Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۲ فروردين ۱۳۹۰ برابر با  ۲۲ مارس ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۲ فروردين ۱۳۹۰  برابر با ۲۲ مارس ۲۰۱۱
انقلاب و ضد انقلاب در لیبی

انقلاب و ضد انقلاب در لیبی

صادق افروز

سه کشور امپریالیستی آمریکا ، فرانسه و انگلستان با نفوذ خود در سازمان ملل متحد ، شورای امنیت این سازمان را به صدور قطعنامه ای در تحریم لیبی و دخالت نظامی در  این کشور تشویق کردند .این قطعنامه سرانجام در ۱۷ مارس ۲۰۱۱ با ۱۰رای مثبت و ۵ رای ممنتع به تصویب رسید .نمایندگان روسیه ، چین ، هند ،آلمان و برزیل که به این قطعنامه رای ممتنع دادند در مجموع جمعیتی چهار برابر جمعیت کشور هایی را دارند که به قطعنامه رای مثبت دادند . کشور های امپریالیستی مشوق این قطعنامه ، بخصوص فرانسه که  در طول سال های حاکمیت قذافی از ارتباط با این رژیم به اهداف سیاسی و اقتصادی دلخواه خود  نرسیده بودند سعی بر این دارند تا با تغییر این رژیم و برقراری رژیم مورد علاقه خود ، این کشور بزرگ و نفت خیز (۱)شمال آفریقا را که سواحلی طولانی با دریای مدیترانه دارد به طعمه راحت الحلقومی تبدیل کنند .

هیچ آدم باشرف و تیز بینی ادعای های نمایندگان این کشور ها را در دلسوزی برای شورشیانی که در شهر های آزاد شده لیبی در معرض خطر هستند باور ندارد .سرمایه در پی کسب منفعت و سود است .سال های زیادی از به خاک سپاری  انسانگرایی بورژوازی گذشته است .نمونه بحرین به وضوح دلالت بر این دارد که این کشور ها سیاست شان را نه  بر اساس انسان دوستی ، بلکه بر اساس منافع سیاسی و اقتصادی بر می گزینند .نیروهای سرکوبگر عربستان سعودی وارد یک کشور دیگر – بحرین - شده اند و تک تیراندازانشان مغز شرکت کنندگان در تظاهرات مسالمت آمیز را هدف قرار می دهند ولی نه قطعنامه ای روی میز شورای امنیت می رود و نه رسانه های کشور های امپریالیستی توجهی به این موضوع می کنند .در یمن نیز وضعیتی مشابه بحرین در جریان  است .در حال حاضر همه این کشور ها روی لیبی متمرکز شده اند . بنابر این مسئله لیبی از نگاه کشورهای امپریالیستی ، نه انسان دوستی ، بلکه منافع خاص است .

وقتی خبر تصویب این قطعنامه به شورشیان لیبی در بن غازی رسید آنها به خیابان ها ریخنتد و هلهله کردند . این شادی کردن ها قابل پیش بینی بود .نیروهای قذافی ، بی اعتنا به وساطت دوستانی مثل هوگو چاوز و فیدل کاسترو (۲) برای میانجیگری و گفتگو با شورشیان  ، از هوا و زمین مواضع شورشیان لیبیایی را می کوبیدند .ژنرال های بازنشسته ارتش آمریکا و انگلیس در مصاحبه های تلوزیونی از عدم توانایی شورشیان لیبیایی سخن می گفتند .  شورشیان مستقر در بن غازی و دیگر شهر های ازاد شده سواحل مدیترانه توانایی مقاومت دراز مدت در مقابل نیروهای با تجربه و مجهز دولت قذافی را ندارند .نه تجربه جنگی دارند و نه به سلاح های پیشرفته مجهز هستند تا در مقابل ارتش قذافی ایستادگی کنند . با توجه به روش های سرکوب بسیار خشن رژیم قذافی با مخالفان ، جای هیچ شکی نیست که در صورت سرکوب شورش در شمال لیبی ، شورشیان به شدید ترین وجهی تنبیه خواهند شد .به همین دلیل شادمانی شورشیان در خیابان های شهر های آزاد شده پس از شنیدن خبر تصویب قطعنامه شورای امنیت تعجب آور نبود .

نمی دانم ما ایرانیهایی که در حال مبارزه با جمهوری اسلامی هستیم  اگر فرضا در موقعیت مشابهی قرار بگیریم چه خواهیم کرد .مثلا اگر بندر عباس از چنگ رژیم جمهوری اسلامی آزاد شود و  مخالفین رژیم در بندر عباس سنگر بگیرند و قوای نظامی جمهوری اسلامی از هوا و زمین مواضع شورشیان را در این شهر بکوبد  و بیم آن برود  که پاسداران هر لحظه به شهر وارد شوند و هر جنبنده ای را بکشند آیا در چنان شرایطی ما پس از شنیدن خبر تصویب یک قطعنامه مشابه به خیابان ها نمی ریزیم و هلهله نمی کنیم ؟آیا به این دلیل که این قطعنامه توسط کشورهای امپریالیستی - که از زاویه منافع خاص خود هر سیاستی را دنبال می کنند -  به شورای امنیت رفته ، ابرو گره می کنیم و درخانه می مانیم ؟ این طبیعت جنگ است که طرف هایی که دشمن مشترک دارند  به هم نزدیک می شوند .حتی اگر باهم توافقات سیاسی و نظری  نداشته باشند  . ولی اینکه این نزدیکی ها تا به کجا امتداد یابد و بعد از شکست دشمن مشترک چه رابطه ای با این متحد موقتی  برقرار شود به سرشت رهبری مربوط می شود .مثال اتحاد موقت حزب کمونیست چین با کومین دانگ در جریان جنگ علیه ژاپن و اتحاد حزب کمونیست اتحادشوروی در زمان استالین با متفقین علیه فاشیسم هیتلری از جمله نمونه های چنین اتحاد های موقتی است .

بنا براین آن دسته از جریانات ضد امپریالیستی که شورشیان لیبی را ملامت می کنند موقعیت آنان را درک نمی کنند .آنها از دیکتاتور لیبی به دلیل اتخاذ سیاست های مستقل حمایت می کنند .این گروه ها به این کار ندارند که همین سرهنگ قذافی مستقل و ملی چه دماری از روزگار مردم فلک زده لیبی درآورده است . به این کار ندارند که این رژیم فاسد با تحمیل اجباری خود به مردم آرا و افکار آنان را به حساب نیاورده ، آنها را از تمامی تصمیم گیری کنار گذاشته و ثروت هنگفت ناشی از درآمد نفت را در انحصار خود ، خانواده و اطرافیانش درآورده  و در دوران ۴۰ ساله این دیکتاتوری مستقل هر صدای آزادیخواهانه را در گلو خفه کرده است  . به این کار ندارند که 25 در صد نیروی کار  این کشور ۶ میلیونی بیکار هستند  و میزان دستمزد ۲۵۰ دلار در ماه  بیشتر نیست .به این کار ندارند که در صورت ورود ارتش لیبی به بن غازی هزاران شورشی مثله خواهند شد  .جریانات ضد امپریالیستی که امروزه از رژیم قذافی در برابر شورشیان حمایت می کنند ادامه سنتی هستند که در سال ۱۹۵۶ شورش کارگران مجارستانی را یک ضد انقلاب تمام عیار نامیدند و در کنار تانک های روسی قرار گرفتند ، در سال ۱۹۶۸ به استقبال اشغالگران روسی رفتند که برای سرکوب جنبش دانشجویان و کارگران وارد چک اسلواکی شده بودند، ادامه سنتی هستند که سرکوب تظاهرات میدان تینامین در چین را تحسین کردند و جنبش انقلابی مردم ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ را نق زدن های طبقه متوسط طرفدار غرب نامیدند .  همین سنت حالا از قذافی در برابر شورشیان دفاع می کند .

حالا سوال این جاست که یک کمونیست انقلابی در برابر حمله کشور های امپریالیستی به نیروهای قذافی ، یعنی حمله ای که مورد حمایت شورشیان لیبی است چگونه باید موضع گیری کند ؟ موضع گیری دشوار است زیرا :

1. یک کمونیست انقلابی نمی تواند مثل یک نیروی صرفا ضد امپریالیستی که چشم و گوشش را بر مبارزه طبقاتی داخلی این کشور ها بسته ، از رژیم های مستقل سیاسی علیرغم ماهیت به غایت ارتجاعی ، ضد دمکراتیک و ضد کارگری شان دفاع کند .

2.یک کمونیست انقلابی نمی تواند صرفا از مبارزه طبقاتی داخلی این کشور ها ، یا جبهه های ضد دیکتاتوری این کشورها دفاع کند و کاری به طرح ها و نقشه های امپریالیستی نداشته باشد  و انتقاد و بدبینی به سیاست امپریالیستی را متوقف کند .

3. یک کمونیست انقلابی با وقوف کامل به ماهیت سیاست و نقشه امپریالیستی و مرزبندی با آن از مبارزه طبقاتی و جنبش های مترقی انقلابی دفاع می کند

4. در مورد مشخص لیبی ، یک کمونیست انقلابی از شورش مردمی که از جنایات ۴۰ ساله قذافی به تنگ آمده اند دفاع می کند .ولی ادعاهای کشور های امپریالیستی در مورد انساندوستی و کمک های انسانی را باور نکرده، در عین استفاده از تضاد آنان با رژیم لیبی جای پایی برای نفوذ آینده آنان در کشور باز نمی گذارد .سیاست انقلابی ایجاب می کند که همه مردم مسلح شوند ، شوراهای کارگران و محلات تشکیل شود .امر توزیع و تولید بدست شوراهای کارگری سپرده شود. حضور گسترده مردم مسلح در امر تصمیم گیری ها نه تنها امر دفاع در مقابل قذافی را سهل تر می کند بلکه راه را بر نفوذ امپریالیزم در آینده سد می کند .

صف انقلاب و ضد انقلاب در لیبی به روشنی مصر نیست .در مصر یک رژیم ارتجاعی سراپا وابسته به امپریالیزم با جنبش انقلابی که استخوان بندی اصلی اش را جنبش کارگری تشکیل می داد طرف بود .تمام جریانات چپ در سراسر جهان بدون استثنا از جنبش انقلابی مصر  حمایت کردند .ولی شورش لیبی با این بد شانسی مواجه است که بخشی از نیروهای چپ و ضد امپریالیست  جهان ، یعنی آن دسته ای که مبارزه طبقاتی را به فراموشی سپرده اند و دغدغه شان استقلال سیاسی و درگیری با امپریالیزم  است از دیکتاتور خونخوار لیبی به عنوان یک رهبر ضد انقلابی حمایت می کنند و در تظاهرات ضد جنگ شان او را تا مقام یک رهبر مترقی ضد امپریالیست مورد ستایش قرار می دهند .بیانیه های چندانی از سوی شورشیان لیبی منتشر نشده است ولی مواضع اتخاذ شده از سوی یک استاد دانشگاه لیبیایی مقیم مصر قابل توجه است . به گفته این استاد دانشگاه به نام عبدالمنعم الحر انقلابیون لیبی از اعلام منطقه پرواز ممنوع در حریم هوایی  استقبال می کنند ولی آنها با هرگونه حمله زمینی و اشغال و ورود نظامیان به خاک لیبی مخالفند .(۳)

 

توضیحات :

۱ـ لیبی در حدود ۲ درصد نفت جهان را تولید می کند .اما نفت لیبی از کیفیت بسیار بالایی برخوردار است .میزان درصد گوگرد در نفت لیبی بسیار کم است بنابر این جدا کردن گوگرد از این نفت تلاش کمتری را طلب می کند .لیبی 25 در صد نفت ایتالیا ، ۱۴ در صد نفت آلمان و ۲۵ در صد نفت ایرلند را تامین می کند .یک خط لوله ، گاز طبیعی لیبی را به ایتالیا می رساند .به این ویدیو کلیپ توجه کنید :

http://www.youtube.com/watch?v=iGt2iA0jWmY

 

۲ـ رئیس جمهور ونزوئلا ، هوگو چاوز و فیدل کاسترو از دوستان بسیار صمیمی معمر قذافی هستند .این دو همانگونه که بی اعتنا به ماهیت ارتجاعی رژیم ایران روابط حسنه ای با رژیم ایران دارند ، روابط دوستانه و گرم خود را با قذافی در طول سالیان همچنان نگه داشته اند .مشتاقان و سینه چاکان فیدل کاسترو  و هوگو چاوزباید به این سوال پاسخ بدهند که چرا این دو ، از رژیم های به غایت ارتجاعی و ضد مردمی مثل رژیم ایران و لیبی و سوریه حمایت می کنند .

۳ـ منبع از راه کارگر :

http://rahekargar.wordpress.com/2011/03/22/mary-3982/

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©