Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷ برابر با  ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷  برابر با ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
چشم اندازهای جدید برای جنبش کارگری و سوسیالیستی در خاورمیانه

 خاورمیانه دیگری ممکن است!

 

چشم اندازهای جدید برای جنبش کارگری و سوسیالیستی در خاورمیانه

 

درمیان بیم ها و امید ها

 

یوسف لنگرودی

 

بروز یکرشته شورش ها و جنبش های وسیع مردمی درشمال آفریقا و خاورمیانه در طول یک ماه اخیر، که مشخصا در تونس موجب سقوط دیکتاتور گردیده و در الجزایر، یمن و اردن پایه ای استبداد را به لرزه درآورده و مخصوصا در مصر حکومت حسنی مبارک را با چنان بحران بی سابقه ای روبرو ساخته که هر آن می تواند به سقوط آن بیانجامد، در ادامه خود بی تردید آثارهمه جانبه و عمیقی در صحنه سیاسی خاورمیانه بر جای خواهد گذاشت. حتی در صورت عدم تداوم این مبارزات و شکست احتمالی آن توسط امپریالیسم و ارتجاع منطقه، باز آنقدر دستاورد خواهد داشت که حکومت ها در این مناطق دیگر مانند گذشته دیگر بسادگی نخواهند توانست بر مردم حکومت کنند و خواسته هایشان را آشکارا نادیده بگیرند.

 

دوران سپری شده انقلابات ضداستعماری و آغاز دوره انقلاب دراعماق :

 

افتخارتاکنونی اعراب در هفتاد سال گذشته به مبارزه و انقلاب علیه استعمار و بیگانگان خلاصه می شده و کودتاهای پی در پی همواره به عنوان انقلاب مردمی علیه ستمگری معرفی شده است. حتی مردم فلسطین که یک دوره طولانی و دایمی در مبارزه علیه اقدامات تجاوزکارانه اسراییل بسر می برند نیز انقلاب شان علیه یک قدرت اشغالگر است و به انقلاب زحمتکشان علیه نابرای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، علیه دیکتاتوی و استبداد خودی ارتباط مستقیمی ندارد.

رشد وتوسعه سرمایه داری – هر چند از نوع بسیار وحشی و غارت گرآن – در سرزمین های عربی و خاورمیانه، جوامع عفب مانده و قبیله ای را به نفع یک جامعه شهر نشین تغییرداد. این مناسبات جدید – یعنی سرمایه داری -  حتی مناطق روستایی را در نوردید و دشتخوش تغییراتی زیادی نموده است. بدین ترتیب  در این جوامع اقشار و طبقات هر چند نه کاملا قوام یافته، شکل گرفت. از این رو گسترش سرمایه داری و افزایش جمعیت شهرنشین باعث رشد تقاضا و خواسته های اقتصادی و سیاسی  مردم و زحمتکسان در این سرزمین ها شد. در حالی که در چند دهه اخیر شاهد بوجود آمدن دهکده جهانی هستیم، دهکده ای که هر روزی می گذرد درهمه عرضه ها تحولات شگفت آور و سریعی در آن روی می دهد، سلطان نشینان، کودتاچیان و رییس جمهورهای مادام العمر و همه انواع مستبدین خاورمیانه، همچنان به سبک و سیاق قرون گذشته به مسایل نگاه می کنند و بر مردم حکومت می کنند. این تناقض بحران آفرین است که ریشه  اصلی همه تحولات اخیر است. حالا به نظر می رسد که اعراب نیز که تاکنون در ماراتون جهانی انقلاب، نقشی نداشته اند، دارند به باشگاه جهانی انقلاب می پیوندند که باید آن را یکی از رویداد های مهم جهان در قرن بیست و یکم دانست.

 

نقش انقلاب سال پنجاه و هفت ایران و جنبش ضد استبدای درسال گذشته در خاورمیانه :

 

هیچ کس تاثیرات مهم تحولات بزرگ ایران در خاورمیانه را انکار نمی کند. انقلاب مردمی سال پنجاه و هفت که به  یک استبداد خشن و بسیار نیرومند پایان داد، نمی توانست همدلی و تحسین مردم خاورمیانه را به همراه نداشته باشد. اما شکست انقلاب عظیم بهمن ، و سر بر آوردن حکومت سیاه و ایدئولوژیک روحانیون شیعه از درون آن، باعث شد تا تاثیرات انقلاب سال پنجاه هفت در میان مردم منطقه کم اثر گردد و نتواند آن طور که شایسته بود کارسازشود.

مبارزات میلیونی مسالمت آمیز ضد استبدادی مردم ایران علیه رژیم ولایت فقیه که در اعتراض به تقلب انتخاباتی صورت گرفت، و ادامه خود بلافاصله کل موجودیت رژیم را هدف قرارداد، و برای ماهها در صدر اخبار جهان قرار داشت،تاثیرات بزرگی در کل خاورمیانه گذاشت و در بیداری مردم منطقه نقش مهمی ایفا کرد. برخلاف هذیان گویایی های مقامات جمهوری اسلامی، که مبارزات اخیر مردم خاورمیانه را پس لرزه های" انقلاب اسلامی" می خوانند، جنبش اخیر خاورمیانه تا حد قابل توجه ای متاثراز مبارزات ضد استبدادی مردم ایران در سال گذشته بوده است.

 

شکست طرح خاورمیانه میانه بزرگ مورد نظر بوش و نئوکان ها:

 

با استقرارجرج بوش پسرو گروه موسوم به بازها در کاخ سفید، و وقوع حادثه یازده سپتامبر که حکم یک هدیه آسمانی برای آنان داشت، ناگهان طرح های شومی که نئوکان ها برای خاورمیانه داشتند، از بایگانی بیرون آمد. آنان با شعار این که "هر کس که با ما نیست برماست"، و استراتژی "جنگ پیشگیرانه"، تحت پوشش صدور و استقرار دمکراسی، به جنگ های خونین وویرانگر و اشغال برخی از کشورهای منطقه دست زدند. اما بلعیدن لقمه بزرگ خاورمیانه در گلوی شان گیرکرد و جنایات فجیعی که این " ناجیان دمکراسی"، علیه مردم منطقه مرتکب شدند، باعث مقاومت مردم و انزجار آنان از جنگ طلبان نئوکان ها و هدف های شان گردید. بدین سان طرح امپریالیستی خاورمیانه بزرگ که به بند کشیدن مردم منطقه و تاراج ثروت آنان را آماج خود قرار داده بود، عملا به بن بست رسید و دچار شکست بزرگی گردید. هر چند که کاخ سفید حتی در دوره زمامداری باراک اوباما و حزب دمکرات، به شیوه مخصوص خودش سعی دارد تا طرح ارتجاعی و ضد مردمی خاورمیانه بزرگ را نجات دهد و پیش ببرد.

 

خاورمیانه بزرگ اسلامی :

 

بنیادگرایان اسلامی، چه ازنوع القاعده و چه از نوع طرفداران رژیم ولایت فقیه، هرگزپنهان نکرده اند که بدنبال استقرار دارالخلافه اسلامی در خاورمیانه هستند. آن ها در مقابل طرح نئوکان ها، از پروژه استقرار حکومت اسلامی در سرزمین های اسلامی سخن به عمل آورده و برای رسیدن به آن از هیچ تلاشی فرو گذار نکردند. آن ها در عین حال پنهان نکرده و نمی کنند که چه خوابهای ترسناکی برای مردم منطقه تدارک دیده اند. آن ها که در ابتدا توانسته بودند همدلی بخش هایی از مردم به دست بیاورند، بزودی ناتوانی و چهره کریه و عمیقا ارتجاعی خود را نشان دادند و از این رو نتوانستند به عنوان یک آلترناتیو موفق و قابل قبولی در برابر آلترناتیو خاورمیانه بزرگ نوع آمریکایی  در میان مردم منطقه جا باز کنند. جمهوری اسلامی در زادگاه خود یعنی ایران آن چنان به بن بست رسید و  شکست خورد که امروزه اکثر مدافعان آتشین قبلی آن، به منتقدینش تبدیل شدند و بدنبال راههایی برای خلاصی از آن هستند. القاعده و طالبان نیز اعمال شان را بسیاری ازمردم منطقه به چشم خود دیدند و دانستند که آنان چه نیروی خوفناک و ویران گری اند.

 

چشم اندازهای جدید برای خاورمیانه ای دیگر!

 

جنبش بزرگ آزادیخواهی سال گذشته در ایران و مبارزات یک ماه اخیر در شمال آفریقا و خاورمیانه، برای نان و آزادی، مخصوصا در صورت تداوم و پیروزی، بی تردید دستاوردهای عمیقی به همراه خواهد داشت که یکی از بزرگترین آن شکل گیری نطفه های  آلترناتیو برای خاورمیانه ای دیگر است . اگر قرار باشد تا مردم منطقه بر سرنوشت شان تصمیم بگیرند و به فقر و نابرابری های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی پایان دهند، چاره جزاین ندارند تا دست در دست هم علیه  استبداد و سرکوب بپا خیزند و بنای یک نظام سیاسی و اجتماعی عمیقا دمکراتیکی را فراهم سازند. چنین چیزی تنها با تقویت جنبش های کارگری و سوسیالیستی دربطن انقلابات جاری خاورمیانه ممکن خواهد بود و بدیلی علیه خاورمیانه بزرگ نئوکان ها و خاورمیانه بزرگ اسلامی بنیادگرایان اسلامگرا را شکل خواهد داد.

 

خاورمیانه دیگر ؛ بیم ها :

 

همان طور که دربالا اشاره شد، مبارزات مردم خاورمیانه هنوز در مراحل ابتدایی قرار دارد که تا رسیدن به پیروزی های بزرگ و همه جانبه فاصله دارد. به همین دلیل تنها می توان از شکل گیری خاورمیانه دیگردر حد بسیار ابتدایی و در نطفه سخن به میان آورد. جنبشی که در منطقه به راه افتاده، هنوز از تجربه و آگاهی لازم برخوردار نیست. و چون مسلح نیست، امکان دفاع موثراز خود را ندارد. در این میان امپریالیست ها و عمال محلی شان دست روی دست نخواهند گذاشت و با توجه به آن که به طور سنتی در این منطقه بسیار حساس و استراتژیکی دارای امکانات و توانایی زیادی هستند، هر آن احتمال دارد تا به هر طریق ممکن مبارزات مردمی را به بیراهه بکشانند و متلاشی سازند. فراموش نباید که در صورت لزوم، اسلام گرایان نیز که دشمنی آشتی ناپذیری با جنبش های دمکراتیک و آلترناتیو کارگری و سوسیالستی در جامعه دارند، ممکن است در ضدیت با رشد و تقویت خاورمیانه دمکراتیک و انقلابی، با ارتجاع امپریالیستی هم دست شوند. و یک نکته بسیار با اهمیت را نباید برای یک لحظه هم که شده از یاد برد :

 برای امپریالیسم جهانی که قبل از هر چیز منافع غارتگرانه اش اهمیت درجه اول دارد، برایش فرق نمی کند که چه کسی قدرت را در دست داشته باشد. حال می خواهد یک ژنرال برامده از کودتا باشد ویا شاه، سلطان، رییس جمهور مادام العمر ویا حکومت مذهبی اسلامی مثل طالبان و حکومت آل سعود. آنان همه چیز را ممکن است تحمل کنند و با آن کنار بیایند، الی حکومتی که از اراده دمکراتیک مردم شکل گرفته باشد. بنا برهمه این حقایق است که رشد و قوام یافتن خاورمیانه دگر، خاورمیانه ای واقعا" مردمی و دمکراتیک با درونمای کارگری و سوسیا لیستی، در محاصره گرگ ها ودشمنان رنگارنگ مردم است که باید راه خود را پیدا کند و از میان تاریکی ها و سنگلاخ ها قدم به قدم پیشروی کند و در این راه مخاطرات زیادی را تحمل کند.

 

خاورمیانه دیگر ؛ امیدها :

 

به قول "عمروموسی" دبیرکل اتحایه عرب که درباره تحولات اخیرتونس و تاثیرات آن درکشورهای عربی صحبت می کرد هشدار داد که تا دیر نشده باید اقدامات مهم و فوری در جهت بهبود وضعیت جوامع عربی صورت گیرد. او ضمن اذعان این مسئله که " تونس فقط نمونهای برای شوک اجتماعی بزرگی بود که بسیاری از کشورهای عرب در معرض آن قرار دارند"،  بر این مسئله تاکید کرد که " به دلیل فقر، بیکاری و سرکوب عمومی، روح اعراب درهم شکسته است". و خواهان یک "رنسانس عربی" در این کشورها گردید. این اظهارات بقدر کافی و به روشنی پرده ازحقایق موجود برمی دارد و نارضایتی عمیق مردم از وضعیت را نشان می دهد. با این که راه حلی که آقای عمروموسی برای خروج از این وضعیت ارایه می دهد، نه از طریق پایین و اقدامات مستقیم توده ای بلکه ناظر بر یک سلسله اقدامات و رفرم ها ازبالا و توسط حکومت هاست، حکومت های مستبد منطقه علیرغم برخی عقب نشینی ها حتی به این راه حل عمروموسی بی اعتنا بوده و هنوز هم در برابر خواست و اراده مردم مقاومت و سرسختی نشان می دهند. اما به نظر می رسد که مردم به شیوه خودشان و مبارزات شان است که می خواهند " رنسانس عربی" را در عمل تحقق سازند. یک "رنسانس عربی " واقعی تنها از طریق در هم شکستن دیکتاتوری ها توسط اکثریت مردم ستمدیده و شکل گیری آگاهی و تشکل مردمی و نهاد های دمکراتیک توده ای معطوف به قدرت است که می تواند عملی گردد.

همه تحولات کنونی در شمال آفریقا و خاورمیانه یک همدلی و همبستگی بی سابقه ای بین مردم بوجود آورده که به سادگی  از بین نخواهد رفت. حرکتی که آغاز شده حتی اگر با سرکوب های شدید مواجه شود دیگربه سادگی منجمد نخواهد شد و دیگر نمی توان مردم را براحتی خانه نشین کرد. اعراب که سال ها به "گوشه نشینی و بی ارادگی" شهرت یافته بودند، اکنون به توانایی و قدرت خود پی می برند و درمی یابند که حکومت هایی که به ظاهر شکست ناپذیرند ، چگونه ظرف چند روز می توانند فلج شده و از هم بپاشند.

آن چه که مسلم و غیرقابل تردید است این است که یک نیروی جدید وارد معادلات در جوامع عربی شده است که هیچکس نمی تواند آن را درمحاسبات خود نادیده بگیرد و آن نیروی مردم است. مردمی که می خواهند از حداقل زندگی انسانی و شرافتمندانه برخوردار شوند.

سرود ملی تونس که می گوید: "اگر روزی مردم زندگی را اراده کنند ، تقدیر ناگزیر است گردن بگذارد ، شب ناگزیر است روشن شود ، و زنجیرها ناگزیرند پاره شوند".  اکنون توسط اکثریت زحمتکشان و مردم ستمدیده خاورمیانه زمزه می شود. همه این ها امیدواری های خوشبینانه ای را برای گشوده شدن چشم انداز های جدید برای جنبش کارگری و سوسیالیستی در خاورمیانه می گشاید. چشم انداز هائی که    جوانه زدن آلترناتیو"خاورمیانه ای دیگر"  را درآینده بشارت می دهد.آری، خاورمیانه دیگری ممکن است!

 

چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۹  برابر با ۰۲ فوريه ۲۰۱۱

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©