتن باز
میماند. رخش
متوجه میشود
که بین دو چاه
گرفتار شده و
آرام سم بر
زمین میکوبد
و حرکت
نمیکند. رستم
بر او خشم
میگیرد و
باتازیانه او
را میزند تا
اسب راه رود
اما رخش
تعادلش را از
دست میدهد و
در چاهی فرو
میافتد،
خنجرها و
نیزههای تیز
بدن او و
سوارش را از
هم میدرند .
رستم در حالی
که هنوز نیمه
جانی دارد چشم
باز میکند و
شغاد را بر سر
چاه میبیند و
ماجرا را در
مییابد پس به
نیرنگ از او
میخواهد که
لااقل تیر و
کمانی به رستم
بدهد تا اگر
شیری به او حمله
کرد از خود
دفاع کند شغاد
چنین میکند و
رستم نیز تیر
را به سوی
شغاد نشانه
میرود شغاد
به سمت درختی
میگریزد اما
دیر شده رستم
با یک تیر او
را به درخت
میدوزد و خدا
را برای آنکه
فرصت انتقام
به او داد شکر
میکند و جان
میبازد
زواره هم در
چاهی دیگر
میافتد و
اینچنین
دوران
قهرمانان
اسطورهای به
پایان
میرسد،
بعدها فرامرز
پسر رستم
انتقام او را
از شاه کابل
میگیرد و
پرونده این
نابرادری
بسته می شود.
هشدار
که با توجه به
اوضاع حساس
بین المللی و
منطقه
خاورمیانه به
دام تحلیلهای
شو نیستی
نیفتید که در
آن صورت در خون
ناحق مجاهدان
تونسی، مصری،
لیبیایی، یمنی
و بحرینی شریک
شده اید.
و همه
پیام این
نوشتار بغضی
بود از جنس
همان بغضی که
حضرت روح الله
در بیانیه
مربوط به پذیرش
قطعنامه 598
(حاصل جمع 5+9+8=22 می
شود شاید
اشاره به روز 22
خرداد 88 یعنی
روز انتخاب
شما به ریاست
جمهوری دوره
دهم بود والله
علیم بالغیب )
فرمودند در
گلو نهفته
نگاه داریم تا
در روز یا
روزهای موعود
بروز دهیم .
و
الحمد لله
الرب
العالمین
والعاقبه
للمتقین
المجاهدین
الشهدا و
الصدیقین
الصالحین
جنگ
قدرتی که هدفش
مهرهچینی در
مجلس آینده
است
پیام
دعواهای اخیر:
اعتراف به مرگ
جمهوریت نظام
و مسخ
انتخابات
کلمه
ـ جمعه, ۲
اردیبهشت,
۱۳۹۰
چکیده
:دعواهای اخیر
آشکار می کند
که در ساختار
فعلی نظام،
نقش مردم در
انتخابات
کاملاً فراموش
شده است. گویا
تجربه ی 22
خرداد 88 به دست
اندرکاران آن آموخته
است که آنچه
می تواند
سرنوشت
انتخابات!
بعدی را تعیین
کند، نه مردم،
که نهادهای مسخ
شده ای چون
وزارت
اطلاعات اند.
سرکشی های احمدی
نژاد و هیاهوی
مشایی و فساد
رحیمی و همه ی آنچه
امروزه در
درون حاکمیت
می گذرد،
پیامی جز
اعتراف به مرگ
جمهوریت نظام
و مسخ
انتخابات
ندارد....
کلمه
– مهستی
شیرازی:
احمد
توکلی، رئیس
مرکز پژوهش
های مجلس گفته
است که «حکم
حکومتی» رهبری
در رابطه با
ابقای مصلحی
در وزارت
اطلاعات، دو
روز قبل از
انتشار نامه ی
رهبری به
مصلحی، کتباً
به احمدی نژاد
ابلاغ شده
است. اما همه ی
شواهد نشان می
دهد که احمدی
نژاد در این
خصوص از اجرای
دستور رهبری
سر باز زده و
حاضر به پذیرش
آن نشده است. ظاهرا
فشار
نمایندگان
مجلس و نامه
۲۱۴ امضایی
نیز برای
وادار کردن او
کافی نبوده
است تا جایی
که رهبری
«سرانجام»
مجبور شده است
پس از دو روز
با انتشار
نامه ای
سرگشاده به
حیدر مصلحی
موضوع را
رسانه ای کند
و به این وسیله
به نوعی به
تردیدهای
ایجاد شده
توسط احمدی
نژاد و رسانه
های وابسته به
او در خصوص
وضعیت مصلحی و
نظر رهبری
پایان دهد.
انتشار
نامه ی رهبری
به حیدر
مصلحی، اگر چه
می تواند
جایگاه مصلحی
را به نوعی در
هیات دولت تثبیت
کند اما معلوم
نیست که احمدی
نژاد تا چه اندازه
حاضر به
همکاری با او
باشد و عملاً
او را تا کجا
وزیر خود
بداند. دیر
نیست که حلقه
ی احمدی نژاد
و مشاورانی
چون جوانفکر،
به منشأ حقوقی
این ابقاء
ایراد بگیرند
و آن را خلاف
قانون
بخوانند و
پذیرش آن را
لطفی از طرف احمدی
نژاد بدانند و
بابت آن رهبری
را نیز وامدار
احمدی نژاد
کنند. حلقه ی
احمدی نژاد
نشان داده است
که در استفاده
از فرصت ها
درنگ نمی کند
و در این باره
به هیچ عهدی
پایبند نیست.
حقیقت
این است که
برکناری
مصلحی، نحوه ی
ابقا و میزان
نفوذ و همکاری
او با هیات
دولت، می
تواند به
تضعیف بیشتر
وزارت
اطلاعات منجر
شود و چه بسا
به نابودی،
تبدیل و یا
انتقال! این
وزارت خانه
بیانجامد. این
وزارت خانه در
سالیان اخیر
بسیاری از
نیروها و
توانایی های
ذاتی خود را
از دست داده
است و سهم
بزرگی در
نابسامانی ها
و بحران های
دو سال اخیر
دارد. نهادی
که قرار بود
گوش و چشم
نظام باشد، در
کشاکش قدرت،
به آفت بزرگی
برای حکومت
تبدیل شده و
آن چنان
استفاده
ابزاری از آن
رواج یافته
است که
جابجایی وزیر
و ابقای آن،
توسط اغلب ناظران
و تحلیل گران
به نبرد قدرت
تعبیر می شود.
اسف
بارتر آن که،
جابجایی و
ابقای مصلحی
به نوعی نبرد
درونی حاکمیت
برای
انتخابات پیش
رو تعبیر می
شود! به
عبارتی دیگر
اذعان می شود
کار جمهوری
اسلامی به
جایی رسیده
است که یک
وزیر اطلاعات
می تواند در
تعیین
نمایندگان
مجلس و شکل
گیری قوه ی
مقننه آن چنان
نقشی ایفا کند
که مقام اول و
دوم نظام را
رو در روی
یکدیگر قرار
دهد.
فارغ
از اعتبار و
ارزش واقعی
این دعواهای
داخلی،
حقیقتی که در
این میان
آشکار می شود،
این است که در
ساختار فعلی
نظام، نقش
مردم در انتخابات
کاملاً
فراموش شده
است. گویا
تجربه ی ۲۲ خرداد
۸۸ به دست
اندرکاران آن
آموخته است که
آنچه می تواند
سرنوشت
انتخابات!
بعدی را تعیین
کند، نه مردم،
که نهادهای
مسخ شده ای
چون وزارت
اطلاعات اند.
سرکشی های
احمدی نژاد و
هیاهوی مشایی
و فساد رحیمی
و همه ی آنچه
امروزه در
درون حاکمیت
می گذرد، حتی
اگر ساخت یک
اپوزیسون فرمایشی
و ظاهری برای
کمرنگ کردن
اپوزیسون واقعی
باشد، پیامی
جز اعتراف به
مرگ جمهوریت
نظام و مسخ
انتخابات
ندارد. ظاهراً
در این میان،
بـُرد با هر
کسی باشد،
نتیجه ای جز
بسط دیکتاتوری
و آشکار شدن
بیش از پیش
قدرت فردی
ندارد.
فاطمه
رجبی به احمدی
نژاد هشدار
داد
آقاي
احمدينژاد
تصور نكند كه
۲۵ ميليون رأي
دارد و اين افراد
به خاطر شخص
احمدينژاد
به او رأي
داده است. نه
اين طور نبوده
است چراكه ملت
به خاطر
گفتمان
انقلاب
اسلامي به احمدينژاد
رأي دادند و
هر زمان كه
گفتمان را در
خطر ببينند،
عليه جريان
متهاجم به
گفتمان انقلاب
بسيج خواهند
شد.
تابناک
ـ تاریخ
انتشار:
۱۵:۱۷
۱۳۹۰/۲/۱
نويسنده
كتاب احمدينژاد
معجزه هزاره
سوم، تأكيد
كرد كه
محبوبيت احمدينژاد
تا زماني
ادامه خواهد
داشت كه مطيع
ولايت فقيه و
مقام معظم
رهبري باشد.
فاطمه
رجبي (که فارس
او را استاد
دانشگاه و كارشناس
مسائل سياسي
معرفی کرده )
در گفتوگو با
فارس با بيان
اينكه احمدينژاد
بر اساس
گفتمان
مهدويت و
گفتمان
انقلاب اسلامي
روي شانههاي
جريان حزبالله
قرار گرفت و
به نهاد رياست
جمهوري رسيد، گفت:
منظور از حزبالله
جريان سياسي
خاصي نيست،
بلكه منظور
حزبالله
غيرمصطلح
يعني تمامي
مردم مومن،
هيئتي و مذهبي
ايران اسلامي.
وي با
بيان اينكه
محبوبيت
امروز احمدينژاد
نيز به خاطر
گفتمان
مهدويت و
گفتمان انقلاب
اسلامي است،
افزود: اين
محبوبيت تا
زماني ادامه
خواهد داشت كه
جريان حزبالله
شانه از احمدينژاد
خالي نكرده
باشد، چراكه گفتمان
عدالتخواهي و
مهدويت احمدينژاد
با حضور ملت
حزبالله در
صحنه معنا
پيدا ميكند.
اين
كارشناس
مسايل سياسي
با بيان اينكه
جريان
انحرافي در
كشور قصد دارد
القا كند كه
احمدينژاد
گفتمان
مهدويت و
عدالتخواهي
را به وجود آورده
است، تصريح
كرد: در كتاب
رنسانس اسلامي
۸۴ نوشتهام
كه گفتمان
مهدويت در نزد
ملت حزبالله
از ابتدا وجود
داشت اما آقاي
خاتمي و آقاي
هاشمي به
اذعان خود
آمريكاييها
از اين گفتمان
حمايت نكردند
اما چون آقاي
احمدينژاد
نام اين
گفتمان را
شعار
تبليغاتي خود
قرار داد، ملت
حزبالله به
او رأي مثبت
داد.
رجبي با
بيان اينكه
ملت حزبالله
هيچگاه با
هيچ فردي و
هيچ جرياني
عقد اخوت
نبسته است،
گفت: براي
حزبالله فقط
اصول و معيار
مهم است و تا
زماني كه افراد
مطابق با اين
اصول و
معيارهاي
ارزشي باشند،
مورد حمايت
قرار خواهند
گرفت اما اگر
زماني افراد
از اين اصول
عدول كنند،
ملت حزبالله
تضميني براي
حمايت از اين
افراد ندارند.
وي با
بيان اينكه
احمدينژاد
در برخي اصول
غيرقابل
انتظار عمل
كرده است،
گفت: آقاي
احمدينژاد
بداند اگر
بخواهد مطابق
با اصول
گفتمان مهدويت
و عدالتخواهي
كه تبعيت از
ولي فقيه و مقام
معظم رهبري
محور آن است،
عمل نكند قطعا
از بهشت حزبالله
خارج خواهد شد
و جريان حزبالله
نه تنها او را
طرد خواهد كرد
بلكه موضعي صريح
و شفاف عليه
او اعمال
خواهند كرد.
نويسنده
كتاب احمدينژاد
معجزه هزاره
سوم با بيان
اينكه ملت حزبالهي
ايران تا هنگام
تبعيت احمدينژاد
از ولي فقيه،
او را روي
شانههاي خود
نگه خواهند
داشت، گفت:
آقاي احمدينژاد
تصور نكند كه
۲۵ ميليون رأي
دارد و اين افراد
به خاطر شخص
احمدينژاد
به او رأي
داده است. نه
اين طور نبوده
است چراكه ملت
به خاطر
گفتمان
انقلاب
اسلامي به احمدينژاد
رأي دادند و
هر زمان كه
گفتمان را در
خطر ببينند،
عليه جريان
متهاجم به
گفتمان
انقلاب بسيج
خواهند شد.
رجبي
با بيان اينكه
يك جريان
انحرافي با
هدف منحرف
كردن دولت از
گفتمان
انقلاب
اسلامي در بين
خوديها نفوذ
كرده است،
گفت كه بايد
هشدارهاي
دلسوزان
انقلاب از جمله
آيتالله
مصباحيزدي
را جدي بگيريم.
آیتالله
مهدوی کنی:
اطرافیان
احمدینژاد
کاری نکنند که
موجب جدایی
شود / هدف اصلی ما
حفظ نظام است /
لازم بود،
افراد باید
بروند
کلمه
جمعه, ۲
اردیبهشت,
۱۳۹۰
چکیده
:هدف اصلی ما
حفظ نظام است
که امام فرمود
از اوجب
واجبات است و
حفظ نظام
وابسته به حفظ
ستون آن است و
ستون آن ولایت
فقیه و ولی
فقیه زمان است.
/ بنده اگر که
در مقام ریاست
در جمهوری اسلامی
باشم اگر یک
وقت احساس کنم
که اگر الان
بروم کنار به
مصلحت است
باید بروم .
مردم که این را
ببینند می
گویند پس
معلوم می شود
یک چیزی هست
که فلانی با
همه این
امکانات و با
همه این
چیزهایی که
داشته و کسی
هم نمی توانسته
او را بیرون
کند ولی خودش
رفت . باید این انقلاب
را حفظ کنیم و
بدانیم برای
حفظ انقلاب گذشت
لازم است....
رئیس
مجلس خبرگان
اصولگرایان
را به “گذشت” و “داشتن
تحمل” توصیه
کرد و گفت “هدف
اصلی ما حفظ
نظام است که امام
فرمود از اوجب
واجبات است و
حفظ نظام وابسته
به حفظ ستون
آن است و ستون
آن ولایت فقیه
و ولی فقیه
زمان است.”
به
گزارش
خبرآنلاین،
محمدرضا
مهدوی کنی طی
مصاحبه ای با
نشریه «شما»،
ارگان حزب
موتلفه، با
بیان اینکه
“همیشه دغدغه
من این بود که
روحانیت در
مسائل سیاسی
حضور داشته
باشد . گاهی
اوقات به دلیل
بعضی از حوادث
و شکست های
ظاهری بعضی می
گفتند دوره
روحانیت
گذشته و بی
مصرف شده است .
ولی بنده از همان
اول عرض می
کرده ام که
اینطور نیست .
ممکن است
نوساناتی در
مسائل سیاسی
پیش بیاید
امّا نباید
اصول را
فراموش کنیم .
در جلسه ای که
بحث تشریح
منشور دوازده
گانه اصولگرایی
بود گفتم ما
نباید فقط
برای مجلس و
انتخابات بحث
کنیم . بحث ما
در منشور
اصولگرایی این
نیست که فقط
در مجلس باشد.”
دبیرکل
جامعه
روحانیت، با
تاکید بر حضور
روحانیون در
تمام عرصه های
کشور گفت “یکی
از نمادهای
حضور روحانیت
در خود مجلس
است . اگر که به
تدریج روحانیت
هر دوره ای کم
بشود این نشان
می دهد که انقلاب
دارد از مسیر
خودش منحرف می
شود … نگویید که
[اگر]فلان
روحانی از
فلان شهر
انتخاب شود ، ممکن
است در مجلس
فعال نباشد و
یک کلاهی
تحصیل کرده
امروزی ممکن
است بتواند
بیشتر فعال
باشد . اینطور
نباید فکر کرد
. فعالیت در
مجلس یک
فعالیت جمعی
است که
راهنمایی آن
به دست یک عده
ای از نخبگان
است . مجلس را
نخبگان می
گردانند .
امّا یک عده
ای باید
باشندکه فعالیت
این نخبگان را
تأیید کنند و
اگر روحانیت
نباشد چیز بدی
می شود .
حضور
روحانیت در
همه نهادهای
انقلاب یکی هم
مجلس برای بقای
انقلاب لازم
است. همین طور
که روحانیت در
اصل انقلاب
رشد نموده و
نمی شود انکار
کرد در بقاء
انقلاب نیز
باید حضور
داشته باشد .”
وی
همزمان اظهار
عقیده کرد
“روحانیت نمی
خواهد خودش را
تحمیل کند .
نباید هم
تحمیل کند .
این معنایش
این نیست که
هر چیز که ما
بگوییم مردم
گوش کنند. در
مصادیق
انتخاب ما این
را نمی گوییم
ولی می گوییم
روحانیت حضور
داشته باشد؛
مشاوره ای ،
بحثی ، صحبتی
…بعضی از
اصولگراها در
حضور خود من
در یک جمعی
اظهار کردند
که روحانیت
نفوذ خودش را
از دست داده و
دیگر نمی
تواند مردم را
جمع کند . پس
باید چه کار بکنیم
؟ باید یک
کاری کنیم که
مردم را جمع
کنیم . خوب
حالا مردم را
بخواهیم جمع
کنیم چه کار
کنیم ؟ باید
شعارهای
روحانی و
شعارهای امام
را عوض کنیم ؟
شعارهای
اسلامی و
انقلابی یا
سنتی را حذف
کنیم ؟ یک
شعارهایی
بدهیم که یک
طبقه دیگری از
مردم را جذب
کنیم ؟ این مسئله
ایران [و مکتب
ایرانی] و این
حرف ها شاید
معلول همین
فکر است … این
مثل آن حرفی
می ماند که در
زمان
رفراندوم
جمهوری
اسلامی امام
فرمود جمهوری
اسلامی.
نگویید
دموکراسی
اسلامی . اسلامی
را با
دموکراتیک
قاطی نکنید .”
رئیس
مجلس خبرگان
ادامه داد “… با
شعارهایی که ریشه
محکم و ریشه
فطری در دل ها
ندارد در موقع
خطر نمی توان
مردم را نگه
داشت . یک جوان
ممکن است به
اسم ایرانی در
یک راهپیمایی
شرکت کند اما
وقتی خطر باشد
خیلی هایشان
فرار می کنند .
ولی وقتی پای
اسلام وسط
باشد و به نام
اسلام باشد با
اعتقاد می
ایستند…
اما
اگر بخواهیم
اصول را حفظ
کنیم ، انقلاب
را حفظ کنیم
باید گذشت
داشته باشیم .
این نمی شود که
بنده یک اصولی
را بگویم قبول
دارم ولی در مقام
پیاده کردن
مصادیقش
بگویم الا و
لابد همینی که
من می گویم
باید باشد . من
به آْن دوست
دیگر هم که
بحث همین نفوذ
روحانیت را
مطرح کرد گفتم
مسائل
اجتماعی ،
سیاسی را در
کوتاه مدت
نگاه نکنید .
همیشه در دراز
مدت نگاه کنید
.”
مهدوی
کنی پیرامون
انقلاب
مشروطه و آنچه
چالش میان
روحانیون
مخالف مشروطه
و موافق آن
پیش آمد، و
ارتباط آن با
امروز اظهار
عقیده کرد
“اگر در
مشروطه این
اشتباه شد که
حتی بعضی از
علمای بزرگ هم
اشتباه کردند
نگاه کوتاه مدت
بود . همین که
دیدند یک
مخالفتی شد و
آن مخالفت ضعف
جریان شد خود
آقایان
اشتباه کردند
و جریان مخالف
را تأیید
کردند . شهادت
شیخ فضل الله
نوری همین
بود. به یک
معنا خود روحانیت
هم تقصیر داشت
. باید می
گفتند شیخ فضل
الله یک
مخالفتی کرده
باید با او
راه آمد نه اینکه
به دست دشمن
رهایش کنند و
دشمن هم محکمه
تشکیل بدهد و
یک عالم
بزرگوار ،
مجتهد مسلم جامع
الشرایط را با
آن سوابق
محکوم به
اعدام کند بعد
هم پای دارش
کف بزنند . چه
اشتباه بزرگی
کردند . ولی
بعد فهمیدند
که این مسئله
ای را حل نکرد
و ضربه بزرگی
به روحانیت
زد. بعد مرحوم
بهبهانی از
بین رفت، بعد
دیگران از بین
رفتند . امروز
ما مراقب
باشیم این
اشتباهات را
نکنیم .”
رئیس
مجلس خبرگان و
دبیرکل جامعه
روحانیت افزود
“ما طرفدار
انقلاب و امام
هستیم ،
شاگردان او
هستیم . بنا
براین گذشت می
خواهد. هدف
اصلی ما حفظ
انقلاب و نظام
است که امام
فرمود حفظ
نظام از اوجب
واجبات است و
حفظ نظام
وابسته به حفظ
ستون آن است و
ستون آن ولایت
فقیه و ولی
فقیه زمان
است.در
راهپیمایی
بیست و دوم
بهمن بعضی ها
مرگ بر آمریکا
را می گویند و
بعد به ما هم
که می رسند می
گویند حاج آقا
اوضاع هم خوب
نیست . یک فکری
برای اوضاع
بکنید . می
گویم چی شده
که آمدی مرگ
بر آمریکا می
گویی ، نظام
را تأیید می
کنی ؟ من تحلیل
خودم را به
دوستان
اینطور می
گویم، مردم ما
که انقلابی
هستند قلبشان
دو لایه دارد.
لایه زیرین و
لایه رویین .
لایه رویین
مشکلات را می
بیند. اما
لایه زیرین
وابسته به
اسلام و
انقلاب است.
مثلا روز نم
دی، همین مردم
که برخی از
آنها شاید به
جناح مخالف
رای داده
بودند وقتی
دیدند مسئله
اصل انقلاب و
امام حسین
مطرح است
آمدند و از
عمل مخالفان
اظهار برائت
کردند. این
فرهنگ را باید
حفظ کنیم و
این نمی شود
الا اینکه
کسانی که مسوولیت
دارند باید
گذشت داشته
باشند یعنی
برای مصالح
عالیه مصالح
کوچکتر را فدا
کنند .”
وی با
اشاره ای
تلویحی به
چالش های میان
اصولگرایان
با برخی
دولتمردان
گفت “بنده اگر
که در مقام
ریاست در
جمهوری
اسلامی باشم
اگر یک وقت
احساس کنم که
اگر الان بروم
کنار به مصلحت
است باید بروم
. مردم که این
را ببینند می
گویند پس
معلوم می شود
یک چیزی هست
که فلانی با
همه این
امکانات و با
همه این
چیزهایی که
داشته و کسی
هم نمی
توانسته او را
بیرون کند ولی
خودش رفت .
باید این
انقلاب را حفظ
کنیم و بدانیم
برای حفظ
انقلاب گذشت
لازم است و
اینطور فکر
نکنیم که برای
حفظ انقلاب
باید من باشم .
این یکی از
اشتباهات است
. بعضی ها فکر
می کنند
واقعاً اگر
بروند کنار
هیچکس و هیچ
چیز باقی نمی
ماند . نه
اینجوری نیست
. بنده بروم
کنار طوری نمی
شود. ستون
خیمه را باید
حفظ کرد .”
وی در
همین زمینه
خطاب به دولت
گفت “نکته آخر
من توصیه به
دولتی ها و
رئیس جمهور
است که واقعاً
یک وقت خدای
ناکرده ، خود
رئیس جمهور را
نمی گویم ،
اطرافیان
کاری نکنند که
باعث جدایی بشود.”
تشکیل
کمیته ۳ نفره
برای کنترل
مشایی
۰۲,۰۲,۱۳۹۰
خبر
آنلاین :
غلامرضا
مصباحی مقدم
گفت: طیف آقای
مشایی و کسانی
که با او کار
می کنند بر
خلاف قانون از
منابع عمومی
برای
انتخابات
مجلس هزینه می
کنند.
حجت
الاسلام
غلامرضامصباحی
مقدم نماینده
مردم تهران در
مجلس شورای
اسلامی در گفت
وگو با
خبرآنلاین با
بیان اینکه
معتقدم کمیته
سه نفره اصولا
حرکتی نمی
کند، دلیل این
انفعال را
فعالیت های
طیفی از
حامیان دولت
دانست و
افزود: کمیته
سه نفره دنبال
این هستند که
در میان
مجموعه
اصولگرایان
حرکت واحدی را
شکل دهند. در
شرایط حاضر،
نشانه این
حرکت واحد
وجود ندارد که
دلیل آن هم
فعالیت های
مستقل هواداران
دولت است.
وی با
تاکید بر
اینکه
استفاده از
لفظ «هواداران
دولت»شاید کمی
محافظه
کارانه باشد،
اظهار داشت:
باید صریح تر
گفت که طیف
آقای مشایی و
کسانی که با
او کار می
کنند و بر
خلاف قانون از
منابع عمومی
برای انتخابات
مجلس نهم
هزینه می
کنند.
مصباحی
مقدم در پاسخ
به اینکه
مصداقهای این
هزینه کرد
چیست، به
استفاده
ازمنابع
فرهنگی اشاره
کرد که با
تجمیع آنها به
گفته وی این
طیف «در حال
تعیین
کاندیدا
هستند.»
عضو
جامعه
روحانیت
مبارز با بیان
اینکه این طیف
فعالیت های
خود را خیلی
خیلی جلوتر
شروع کردند،
گفت: آقایان کمیته
سه نفره منتخب
آقای رئیس
جمهور دنبال
این بودند که
طیف آقای
مشایی را تحت
پوشش فعالیت
کمیته سه نفره
قرار دهند،
ولی هیچ نشانی
از اینکه آن
طیف علاقه
داشته باشد به
این عرصه بپیوندند
وجود ندارد و
آنها فعالیت
های خودشان را
انجام می
دهند.
به
عقیده مصباحی
مقدم این
موضوع از جمله
دلایلی است که
موجب شد که
کمیته سه نفره
هیچ حرکتی انجام
ندهد.
وی در
پاسخ به اینکه
آیا می توان
این امر را نشانه
ای برای دو
دسته شدن
اصولگرایان
در انتخابات
مجلس نهم
دانست،گفت:
اگر این روند
استمرار پیدا
کند، طبعا به
این نتیجه
منتهی می شود.
وی
درباره دلایل
خود برای این
دیدگاه تصریح
کرد: سازوکاری
که به طور
معمول در
شهرها برای معرفی
کاندیداها
وجود دارد به
طور کلی از
سوی این طیف
کنار گذاشته
شده است، در
حالی که براساس
این شیوه
فعالیت می
شود.
مصباحی
مقدم نقطه ضعف
دوم این جریان
را فعالیت
«منهای روحانیت»
دانست و گفت:
این امر در
جامعه امروز ما
خصوصا بعد از
حوادث سال ۸۸
جواب نمی دهد
چون نوع حرکت
قابل قبول
مردم نیست.
تلقی مردم این
است که هر
حرکت سیاسی
اگر به نحوی
منتصب به روحانیت
نشود بدون
پشتوانه لازم
دینی و مردمی
است و تجربه
هم نشان داده
است حرکت های
دولت سالار و
دولت محور به
نتیجه نمی رسد
و مجلس دستپخت
دولت نمی
تواند به
عنوان یک مجلس
مستقل عمل
کند.
رئيس
شوراي فرهنگي
نهاد رياستجمهوري:
مشايي
رئيسجمهور
آينده ايران
است؛ مشايي
هيچ كاري و
هيچ حرفي بدون
هماهنگي با
رئيس جمهور
نميكند و نميزند
۲
اردیبهشت
۱۳۹۰
سحام نیوز:
اميريفر با
بيان اينكه
اصولگرايان
خاصيت سياسي
خود را از
داست دادهاند،
مشايي را صاحب
تفكراتي ناب،
زلال و خالص دانست
و گفت كه اگر
او در
انتخابات
رياست جمهوري
كانديدا شود،
قطعاً رئيسجمهور
بعدي ايران
خواهد شد.
به گزارش
فارس، عباس
اميريفر
رئيس شوراي
فرهنگي نهاد
رياستجمهوري
و حامي سرسخت
مشايي در گفتوگويي
تفصيلي با
خبرنگار
سياسي این
خبرگزاری، با
اشاره به
استعفا و
ادامه فعاليت
وزير اطلاعات
به دستور ی،
گفت: “مقام
معظم رهبري
نامهاي براي
فعاليت وزير
اطلاعات صادر
فرمودند و
رئيس جمهور هم
تمكين كرد”.
وي افزود:
“اما اين نكته
همچنان جاي
بررسي دارد كه
آيا دستور
مقام معظم
رهبري حكم
حكومتي بوده
است يا نه،
ممكن است وليفقيه
در يك مورد
توصيه كنند
اما تكليف
نفرمايند نميتوان
نظرات رهبري
را حكم حكومتي
توصيف كرد. به
نظر من اين
موضوع بايد
بررسي شود چرا
كه برخي رسانههاي
اصولگرا
نوشتند كه اين
حكم حكومتي
است”.
مشايي،
زلال، پاك و
ناب است
رئيس
شوراي فرهنگي
نهاد رياست
جمهوري با بيان
اينكه اختلاف
نظر بين رئيس
جمهور و وزير
اطلاعات به
مشايي ربطي
ندارد، گفت كه
مشايي تفكري
زلال، پاك و
ناب دارد و
حاميان وي به
اين موضوع
اذعان دارند.
اميريفر
با بيان اينكه
مشايي هيچ
كاري و هيچ
حرفي بدون
هماهنگي با
رئيس جمهور
نميكند و نميزند،
خاطرنشان كرد:
بنده كه از
نزديك با آقاي
مشايي كار
كردهام
معتقدم كه
ايشان شخصيتي
خاص دارند.
نماز شب آقاي
مشايي هيچگاه
ترك نميشود و
در شبانهروز
يك يا دو ساعت
بيشتر نميخوابد.
پيشنماز
مسجد نهاد
رياستجمهوري
با بيان اينكه
رئيس جمهور
اعتقاد خاصي
به مشايي دارد
و مشايي نيز
متقابلاً
رئيسجمهور
را قبول دارد،
تصريح كرد:
يكي از خوبيهاي
مشايي اين است
كه از هيچكس
شكايت نميكند
در حالي كه
خيليها به وي
فحاشي و اهانت
ميكنند.
دبيركل
تشكل موسوم به
“جامعه وعاظ
ولايي ” در پاسخ
به اين سؤال
كه چرا مشايي
از آقاي ارضي
شكايت كرده
است در حالي
كه شما ميگوييد
ايشان از هيچكس
شكايت نميكند،
گفت: خب آقاي
ارضي مطالبي
را مطرح كردند
كه حد دارد و
اين مداح رسما
به رئيس دفتر
رئيس جمهور
اهانت كردهاند.
اميريفر
در پاسخ به
اين سؤال كه
چرا جريان
اصولگرايي
مشايي را به
عنوان يك فرد
منحرف در
جامعه مطرح ميكند،
گفت: در جلسهاي
اين سؤال را
از آقاي احمدينژاد
پرسيديم
ايشان گفتند
هدف كساني كه
به مشايي حمله
ميكنند و ميخواهند
او را تحقير
كنند خود من
هستم. پس بايد گفت
مشخص است كه
چرا
اصولگرايان
به احمدينژاد
حمله ميكنند.
جريان
اصولگرا
خاصيت سياسي
خود را از دست
داده است
وي با بيان
اينكه جريان
اصولگرا و
جريان راست سنتي
خاصيت سياسي
خود را از دست
داده است،
گفت: علت
تخريب دولت
توسط جريان
اصولگرا
كاملا مشخص
است و قطعا هر
چقدر
انتخابات
مجلس نهم
نزديكتر
خواهيم شد،
شكاف بيشتري
را مشاهده
خواهيم كرد.
شريعتمداري،
زاكاني،
رسايي و توكلي
از ابتدا حامي
احمدينژاد
نبودهاند
رئيس
شوراي فرهنگي
نهاد رياست
جمهوري با طرح
اين ادعا كه
افرادي چون
حسين
شريعتمداري،
حميد رسايي،
زاكاني،
توكلي، مطهري
و ديگر كساني
كه مشايي را
مورد تخريب
قرار ميدهند،
به هيچ عنوان
از ابتدا
طرفدار رئيس
جمهور نبودهاند،
گفت: اگر كسي
بگويد طرفدار
احمدينژاد
است اما مشايي
را قبول نكند،قطعا
دروغ ميگويد
چرا كه مشايي
و احمدينژاد
تفاوتي با
يكديگر
ندارند هر چه
مشايي ميگويد
مورد تائيد
احمدينژاد
است و هر چه
احمدينژاد
ميگويد
مشايي آن را
قبول دارد. با
اهانتهاي كه
كيهان به رئيس
دفتر رئيسجمهور
ميكند چطور
ميتوان گفت
كه
شريعتمداري
حامي دولت
است؛ اظهارات
رسايي را
بررسي كنيد تا
مشخص شود كه
او حامي دولت
نيست.
ياران
احمدينژاد
در انتخابات
آتي مجلس با
اصولگرايان
رقابت خواهند
كرد
اميريفر
با اشاره به
انتخابات آتي
مجلس شوراي
اسلامي كه
قرار است
اسفند ماه سال
جاري برگزار
شود، خاطر
نشان كرد:
دولت يعني
رئيس جمهور و
يارانش كه
آقاي مشايي هم
جزو آن است،
برنامه مدوني
براي
انتخابات آتي
دارند و قطعا
در رقابت با
اصولگرايان،
اين جريان را
شكست خواهند
داد.
پيشنماز
مسجد نهاد
رياستجمهوري
افزود: جريان
اصولگرايي با
كانديداي مورد
حمايت دولت در
انتخابات آتي
رقابت خواهند
كرد و با توجه
به شناختي كه
بنده از فضاي
سياسي كشور
دارم، انتظار
جز اين نيست
كه حاميان
دولت اكثريت
مجلس نهم را
تشكيل بدهند.
عضو اصلي
تجديد نظر
تخلفات
كاركنان
رياست جمهوري
در پاسخ به
اين سؤال كه
رقابت بين
آنچه شما
ميگوييد
حاميان دولت
با جريان
اصولگرايي
درون گفتماني
خواهد بود يا
بيرون گفتماني،
گفت: رقابت
قطعا شكل
خواهد گرفت و
علت اين تخريبها
و اهانتهايي
كه از سوي
روزنامههاي
اصولگرا و
سايتهاي اين
جريان عليه
دولت ميشود،
خود يك رقابت
انتخاباتي را
آغاز كرده است.
تخريب
مشايي به
محبوبيت دولت
ميافزايد
اميريفر
با بيان اينكه
جرياني كه در
انتخابات آتي
با حمايت
افرادي چون
علي
لاريجاني،
رسايي، زاكاني
و شريعتمداري
در انتخابات
آتي به صحنه خواهد
آمد در ذيل
حاميان دولت
تعريف
نخواهند شد
چرا كه اين
افراد تناسبي
با دولت
ندارند، اظهار
داشت:
متاسفانه
جريان اصولگرا
براي رقابت با
جريان حامي
دولت اقدام به
تخريب آقاي
مشايي كرده
است و اين خود
به محبوبيت جريان
حامي دولت
اضافه خواهد
كرد.
كيهان و
مشرق من را
جهاني كردند
وي همچنين
افزود: به طور
مثال بايد
بگويم چه كسي
اميريفر را
ميشناخت اما
امروز به دليل
اهانتها و
تخريبهاي
روزنامه
كيهان و سايت
مشرق بنده
مشهور شدم و
شهرت جهاني
پيدا كردم.
اين موضوع در
مورد افراد
ديگر نيز صدق
ميكند
اصولگرايان
هر كسي را
بيشتر تخريب
كند، آن فرد
محبوبتر
خواهد شد.
اين حامي
سرسخت مشايي
در پاسخ به
اين سؤال كه اگر
جريان
انحرافي در
مقابل انقلاب
بايستد، شما
چه تصميمي
خواهيد گرفت،
گفت: جريان
انحرافي چه
كساني هستند.
ما اين جريان
را نميشناسيم.
اميريفر
افزود: ما
تابع ولي فقيه
هستيم و از
دولت و يارانش
حمايت ميكنيم.
شخص بنده اگر
رهبر انقلاب
حكم دهند كه همسرم
بر من حرام
است، عليرغم
تمامي علاقهاي
كه به همسرم
دارم، از ولي
فقيه اطاعت ميكنم.
وي در
توضيح گفتههای
رهبری مبني بر
اصلي و فرعي
كردن مسائل
گفت: ما بايد
مسائل را اصلي
فرعي كنيم و
به مسئله اصلي
بپردازيم.
مسئله اصلي
جريان فتنه و
خواص بيبصيرت
است.
مشايي
اصلاً مسئله
نيست كه فرعي
باشد
دبيركل
تشكل موسوم به
“جامعه وعاظ
ولايي ” در
پاسخ به اين سؤال
كه آيا شما
قبول داريد كه
بحث مشايي به
عنوان يك
مسئله و آن هم
مسئله فرعي از
سوي رهبري مطرح
شده است، گفت:اين
تحليل و نظر
شماست. اصلا
بحث مشايي
براي كشور
مسئله نيست.
اميريفر
در پاسخ به
سؤالي درباره
احتمال كانديداتوري
اسفنديار
مشايي براي
رياست جمهوري
دوره بعدي،گفت:
خود ايشان
گفتهاند 6
ماه مانده به
انتخابات
اظهار نظر ميكنم
اما به نظر من
كانديداي
مورد حمايت
شخص احمدينژاد
اگر آقاي
مشايي باشد،
قطعا ايشان
رئيس جمهور
بعدي ايران
خواهد بود.
* شوراي
نگهبان چرا بايد
مشايي را رد
صلاحيت كند
وي در پاسخ
به اين سؤال
كه اگر مشايي
ميخواهد
رئيسجمهور
شود بايد مورد
تائيد شوراي
نگهبان باشد
به نظر شما
ايشان ميتواند
از شوراي
نگهبان
صلاحيت
بگيرد، گفت:
مگر آقاي
مشايي چه كار
كرده كه شوراي
نگهبان صلاحيت
ايشان را رد
كند. برخيها
كه صلاحيت
نگرفته
بودند، از
طريق حكم
حكومتي
صلاحيت گرفتهاند.
اينكه آقاي
جنتي گفته
نظرش بوده و
شوراي نگهبان
رد صلاحيت
مشايي را
تائيد نكرده
است.
* كرسيهاي
مجلس نهم مهم
هستند
اين حامي
مشايي در پاسخ
به اين سؤال
كه آيا ضرورت
حفظ كرسيهاي
مجلس نهم را
براي رياست
جمهوري مشايي
در دور دهم
احساس ميكند
يا نه، توضيح
داد: قطعا اين
موضوع مهم است
اگر مجلس نهم
حامي دولت
باشد قطعا
رئيسجمهور
دهم شخص مورد
حمايت احمدينژاد
خواهد بود.
* قرار نيست
آيتالله
مصباح هرچه
گفت درست باشد
اميريفر
با اشاره به
هشدار آيتالله
مصباح يزدي
مبني بر نفوذ
جريان
انحرافي در
بين خوديها و
تشكل جريان
فراماسونر ي
در كشور گفت:
آيتالله
مصباح كه رهبر
انقلاب ايشان
را مطهري زمان
ناميدهاست
براي ما محترم
هستند. اما
بايد گفت كه
ايشان به لحاظ
اعتقادي مورد
تاييد قرار
گرفتهاند نه
اينكه در همه
امور مورد
تاييد باشند.
وي ادامه
داد: نبايد
اينگونه تصور
شود كه هرچه
آيتالله
مصباح در امور
سياسي ميگويد
پس درست است؛
ما مرجع تقليد
داريم و در امور
سياسي از
مراجع خودمان
تقليد ميكنيم؛
اگر يك روزي
هشدار آيتالله
مصباح را مقام
معظم رهبري
ارائه كردند ميتوان
به آن استناد
كرد؛ مشخص است
كه آقاي مصباح
نظرمنفي به
آقاي مشايي
دارد و حرف من
اين است نميشود
كسي حامي رئيس
جمهوري باشد
كه دنيا را
متحوال كرده
اما با مشايي
مخالف باشد.
* احمدينژاد
يعني مشايي؛
مشايي يعني
احمدينژاد
اين فعال
سياسي با بيان
اينكه جريانهاي
سياسي هموراه
بايد فعاليت
سياسي منطمي
داشته باشند،
اظهار داشت:
وقتي ميگويم،
احمدينژاد
يعني مشايي و
زماني كه ميگويم
مشايي يعني
احمدينژاد.
پس اين دو فرد
خالص و زلال
از يكديگر جدا
شدني نيستند.
اميريفر
كه دبير كل
جامعه وعاظ
ولايي نيز
هست، در پاسخ
به سؤال ديگري
مبني بر اينكه
تشكل متبوعش
چه برنامهاي
براي
انتخابات آتي
مجلس دارد،
گفت: ما براي
كمك به احمدينژاد
و يارانش قطعا
براي مجلس
برنامه
خواهيم داشت.
اما اينكه چه
برنامه و
چگونه فعلا در
مورد آن اظهار
نظر نميكنيم.
* تكليف شود در
انتخابات
مجلس شركت ميكنم
وي افزود:
اينكه گفته ميشود
بنده در ليست
حاميان دولت
قرار خواهم
گرفت، مشروط
به اين است كه
بنده در
انتخابات
شركت كنم؛هنوز
تصميم براي
حضور در
انتخابات
نگرفتهام
اما اگر تكليف
شود چنين كاري
را خواهم كرد.
پيشنماز
مسجد نهاد
رياست جمهوري
گفت: ممكن است
از اعضاي جامعه
وعاظ ولايي
برخيها براي
انتخابات آتي
مجلس كانديدا
شوند و قطعا
اين افراد در
ليست حاميان
دولت قرار
خواهند گرفت.
ما با حاميان
دولت رقابت
نخواهيم كرد رقابت
ما با جرياني
خواهد بود كه
نام خود را اصولگرا
گذاشته است.
اميريفر
همچنين گفت:
كساني كه با
فعاليت جامعه
وعاظ ولايي
مخالفت ميكنند
و آنرا
غيرقانوني ميدانند
بهتر است
بدانند كه
جامعه مدرسين
و جامعه
روحانيت
مبارز فاقد
مجوز قانوني
براي فعاليت
هستد؛ اگر اين
احزاب ميتواند
بدون مجوز
فعاليت كنند
چرا ما نبايد
بكنيم.
* هراس
اصولگرايان
از مشايي!
اميريفر
در پايان گفت
كه مشايي مورد
تائيد احمدينژاد
است و علت
اصلي مخالفت و
اهانت
اصولگرايان
به وي، هراس
از رئيسجمهور
شدن آقاي
مشايي است؛
اصولگرايان
به جاي اهانتهاي
پياپي به
مشايي بهتر
است بيايند و
حرفهاي او را
بشنود و اگر
حرفهاي
مشايي قابل
نقد بود به
نقد آن بپردازند.
كجرفتاريهاي
احمدينژاد
تحت تاثير تيم
منحرف و متهم
به فساد است
۳۱
فروردين ۱۳۹۰
بخش
خبری الف
نماينده
مردم تهران
درخصوص
اتفاقات اخير
درباره وزارت
اطلاعات گفت
كه برخي كج
رفتاري هاي
احمدي نژاد
تحت تاثير تيم
منحرف و متهم
به فساد است.
احمد
توكلي نماينده
مردم تهران و
رئيس مركز
پژوهشهاي
مجلس شوراي
اسلامي با
اشاره به
موضوعات پيشآمده
پيرامون
وزارت
اطلاعات گفت:
رهبر معظم
انقلاب
يكشنبه شب حكم
حكومتي خود در
رابطه با
وزارت
اطلاعات را
كتباً به رئيس
جمهور ابلاغ
كرده بودند.
وي
افزود: با اين
وجود، چون
ظاهراً همكاري
در اين زمينه
صورت نگرفته
بود و وزارت اطلاعات
هم جايي نيست
كه وزير با
ترديد و سستي
بتواند
وزارتخانه را
اداره كند،
فكر ميكنم به
همين دليل
رهبر معظم
انقلاب تدبير
فرمودند كه با
انتشار نامه
امروز، وزير
اطلاعات را در
بين همكاران
خود و دولت
تثبيت كنند.
نماينده
مردم تهران در
مجلس افزود:
انشاءالله آقاي
رئيس جمهور هم
در اين رابطه
همكاري خواهند
كرد و
اميدوارم كه
احمدينژاد
به وظيفه خود
در همراهي با
اين نامه را هم
انجام دهد.
توكلي
درباره نقش
تيم نفوذي و
منحرف در دولت
درخصوص
اتفاقات اخير
در وزارت
اطلاعات
اظهار داشت:
نميدانم كه
چقدر كلمه
نفوذي در خصوص
آنها معنا دارد
اما اين تيم
منحرف بوده و
متهم به فساد
است.
رئيس
مركز پژوهشهاي
مجلس همچنين
در پايان
تأكيد كرد:
طبيعي است كه
اين طور كجرفتارها
نيز تحت تأثير
اين تيم است.
وبلاگ ایران
فردا
ایران
فردا به بررسی
رویدادهای
مرتبط با
ایران در حوزه
های مختلف می
پردازد
آوریل
۲۱, ۲۰۱۱
اگر
احمدی نژاد
منتخب واقعی
ملت است، چرا
حق عزل وزیر
ندارد؟
برکناری
و سپس دخالت
علی خامنه ای،
رهبر جمهوری
اسلامی برای
ابقاء حیدر
مصلحی، وزیر
اطلاعات، در
سمت خود تحلیل
ها و تفسیرهای
مختلفی در چند
روز گذشته در
پی آورد که
حاکی از آشکار
شدن اختلاف
میان محمود
احمدی نژاد با
بالاترین
مقام سیاسی و
مذهبی نظام
اسلامی است.
اما در
این میان چند
نکته مهم وجود
دارد که باید
بدان اشاره
کرد. نخست
اینکه، این
رخداد، طلیعه
رویدادهای
بزرگتر و
مهمتر در ماه
های آینده است
که با نزدیک
شدن به
انتخابات روز
12 اسفند مجلس
شدت بیشتری
خواهد گرفت.
بر اساس این
ضرب المثل که
«سالی که
نکوست از
بهارش پیداست»،
می توان در
انتظار ماند
که جناح به
ظاهر یکدست
اصولگرایان
با چه سرعتی
دچار شکاف شده
و در آستانه
انتخابات
مجلس درگیری
های سیاسی
عمیقی را
تجربه خواهد
کرد.
نکته
دوم اینکه، پس
از انتخابات
جنجال برانگیز
22 خرداد 1388،
معترضان و
رهبران
مخالفان
بارها بر تقلب
در شمارش آراء
و انتخاب غیر
قانونی محمود
احمدی نژاد
پافشاری
کردند.
میرحسین موسوی
و مهدی کروبی
به طور مشخص
از «مهندسی
آراء» سخن به
میان آوردند و
خواستار
ابطال نتیجه
آن شدند.
آیت
الله علی
خامنه ای به
عنوان فصل
الخطاب در
نظام جمهوری
اسلامی یک تنه
وارد میدان شد
و اعلام کرد
که انتخابات
سالم برگزار
شده و 85 درصد
مردم به صورت
پر شور در
انتخابات
شرکت کردند.
وی، محمود
احمدی نژاد را
منتخب آراء 24
میلیون یا 63
درصد رای
دهندگان
دانست و خواستار
پایان اعتراض
ها شد.
هواداران
دولت و رهبر
در دو سال
گذشته بر طبل رای
63 درصدی محمود
احمدی نژاد
کوبیدند و آن
را به رخ
مخالفان
کشیدند.
روزنامه
کیهان نیز که
این روزها
شمشیر مخالفت
با دولت احمدی
نژاد را از رو
بسته است، در
طعنه به
مخالفان،
بارها رای
کروبی را کمتر
از آراء باطله
دانست.
با این
توصیف، رهبر
جمهوری
اسلامی تمام
تخم مرغ های
خود را در سبد
احمدی نژاد
قرار داد و در دو
سال گذشته به
شدت از «رییس
جمهور منتخب
مردم» حمایت
کرد. انتظار
می رود زمانی
که فردی منتخب
واقعی 63 درصد
رای مردم است
و نه برکشیده توسط
نظامیان و
ناشی از تقلب
های گسترده در
انتخابات،
صاحب این
اختیار باشد
که بر اساس
قانون اساسی،
وزیران خود را
منصوب و هر
زمان که خواست
بتواند آنها
را عزل کند.
اگر
رای آقای
احمدی نژاد
واقعی است و
این «انتخاب مردم»
از سوی جمهوری
اسلامی روی سر
گذاشته می شود،
چگونه است که
رهبر جمهوری
اسلامی به خود
حق می دهد تا
وزیر معزول
اطلاعات را به
سر کار خود
باز گرداند.
مگر نه اینکه 63
درصد رای
دهندگان، به
محمود احمدی
نژاد اعتماد
کرده اند و او حق
دارد بر اساس
قانون اساسی
در مورد
کابینه خود
تصمیم گیری
کند؟ رهبر
جمهوری اسلامی
بر اساس کدام
حق مانع انجام
این اختیار می
شود؟ آیا این
حرکت رهبر
جمهوری
اسلامی ایران
خط بطلانی بر
ادعاهای دو
ساله نظام
جمهوری اسلامی
ایران در مورد
برگزاری
انتخابات سالم
و بدون تقلب
در خرداد 1388
نیست؟
آیا نباید
از این رفتار
سیاسی به
عنوان شاهدی
زنده بر این
واقعیت
استفاده کرد
که انتخابات
یاد شده،
مهندسی شده از
سوی آیت الله
خامنه ای، سپاه
پاسداران و
نیروهای بسیج
بود تا منتخب
واقعی مردم
روی کار
نیایید؟ آیا
رهبر جمهوری
اسلامی به این
اندیشیده است
که دچار چه
تناقض گفتاری
و کرداری در
حمایت از
محمود احمدی
نژاد و بعد
وتوی تصمیم
های وی شده
است؟
به نظر
می رسد محمود
احمدی نژاد
قصد داشته تا از
این برگ برنده
استفاده کرده
و بالاترین اختیاری
که یک رییس
جمهور تاکنون
داشته است را
تحقق ببخشد.
اما به نظر می
رسد در حالی
که خامنه ای
بازی باخت-
باخت را آغاز
کرده است،
محمود احمدی
نژاد هنوز
فرصت های
دیگری در
اختیار دارد
تا نشان دهد
آیا همچنان
مهره
کودتاگران
است یا قرار
است خود نقشی
مهمتر در صفحه
شطرنج ایران
ایفاء کند.
وبلاگ
آرمان ایران
تاريخ
انتشار: ۰۱
ارديبهشت
۱۳۹۰ - ۱۳:۱۰
حدادیان:می
خواهم
کاندیدای
مجلس شوم!
کافی
است نام سعید
حدادیان را به
اضافه توهین به
مشایی در
موتورهای
جستجوی مرسوم
اینترنتی
جستجو کنید تا
متوجه شوید
داستان از چه
قرار است.
تیتر
های متنوعی را
مشاهده می
کنید که جملگی
آنان حکایت از
توهین سعید
حدادیان،
مداح شناخته
شده به رییس
جمهوری و
اسفندیار
رحیم مشایی،
رییس دفتر
رییس جمهوری
دارد. سایت
های خبری
متفاوت با قلم
های گوناگون
نویسندگان
شان تلاش کرده
اند دماسنج
خبری خود را
به گونه ای
تنظیم کنند تا
دمای ماجرا تا
سر حد ممکن
بالا برود.
اظهار نظر های
گوناگونی هم
در این رابطه
مطرح شده است
که اوج آن را
می توان در
گفته های یکی
از عناصر
فراری مشاهده
کرد. او در یک
چرخش تمام از
عقاید گذشته
اش، واکنش خود
به گفته های
سعید حدادیان
را با لعاب
دلسوزی تعریف
کرده است.
گفتنی است
دلسوزی او
برای
اخلاقیات و
نگرانی از بی
حرمتی به
مشایی بخاطر
مسئولیت
بلندپایه اش
در حالی است
که همین چهره
چندی پیش دولت
دهم را به
عنوان دولت
قانونی و منتخب
مردم به رسمیت
نشناخت.
این خط
را اگر بگیریم
و دنبال کنیم
نمونه های زیادی
از این اظهار
نظر ها می
توان چه در
جهت دفاع و چه
در جهت نقد
مشاهده کرد
اما به راستی
داستان از چه
قرار است؟
موضوعی که
امروز از آن
به عنوان «بحث
داغ » نام برده
می شود اتفاقی
نیست که طی روز
های اخیر به
وقوع پیوسته
باشد بلکه
داستان مربوط
به ماه رمضان
سال گذشته
است؛ یعنی
چیزی حدود 8
ماه پیش این
گفته ها مطرح
شده است. اگر
هم اشتباه
نکنم روز اول
یا دوم ماه
مبارک رمضان
بود که سعید
حدادیان در
میانه های
مناجات به
یکباره چنین
جملاتی که این
روز ها از آن
به عنوان
توهین به رییس
جمهوری و رییس
دفتر او نام
برده می شود
را مطرح کرد.
برداشت
های متفاوتی
که از این
گفته های سعید
حدادیان در
رسانه های
مختلف خبری
مطرح شد بهانه
دست داد تا هر
جور شده
بتوانیم سعید
حدادیان را
پیدا کنیم تا
او در این
رابطه توضیح
دهد. حدادیان
چندان اهل گفت
و گو نیست و
بیشتر گفته
های خود را از
تریبون عمومی
در جلسه های
مذهبی عنوان
می کند اما در
یک پاسخ کوتاه
هنگامیکه در
رابطه با این
موضوع از او
سوال کردم
عنوان کرد
برداشت های
منفی که از
گفته های او
صورت گرفته
است اشتباه
است چه آنکه
در میان دعا
بی احترامی از
سوی او صورت
نمی گیرد: « در
بین دعا که
حرفی که بر
اساس احترام و
بی ادبانه
باشد نمی زنم.»
بر اساس گفته
های سعید
حدادیان برای
معادل
نافرمانی و
زشتی برداشت
اشتباه و نا
مربوطی صورت
گرفته است.
او در
بخش دیگری از
گفته های خود
به خبرآنلاین
گفت: «برخی
شنیده ها حاکی
از این است که
مشایی قصد
دارد نماینده
مجلس نهم شود.
حقیقتا من
زمان زیادی
برای فعالیت
های اجرایی
ندارم اما می
خواهم در
صورتیکه رحیم
مشایی به
عنوان
کاندیداتوری
نمایندگی
مجلس اعلام
آمادگی کرد و
شورای نگهبان
هم صلاحیت او
را پذیرفت من هم
در انتخابات
مجلس شرکت
کنم.»
حدادیان
در رابطه با
نحوه شکل گیری
این ایده در
ذهنش به این
شکل توضیح
داد: « پس از
اینکه تلویزیون
های بیگانه
ادبیات من را
ادبیات جنوب
شهری عنوان
کردند گروهی
از بچه های
جنوب شهر از
این اظهار نظر
گله مند شدند
و به من گفتند
تمایل دارند
تا در صورت
حضور مشایی در
انتخابات
مجلس من هم به
عنوان
نماینده آنان
در انتخابات
شرکت کنم.
البته این در
شرایطی است که
شورای نگهبان
مشایی را
تایید صلاحیت
کند.»
این مداح
اهل بیت ادامه
داد: «در صورت
حضور در مجلس
شک نداشته
باشید همواره
در صندلی پشت
سر او خواهم
نشست که باید
منتظر ماند و
دید در آینده
آقای مشایی در
انتخابات
مجلس شرکت
خواهد کرد یا
خیر و همچنین
او می تواند
تایید صلاحیت
شورای نگهبان
را کسب کند یا
خیر؟»
متن
کامل بیانات
حاج منصور
ارضی
آقای
دکتر! از دامن
يهوديان امت
پيامبر به دامن
حضرت زهرا
برگرد
حاج
منصور در
مراسم صبح
شهادت حضرت
زهرای مرضیه
(س)بیانات
مهمی را خطاب
به ریاست
محترم جمهوری
ایراد
فرمودند...
"عماریون"-حاج
منصور ارضي در
مراسم زيارت
عاشوراي صبح امروز
(28/1/90) كه به
مناسبت روز
شهادت حضرت
زهراي مرضيه
(س) درحسينيه
صنف لباس فروش
تهران برگزار شد؛
درتوضيح
«اكرمني بك ان
يرزقني طلب
ثارك مع امام
منصور» و خطاب
به رييس جمهور
و ساير مسئولين
در سخنان مهمي
گفت:
*
كريم بودن
ملتي به اين
است كه در حال
انتقام و خونخواهي
از حسين (ع)
باشد.
*
كرامت اين
انقلاب اين
است كه در حال
خونخواهي از
شهداء باشد؛
حتي شهداي
بحرين و ...
*
موضوع اين
است كه در
ركاب امام و
تحت فرمان امامي
باشي كه از
طرف خدا ياري
شده است. بايد
هميشه در حال
جوشش و طالب
خون حسين
باشي. اين حرف
يعني چه؟ آيا
بايد با همه
بجنگيم؟ نه ،
بلكه با كساني
كه با دستگاه
امام حسين (ع)
بازي مي كنند
بايد بجنگيم.
*
در دعای
«عاليه
المضامين» مي
خوانيم كه : « ... و
قلبي عطوفاٌ
علي أوليائك»
خدايا كاري كن
كه با دوستان
تو مهربان
باشيم. كساني
كه شرايط
دوستي خدا را
دارند..
حواستان باشد
كه با هر كسي
دوستي نكنيد.
لذا از بعضي
ها به راحتي
مي شود
سوءاستفاده
كرد!
*
ما در سال 88
گرفتار فتنه
سياسي شده
بوديم و به كرم
زهراي مرضيه
(س) از اين فتنه
عبور كرديم؛
چرا كه يك
آقايي بنام
ولي فقيه
(جانشين برحق
امام زمان
اروحنا له
الفدا) بالاي
سر ما هست. ولي
الآن دچار
فتنه ديني شده
ايم. لذا مي
بينيم كه يكي
با اعتقادات
امام زماني ما
بازي مي كند!
يكي با
اعتقادات
هيئتي ما بازي
مي كند! ديگري ...
*
به رئيس
جمهور ، رئيس
مجلس و همه
مسئولين مي گويم
كه با هم
مهربان باشيد.
مگر مي شود كه
با دشمنان خدا
دوست باشيد؟!
*
آن شخص منشور
كوروش را روي
دستش گرفته
(مثل يك بچه) و
انگار دارد
برايش گريه مي
كند كه دارند تو
را از من جدا
مي كنند!!!
*
منشور
اميرألمومنين
علي (ع) كه نامه
مولي به مالك
اشتر هست را
در سازمان ملل
قبول كرده و
ثبت مي كنند
ولي اينها
متأسفانه به
منشور كوروش روي
آوردند و از
آن دم زدند و
بعد هم بحث
مكتب ايراني و ...
*
خداوند در
قرآن مي
فرمايد: «ان
اكرمكم
عندالله
اتقيكم» يعني
همه چيز بر
محور اسلام
بايد باشد و
قوميت و مليت
مهم نيست ؛
فقط اسلام.
*
آن وقت آن آقا
در مصاحبه اش
مي گويد كه
اينها همه اش
سياه بازي و
سياهكاري است
ما با كسي
مشكلي نداريم!!!
*
خدا كند كه
آدم گرفتار
دشمن خانگي
نشود!!!
*
سفارش بنده
به همه
مسئولين
مملكت اين است
كه كاري كنيد
دلهايتان با
هم خوب شود و
راه حل آن هم
فقط مجالس اهل
بيت(عليهم
السلام) بخصوص
مجلس حضرت
زهرا(س) و ابي
عبدالله(ع)
است.
*
يك زماني
رئيس جمهور مي
آمدند در هيئت
ها و... ولي ديگر
پيدايشان نمي
شود؛ چرا كه
نمي گذارند بيايد
هيئت! و اين يك
بيماري است.
*
از اين شهر به
آن شهر مي
روند و خدمات
عمراني انجام
مي دهندكه
خيلي خوب است
و هر كس هم كه
مخالفت كند
بغض ديني دارد.
*
حرف ما اين
است كه اين
«مَردك» را از
دولت بيندازند
بيرون. اين يك
بيمار است و
همه را بيمار
مي كند. راهي
كه اين ميرود
به تهِ جهنم
است ولي متأسفانه
رييس جمهور هم
به حرفش گوش
مي كند.
*
حرف مرا به
رييس جمهور و
مسئولين دولت
برسانيد كه ؛
همه علما و
بزرگان هشدار
مي دهند كه
اين فرد خط
فكري اش
فراماسونري
است و مشكل
درست مي كند
براي كشور ولي
آقايان نمي
فهمند.
*
به رييس
جمهور مي گويم
كه بيا و تا
دير نشده بيدار
شو و برگرد به
دامن حضرت
زهرا (س). تا
دامن حضرت
زهرا (س) و ابي
عبدالله (ع)
باز است بيا و
برگرد. برگرد
به سمت حزب
الله و مردم.
مردم گراني را
مي توانند
تحمل كنند ولي
بازي با
اعتقاداتشان
را تحمل نمي
كنند.
*
در روز شهادت
حضرت زهرا (س)
همان سال به
او گفتم كه
اين 18 ميليون
رأيي كه اوردي
به حساب 18 ساله
پيامبر (ص)
بگذار.
*
تو همينطوري
رأي نياوردي!
حزب الله خودش
را براي تو
خرج كرد
(البته براي
رضاي خدا) ما
كه دنبال پست
و مقام نبوده
و نيستيم . ما
به دنبال روضه
حسيني و فاطمي
هستيم.
*
ما نگران دين
شما هسيم
همانطوري كه
نگران دين خودمان
هستيم. ما كه
با شما دعوا
نداريم. دعواي
ما بر سر دين
است. بايد
مراقب بود كه
اسير فتنه
ديني نشويم.
براستي ديگر
نمي خواهي
برگردي؟! از
دامن يهوديان
امت پيامبر به
دامن حضرت
زهرا برگرد.
*
مشكل ما اين
آدم و تعدادي
ديگر از
مشاورين رييس
جمهور مثل
همين جوانفكر
است. وقتي كه
مي گويد مي
شود فرامين
رهبري را رييس
جمهور عمل
نكند!!! اين
همان حرف
بهزاد نبوي
بوده است.
*
سال 60 به عده
اي گفتم كه
تفكر ميرحسين
كمونيستي است
و او توانست
خودش را 30 سال
پنهان كند و
بعد رسوا شد
ولي اينها
نتوانستند
يكسال دوام
بياورند و
خودشان را
نشان دادند.
*
امروز فتنه
ديني سراغ
رييس جمهور
آمده و اگر روساي
قواي ديگر هم
به خدا و حضرت
زهرا (س)پناه
نبرند گرفتار
فتنه ديني مي
شوند.
نقدی
بر عملکرد
«رسانه دولت»
در خصوص نامه
اخیر رهبری
رامین
شمسایی
الف
۰۱
ارديبهشت
۱۳۹۰
اشاره:
مطلبی که می
خوانید از سری
یادداشت های
بینندگان الف
است و انتشار
آن الزاما به
معنی تایید
تمام یا بخشی
از آن نیست.
بینندگان الف
می توانند با
ثبت نام یا
ورود در سایت،
در مورد نقد
یا تایید این
مطلب یادداشت
خود را
بنویسند.
***
همه
اهالی رسانه و
سیاست در
ایران می
دانند که
فلسفه شکل
گیری «پایگاه
اطلاع رسانی
دولت» پوشش
خبری اخبار
حوزه دولت
بصورت رسمی و
به سریعترین
شکل ممکن است.
پس از انتشار
خبر استعفای حیدر
مصلی وزیر
اطلاعات در
رسانه ها و
سایت های خبری
تحلیلی، مقام
معظم رهبری در
نامه ای به
رئیس جمهور با
برکناری
استعفا
نمایانه وزیر اطلاعات
مخالفت کردند
که در واقع
این نامه در حکم
یک حکم حکومتی
بود. پس از
انتشار این
نامه، اکثر
رسانه ها و
سایت ها این
خبر را بعنوان
مهمترین خبر
روز کار
کردند، اما
پایگاه اطلاع
رسانی دولت که
علی القاعده
طبق فلسفه وجودی
آن باید
سریعترین
مرجع در پوشش
اخبار رسمی
دولت باشد پس
از نامه مقام
معظم رهبری در
خصوص ماندن
آقای مصلحی بر
مسند وزارت اطلاعات
این خبر را
بعد از
چهار،-پنج
ساعت تاخیر
پوشش داد و آن
هم در قسمت
اخبار جدید که
بصورت کوتاه
در سایت دولت
منتشر می شوند
و پس از مدت کوتاهی
از صفحه اصلی
سایت، به
آرشیو سایت می
روند! این کل
توجه و پوشش
خبری
بزرگترین و
رسمی ترین
رسانه دولت در
خصوص حکم حکومتی
مقام معظم
رهبری بود. که
در جای خود
محل بسی تامل
است! این
رفتار پایگاه
اطلاع رسانی
دولت از دو
حالت خارج
نیست: نخست
اینکه خبر
نداشتند که
چنین نامه ای
منتشر شده است
که باید پرسید
پس این دستگاه
عریض وطویل
خبری اگر از
مهمترین خبر
روز خبر
نداشته باشد،
به چه درد می
خورد؟! حالت
دوم این است
که این خبر را
فاقد ارزش
خبری می
دانستند که
بعد از چهار -
پنج ساعت و آن
هم در قسمت
اخبار کوتاه
خود منتشر کرده
اند که باز هم
این اشکال
وارد است که
آیا حکم
حکومتی مقام
معظم رهبری
برای تیم
رسانه ای دولت
اینقدر ارزش
نداشت که در
قسمت برگزیده
و همزمان با
رسانه های
دیگر به آن پرداخته
شود؟! به نظر
می رسد باید
جای تاسف برای
تیم رسانه ای
دولت را با
تامل در رابطه
با این موضوع
عوض کرد... از
سویی دیگر
امروز پایگاه
اطلاع رسانی
دولت مطلبی با
عنوان « نباید
دولت اصولگرا
را که به شدت
درحال خدمت به
مردم است،
تضعیف کرد» در
قسمت اخبار
برگزیده خود
قرار داده
است. در این
مطلب امده
است: «در روزهای
گذشته شاهد
تشدید حملات و
انتقادات گسترده
برخی افراد و
جریانات خاص
سیاسی علیه
دولت
خدمتگزار
هستیم. این
حملات و تلاش
های هدفمند که
بیشتر شبیه
سیاه نمایی
است، در روزهای
اخیر معطوف به
زیر سوال بردن
ولایتمداری
دولت
خدمتگزار شده
است. به همین
جهت پایگاه
اطلاع رسانی
دولت اقدام به
بازخوانی
گوشه ای از
حمایت های
ویژه و خاص
رهبر معظم
انقلاب از
دولت های نهم
و دهم و شخص
رئیس جمهور
کرده است.» حال
سئوال
اینجاست که
چگونه است که هرگاه
انتقادی از
دولت می شود،
عده ای از
اطرافیان
رئیس جمهور که
از آن ها به
عنوان « جریان
انحرافی دولت»
نیز یاد می
شود آن را
«حملات و انتقادات
گسترده برخی
افراد و
جریانات خاص
سیاسی علیه
دولت
خدمتگزار» می
نامند؟! از
ابتدای شروع
انتقادات
علما،
سیاسیون
انقلابی و
افراد دلسوز
انقلاب و نظام
نسبت به
عملکرد مشکوک
و پر از شبهه و
حاشیه جریان
انحرافی دولت،
این طیف از
دولت همواره
بجای
پاسخگویی به این
انتقادات و
اصلاح رفتار
خود، با فرار
رو به جلو،
منتقدان را
متهم به تضعیف
دولت کرده و انتقاد
از خود (جریان
انحرافی) را
مساوی و معادل
انتقاد از کل
دولت و از
جمله انتقاد از
رئیس جمهور
خدمتگذار می
داند و می
نمایاند!! این
همان نکته ای
است که آقای
«میم» رئیس تیم
انحرافی دولت
در سی دی
معروف
سخنرانی وی در
جمع طلاب که
بصورت گسترده
در کل کشور
توزیع شد، با
همین منطق
فرار رو به
جلو انتقاد از
وی را با هدف
تخریب وتضعیف
دولت دانست. و
منتقدان
جریان
انحرافی را
دشمنان دولت
جلوه داد!
مسئله نگران
کننده این است
که این حلقه
انحرافی که
متاسفانه دور
رئیس جمهور
خدمتگذار را
نیز گرفته اند
این طرز تفکر
را به رئیس
جمهور نیز
القاء کنند.
وباعث موضع
گرفتن رئیس
جمهور مردمی
در مقابل
دلسوزان
انقلاب شود.
هشدار
صریح افروغ
درباره عبور
از ولایت فقیه
۰۳
ارديبهشت
۱۳۹۰
به
گزارش الف،
عماد افروغ در
یادداشتی در
روزنامه
روزگار نوشت:
این
یادداشت را به
عمد از لابلای
اشارات و نوشته
های قبلی خود
برگزیدم تا
مؤید زخم کهنه
خرافه گرایی
از یک سو و
هشدارهای
برخی از دل
سوختگان و
ارادتمندان
نظام از سوی
دیگر باشد.
باز هم چند
صباحی است که
شاهد عوام
زدگی و غلبه
نوعی احساس
گرایی و
خرافه گرایی
در قالب ها و
اشکال متفاوت
آن و با نیت ها
و اغراض مختلف
هستیم و تاسف بار آن
که همه
این ها به اسم
دینداری به
مردم غالب می
شود. از تمثال
گرایی و
استفاده از
مضامین خرافی
و غیرمستند گرفته
تا داغ کردن
ماجراهای
ظهور امام
زمان.اصلا کسی
از خودش می
پرسد که چه
عاملی سبب شده
است که در
کشور توهم و
سمبولیسم
رفتاری این
قدر رواج یابد
؟ ایا همین
اتفاق ها را
دلسوزان کشور
5 سال پیش تذکر
ندادند ؟
باز
دوباره نشانه
های فراوانی
از تلقی احساسی
از دین به
وجود آمده است
و عده ای می
خواهند مردم
را به جای عقل
گرایی و دفاع
روش مند و
مستدل از دین
به سمت و سوی
تلقی های صرفا
احساسی هدایت
کنند. مدتی
است چند چیز
را در این
کشور به طور
گسترده می
بینیم . یکی
تمثال گرایی
است ، گرچه از
قبل هم وجود
داشته اما باز شدت
گرفته است .
دوم انتظار
گرایی های
نامعقول و نا موجه
و تعیین زمان
ظهور ؛
برخوردهای احساسی
و هیجانی که
پشتوانه
مستحکم
معرفتی و دینی
ندارد.
مدتها
پیش گفتم اگر
قرار باشد
انقلاب مخملی
ای در ایران
صورت بگیرد از
طریق همین تفکرات
سطحی،جمود
گرایانه
حجتیه ای و
شبه حجتیه ای
خواهد بود.
متولیان این
نگرش خیلی
آرام در
دستگاههای
رسمی رخنه
کرده و عقبه
این دستگاهها
را تحت
الشعاع قرار
داده اند. وقتی
همه چیز به
امام زمان
منسوب می شود،
وقتی که از
عقل و خلاقیت
عمومی سلب
اراده می شود،
آیا این
ترجمانی از
همان انفعال
گرایی منتسب
به انجمن
حجتیه نیست؟
آیا ریشه های
آن به عاطفه
گرایی و پرهیز
از عقلانیت ،
همراه با نوعی
قدرگرایی و
انتظار گرایی
نامعقول و
خرافه گرایی و
عنصر مرتبط ظاهر
گرایی بر نمی
گردد؟ آیا اگر
جامعه از رشد
فکر ی و
عقلانی لازم
برخوردار بود
و اعتلای
معرفت دینی
مردم به صورت
جدی تر و
عقلانی تر در
دستور کار
عالمان دینی
قرار گرفته
بود ما شاهد
این قبیل
توهمات روز
افزودن بودیم
؟
ولایتی
های دیروز و
مدعیان امروز
به تعبیر حضرت
امام در منشور
روحانیت چه
کسانی هستند؟
کسانی که
ولایت فقیه و تلفیق
دین و سیاست
را برنمی
تافتند،
امروزه همان
تفکر را در
قالب ارادت
ظاهری به
ولایت فقیه
عرضه می کنند.
به هر حال این
ها یا آگاهانه
چنین رویکردی
را در پیش
گرفته اند یا
ناآگاهانه.
اگر آگاهانه
باشد، مصیبت
ما دو چندان
می شود و اگر
هم ناآگاهانه
باشد، چرا
ناآگاهان حاکم
باشند؟ نباید
فراموش کرد که
در زمان غیبت تنها
راه اتصال عقل
با وحی از
طریق اجتهاد
است که تجلی
آن در نظام
دینی و سیاسی
ما ولایت منضبط
فقیه است. انتساب
غیر روش مند،
نا مستند و نا
مستدل همه چیز
به امام
زمان یعنی
عبور از ولایت
فقیه . بنده شخصاً
در این جریان
هیچ ارادت
مبنایی به
ولایت فقیه
نمی بینم.
ممکن است در
انتساب این
جریان به
انجمن حجتیه
حرف و حدیث
هایی وجود
داسته
باشد.اما سخن
بنده بیش از
آن که اتصال
گروهی باشد
پیوند فکری و
جریانی است و
البته ما از
انجمن حجتیه و
به ویژه
انفعال گرایی
آن تصوری
داریم که متعلق
به زمانی است
که این انجمن
به قدرت نرسیده
بود.
بنابراین ضمن آن
که این تصور
هم چنان مشهود
است ، ما نمی
توانیم
صرفا بر اساس
ادعاهای قبل
از قدرت
درباره
این جریان
قضاوت درستی
داشته باشیم.
خیلی ها قبل
از به قدرت
رسیدن
حرفهایی می
زنند اما وقتی
به قدرت می
رسند، جور
دیگری عمل می
کنند. شاید
این هایی که
امروز به قدرت
رسیده اند،
تجلی عینی
همان عمل
منفصل از شعار
باشند.
به هر
حال ما در
زمان غیبت چه
داریم که بتوانیم
به صورت قاعده
مند، منضبط و
روش مند و مشمول
قاعده بیناذهنیت
به آن استناد
کنیم؟ یعنی
کسی که بتوان او
را مورد سنجش
و پرسش قرار
داد و او هم
خودش را در
معرض پاسخ
قرار دهد.
آن فرد
ولایت فقیه
است. ما در
زمان غیبت هستیم.
در زمان غیبت
آن چه در
دسترس
ما قرار
دارد، ولایت
فقیه است.
البته ولایت
فقیه ماذون از
امام زمان(ع)
است؛ حالا
ولایت فقیه
چیست؟ ولایت
فقه است. فقه
چیست؟ فقه از
جنس قانون
است. یعنی
بیانگر یک امر
ربطی است و
روشمند و
قاعده مند و
به لحاظ روش
شناختی مشمول
بیناذهنیت
است. ما می
توانیم از ولی
فقیه سئوال
کنیم که ادله
فقهی ات چیست
و منابع فقهی
ات کدام است و
چگونه به این
رای خاص
رسیدی؟ آیا ما
از امام زمان
هم می توانیم
این سئوالات
را بپرسیم؟
اگر بپرسیم،
امکان جواب
شنیدن داریم؟
در غیر
این صورت
عملاً به یک
تقدیرگرایی
خام و کور می
رسیم. یعنی هر
اتفاقی که رخ
دهد، باید
بگوییم مشمول
اراده امام
زمان است. این
رویکرد به
معنای تعطیل
شدن عقل و
اسلام و حتی
تعطیلی روایات
منسوب به امام
زمان است.
بنابراین من
فکر می کنم
کسانی که بحث
ولایت امام
زمان را به این
شکل مطرح می
کنند، مشمول
همان حکم حضرت
امام هستند که
فرمود ولایتی
های دیروز،
مدعیان امروزند.
درست
است که اعتقاد
به امام زمان
صرفا یک باور
نیست و یک
حقیقت مبرهن
دینی و هستی
شناختی و حتی
با نگاه
فرایندی یک
حقیقت هستی
شناختی
اجتماعی است
اما نباید این
حقیقت را
ابزار قدرت ،
عوام فریبی ،
توجیهات
ناروا
و انتساب های
ناموجه
قرار داد و
برای هر چیزی
خرج کرد .
ما به
تاسی از
اندیشه های
امام خمینی همیشه
نسبت به نفوذ
مقدس ماب ها و
متحجران از
جمله انجمن
حجتیه هوشیار
هستیم . انجمن
حجتیه در
شرایط کنونی
امکان بهره
برداری دارد .
انجمن حجتیه
همیشه معتقد بوده
باید فساد
گسترش یابد تا
امام زمان
ظهور کند. خوب
لابد وقتی
وارد دولت
شوند با قدرتی
که در اختیار
دارند عملا
فساد را گسترش
می دهند.
استاد شهید
مرتضی مطهری
با استناد به
آموزه های
دینی یکی از
شرایط های
ظهور امام
زمان
را تکامل عقل
بشری می
دانند.
بنابراین اگر
کسی می خواهد
شرایط ظهور را
فراهم کند باید
عقل بشر را
نشانه بگیرد و
زمینه اعتلای
فکری او را
فراهم کند و
از برخوردهای
احساسی و هیجانی
و خدای نا
کرده انگیزه
های قدرت
طلبانه بپرهیزد.
متاسفانه
سکوت
گذشته و تا
حدودی کنونی
جامعه علمی و
روشنفکری ما
به مانور این
جریان کمک
نموده است.
اما کدام دسته
از افراد مطلوب
جامعه بوده و
تحقق بخش و
پیش برنده اهداف
انقلاب و
اسلامند،
کسانی که با
اتکا به مبانی
انقلاب
اسلامی و با
تکیه بر
عقلانیت و بهره
گیری از تجارب
ارزشمند بشری
به نقد درون
گفتمانی دید گاه
ها ، برنامه
ها و عملکردها
می پردازند و
ارائه راه حل
می کنند و یا
کسانی که به
هر دلیلی چه
از سر
نابینایی و
عدم بصیرت، چه
از سر عشق و
ارادت، چه از
سر دنیاطلبی و
چه از سر عناد
و بی مهری به
سکوت، توجیه و
حتی تطهیر
عملکردها و
مواضع غلط و
غیرقابل دفاع
می پردازند؟
متاسفانه درد
آنجا مضاعف شد
و می شود که
توجیه
کنندگان چشم
بسته با تمسک
به ابزار
اخلاق و با
انواع و اقسام
تهمت ها و انگ
های
غیر اخلاقی و
اجتماعی که البته
شائبه قدرت
طلبی های
دنیوی نیز در
مورد آنها
منتفی نیست،
با تحریک
احساسات
مذهبی توده ها
کو شیدند و می
کوشند تا این
دسته از افراد
و یا به
اصطلاح
رقیبان را از
صحنه خارج
کنند، باشد که
از این نمد
کلاهی برای
خود دست و
پاکنند.
همواره
گفته ایم که
گوشه گیری و
انزوای منتقدان
انقلابی و
دلسوز به مویی
بسته است و به
راستی چه
کسانی از
انزوای آنان
سود خواهند
برد، و چه
کسانی ضرر
خواهند دید؟
رسالت الهی و
انقلاب به
آنها آموخته
است که
بمانند،
بسوزند و بسازند
که تعز من
تشاء و تذل من
تشاء (خدا هر
که را بخواهد
عزیز می دارد
و هر آنکه را
بخواهد خوار
می گرداند).
رجانیوز
ـ متن كامل
سخنان رئيس
مجلس خبرگان
در ديدار با جمعي
از مسئولان
مؤتلفه؛
شنبه ۳
اردیبهشت
۱۳۹۰
انتقاد
از ادعاي كاهش
نفوذ روحانيت/
با شعارهاي بيريشه
و غيراعتقادي
نميتوان
مردم را در
هنگام خطر نگه
داشت
جمعي
از مسئولان
حزب مؤتلفه
اسلامي با آيتالله
مهدويكني
ديدار كردند
كه رئيس مجلس
خبرگان رهبري
در اين ديدار
تأكيد ويژهاي
بر حفظ اصول و
خودداري از
تغيير و تحريف
آنها به
بهانه تغيير
ذائقه مردم
كرد.
رجانيوز
متن كامل
سخنان آيتالله
مهدويكني را
منتشر ميكند:
هميشه
دغدغه حقير به
راهنمايي
بنيانگذار انقلاب،
اين بود كه
روحانيت در
مسائل سياسي
حضور داشته
باشد. گاهي
اوقات به دلیل
بعضي از حوادث
و شكست هاي
ظاهري بعضي مي
گفتند دوره
روحانيت
گذشته و بي
مصرف شده است.
ولي بنده از
همان اول عرض
مي كرده ام كه
اينطور نيست.
ممكن است
نوساناتي در
مسائل سياسي
پيش بيايد اما
نبايد اصول را
فراموش كنيم.
من در
يك جلسه ديگري
كه بحث تشريح
منشور دوازده
گانه
اصولگرایی
بود، گفتم ما
نباید فقط براي
مجلس و
انتخابات بحث
كنيم. بحث ما
در منشور اصولگرايي
اين نيست كه فقط
در مجلس باشد.
چون مجلس يكي
از اركان انقلاب
است. مسائل
مختلف سياسي،
اجتماعي،
ديني، فقاهتي،
همه اينها
بايد همه باهم
باشند وروحانيت
را راهنما
قرار بدهند و
اشاره کردم
يكي از
نمادهاي حضور
روحانيت در
خود مجلس است.
اگر كه به
تدريج
روحانيت هر
دوره اي كم
بشود، اين
نشان مي دهد
كه انقلاب
دارد از مسير
خودش منحرف مي
شود. حتي من
گفتم نگوييد
كه "فلان روحاني
از فلان شهر
انتخاب مي
شود، خيلي
ممكن است در
مجلس فعال
نباشد، يك
كلاهي تحصيل
كرده امروزي
ممكن است
بتواند بيشتر
فعال باشد"،
اينطور نباید
فكر كرد.
فعاليت در
مجلس يك فعاليت
جمعي است كه
راهنمايي آن
به دست يك عده اي
از نخبگان
است. مجلس را
نخبگان مي
گردانند. اما
يك عده اي
بايد باشند كه
فعالیت اين
نخبگان را
تأييد كنند و
اگر روحانيت
نباشد يا
باشد، مخالفت
كند چيز بدي
مي شود.
بنابراين
حضور روحانيت
در همه
نهادهاي
انقلاب كه يكي
از آنها هم
هم مجلس است،
براي بقاي
انقلاب لازم
است. همين طور
كه روحانيت در
اصل انقلاب
رشد كرد و نمي
شود انكار كرد
در بقاي
انقلاب نيز
بايد حضور
داشته باشد.
اين موضوع را
ما باید هميشه
با ظرافت، دقت
و احترام به
روحانيت حفظ
كنيم.
روحانيت
نمي خواهد خود
را تحميل كند.
اين معنايش
اين نيست كه
هر چيز كه ما
بگويیم مردم
گوش كنند. در
مصاديق
انتخاب ما اين
را نمي گوييم
ولي مي گوييم
روحانيت حضور
داشته باشد؛
مشاوره اي،
بحثي، صحبتي.
در اين مسئله
اين نكته را
عرض كنم كه
بعضي از
اصولگراها در
حضور خود من
در يك جمعي
اظهار كردند كه
روحانيت نفوذ
خود را از دست
داده و ديگر
نمي تواند
مردم را جمع
كند. پس بايد
چه كار بكنيم؟
بايد يك كاري
كنيم كه مردم
را جمع كنيم.
خوب حالا مردم
را بخواهيم
جمع كنيم چه
كار كنيم؟ بايد
شعارهاي
روحاني و
شعارهاي
امام(ره) را
عوض كنيم،
شعارهاي
اسلامي و
انقلابي يا
سنتي را حذف
كنيم، يك
شعارهايي
بدهيم كه يك طبقه
ديگري از مردم
را جذب كنيم.
كه اين مسئله
ايران و اين
حرف ها شايد
معلول همين
فكر است كه مرتب
مي گويند
ايران و حرفهایی
که می زنند.
اين مثل آن
حرفي مي ماند
كه در زمان
رفراندوم
جمهوري
اسلامي
امام(ره)
فرمود جمهوري
اسلامي.
نگوييد
دموكراسي
اسلامي.
اسلامي را با
دموكراتيک
قاطي نكنيد.
كه مي گفتند
اينها خلط با
هم است. چون هر
نظامي يك
فرهنگي دارد.
هر فرهنگي
اصطلاحاتي
دارد. آن
اصطلاحات
نگهبان و حافظ
آن انقلاب
است. اينها
نبايد حذف
شوند. ما اصطلاحات
و سنتهاي
پيغمبر
اكرم(ص) را
نبايد به
اعتبار گذشت
زمان حذف
كنيم. بگوييم
آقا 1400 سال
گذشته ما
اصلاً
اصطلاحات را
عوض كنيم.
مثلا برای
نماز اسم
ديگري
بگذاريم براي
اينكه امروزيها
آن را
بپسندند. جهاد
را جور دیگری
معنا کنیم؛
جهاد في سبيل
الله را در
راه مردم
بگوييم كه
مردم هم دنبال
آن بيايند، در
حالی که اگر
في سبيل الله
شد براي مردم
هم هست چون
خدا با مردم
است.
اينهايي
كه اين
اصطلاحات را
مي گويند من
نمي خواهم
بگويم غرضي
دارند،
اشتباه را در
انتخاب فرهنگ
مي بينم،
حداقلش اين
طور است. لذا
نصيحت هم كردم
به بعضي از
آقاياني كه
اين حرفها را
مي زنند، گفتم
اصطلاحات را
عوض نكنيد.
اولين نقطه انحراف
همين
اصطلاحات
است، فرهنگ
است. اينها راه
را عوض مي كند.
بايد ما روي
سنت هايمان
بايستيم. بعد
هم در آن مجلس
صريحاً گفتم
امام(ره) چه
قبل و چه در
بعد از انقلاب
با چه
اصطلاحاتي مردم
را به ميدان
كشيد؟
امام(ره) با
سنتهاي
اسلامي و
اعتقادي
توانست مردم
را جمع كند. با
شعارهايي كه
ريشه محكم و
ريشه فطري در
دل ها ندارد،
در موقع خطر
نمي توان مردم
را نگه داشت.
یک جوان ممكن
است به اسم
ايراني در يك
راهپيمايي
شرکت کند اما
وقتي خطر
باشد، خيليهايشان
فرار مي كنند،
ولی وقتی پای اسلام
وسط باشد و به
نام اسلام
باشد، با
اعتقاد می
ایستند. اينكه
امام(ره) پير و
جوان را به جبهه
آورد و تا
آخرين نفس هم
بودند و تا
آخرين نفس و
آخرين روز
حيات امام(ره)
و بلكه بعد از
حيات امام(ره)
با امام(ره)
بودند، در اثر
همین سنتهای
اسلامی بود.
من قبل
از رحلت
امام(ره) براي
عمل جراحي
قلبم به خارج
از كشور رفته
بودم، سال بعد
که برای
معاینه رفتم،
دكتري كه من
را عمل كرد،
گفت من
تلویزيون را
نگاه مي كردم
که مردم براي
تشييع پيكر
امام(ره) چه مي
كردند،
جوانان بر
سرشان مي
زدند، غش مي كردند،
بعضي ها را
شنيديم از
دنيا رفتند.
امام(ره) با آن
استقبال آمد و
با اين بدرقه هم
رفت، هيچ وقت
هم شعارش را
عوض نكرد.
پايه گذار
انقلاب
اینگونه
بوده، حالا
اگر برای حفظ
انقلاب
بياييم يك
شعارهاي
ديگري بدهيم،
اشتباه است
اگر كسي به هر
نيتي اين كار
را بكند. به قول
حكما مي
گويند: علت
موجده، علت مبقیه
همان شي است.
اين يك نگاه
فلسفي است و
هرچه كه چيزي
را ايجاد كرد،
همان حفظش مي
كند. ضدش يا يك
نامتناسب با
آن نمي تواند
حفظش كند.
لذا در
اين موضوعات و
در منشور
اصولگرايي ما
اين شعار ها
را حفظ كنيم،
از من يا جناب
آقاي آيت الله
يزدي سؤال
كردند كه شما
براي
انتخابات اين
حرف ها را مي
زنيد؟ نه بحث
انتخابات
نيست، براي
بقاي انقلاب و
در همه مسائل مربوط
به آن اعم از
اقتصاد،
سياست،
اخلاق، انتخابات
مختلف، مهم
اين است كه
شعارهاي
اصولي را حفظ
كنيم.
در آن
جلسه ای که
دوستان را جمع
كرديم، گفتيم آقايان
اينها را قبول
داريد؟ همه
اظهار نظر
كردند و
نهایتا به آن 12
بند منشور
رسيد و من
مرتب توصيه
كردم كه اين
ها را به هم
نزنيد. اين
نكته را تكرار
مي كنم كه اگر
بخواهيم اصول
و انقلاب را
حفظ كنيم،
بايد گذشت داشته
باشيم. اين
نمي شود كه
بنده يك اصولي
را بگويم قبول
دارم ولي در
مقام پياده
كردن مصاديق
آن بگويم الا
و لابد همين
كه من مي
گويم، بايد
باشد. من به آن
دوست ديگر هم
كه همين بحث
كاهش نفوذ
روحانيت را
مطرح كرد، گفتم
مسائل
اجتماعي،
سياسي را در
كوتاه مدت نگاه
نكنيد، هميشه
در دراز مدت
نگاه كنيد.
اگر در مشروط
این اشتباه شد
كه حتي بعضي
از علماي بزرگ
هم اشتباه
كردند، ناشي
از نگاه كوتاه
مدت بود. همين
كه ديدند يك
مخالفتي شد و
آن مخالفت
منجر به ضعف
جريان شد، خود
آقايان اشتباه
كردند و جريان
مخالف را
تأييد كردند.
شهادت مرحوم
شهيد شيخ فضل
الله نوري در
اثر همين بود،
به يك معنا
خود روحانيت
هم تقصير
داشت. بايد می
گفتند شيخ فضل
الله يك
مخالفتي كرده
بايد با او
راه آمد نه
اينكه به دست
دشمن رهایش
كنند و دشمن
هم محكمه
تشكيل بدهد و
يك عالم
بزرگوار،
مجتهد مسلم
جامع الشرايط
را با آن
سوابق محكوم
به اعدام كند
بعد هم پاي
دارش كف
بزنند، چه
اشتباه بزرگي
كردند البته
بعداً
فهميدند اما
اين ديگر
مسئله اي را
حل نكرد و
ضربه بزرگی به
روحانيت زد.
بعد مرحوم بهبهاني
از بين رفت،
بعد ديگران از
بين رفتند. امروز
ما مراقب
باشیم اين
اشتباهات را
نكنيم.
سرّ
بقا و رمز
پيروزي
امام(ره) همين
بود كه اصولي
را كه داشت،
هميشه، در
نوسانات و در
مشكلات هم حفظ
مي كرد. در
برابر مشکلات
نمي آمد يك
اصلي را تغيير
بدهد و بگويد
بياييد اصل را
عوض كنيم.
ممكن است
تاكتيك را عوض
كند ولي
استراتژي و
اصول را عوض
نمي كند. ما
واقعاً بايد
حفظ كنيم. يك
دوره هم ممكن
است در يك
انتخاباتي ما
ببريم يا
نبريم. اگر
اصول را حفظ
كنيم، مي
توانيم براي
ادامه انقلاب
كار كنيم. من
اين مطلب را
از نظر فلسفي
از نگاه ملاصدرا
مي گويم.
ملاصدرا در
حركت جوهري مي
گويد عالم در
حركت كمالي
است ولي گاهي
اشكال مي كنند
و مي گويند
آقا اين درخت
كه خشك شد، چه
كمالي دارد؟
ايشان مي گويد
حركت مجموعه
عالم را نگاه
كنيد. تك تك
نگاه نكنيد.
حركت، يك حركت
زيگزاگي است.
درخت خشك مي
شود، تخمهايش
مي ريزد، درخت
ديگر مي آيد،
چوبش باز ممكن
است در خاك
پوسيده شود،
دوباره يك
درخت ديگري
بيايد، هيچ
وقت حركت اين
عالم توقف
پيدا نمي كند
منتها حركت
زيگزاگي است،
پايين مي آيد
باز بالا مي
رود. حركت
مسائل
انقلابي، معنوي،
اسلامي هم
اينطور بوده
است. در دورانهای
مختلف،
مسلمانان
پيشرفت كرند و
يا پايين آمدند
اما آنهايي كه
عاقل بودند،
اصول را حفظ كردند
و به دست ما
رساندند. حركت
ائمه عليهم السلام
را که ببینیم؛
قبول كردن و
قبول نكردن
اميرالمومنين(ع)،
صلح امام
حسن(ع)، واقعه
عاشورای امام
حسین(ع) و... همه
اينها حركات
زيگزاگي است.
يك روز بالا
مي آيد يك روز
پايين مي رود
اما هيچ وقت
قطع نمي شود.
هيچوقت امام
حسن(ع) تسليم
معاويه نمي
شود، ممكن است
يك به اصطلاح
صلحي برقرار
باشد.
تذکر
این است که
دوستان راهي
را كه انبيا و
ائمه عليهم
السلام رفتند
و بعد هم
امام(ره) رفت،
فراموش نكنند.
ما طرفدار
انقلاب و
امام(ره)
هستيم،
شاگردان او
هستيم.
بنابراين
گذشت مي
خواهد. يعني
دوستان بايد
همان طور كه
در دوره گذشته
انتخابات هم
من گفتم كه
شد، صد در صد
مطلوب نبود
ولي درصد قابل
توجهی بود.
الان هم در
مجلس اختلاف
سليقه هايي
دیده می شود
ولي مجموعه
حفظ انقلاب
بالاتر از
افراد است،
بالاتر از اين
وكيل مجلس
است، بالاتر
از اين آقا
است. بايد شجره
انقلاب را حفظ
كنيم كه در آن
صورت شاخه
هايش باقي مي
ماند.
هدف
اصلي ما، حفظ
انقلاب و نظام
است كه امام
فرمود حفظ
نظام از اوجب
واجبات است و
حفظ نظام
وابسته به حفظ
ستون آن است و
ستون آن ولايت
فقيه و ولي
فقيه زمان است.
در راهپيمايي
22 بهمن بعضي ها
مرگ بر آمريكا
مي گويند و
بعد به ما هم
كه مي رسند مي
گويند حاج آقا
اوضاع هم خوب
نيست، يك فكري
بكنيد. مي
گويم چه شده
كه آمدي مرگ
بر آمريكا مي
گويي، نظام را
تأييد مي كني؟
من تحليل خودم
را به دوستان
اينطور مي
گويم، مردم ما
كه انقلابي
هستند قلبشان
دو لايه دارد.
لايه زيرين و
لايه رويين.
لايه رويين
مشكلات را مي
بيند اما لايه
زيرين وابسته
به اسلام و انقلاب
است. مثلا روز 9
دي، همين مردم
كه برخی از آنها
شايد به جناح
مخالف رأي
داده بودند،
وقتي ديدند
مسئله اصل
انقلاب و امام
حسين(ع) مطرح است،
آمدند و از
عمل مخالفان
اظهار برائت
كردند. اين
فرهنگ را بايد
حفظ كنيم. اين
حفظ نمي شود
مگر اینکه
کسانی كه
مسوولیت دارند،
گذشت داشته
باشند يعني
براي مصالح
عاليه، مصالح
كوچكتر را
فدا كنند.
بنده
اگر كه در
مقام رياست در
جمهوري
اسلامي باشم،
اگر يك وقت
احساس كنم كه
اگر الان كنار
بروم، به
مصلحت است،
بايد بروم.
مردم كه اين
را ببينند، مي
گويند پس
معلوم مي شود
يك چيزي هست
كه فلاني با
همه اين
امكانات و با
همه اين
چيزهايي كه
داشته و كسي
هم نمي
توانسته او را
بيرون كند،
خودش رفت. اين
است كه باقي
ميماند. در
انتخابات
خبرگان من به
مصالح و تكليف
شرعي خود نگاه
كردم و لذا با
برخورد
اسلامي خود را
نامزد رياست
كردم. بفهمند
دو نفر روحاني
باهم سر پست و
قدرت و انتقال
قدرت دعوا نمي
كنند، اين را
مردم بايد
احساس كنند،
اين خيلي مهم
است.
اين
كاري كه در
خبرگان شد،
آبي بر روي
آتش دشمن بود.
يك عده فكر مي
كردند كه
جنجالها
درست می شود.
من گويي خدا
به زبانم آورد
و گفتم جناب
آقاي هاشمي
اين جايگاه را
تفويض كردند.
ولی به نظر من
همين جمله
اثرگذار شد.
ما بايد
اينطور رفتار
كنيم، ما بايد
نمونه باشيم،
ديگران هم
بايد اين كار
ها را بكنند.
من به دوستان
اصولگرا و حتي
غير اصولگرا
نصيحت مي كنم
و مي گويم
آنهايي كه
واقعاً اين
انقلاب را قبول
دارند، قدري
فكر كنند. بس
است ديگر آدم
كارهايي را
بكند كه فقط
آن چه كه به سليقه
خودش خوب مي
آيد، انجام
بدهد. بيايند
ببينند چگونه
مي توانند
انقلاب را حفظ
كنند. يك قدري
گذشت مي
خواهد. اگر
اشتباهي رخ
داده، بايد آن
را با گذشت
جبران كرد. با
بودن اين دشمن
ها در خارج و
دشمناني که در
اطراف ما هستند،
همين حركت
هايي كه در
جوامع اسلامي
و عربي واقع
شد. همه مي
بينيم كه
خارجي ها
دارند چه مي
كنند. حركتي
واقع شده كه
مسلماً متأثر
از حركت
انقلابي ماست.
ولي دشمنان كه
رها نمي كنند
هيچ انقلابي
در دنيا دفعي
و ارتجاعي
نيست اگر ما
بگوييم كه
انقلاب ما
متأثر از انقلابهاي
پيشين بوده
تحليل
نادرستي
نكردهايم.
من
جمله آخرم را
بگويم كه
شهداي ما چه
كردند. وصيتنامههاي
شهدا را نگاه
كنيم. چه مي
گفتند؟ بحث
ايران و خاك و
مرز
جغرافيايي
نمي كردند، مي
گفتند اسلام،
امام(ره)،
گاهي بچه ها
به
مادرهايشان، خواهرهايشان
سفارش مي كردند
كه حجابهايتان
را حفظ كنيد،
ما براي اين
شهيد مي شويم.
با قرآن به
جبهه مي
رفتند. اينها
بايد حفظ شود،
اينها را ما
بايد حفظ
كنيم. همه چيز
نبايد مطابق
ميل ما باشد.
بايد نگاه
كنيم مجموعه
كار به كجا مي
كشد؟ اصل را
حفظ كنيم.
توصيه من به
برادران
اصولگرا اين
است كه باید
اين انقلاب را
حفظ كنيم و
بدانیم براي
حفظ انقلاب،
گذشت لازم است
و اينطور فكر
نكنيم كه براي
حفظ انقلاب
بايد من باشم.
این يكي از
اشتباهات است.
امام(ره)
هميشه توصيه
مي كرد انقلاب
را حفظ كنيد،
نمي گفت من را
حفظ كنيد.
بعضي ها فكر
مي كنند
واقعاً اگر كنار
بروند، هيچكس
و هيچ چيز
باقي نمي
ماند، نه
اينجوري نيست.
بنده كنار
بروم طوري نمي
شود، ستون
خيمه را بايد
حفظ كرد.
انشالله
همه برادران،
همه
اصولگراها و
تمامي علما و
روحانيت با هم
متحد باشند.
من توصيه كردم
كه در اين
جريانهايي
که براي
انتخابات
واقع مي شود،
اين ارتباط
حفظ شود.
انگيزه مهم
است، بايد بدانيم
هدفي داريم،
اگر هدف داشته
باشيم، خسته نمي
شويم و اگر
خسته هم شديم،
خستگي را تحمل
كنيم اما اگر
انگيزه معنوي
نداشته
باشيم، زود خسته
مي شويم.
نكته
آخر من توصيه
به دولتي ها و
جناب آقاي رئيس
جمهور است كه
واقعاً يك وقت
خداي ناكرده،
خود آقاي رئيس
جمهور را نمي
گويم،
اطرافيان
كاري نكنند كه
باعث جدايي شود.
اين همان
اشتباهي است
كه گاهي ممكن
است بعضي
بكنند، خيال
كنند كه فعلاً
كه ما مي
توانيم يك
كاري بكنيم و
راه همين است.
نه اشتباه
است. راه كار
جمعي با جمع
است. نبايد
كار جمعي را
فردي كرد. من
حتي در آن نطق
اوليه خبرگان
گفتم آقا ما
به همه مردم
ايران مي
گوييم كه با
شما هستيم و
در خدمت شما
هستيم و
خبرگان هم براي
همه است.رئيس
جمهور هم برای
همه است. دولت
هم براي همه
است. اين را
بايد عملاً
نشان داد كه
متعلق به همه است.
انشاءالله
شما و همه
دوستان در
سايه عنايات و
هدايتهاي
حضرت بقيه
الله ولي
عصر(عج) و
رهبري مقام معظم
رهبري و گذشت
و فداكاري و
مجاهدت
بتوانيد در
حفظ پرچم مقدس
اين نظام
ولايي و
اسلامي موفق
باشيد و روح
بلند امام و
شهدا از همه
ما راضي باشد
و در اين ايام
فاطميه(س)
سيره آن حضرت
براي همه ما
الگو و اسوه
حسنه باشد.
خبرآنلاین
ـ کد مطلب: 144732
زمان
انتشار: سه
شنبه 30
فروردین 1390
بررسی
شانس 7عضو
دولت دهم
کاندیدای
احمدینژاد
برای
انتخابات
یازدهم کیست؟ /
قسمت آخر
سیاست >
دولت -
حدود 2 سال به
انتخابات ریاست
جمهوری مانده
است . با این
حال از شروع
فعالیت زیر
پوستی احزاب و
فعالان سیاسی
مدتی می گذرد
و پیش بینی می
شود این
تحرکات به
بهانه جبهه
بندی های
انتخابات مجلس
، فزونی بگیرد
و علنی تر شود .
اگرچه
برای سال 90 همه
فعالیت ها
معطوف به انتخابات
مجلس و
شوراهاست ولی
همه می دانند
این انتخابات
، صرف نظر از
هدف آن (وزن
کشی یا تمرین ائتلاف
یا فراهم
آوردن همراه
برای دولت
موجود یا بعدی
) مقدمه رقابت
اصلی است که
پانزده ماه
بعد از آن رخ
می دهد.
منتقدان
اصولگرای
احمدی نژاد که
در میانه دو دوره
، مستقیما با
او رقابت
نکردند برای
این دوره
برنامه ها
دارند .
متقابلا
کسانی که رئیس
دولت را می شناسند
می دانند او
آدمی نیست که
امتیازات به
زحمت به دست
آمده را دو
دستی تقدیم
کند . او به عکس روسای
جمهور سلف که
تلاش می کردند
علقه یا حمایت
خود از نفر
بعدی را آشکار
نکنند
رسما از یک
نامزد ،
طرفداری و در
میتینگ های
انتخاباتی او
سخنرانی
خواهد کرد . او
خواهد
گفت رایم
آقای فلانی
است و به
منتقدان هم
جواب می دهد
در قانون
اساسی چنین
منعی برای
رئیس جمهور
دیده نمی شود
و شاهد مثال
را هم مدل های
انتخاباتی
سایر کشورها
می آورد که
مغایرتی با
حقوق اساسی
ندارد . او
شاید بگوید خودش
با افتخار ،
سمت معاون
اولی
یا حتی رئیس
دفتر
این فرد را
به عهده
می گیرد و
استدلال کند
که در گفتمان
آنان «خدمت» مهم
است ، نه «سمت» .
اما
سوال اینجاست
که کاندیدای
احمدی نژاد کیست؟
برای
پاسخ به این
سوال، چند
ملاحظه را که
برخی قاعده
حتمی و برخی
پیش فرض
هستند مرور
می کنیم :
1)
تقویم سیاسی
ما بنا به
رویه ای مالوف
و البته غلط
به سیکل
«رقابت ، چالش
، حذف ، رقابت »
تبدیل شده است
. هرچهار سال
یکبار ، انتخابات
ریاست جمهوری
داریم . تا
اینجای کار بد
نیست زیرا در
اکثر کشورها
همین قاعده
برقرار است .
از یکسال مانده
به آن ، کارها
به اصطلاح لق
می شود و
همگان سودای
انتخابات
دارند . در
ادارات ،
تصمیم گیری
مهمی نمی شود
و کارها قفل
می شوند ،
زیرا ما همان
ملتی هستیم که
«شب عید» مان از
بهمن ماه شروع
می شود و از
همان زمان
تصمیمات و کارهای
مهم را به پس
از عید احاله
می دهیم ؛
عیدی که آن را
تا اوایل
اردیبهشت ، به
هم تبریک می
گوییم ! این
دوره فترت و
بلاتکلیفی
برای دوره های
فرد انتخابات
ریاست جمهوری
- که رئیس
جمهور مستقر ،
دیگر نمی
تواند نامزد
شود -
حتی به دوسال
افزایش می
یابد .
انتخابات
یازدهم نیز
چنین است . از طرف
دیگر تا یکسال
پس از
انتخابات به
رای اعتماد و
گمانه زنی و
فضاسازی
رسانه ای برای
اشغال پست های
میانی و
یارگیری و
حذف
این و آن می گذرد
. پانزده ماه
قبل از
انتخابات
ریاست جمهوری هم
انتخابات
مجلس را داشته
ایم که حداقل
از شش ماه قبل
تر ، فضای
کشور را سیاسی
کرده است. اگر
اکثریت مجلس
با دولت همنوا
باشند که هیچ ،
و الا
همراه نبودن
اکثریت مجلس با دولت (
نظیر 3 سال اول
دوره اول
خاتمی
و یک سال
پایانی دوره
دوم او و 3 سال
اول دوره دوم
احمدی نژاد)
فضای کشور را پر
تنش می کند و
دود این رقابت
ها که به رغم
ادعاها
معطوف به خدا
نیست به چشم
مردم می رود .
این سیکل که
به قول اهل
ریاضیات «هم
نهشتی چهار »
دارد
دائما در حال
باز تولید
رقابت و چالش است .
خلاصه این
سیکل تکراری را با
فرض این که
سال صفر ، سال
برگزاری
انتخابات ریاست
جمهوری است
مرور
می کنیم :
سال
«منهای2» : آغاز
غیر رسمی
فعالیت های
انتخاباتی
مجلس از اواسط
سال و برگزاری
انتخابات در
اسفند ماه .
سال
«منهای1» :
استقرار مجلس
جدید (معمولا
در سه ماه
نخست، کاری
صورت نمی گیرد
زیرا
نمایندگانی
که انتخاب
نشده اند
انگیزه ای
برای حضور در صحن
ندارند) ، از
تابستان تا
پایان سال نیز
به یارگیری و
فراکسیون
سازی و تنظیم
روابط
و ائتلافات
انتخابات
ریاست جمهوری
آینده می گذرد
.
سال
صفر :
انتخابات
ریاست
جمهوری
در خردادماه
، رای اعتماد
کابینه دولت
جدید در شهریور
ماه و عزل و
نصب
های کلیدی تا
پایان سال
ادامه دارد .
سال
اول : تنها
سالی که امکان
کارکردن ،
بیشتر
است !
سال
دوم : تکرار
سال «منهای 2»
سال
سوم : تکرار
سال «منهای 1 »
سال
چهارم : تکرار
سال صفر
2)
واگرایی تیم
احمدی نژاد با
سایر
اصولگرایان
باز هم بیشتر
می شود . تیم
رئیس جمهور نه تنها
از این اتفاق
بیمی ندارد
بلکه تمایل
دارد اینک با
«گفتمان غیر»
سخن بگوید تا
تفاوت های خود
با سایر
اصولگرایان
را که «ترجیح »
می پندارد ،
به مخاطب نشان
دهد . این
واگرایی که
قبلا توسط خبر
آنلاین پیش
بینی شده بود
[پایان ماه
عسل] با شتاب
تداوم می یابد
و خود را در
انتخابات
امسال مجلس ،
بیشتر نشان می
دهد . یک فهرست
دولتی
و چند فهرست
اصولگرایان خواهیم
داشت ، «چند
فهرست» اخیر
در خوش بینانه
ترین حالت به
دو فهرست
(غربال شده و
سنتی) تقلیل
می یاید . اگرچه
تلاش هایی در
اردوگاه
اصولگرایان
در حال انجام
است که این دو
فهرست ترکیب
شود اما در
صورت توفیق و
حتی با
بزرگنمایی خطر
اصلاح طلبان
نیز نمی تواند
دولتی ها را
در خود هضم
کند .
متقابلا"
در ماه های
پایانی سال ، اصولگرایان
تلاش می کنند
با استفاده از
نفوذ خود در
سلسله مراتب
نظارتی به رد
صلاحیت چهره
های اصلی مورد
نظر دولت
بپردازند .
هرچند از این
اقدام طرفی
نمی بندند
زیرا احمدی
نژاد در بند
نام
نیست . سبک یا
مکتب مدیریتی
او این
توانایی را
دارد که هر آدم
نا آشنایی را
بر کشد و از او یک
فعال جنجالی و
در عین حال
مطیع بسازد .
با این حساب
شورای نگهبان
به چه مستندی
می خواهد یک
آدم نا آشنا
را رد صلاحیت
کند ؟!
«خبر
آنلاین»
پیش از معرفی
کابینه دهم
،تغییر
مناسبات هیات
وزیران را پیش
بینی کرده بود
. [تبارشناسی
تیم احمدی
نژاد] بر
مبنای آن
تحلیل که در
تیرماه 88
انتشار یافت در
کابینه اول
احمدی نژاد سه
گروه عضویت
داشتند :
1- عده ای
که احمدی نژاد
را به اعتبار
اصولگرایی او
پذیرفته بودند
. ملاک و
خاستگاه و
زاویه دید این
گروه ، اندیشه
بود ، نه فرد .
2- گروهی
که در احمدی
نژاد ذوب
بودند و هستند
. معیار این
گروه ، احمدی
نژاد است، نه
اصولگرایی .
3- فن
سالارانی که
در هر دولتی ،
ظرفیت تطبیق ،
همراهی و بلکه
مجیزگویی را
دارند .
در آن تحلیل پیش
بینی
شده بود که
در دولت دهم ،
گروه اول به
طور کامل حذف
می شوند و لذا تیمی
منسجم تر ظاهر
می شود . این
پیش بینی اتفاق
افتاد زیرا
احمدی نژاد
در چهارم
مرداد و در
حالی که فقط
هشت روز به
پایان ماموریت
دولت نهم باقی
مانده بود ،
در اقدامی ابداعی
و حیرت آفرین
، چند وزیر
را همزمان عزل
و خود را از
آنان خلاص کرد
. کسانی مثل
پور محمدی ،
دانش جعفری و
فرشیدی را هم
که در سال دوم
و سوم
جا گذاشته
بود .
باقیمانده را
هم اصلا به
مجلس پیشنهاد
نکرد . فقط
متکی مانده بود
که او را هم در
اقدام حیرت
انگیز دیگری
از قطار
پیاده
کرد ، و حالا
دیگر خیالش
جمع است که
هیچیک از
اعضای کابینه
او به جایی
دیگر گزارش
نمی دهند و یا
رابطه ای
نگران کننده
با رقیبانش
ندارند . او
منبعد فدایی
ترها را حفظ
می کند و
ارتقاء می دهد
و محافظه
کارترها را به
بهانه هایی
چون ادغام
وزارتخانه ها
به شکلی
آبرومندانه
مرخص می کند .
شاید هزینه پیاده
کردن برخی از
غیرفداییان
را نیز از جیب
مجلس بپردازد
که با استیضاح
آنان ، دو لطف
همزمان به
رئیس دولت می
کند ؛ ردکردن
عنصری غیر
فدایی و اعطای
مظلومیت به
رئیس دولت .
اگرچه
در کابینه
فعلی کسانی
هستند که پیش
از دوره احمدی
نژاد نیز به
محافل
اصولگرایی ،
رفت و آمد
داشته اند و
حتی چهره هایی
نام آشنا بوده
اند (نظیر
محمدرضا
رحیمی ، مجتبی
ثمره هاشمی ،
سید محمد
حسینی ، مرضیه
وحید دستجردی
وکامران دانشجو)
اما امروز
آنان پیام 4
مرداد را
بخوبی دریافته
اند و فرجام
رعایت نکردن
قاعده بازی و
تعهد سیاسی را
فهم کرده اند
و لذا در دسته
دوم یا سوم
تعریف می شوند
.
حتی
مخالفان
احمدی نژاد
نیز او را یک
پدیده غیر
قابل پیش بینی
می دانند . او
به عکس
سیاستمداران
مسالمت جو از
حذف قاطع یک
وزیر یا معاون
یا مشاور خود
ابایی ندارد .
او از مردانش
،کار زیاد ،
راضی کردن
مردم
بویژه طبقات
پایینی
اجتماع ،
پرهیز از بخشی
نگری ، رعایت
انسجام
دیوانی و
اطاعت را می
طلبد و به
همین جهت ، کابینه
دهم یکدست تر
و منسجم تر از
کابینه قبلی
اوست که بعضی
وزیران به
اتکای سابقه
بیشتر ، نفوذ
ارتباطی و یا
معیارهای
اندیشه ای ، ساز
خود را می
زدند .
3)
کاندیدای
احمدی نژاد
قطعا از حالا
مشخص نیست . او و
مشایی یعنی
بازیگردانان
اصلی ترجیح می
دهند انتخاب نهایی
خود را با توجه
به شرایط پیش
رو و لااقل پس
از وزن کشی در
انتخابات آتی
مجلس و
ارزیابی
بخشهای موفق
دولت که می
تواند برای
رقابت آینده
تولید مزیت
بکند و البته وضوح بیشتر
شخصیت واقعی
نامزدهای
بالقوه و محک
کارآمدی
مدیریتی آنان
انجام دهند .
4)
با توجه به
روش و منش
رئیس جمهور به نظر
می رسد ملاک
هایی مبنای
قضاوت و
انتخاب خلیفه
او خواهد بود .
ملاک هایی
علاوه بر شاخص
های عمومی که
در سخنرانی
های رسمی خود
خواهد گفت (مثل
تدین ، باور
خدمت به مردم
، کارآمدی و
سایر عبارت
های کلی)
مهمترین این
شاخص های
اختصاصی و البته
ناگفته که
برخی
از آنها تداعی
گر مدل پوتین -
مدودف است می
تواند به شرح
زیر باشد :
یکم)
فردی امین و
مورد اعتماد
باشد . کسی که
احمدی نژاد
بخواهد در
جایگاه
معاونت یا مشاورت
او قرار گیرد
باید بداند
رئیس اصلی کدام
است و مسئول
تشریفات و ماشین
امضا کدام ؟
این فرد نباید
وهم بردارد و
خیال کند به
اتکای داشته
های خود به
ریاست جمهوری رسیده
است . او باید
بداند رای
مردم در خرداد
92 به احمدی
نژاد بوده است
نه به او . چه
بهتر که جوان باشد
تا خود را
کاملا وامدار
و برآمده رئیس
بداند و همه
نیز بدانند .
این جایگزین
موقت باید مطیع
بماند و از آن
محلل هایی
نباشد که قصد
پس دادن امانت
را ندارند !
دوم)
احمدی نژاد به
چهره جنجالی
نیاز ندارد . به
یاد داریم
هاشمی
رفسنجانی در
هنگام معرفی
کابینه اول
خود و در پاسخ به
انتقادی که
چرا وزرای
پیشنهادی ،
عمدتا غیر
سیاسی اند
پاسخ داد « من
به کابینه
کاری نیاز
دارم و خودم
که سیاسی هستم
کافی است » . بر
همین سیاق ،
احمدی نژاد نیز به
چهره موج ساز
نیاز ندارد .
او به تنهایی
، چه اکنون و
چه در دوره ای
که فرد منتخبش
هدایت قوه
مجریه را به
عهده بگیرد ،
می تواند موج
های لازم برای
حرکت و پیشبرد
استراتژی ها
را ایجاد کند .
در عوض
به کسی
احتیاج دارد
که حاشیه
کمتری داشته
باشد ،
کم سر و صدا
تر باشد تا به
اصطلاح ، گزک
به دست منتقدان
نداده باشد و
در حوزه
عملکردی خود
کارنامه قابل
دفاع و خوبی
به جا گذاشته
باشد تا برکشیدن
او آسانتر
باشد و مقدار
کمتری از
«اکسیر احمدی
نژاد» برای
احیای او
کفایت کند .
سوم) چه
بهتر که
اصولگرایان
نیز با او
مشکلی نداشته
باشند تا
بتواند شخصا
با سران
اصولگرا
مذاکره و
اطمینان آنان
را جلب کند
یالااقل امکان
مخالفت
اجماعی آنان
را کاهش دهد . هر چه
زاویه دید
اصولگرایان
با گزینه
انتخابای
کمتر باشد
انرژی گذاری کمتری
از احمدی نژاد
می طلبد و او
را در چانه
زنی در موقعیت
فرادست قرار
می دهد . این
بار او
می تواند از
استدلال خود
اصولگرایان (
خطر اصلاح
طلبان) استفاده
کند و آنان را
در موقعیت
آچمز و سپس
تسلیم قرار
دهد . مجددا
تاکید می شود
این شاخص (شهرت
اصولگرایی
نامزد ) جنبه
استحباب دارد
، استحبابی
که نباید
مغایر شاخص
اصلی (اطاعت )
باشد .
چهارم)
فردی
باشد از جنس
احمدی نژاد ،
یعنی در کوران
فشارها نه
تنها کم نیاورد
بلکه تهدید را
به فرصت مبدل
سازد . او
نباید از چالش
با پارلمان یا
دستگاه قضا و
یا چهره های
ذی نفوذ
بهراسد . او
نباید از
تحلیل های
رسانه ها ، از
تهدید به
افشاگری ها و
از فهرست کردن
ناکامی ها ، از
نقدهای حتی غیر
منصفانه و
دروغ جا بخورد
و به اصطلاح
وا دهد زیرا
در این صورت
زحمات هشت
ساله رئیس خود
را یک
شبه بر باد می
دهد . قبول که
هیچ یک از مردان
احمدی نژاد در
این خصوصیت
قابل قیاس با او
نیستند ولی
گزینه رئیس
اگر عاری از این
اعتماد به نفس
است لااقل
باید اختیار
خود را به دست
رئیس بسپارد و
به نسخه های
چالش برانگیز
او باور داشته
باشد و تلخی و
سختی ظاهری داروهای تجویزی
را با یقین عافیت
نهایی در کام
بریزد .
پنجم)
چهره ، سابقه
،
شخصیت و
عملکرد او به
نحوی باشد که
اجمالا مشمول
نگاه منفی رهبری
نشود .
ششم)
این نامزد باید
بتواند تایید
مشایی را نیز
بگیرد . احمدی
نژاد بویژه در
دولت دهم نشان
داده است که
در این زمینه
، بدون تعارف
است . بخشی از
انسجام
دیوانی دولت دهم
، به عکس
گسیختگی نسبی
کابینه قبلی
ناشی از وانهادن
همین تعارف
است و گذاشتن
شرط ضمن عقد
با وزیران ؛
شرطی که حتی
اگر نانوشته
یا ناگفته نیز
باشد معاطات
را تداعی می
کند که طرفین
در سکوتی
سرشار از معنا
می دانند که
چه می گیرند و چه می
دهند .
با توجه
به این
ملاحظات ،
نامزدهایی که
فعلا بیشترین
شانس را دارند
می توان به
شرح زیر دانست
:
1-اسفندیار
رحیم مشایی
جلوه
تام و تمام
احمدی نژاد در
مشایی متجلی
است . او قطعا
اصلی ترین
گزینه رئیس
دولت برای
اتمام راه ناتمام
است ، اما
حساسیتی که
رقبای احمدی
نژاد درباره
نام مشایی از
خود نشان داده
اند شاید هسته
تصمیم گیری را
- که کسی جز
رئیس
دولت و رئیس
دفتر
او نیست - به
این نتیجه برساند
که مشایی تا
دقیقه 90 نقش
کاندیدا را
بازی کند و
سپس با یکی
دیگر از
نامزدهای
فرعی جایگزین
شود . او در این
مدل حتی می
تواند نقش
قربانی ، شهید
و مظلوم را
بازی کند . این
کار ضمنا سبب
می شود احمدی
نژاد در تعامل
با بزرگان
اصولگرا و حتی
سطوح بالاتر
موفق تر عمل
کند تا مثل
ماجرای معاون
اولی ، امتیاز
دادن و کوتاه
آمدن جلوه کند
و در عوض
امتیاز تعیین کننده
بگیرد .
کسانی
که مشایی و
روحیات او را
از نزدیک می
شناسند می
دانند او جاه
طلب نیست و از
آنجایی که
تداوم گفتمان
برای دولتی ها
مهم است چندان
فرقی نمی کند
که چه کسی پشت
فرمان بنشیند
زیرا در
هرصورت رئیس
اصلی برای همه
معلوم است .
آن
چیزی که
اصولگرایان
از آن غافلند
افزایش تدریجی
محبوبیت
مشایی در بین
طبقه متوسط
است ؛ همان
طبقه ای که
احمدی نژاد در
آن پایگاه
نداشت و مشایی
وعده داده بود
برای دور
آینده از بدنه
13
میلیونی آن
یارگیری
خواهند کرد .
2-محمدرضا
رحیمی
اگرچه
او یکی از
پرحاشیه ترین
اعضای دولت
است اما حداقل
به صفت معاون
اولی ، عده ای
شانس بیشتری
برای او قائل
می شوند . این
عده البته نمی
خواهند به روی
خود بیاورند که در
دولت دهم ،
بیشتر از دولت
های قبل ،
معاون اولی یک
پست تشریفاتی
است و بویژه
با ایجاد مجدد
پست معاون
اجرایی ، باز هم
محدود تر می شود
. قائم مقام
واقعی و امین
و مستشار رئیس
جمهور
، رئیس دفتر
اوست .
رحیمی
حاشیه هایی
دارد که ممکن
است برای او
کار ساز شود
(از جمله مدرک
تحصیلی ،
توزیع پول در
مجلس توسط مدیرکل
او ، پرونده
خیابان فاطمی
، و بعضی پرونده
های قدیمی تر )
هر چند این از
ایرادات کشور
ماست که
اتهامی به یک
مقام
عالیرتبه
دولتی زده می
شود اما کار
یکطرفه نمی
شود و همه در
سلامت کامل به
سر می برند ! در
حالی که در
همه جای دنیا اگر
اتهام آن مقام
به اثبات برسد
بلافاصله
مجازات می شود
واگر به اثبات
نرسد و منجر
به
تبرئه او شود
با ادعای شرف
، کسانی که
ذهنیت جامعه
را به تشویش
کشیده اند مجازات
می
شوند .
رحیمی
دو مزیت دارد
که البته برای
این گزینش اتفاقا
نقطه ضعف تلقی
می شود :
اولا ،
در حالی که
اکثریت
اعضای
دولت چهره
هایی کم شهرت
و بعضا
ناشناخته ای
اند رحیمی از
دیرباز در
زمره چهره های
مطرح سیاسی بوده
است . او
از نزدیکان
ناطق نوری در
وزارت کشور
دهه 60 به
شمار می آمد و
از این رو در
انتخابات 76 نیز
شجاعانه
برای او
به میدان آمد . او یکی
از 3 راس طیف
کرج ( کردان ،
رحیمی ،
جهرمی) را
تشکیل می داد
که ارتباطات و
تاثیرگذاری قابل
توجهی بر لجنه
های اصولگرایی
داشتند .
ثانیا
، سابقه
مدیریت او از
رئیس جمهور بیشتر
است . احمدی
نژاد اولین
پست مدیریتی کلان
خود را در
دولت
دوم هاشمی تجربه
کرد و پیشتر
از آن به مدت
کوتاهی مشاور
وزیر علوم و
سالها
فرماندار
بوده است .
زمانی که
احمدی
نژاد حکم
استانداری
خود را برای
استان تازه
تاسیس اردبیل
دریافت کرد از
استانداری
رحیمی سالها
می گذشت .
احمدی نژاد حتی
در دوره ای ،
فرماندار
رحیمی بوده
است .
3-
سید ابوالحسن
فقیه
فقیه
که جوانترین
عضو حلقه اصلی
رئیس جمهور محسوب
می شود ارتباط
خود را از
طریق روابط
عمومی جمعیت
ایثارگران و
روزنامه
سیاست روز
متعلق به یکی از
اعضای شورای
مرکزی این
جمعیت آغاز
کرد و سپس در
شهرداری
تهران در زمره
رابطان رسانه
ای شهردار
احمدی نژاد به
شمار آمد . او
در دولت نهم ،
سازمان
خدماتی عریض و
طویل بهزیستی
را عهده دار بود
و در دولت دهم
هدایت جمعیت
هلال احمر را
به عهده گرفت
؛ کاری که
اولا مطالبه
گر ندارد تا
آدمی
به واسطه آن
ناکارامد جلوه
کند ، ثانیا
می تواند از
ارتباطات بین
المللی این
پست به
نفع رهبر تیم
مدد بگیرد و
ثالثا فراغت
کاری آن به
نحوی هست که
بتوان
ماموریت های
سیاسی را در
ساعات غیر اداری
به انجام رساند
.
اگرچه
نحوه قبولی
اولیه او در
دانشگاه
پزشکی ، هر از
چندی توسط طیف
عدالتخواه
اصولگرایی ، داغ
می شود اما او
مجموعا و
شخصا" غیر
جنجالی است .
چهار سال
مدیریت او بر
بهزیستی،
پختگی
های
مدیریتی را برایش
به ارمغان
آورد ، ضمن آن
که عملکرد
نسبتا خوب نیز
بهانه ای به
دست منتقدان
نمی دهد .
فقیه به
عکس بذرپاش که
با تداوم
اختلافاتش با
نزدیکترین
یار رئیس
جمهور ، طومار
خود را پیچید
، رابطه خوبی
با مشایی دارد
. شاید از همین
زاویه است که
مسئولیت ستاد
انتخاباتی
یاران دولت برای
مجلس نهم به
او سپرده می
شود ،
مسئولیتی
کلیدی که او
را در کانون
فعالیت های
انتخاباتی
احمدی نژاد
قرار می دهد و
ظرفیت خوبی
برای ارتباط و
تاثیر گذاری
بر تمامی
کنشگران
سیاسی هوادار
احمدی نژاد
فراهم می سازد
.
4-علی
اکبر صالحی
هر چند
او تازه ترین
وزیر دولت
محسوب می شود
اما مسئولیت
سازمان انرژی
اتمی ، صندلی
عضویت کابینه
را
پیشتر
به او داده
بود . دکتر علی
اکبر صالحی
دانشگاهی
ترین عضو دولت
است . او در سال
های پایانی
دهه 60 و اوایل
دهه 70 ریاست
مشهورترین
دانشگاه
مهندسی کشور
را به عهده
داشته است ؛
دانشگاهی که
همه والدین
آرزو دارند
فرزندشان در
آنجا تحصیل
کند . او سپس در
کسوت معاونت
آموزشی وزارت
علوم تا
آخر دولت دوم
هاشمی رفسنجانی
مهمترین
معاونت این
وزارتخانه را
اداره کرد و
پس از آن به
فعالیت های
بین المللی
روی آورد و به
سازمان
کنفرانس
اسلامی پیوست
. صالحی پس از
ابراهیم یزدی
، وزیر خارجه
دولت موقت ،
اولین وزیر
خارجه ای است
که به زبان
انگلیسی تسلط
کامل دارد .
وزیران پیشین
، اگرچه
انگلیسی بلد
بودند و برخی
از آنان حتی
در آمریکا
تحصیل کرده
بودند اما زباندانی
آنان نه در آن
حد است که
بدون
لهجه و ضمنا
مسلط به ظرایف
لغوی و ضرب
المثل ها
باشند ؛
آنگونه که در
جمع دیپلمات
های بین
المللی و
بویژه غربی
بتوانند به
اتکای
ارتباطات
کلامی ، نگین
جمع شوند .
صالحی اما
چنین است و می
تواند این
توانایی خود
را حتی در تاک
شوهای
تلویزیونی چالش
برانگیز نیز به
نمایش بگذارد
. افزون بر این
، تسلط او به
زبان عربی
برای کشوری که
داعیه
میدانداری
اسلامی ، تعمیق
روابط با
کشورهای
منطقه
و ناکام گذاردن
پروژه «ایران
هراسی» را در
سر دارد ، یک امتیاز
ویژه محسوب می
شود . روزهای ابتدایی
تصدی
او بر وزارت
خارجه
و پس از
دیدارش
از بغداد بود
که وزیر خارجه
عراق
به زباندانی
او مباهات کرد
.
صالحی
اگر چه جوان
نیست اما سایر
ویژگی های مورد
نظر رئیس دولت
دهم را داراست
(همراهی ،
درگیرنبودن
با دیگران ،
ناتوانی اصولگرایان
در ایجاد
رقابت دو قطبی
با وی) . مزید بر
آنها ، نخبه
پسند بودن و
جمال نسبی از
ویژگی های
اوست ؛ مزیتی
که کمتر در
مردان احمدی
نژاد دیده می شود .
5-حمید
بقایی
در بین
دولتی ها ،
بقایی پیش و
بیش از همه با
مشایی مرتبط
بوده است و از
این رو
برکشیده و
برآمده مشایی دانسته
می شود . ریاست
سازمان میراث فرهنگی
نیز زمینه
مناسبی برای
پیگیری و طرح
موضوع
ایرانیت را از
سوی او فراهم
آورده است ؛ موضوعی
که یکی از
کلید واژه های
اختصاصی ، انحصاری
و ممیزه «نگره
دولت» شناخته
شده است .
عده ای
بر این باورند
که تایید
صلاحیت بقایی
برای
انتخابات
ریاست جمهوری
ممکن است با چالش
هایی مواجه
باشد اما نمی
توان این
احتمال را
بهانه ای برای
حذف او از
فهرست
نامزدهای محتمل
احمدی نژاد
دانست ؛ چه ،
رئیس دولت
نشان داده است
در محقق کردن
نظرات خود ،
معمولا" ابتکار
عمل داشته
است .
بقایی
شاید بیش از
دیگر
نامزدهای این
فهرست ، خودی
تلقی شود . او
وامدار هیچ کس
دیگری به جز دوگانه
احمدی نژاد - مشایی نیست و
اتکاء و
اعتماد به
روسای خود را
کافی و لذا بی
نیاز از بهبود
رابطه ( و
اساسا هر گونه
رابطه) با
دیگران می
داند . همین حس و رفتار
، او را
وامدارتر و
مآلا خودی تر
می نماید و می
نمایاند .
با احیای
مجدد پست
معاونت
اجرایی رئیس
جمهوری و انتصاب
او به این سمت
، پاستور نشین
شد و او را منبعد
بیشتر در
عکسهای رئیس
می بینیم ،
کما این که در
دیدار نوروزی
هیات دولت با
استانداران و
در حالی که
همه وزیران
روی صندلی های
صحن نشسته
بودند تنها
چهار نفر در
جایگاه هیات
رئیسه جلوس
کرده بودند :
رئیس ، رئیس
دفتر ،
معاون اول و
بقایی . همان
زمان و با وجودی
که حکم معاونت
اجرایی صادر
نشده بودند همه
فهمیدند که
این پروتکل
فاقد پیام
نبوده است .
6-
سید محمد
حسینی
در بین
اعضای کابینه
دهم کم اند
کسانی که قبل از
دوره احمدی
نژاد هم در
محافل
اصولگرایان
چهره نام
آشنایی بوده
باشند .
محمدرضا
رحیمی ،
مرضیه وحید
دستجردی ،
کامران
دانشجو ،
مجتبی ثمره
هاشمی و سید
محمد حسینی از آن
زمره اند ؛ هر
چند در این
صفت هم اندازه
نیستند .
حسینی
به چند
دلیل رابطه
خوبی با اصولگرایان
سنتی داشته
است . او فارغ
التحصیل
اولین دوره
دانشگاه امام
صادق (ع) و لذا
مورد علاقه
آیه الله
مهدوی کنی و معاون
وقت آموزشی
این
دانشگاه است
که در چند سال
اخیر و
در کسوت
امامت جمعه مشهد
به چهره ای
شاخص تبدیل
شده است . او در
مجلس پنجم
نماینده مردم
رفسنجان و عضو
فعال فراکسیون راست
بوده است .
داماد شیخ
عباس پور محمدی
، رقیب ذی
نفوذ خاندان
هاشمی و مرعشی
در رفسنجان
است .
در
کابینه دهم
یکی از
مشکلاتی که
چهره های سیاسی
اصولگرا با آن
مواجهند پارادوکس
همراهی با
رئیس جمهور و
سکوت تایید
آمیز
در قبال
رفتار و گفتار
مغایر مشهورات
اصولگرایی است . این
تعارض نما را
البته
رئیس دولت با
اقتدار حل
کرده است . واکنشی
که احمدی نژاد
در چند
روز پایانی
ماموریت دولت
نهم به اعتراض
چند وزیر نشان
داد حداقل این
پیام را داشت
که وزیران در
چارچوب
رفتار
همگرایی دیوانی
نباید برای
رئیس
خود که جامه
وزارت را بر
تن آنان کرده
است ، شاخ
شوند و اگر هم
به مشی ، روش
یا منش او
عتراض دارند
منطقا باید
ابتدا
استعفا
دهند و سپس
رفتار واگرا
داشته باشند .
همان ماجرا
سبب شد معدود
همراهان دولت
دهم که سابقه فعالیت
تشکیلاتی در
جبهه
اصولگرایان
را در کارنامه
خود داشته اند
مراقب باشند
که آموزه های
خود و یا
انتظارات
مرشدان و
دوستان قدیمی
را به جنگ
رئیس دولت
نیاورند . از
همین رو ،
محال است که
یک خبرنگار
ورزیده
بتواند از این
افراد جمله ای
در نقد کوروش
، مکتب
ایرانی ،
مرتبت فاقد
اولویت
روحانیت و مرجعیت ، حضور
خواننده های لس
آنجلسی در
تهران ، حضور بانوان
در ورزشگاه ها
، دعوت شاه اردن
به ایران و
مسائلی
از این دست -
که خطوط قرمز
اصولگرایان
دانسته
می شود - بکشد .
یک
ویژگی
حسینی در
میان شاخص
های
یاد شده ، برجسته
تر می نماید :
همراهی
. به عکس وزیر
سلف ، معاونین
اصلی به او
تحمیل شده اند
و لذا خود را
با مبادی دیگری
در دولت تنظیم
می کنند ،
شمقدری
با تاسیس
شورای عالی
سینما از سهم
و نقش وزیر کاست ،
انتزاع
سازمان حج و
زیارت از
وزارت ارشاد
به سازمان
ایرانگردی و
جهانگردی که سه
سال پیش با
دخالت دفتر
رهبری ناکام
ماند این بار
با دستور وزیر
انجام شد ،
خلع ید از
سازمان چاپ و
انتشارات ، طی مقدمات
انتزاع
خبرگزاری
اسلامی از
وزارت ارشاد
به دفتر ریاست
جمهوری ،
تغییر دبیر
کمیسیون
فرهنگی دولت
از وزیر ارشاد
به رئیس دفتر
رئیس جمهوری ، بی
اختیاری وزیر
ارشاد در
توزیع 1500
میلیارد تومان
یارانه
فرهنگی
استانها که
بودجه سیصد
میلیاردی
وزارتخانه در
مقابل آْن
ناچیز است ،
ماجرای
غیبت در
اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر ( برای
اولین بار در
تاریخ سی ساله
مهمترین
رویداد
سالانه سینما)
و ... که هر یک به
تنهایی برای
آشفتن یک وزیر
و قهر و
استعفای او کافی
بود ، اما
حسینی نشان
داده است که
همراهی
ویژه ای دارد
.
7-
علی نیکزاد
«مسکن
مهر» شاید به
یکی از نقاط
توفیق دولت
تبدیل شود .
اگرچه
کارشناسان
اقتصادی ،
قدرت این پروژه بر مهار
بحران مسکن در
کلانشهرها را
تقریبا بی
تاثیر می
دانند اما
بدون شک این
پروژه در
جایگزینی
بافت های
فرسوده
روستایی و یا
ساخت مسکن
ارزان در
شهرهای متوسط
، یعنی
خاستگاه های
رای احمدی
نژاد موثر
خواهد افتاد
، ضمن
آن که چنانچه
با دیگر سیاست
دولت (مشوق
های مهاجرت
معکوس و تخلیه
تهران) می
تواند بخشی از
بار مسکن را سبک
کند . مجری این طرح
، وزیر
بی حاشیه مسکن
است که علاقه
و حمایت احمدی
نژاد از او
اخیرا با
واسپاری سرپرستی
وزارت راه و تلفیق
ماموریت وزارت
راه در وزارت
تحت تصدی او
مشهود
است .
نیکزاد
یک مزیت دیگر
هم دارد . او
آذری است که فی
نفسه ظرفیت بالای
رای به دنبال
دارد . هر چند
متقابلا لهجه
او به قدری
شدید است که
فارس زبانان به
سختی حرفهای
او را می
فهمند و ممکن
است این مزیت
به ضد خود
تبدیل شود .
ممکن
است نام
نیکزاد در
بین چهره های
مشهور تر پیش
گفته به چشم
نیاید ولی سیاست
به ما آموخته
است خیلی از
پدیده ها ،
پیش بینی های
خطی و به ظاهر
منطقی را در
می نوردند و
همگان را به
تعجب وا می
دارند . راستی
مگر خود احمدی
نژاد تا خرداد
84 این
چنین نبود؟