Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۰ برابر با  ۰۶ مارس ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۰  برابر با ۰۶ مارس ۲۰۱۲
شهروندان درجه چندم(۳)

شهروندان درجه چندم(۳)

 

بسته های خشک غذایی، اغذیه آغشته به سرکوب

 

اشکان خراسانی

 

در ایالت بایرن، پناهجویان غذای خشک دریافت می کنند و این در حالی است که سایر ایالت های کشور آلمان، به غیر از سه استان که بایرن یکی از آنهاست، برای تهیه غذا به پناهجویان پول و یا کوپن خرید از فروشگاه پرداخت می کند. در ایالت بایرن، هر دوشنبه و چهارشنبه، از ساعت ۹ الی ۱۱ پناهجویان موظفند در محلی واقع در کمپ خود حضور یابند و پس ایستادن در صف های طولانی و از امضا رسید، سبدی از غذای خشک را دریافت نمایند.هر بسته غذایی حاوی مواد خشکی است که پناهجویان از سه لیست متفاوت آنها را انتخاب کرده اند. این لیست ها به جدول های مختلف مواد غذایی تقسیم شده است که هر قسمت مخصوص به گونه ای از مواد غذایی است. مواد پروتئین حیوانی مانند گوشتِ مرغ، گاو، گوسفند، خوک ...، قسمت کربوهیدرات حاوی برنج، نان، سیب زمینی، ماکارونی ...،ستون های میوه و سبزیجات، لبنیات، ادویه و تنقلات اقلام این ۳ لیست را تشکیل می دهند. هنگامی که پناهجویان سکونت خود در کمپ موقت سیندورف(کمپ موقت استان بایرن) را به اتمام می رسانند، کمپی که از نظر تغذیه وضع بسیار نابسمانی دارد به گونه ای که یک وعده غذای گرم در ساعت مقرر، در ناهار خوری کمپ، طبق برنامه مشخص از سمت ریاست کمپ سرو می شود، در مواجه با این 3 لیست غذایی که روال جدید ارتزاق آنها در کمپ دائم می باشد، خشنود و چه بسا شگفت زده می شوند. زیرا در نگاه اول، گستره انتخاب نوع غذا، چگونگی پخت آن و از طرفی، عدم داشتن ساعت معین برای میل آن، که هیچ کدام در کمپ موقت در حوزه انتخاب پناهجو نبوده است، اکنون تماما در اختیار اوست. اما پس از مدت زمانی بسیار کوتاه، او متوجه می شود که بسیاری از مواد غذایی موجود در لیست ها، بسته به مزاج فرد و سبک تغذیه او در کشور مبدا، به کار او نمی آید و وعده های غذایی اش، به تنوع بسیار کمتری نسبت به آنچه در لیست ها موجود است تقلیل می یابد. برند و کیفیت مواد غذایی همواره ثابت است در نتیجه اگر پناهجو کیفیت یکی از اقلام غذایی را مناسب خود نبیند،ناچار است در نبود همان قلم اما با کیفیت متفاوت،با عدم انتخاب آن در دور بعد، آن را از لیست خود حذف کند. تکراری شدن وعده های غذایی و کیفیت ثابت آنها، باعث می شود بسیاری از پناهجویان پس از مدتی، میل به تهیه غذا را از دست بدهند. آنچه تا بدینجا گفته شد، در ذهن هر مخاطبی بیرونی(غیر پناهجو)،نقض آشکارا حق انتخاب نوع غذا،بعنوان یکی از اولیه ترین حقوق هر انسانی را شکل می دهد. قسمت نهان این سرکوب که در مدت طولانیِ سکونتِ پناهجویان در کمپ، چه بسا شدیدتر از نمایه عیان آن باشد، از گستره دید عموم غالبا مغفول می ماند. در نخستین قدم، پناهجو با دریافت ماهیانه چهل یورو پول توجیبی امکان خرید غذا از فروشگاه و یا رفتن به رستوران در مواقع ضروری را ندارد. از طرفی او همواره ناتوان از فراهم کردن نیازهای غیر خوراکی خود است. بعنوان مثال پناهجو از تهیه لپتاپ و اینترنت، شارژ سیم کارت های اعتباری و عموما وسایل ارتباطی که امروزه مانند خوراک، بعنوان ملزومات زندگی در قرن بیست و یکم شناخته می شوند عاجز است و زندگی در فضای کمپ بدور از ارتباط با دنیای خارج از آن، پیامدهای دریافت بسته های غذایی است. با توجه به اینکه بسته های غذایی صرفا در کمپ محل اقامت تحویل داده می شوند و در صورت عدم دریافت دو نوبت پیاپی،غذا به مدت نا مشخصی قطع می شود،امضا رسید دریافت، حکم حضور غیاب غیر مستقیم را دارد و پناهجو ناچار است عموما هفته را در کمپ بگذراند.این در حالی است که هزینه حمل و نقل عمومی در یک کفه ترازو و چهل یورو ماهیانه در کفه دیگر، عملا امکان تردد را از یک پناهجو سلب می کند. آشنایان به مبلغ هزینه ها در کشور آلمان می دانند که با برآورده کردن هر کدام از این نیازها، دیگری بر روی زمین خواهد ماند. شاید با مثالی بتوان پا را فراتر گذاشت تا پیامدهای بسته های خشک غذایی ملموس تر شود. به گمان من مرسوم ترین اتفاقی که می تواند در کشور آلمان بی افتد آن است که شهروندی، به هر دلیلی نتواند وسیله حمل و نقل عمومی مورد نظر خود را در ساعت مشخص گرفته و به مقصد برسد. این اتفاق مرسوم برای پناهجویی که بعنوان مثال در کمپ "آآب" زندگی می کند مصداق یک فاجعه است. اگر پناهجو ساکن این کمپ موفق به گرفتن آخرین اتوبوسِ ساعت ۵و ۳۵ دقیقه که شهر ورتسبورگ را به مقصد روستای  "آآب" ترک می کند نشود، چاره ای ندارد جز اینکه تا فردا صبح منتظر اولین اتوبوس بماند و شب را گرسنه و در خیابان بگذراند. این در حالی است که چنین اتفاق مشابهی، با همین شرایط، برای پناهجویی در شهر برلین، که برای تهیه غذا پول ماهیانه دریافت می کند بی افتد، چندان هم فاجعه نیست. او از پول غذای روزهای آینده اش می زند ولی آن شب نه گرسنده می ماند و نه در پارک ها به زیر برف و باران می خوابد. اما کمی که دقیق تر می شویم در می یابیم که بسته های خشک غذایی نه تنها حق تعیین نوع غذا را ضایع می کند بلکه در خدمت هدفی بزرگتر و آن، هرچه منزوی تر شدن یک پناهجو در جامعه آلمان می باشد.

 

اما چرا دولت آلمان با وجود انتقادهای فراوان به سیستم بسته های خشک غذایی در ایالت بایرن ،که مصداق نقض حقوق اولیه انسان ها و سرکوب سیستماتیک آنها می باشد ادامه می دهد؟ پاسخ بسیار روشن است. در وحله نخست اقلامی در بسته های خشک غذایی قرار می گیرند که ارزانترین و بی کیفیت ترین در بازار مواد غذایی هستند. به گونه ای که بسیاری از آنها از سر بی کیفیتی شان قابل استفاده نیستند. اقلامی که در بازار مصرف توسط مصرف کنندگان آلمانی خریداری نمی شوند، از این طریق تبدیل به احسنت می شوند! بنابراین هر آنچه در بازار رسمی فروش نمی رود را می توان در یخچال های اتاق های پناهجویانی یافت که حق انتخاب نوع ماده غذایی مصرفی خود را ندارند. در وحله دوم، خرید، حمل و نقل و توزیع بسته های خشک نیاز به نیروی کار دارد. بنابراین ایجاد شغل برای شهروندان آلمانی از دستاوردهای بسته های خشک غذایی پناهجویان است. اما ماجرا همینجا ختم به خیر! نمی شود. هر بسته غذایی طبق قانون می بایست ۱۳ یورو و ۷۵ سنت مواد غذایی را در خود جای دهد. این در حالی است که بسته های غذایی که در ایالت بایرن توزیع می شوند فقط حاوی ۷ و یا نهایت ۸ یورو مواد غذایی هستند! حقوق قسمتی از مشاغل ایجاد شده در چرخه مذکور، از سهم غذایی پناهجویان پرداخت می شود. برای حفظ این چرخه و بخشیدن نمای منطقی به آن استدلالی در این میان می دود که معتقد است پناهجو، بعنوان یک انسان ناقض و صغیر، صلاحیت ندارد که برای تهیه غذای خود، متناسب با وجه نقدی پرداختی برنامه ریزی کند و ممکن است با صرف تمام مبلغ برای مشروبات الکلی و یا دخانیات، روزهای ماه را گرسنه بماند و در پی آن ،دست به دزدی مواد غذایی از فروشگاه ها بزند. دولت با چنین استدلال سخیف و توهین آمیزی، و از طرفی با ایجاد کار برای شهروندان آلمانی، تا به امروز شهروندان آلمانی را قانع نموده تا خود و شهروندان قانع شده اش، در چنین سرکوبی بعنوان عامل و مکمل، نقش ایفا کنند.

۱۶ اسفند ۱۳۹۰ـ ۶ مارس ۲۰۱۲

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©