Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۸ فروردين ۱۳۹۱ برابر با  ۲۷ مارس ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۸ فروردين ۱۳۹۱  برابر با ۲۷ مارس ۲۰۱۲
مرثیه یی برای صلح

مرثیه یی برای صلح

هژیر پلاسچی

 

ماجرا برای ناظر بیرونی احتمالن کمی عجیب است. به فاصله ی چند ساعت «ما»، آنهایی که در تمامی چند ماه اخیر به هر شکلی که می توانستیم مخالفت خود را با هرگونه مداخله ی امپریالیستی اعلام کرده بودیم، علیه «کمپینی» می نویسیم که خواهان صلح است و «آنها»، آنهایی که مدافعان جدی و پیگیر «مداخله ی بشردوستانه» بوده اند تبدیل به منادیان صلح و دوستی شده اند. ظاهرن دعوای ما تنها بر سر این بوده است که چه کسانی پرچم صلح را در دست بگیرند. وضعیت از این ارتفاعی که ما در آن ایستاده ییم یک کمدی _ تراژیک تمام عیار است. با این همه برای شکافتن پوسته ی سخت آراینده ی این ماجرا باید پاهایمان را روی زمین بگذاریم.

 

آخرین تانگو در تل آویو

 

ماجرا از یک ابتکار مردمی در اسراییل آغاز شده است. یک هنرمند گرافیست به نام «ران ادری» و همسرش، «میشل تامیر» صفحه یی در فیس بوک ایجاد می کنند به نام: «اسراییل ایران را دوست دارد» و یک خبر خوب برای ایرانی ها دارند: «ما هرگز کشور شما را بمباران نخواهیم کرد». چقدر هیجان‏انگیز! کسانی تصمیم گرفته اند ما را بمباران نکنند و ما باید به خاطر این تصمیم آنها شکرگذار باشیم. ماجرای اصلی اما آن است که احتمالن از اول هم بنا نبوده است «ران ادری»، «میشل تامیر» یا هیچ کدام از کسانی که «ما» را دوست دارند، ایران را بمباران کنند. کسان دیگری قرار بوده است و هنوز هم می خواهند ما را بمباران کنند که در این کمپین پر از مهربانی و صفا کمترین اشاره یی به آنها و سیاست هایشان نمی شود.

 

حالا ما البته می دانیم در اسراییل کسانی زندگی می کنند که ایران را دوست دارند. یکی برای اثبات عشق اش به ایران دوست دختر ایرانی اش را می بوسد، آن یکی عکس چلوکباب ایرانی را روی صفحه اش می گذارد، عکس های ایرانیان «متمدن» و «برخوردار» خیابان های شمالی تهران را به اشتراک می گذارند و از نجات یهودیان توسط «کورش کبیر» در هزاران سال پیش یاد می کنند. جذاب ترین بخش ماجرا آنجایی است که بنیانگذار گروه در مصاحبه یی که در روزنامه ی حزب کمونیست اسراییل از آن نقل قول می شود، می گوید: «بخش اعظم افکار عمومی مخالف این گونه ماجراجویی است که ممکن است پی آمدهای فاجعه باری داشته باشد. بسیاری از کارشناس ها درباره نتایج حمله به ایران و امکان این گونه اعلام جنگی هشدار می دهند. انتظار می رود ایران هم پاسخ دهد، که معنی آن می تواند تلفات بسیاری از اسرائیلی ها باشد».(1) روشن است که نگران دوستان کمپینی ما در اسراییل از چیست. آنها نگران اقدامات تلافی جویانه ی حکومت ایران و تلفات احتمالی اسراییلی ها بوده اند.

 

ما از جایی بیرون از خودمان مورد خطاب قرار گرفته ییم. کسانی که قرار نبوده ما را بمباران کنند به ما قول می دهند که ما را دوست دارند و ما را بمباران نخواهند کرد. کسانی که قرار بوده ما را بمباران کنند به ما قولی نمی دهند اما در پیام های نوروزی نکبت بارشان به زبان فارسی می گویند ما می دانیم مردم ایران با حکومتشان فرق دارند و دور اروپا و آمریکا راه می افتند و لابی می کنند که ما را بمباران کنند. آنهایی که ما را دوست دارند چون نمی خواهند خودشان در خطر قرار بگیرند مجبورند ما را دوست داشته باشند و نخواهند که ما را بمباران کنند. آن دیگرترانی که ما را دوست دارند چون نمی خواهند اتباعشان توسط یک حکومت مجهز به بمب اتمی و حامی «تروریسم» تهدید شوند، می خواهند ما را بمباران کنند. ما تماشاگران بازی دیگرانیم، با بمب های سرگردانی روی سرمان.

 

دست های پاک کاملن آلوده

 

این ماجرا اما یک سوی ایرانی هم دارد. در روزهای ابتدایی و در پاسخ به اسراییلی ها، ابتکارات فردی ای شکل گرفت که با همان منش انسان دوستانه ی تهی و بدون توجه به محتوای کمپین، اعلام می کرد «ما» ایرانی ها از شما متنفر نیستیم و شما را دوست داریم. ابتکارات فردی اما به سرعت به کمپینی تبدیل شد به نام «از ایران برای صلح و دموکراسی». نکته ی اصلی اما در این بود که کسانی این کمپین را راه انداختند و به عنوان «طرف ایرانی» وارد این معادله ی رمانتیک شدند که تا ساعتی پیش از آن از لزوم مداخله ی بشردوستانه حمایت می کردند. آنها البته همیشه در عرصه ی عمومی توضیح می دادند که مخالف «حمله ی نظامی» به ایرانند اما از دیدگاه آنان «قدرت متراکم لیبرالی» حق داشت خودش را به هر وسیله ی ممکن و لازم گسترده کند. از نظر آنها جنگ افغانستان و عراق لازم بود تا دیکتاتورهای شرور منطقه را نابود کند. آنها از حمله ی ناتو به لیبی حمایت می کردند و همین حالا هم منتظر حمله ی ناتو به سوریه مانده اند. آنها البته با «حمله ی نظامی» مخالفند اما از اوباما می خواهند فشارها را بر ایران تشدید کند و در بیانیه ی «ضدجنگشان» نگران «آلترناتیوسازی از جریانات مشکوک» و قدرت گرفتن حکومت ایران به دلیل «حمله ی نظامی کنترل یافته» می شوند.(2) آنها با حمله ی نظامی تا لحظه یی که اولین موشک به سمت تهران شلیک نشده باشد و تا پشت درهای کنفرانس کلن و اولاف پالمه و واشنگتن مخالفند و البته در محافل خصوصی تر عریان و بی واسطه حرف هایشان را می زنند. آنها البته حالا و در کامنت های فیس بوکی از ما می خواهند این کمپین را از آنها منفک کنیم و به خود کمپین بپردازیم. اگر در مثل مناقشه نباشد مگر می شود وقتی «احمدی نژاد» از آزادی حرف می زند در جایگاه ناظر بی طرف ایستاد و تنها به محتوای حرف های احمدی نژاد در مورد آزادی در همان لحظه توجه کرد؟

 

با این همه بگذارید خواسته ی آنها را بپذیریم و به خود کمپین بپردازیم. این کمپین چه می گوید؟ آنها می گویند: «ما ایرانیان بمب هسته یی نمی خواهیم، ما ایرانیان جنگ نمی خواهیم، ما ایرانیان رژیم جمهوری اسلامی را نمی خواهیم، ما ایرانیان از گروه های "تروریستی" حمایت نمی کنیم، ما دموکراسی می خواهیم، صلح می خواهیم، احترام می خواهیم، آزادی می خواهیم».

 

دولت اسراییل هم هرگز نگفته است می خواهد با «مردم» ایران بجنگد. دولت اسراییل برای توجیه لزوم حمله ی نظامی به ایران می گوید: حکومت ایران مشغول ساختن بمب هسته یی است، دولت ایران یک دولت جنگ طلب است، دولت ایران از گروه های "تروریستی" حمایت می کند». دوستان نولیبرال ما راه بازگشت را باز گذاشته اند. آنها در این کمپین می گویند با جنگ مخالفند و آن را نمی خواهند اما به خوبی می دانند و در مطالبی که پیش از این برای توضیح لزوم دخالت بشردوستانه ی نظامی در کشورهای دیگر نوشته اند، تاکید کرده اند که هر حمله ی پیشگیرانه یی با توجیهاتی از این دست همراه است. حمله ی نظامی به افغانستان به بهانه ی مبارزه با تروریسم انجام گرفت. حمله ی نظامی به عراق با بهانه ی دست یابی عراق به سلاح های کشتار جمعی و پیشگیری از جنگ شکل گرفت. حمله ی نظامی به لیبی به بهانه ی دفاع از حق مردم لیبی برای رسیدن به «دموکراسی، صلح، آزادی و احترام» انجام شد. «ما» هنوز از جایی بیرون از خودمان خطاب می شویم.

 

صدای سوم کجاست؟

 

اگر از کنار این بالماسکه ی جذاب که رسانه های بزرگ به شدت دارند آن را پوشش می دهند بگذریم چه باید بکنیم؟ اگر قرار است رسانه های بزرگ ما را هرگز نبینند چگونه صدایمان را به گوش مردم دنیا برسانیم؟ پاسخ در زندگی ما نهفته است. زندگی پر حادثه یی که در چند سال پیش از سر گذرانده ییم. تا پیش از آن که مردم ایران خیابان ها را تصرف کنند، تصویر رسانه های بزرگ از ایران بمب هسته یی بود و مردم تحت ظلم و ناتوان. قربانیان و ابژه های حقوق بشری که محتاج بیانیه های طویل نهادهای بین المللی بودند. مردم که به خیابان آمدند و خیابان را تصرف کردند، رسانه ها و نهادهای بزرگ را هم تسخیر کردند. حالا که اما دوباره خیابان ها را از کف داده ییم، اوضاع بر مدار گذشته می چرخد. پاسخ در خیابان است. بازگشت به سنت های رهایی بخش خیابان. در حالی که اصحاب کمپین در اسراییل نتوانسته اند از خانه خارج شوند و مشغول پاسخ دادن به پیام های «عشق» و سوالات «رسانه ها» بوده اند(3) نیروهای رادیکال و مترقی چندین تظاهرات خیابانی را سازمان داده اند. این حتا جدای از تظاهراتی است که به دعوت حزب کمونیست اسراییل و «رزمنده گان هداش» در روز شنبه برگزار شد. بسیاری از اسراییلی هایی که در سال گذشته در جنبش برآشفته گان در اسراییل و کانادا و آمریکا فعال بوده اند، اینک در پایتخت اسراییل مشغول سازماندهی جنبش ضدجنگ شده اند. جنبشی که نه در دوربین رسانه های بزرگ که در خیابان، مکان بروز حقیقی سیاست، بازنمایی می شود. چنین است در کانادا، آمریکا و انگلستان یعنی همان کشورهایی که در صورت بروز جنگ حتمن در کنار هم به ایران ارتش خواهند کشید. این تجمع ها البته هنوز کوچک است اما چه باک که با دوباره پا گرفتن جنبش اشغال وال استریت و احتمال پیوند خوردن جنبش ضدجنگ(4) به آن نیروی عظیم غارت شده گان به میدان خواهد آمد.

 

پی نوشت:

 

در این متن برای آن که فرصت برای آنهایی که بحث را به حاشیه خواهند کشید فراهم نشود، تعمدن مسئله ی فلسطین را مسکوت گذاشتم. این البته به معنای مهم نبودن فلسطین نیست. نیمی از قلب من در غزه است «و الی آخر نبض فی عروقی سأقاوم».

 

پانوشت:

 

1 _  نگاه کنید به ترجمه ی گزارش حزب کمونیست اسراییل در این آدرس:

 

http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=44511

 

برای اطلاع و شناخت بیشتر مصاحبه ی ارشاد علیجانی با بنیانگذار کمپین در اینجا بخوانید. به ویژه آن بخشی که می گوید: «من میدانم که در دهه شصت میلادی ما کشورهایی بودیم که با هم دوست بودیم. من میدانم که در آن دهه ایرانی ها و اسراییلی ها با هم کار میکردند». البته کیست که نداند این «همکاری ها» دقیقن چه بوده است:

طراح اسراییلی صفحه «ایرانی‌ها ما شما را دوست‌داریم»: ما دشمن هم نیستیم

 

گفتگویی انجام داده‌ایم با «ران ادری» مبتکر و صاحب اسراییلی صفحه فیسبوکی که چند هفته‌ای است بسیار در سراسر دنیا معروف شده. یک شهروند عادی اسراییلی که دستش را به سوی ایرانیان دراز کرده تا پیام صلح و دوستی را در میان مردم ایران و اسراییل پررنگ کند و البته دستش به گرمی از سوی بسیاری از ایرانیان نیز فشرده شده.

گفتگوی ارشاد علیجانی با طراح اسرائیلی صفحۀ "ما شما را دوست داریم"

23/03/2012

ارشاد علیجانی

رانی شاید ایرانیان به خوبی شخص شما را نشناسند کمی در مورد خودتان بگویید به طور مثال از شغلتان و زندگی روزمره خودتان بگویید.

من طراح گرافیک هستم در نتیجه در زمینه گرافیک کار می‌کنم و همچنین در یک دبیرستان گرافیک آموزش می‌دهم و البته صاحب یک مدرسه کوچک آموزش طراحی و گرافیک هم هستم.

 

پس شما شخصی که خودش را سیاسی تعریف کند نیستید

نه من به هیچ وجه آدم سیاسی‌ای نیستم ولی به نظر می‌رسه از پنج روز پیش به این وادی وارد شدم!

 

به نظر می‌رسد مردم ایران و اسراییل خیلی کم همدیگر را میشناسند و تصورات عجیبی از هم دارند به طور مثال بعد از نمایش فیلم جدایی نادر از سیمین در اسراییل بسیاری از مردم اسراییل از تصاویری که از جامعه ایرانی دیدند تعجب کرده بودند و حتی از شباهتهای بسیار جامعه ایران با جامعه اسراییل گفته بودند.

من متاسفانه این فیلم را ندیدم ولی خیلی زیاد درموردش شنیدم، باید بگویم بسیاری از اسراییلی‌ها و من ایرانی ها را درست نمیشناسیم چون هیچ وقت هیچ ایرانی‌ای از نزدیک ندیدیم. فقط پنج روز پیش بوده (با ایجاد این صفحه در فسبوک) ما کمی با هم درارتباط بودیم، درواقع تنها چیزی که در ذهن من بود این بود که به نظر نمیرسد ما و مردم ایران دشمن هم باشیم. این تنها چیزی بود و یا به نوعی تنها تصوری بود که من پنج روز پیش از ایرانیان داشتم اما از پنج روز پیش همه چیز عوض شده، ما هر روزه هزاران پیام و ای‌میل از سوی ایرانیان دریافت میکنیم. پیام هایی که در هر کدوم ایرانی ها داستان خودشان را برای ما تعریف میکنند و عشق و محبتشان را با ما قسمت میکنند و این واقعا فوق‌العاده است چرا که به نوعی ما در حال کشف یکدیگر هستیم چرا که نسل جدید اسراییل چیزی از مردم ایران نمیداند اما از نامه ها و پیام ها مشخص است که ما میتوانیم از اساس دوستان خوبی برای هم باشیم.

 

خب شاید الان بهترین موقعیت باشه که از تو بپرسم مردم اسراییل در مورد مردم ایران چه فکر میکنند چه تصویری از مردم ایران دارند.

خب واقعیت این است که مردم اسراییل خیلی در مورد مردم ایران نمیدانند چون که شانس دانستن و شناختن آنها را زیاد نداشته اند. انگار که ما در دو دنیای جدا از هم زندگی میکنند تنها تصویری که مردم اسراییل از ایرانی ها میبینند از تلویزیون و حرفهای احمدی‌نژاد است که مشخصا او هم حرف‌های بدی می‌زند. اما من میدانم که در دهه شصت میلادی ما کشورهایی بودیم که با هم دوست بودیم. من میدانم که در آن دهه ایرانی ها و اسراییلی ها با هم کار میکردند. اما همانطور که میدانید این زمان بسیاری دوری بوده است. اما شرایط درحال تغییر است و ما داریم با هم گفتگو میکنیم ایرانی‌ها با اسراییلی‌ها و اسراییلی‌ها با ایرانی‌ها. همانطور که گفتم این واقعا پدیده فوق‌العاده‌ای است چرا که ما در حال کشف یک دیگر هستیم.

 

من فکر میکنم که پیام شما تا حد زیادی در اسراییل و ایران شنیده شده ایا برنامه جدیدی دارید؟ شما گفتید که مردم ایران و اسراییل خیلی همدیگر رو نمیشناسند آیا طرحی دارید که به شناخت بیشتر این دو جامعه از هم کمک بکنه؟

خب باید بگم من روزی را تصور میکنم که بتوانم به ایران بیایم تا مردم ایران را بهتر بشناسم! من دوست دارم روزی را تصور کنم که از اینجا، از تل‌آویو سوار هواپیما بشوم و در تهران پیاده بشوم و دوستان ایرانی خود را از نزدیک ببینم درست مثل زمانی که مردم در دوران شاه به ایران می‌آمدند، در واقع چیزی که پنح روز پیش من داشتم به آن فکر میکردم این بود!

ولی خب گذشته از این حرفها ما در تلاش هستیم تا صدای خود را بلندتر کنیم و پیغام خود را در سطح وسیعتری به گوش مردم ایران برسانیم و شاید همین پیام ها و این ارتباطات روزی باعث شود کسی که مسوول تصمیم گرفتن درباره جنگ و هر چیزی شبیه به این است، این کمپین، این ارتباطات بین دو ملت را به خاطر بیاورد و تصمیمی بگیرد و مسیری را انتخاب کند که منجر به جنگ نشود، در واقع کاری که ما می‌توانیم بکنیم این است که اذهان و تصورات مردم را نسبت به هم تصحیح کنیم حتی اگر یک مقدار کم و کوچک ولی این کار را انجام دهیم. میدانم ساده لوحانه به نظر برسد و من ساده لوح نیستم؛ ولی تصور کنید... .متوجه میشوید چه میخواهم بگویم.

 

آیا شما از وقتی این کمپین را به راه انداخته اید هیچ عکس العملی هم در خیابان و یا اتوبوس و تاکسی یا هر جای دیگری از مردم اسراییل دیده اید؟

خب بذارید راستش را بگویم من در این پنج روز از خانه بیرون نرفته ام! چون شرایط اینجا واقعا غیر قابل باور شده ما الان اینجا شش نفر تقریبا بدون استراحت داریم کار میکنیم تا به پیغام هایی که از سراسر دنیا دریافت میکنیم پاسخ بدهیم و هر از چند دقیقه هم باید به شبکه ها و گروه های خبری که برای مصاحبه زنگ میزنند و یا برای فیلم برداری میخواهند به اینجا بیایند پاسخ بدهیم. فقط امروز صبح من وقت کردم و بچه ها را به مدرسه رساندم چند نفری را دیدم که برایم آرزوی موفقیت کردند. ببینید اینجا احساسات خوبی شکل گرفته است چرا که پیغامی دوستانه از این سو به ایران فرستاده شده و پیغام های دوستانه فراوانی نیز از سوی ایران در مقابل فرستاده شده. اگر بخواهم مستقیم با مردم ایران صحبت کنم باید بگویم ما پیغام شما را در اینجا میشنویم. ما به شما گفتیم که ما شما را دوست داریم و شما نیز به ما پساخ دادید ما هم شما را دوست داریم و این بسیار اعجاب انگیز و فوق العاده بوده. من واقعا نمیدانم احساسات و جوی که هست را چگونه توصیف کنم شاید کمی کودکانه به نظر بیاید ولی این شرایطی است که واقعا هست.

 

نهایتا شما فکر میکنید این کارزار فیسبوکی که به انداخته‌اید تاثیری نیز بر روی سیاستمداران بگذارد؟

من امیدوارم،امیدوارم که این اتفاق رخ دهد.

اما بگذارید نکته ای را بگویم، سیاستمداران اینجا در اسراییل نهایتا نماینده ما هستند و ما را نمایندگی میکنند من میتوانم با آنها موافق و یا مخالف باشم و نهاتیا این من به عنوان یک اسراییلی هستم که آنها را انتخاب کرده ام زمانی که صدای بلندی به گوش آنها برسد که ما جنگ نمیخواهیم، در نتیجه جنگی هم وجود نخواهد داشت و آنها هم به سراغ گزینه جنگ نخواهند رفت چرا که انتخابات بعدی را خواهند باخت. اما شرایط در ایران کمی متفاوت است.

 

و نهایتا حرفی که دوست دارید از این طریق به ایرانی‌ها بگویید چیست؟

خب من میدانم که چند روزی از سال نوی ایرانی‌ها گذشته و از این طریق سال نو را به ایرانیان تبریک عرض میکنم و میخواهم به ایرانی‌ها بگویم: هی رفقا ما دشمن همدیگر نیستیم ما شما را دوست داریم . شاید یک سری ادم دیوانه از جنگ حرف زده باشند و شما صدای آنها را شنیده باشید اما ما به عنوان مردم اسراییل، به دنبال جنگ نیستیم واین خیلی دلگرم کننده بود که درست همانند این پیامی که ما برای شما فرستادیم را شما برای ما بازپس فرستادید. ممنونم هستم از شما که به پیغام ما پاسخ دادید.

 

3 _  نگاه کنید به مصاحبه ی ارشاد علیجانی با ران ادری در آدرس پیشین.

 

4 _ در این مورد بشنوید حرف های علی علیزاده را در این آدرس. با تاکید بر این که نگارنده با برخی مواضع او اختلاف دارم و منظورم از این ارجاع آن قسمتی است که از مزایای پیوند خوردن جنبش ضدجنگ و جنبش اشغال وال استریت و امثال آن سخن می گوید:

 

http://soundcloud.com/ali-alizadeh/zshmtftchzig

2 _ برای دیدن بیانیه اینجا را نگاه کنید: از خودنویس

بیانیه ۱۷۵ نفر از فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران علیه جنگ و فعالیت‌های نظامی هسته‌ای ایران

۲۳ آبان ۱۳۹۰ مهمان خودنویس

 

   

 

در این نامه آمده است: «جامعه جهانی نیز باید آگاه باشد که هر گونه اقدامی که منجر به نقض تمامیت ارضی و منافع ملی‌ کشور ایران گردد باعث بالا رفتن مشروعیت سرکوب نیروهای آزادی‌خواه در ایران خواهد شد و گفتمان صلح‌طلب را تضعیف می‌کند. هر نگاهی به چگونگی و علت بحران خارجی کنونی داشته باشیم باز در تحلیل آخر نظام جمهوری اسلامی و بخصوص بخش افراطی آن است که با خطای محاسباتی خود شعله های جنگ محتمل را بر خواهد افروخت. در مخالفت با جنگ باید بحران سازان داخل حکومت را هدف اصلی قرار داد.»

 

 

هموطنان گرامی  و ایرانیان آزاده

 

 

اکنون کالبد میهن عزیزمان خسته از ضربات پی در پی ولایت جور و ستم و حکومت عاری از مشروعیت، روز های دشواری را می‌گذراند. اصرار و لجاجت حکومت بر تداوم روش های خصمانه و مخل منافع ملی و سرزمینی که با تکیه بر سیاست مشت آهنین، وحشت پراکنی و تحکیم فضای پلیسی  دنبال می‌شود، آینده تاریکی را پیش روی مردم و وطن قرار داده است.

 

یکی از وجوه مخرب عملکرد حکومت در دهه اخیر دمیدن بر تنور بحران آفرینی در عرصه بین المللی  بوده است. تعقیب ماجراجویی هسته‌ای در مرکز این اقدامات تنش زا قرار دارد که با  بی اعتنایی به قوانین و معاهدات بین المللی در صدد  هماورد طلبی دن کیشوت وار در پهنه جهانی  و سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی است.

 

حکومت می‌کوشد با استمرار بحران خارجی  و  گروگان‌گیری از طریق تقویت کانون های بی ثبات ساز در سطح منطقه و جهان  ضمن انتقال تهدید‌ها به بیرون از مرز ها، بستر های لازم برای تداوم حاکمیت امنیتی و نگاه داشتن کشور در شرایط حساس و اضطراری را  فراهم نماید.

 

انتشار گزارش جدید آژانس انرژی اتمی شواهدی را ارائه می‌دهد که اراده حاکمیت بر منحرف کردن برنامه هسته‌ای به مسیر نظامی وارد مرحله تعیین کننده‌ای شده است. حاکمین فعلی‌ با گفتمان خصمانه و عدم همکاری با آژانس روز به روز بر خطر مقابله نظامی با ایران می‌‌افزایند. در شرایطی که همسایگان ایران با تقویت روابط اقتصادی با اقصی نقاط جهان و جذب سرمایه و فن‌آوری‌های بروز گام‌های بلندی را در راه رشد اقتصادی و بهبود رفاه عمومی مردمان‌شان بر‌می‌دارند، ماجراجویی‌های بین‌المللی حکومت،ایران را روز به روز در انزوای عمیق‌تری فرو می‌برد. نتایج این انزوا در زندگی روزمره تمام مردم ایران مشهود و ملموس است و در صورت عملی‌شدن تحریم بانک‌ مرکزی  ممکن است به سطح غیرقابل تحملی برسد.

 

حاکمانی که در انتخابات ۸۸ حقوق حقه مردم  را زائل کردند و اعتراضات مسالمت آمیز آنان را به خاک و خون کشیده اند امروز  شاخ و شانه‌ کشیدن در سطح جهانی را وسیله‌ای  برای بازیافت مشروعیت داخلی‌ می‌دانند و خطر حمله خارجی‌ را چون چماقی برای سرکوب بیش از پیش اعتراضات کنش‌گران آزدیخواه ایرانی بکار می‌برند.

 

حکومت تمامیت خواه  در عرصه بین المللی  با دادن اطلاعات گمراه کننده، بازی با زمان،  عدم همکاری کامل  با آژانس انرژی اتمی، تخطی از قرار داد ان پی تی و سرپیچی از اجرای قطعنامه های سازمان ملل، صلح ستیزی را در مسیری مشابه برخورد های داخلی در سپهر جهانی دنبال می‌کند.

 

مدارا با جهان و احیاء حقوق شهروندان ایرانی  به یک دیگر پیوند خورده است. شهروندان ایرانی در کنار مطالبه حقوق اساسی می‌بایست در حرکت خویش فقدان درک و آمادگی حاکمان در حل اختلافات جهانی از این جنس را زیر سوال ببرند.

 

ما  تداوم بن بست کنونی، بلند پروازی هسته‌ای و قدرت نمایی تو خالی حکومت  را زمینه ساز افزایش برخورد نظامی محتمل در آینده می‌دانیم که قطعا قربانی اصلی آن مردم ایران و بخصوص کودکان و  اقشار زحمتکش خواهند بود. البته باید در نظر داشت بزرگنمایی خطر جنگ و هراس افکنی نیز تبعاتی منفی را متوجه  مصالح جامعه ایران می‌کند.

 

تبعات ویرانگر جنگ اعم از محدود و اشغالگرانه بی نیاز از توضیح است اما به باور ما صرفا با محکومیت لفظی و کتبی جنگ و یک کاسه کردن سلسله جنبانان نظامیگری جهانی و آتش افروزان داخلی نمی‌توان جلوی تهاجم نظامی را گرفت. حساسیت‌ها و نگرانی های جامعه بین المللی مسیری متفاوت با شکاف ملت – دولت در ایران امروز دارد. جمهوری اسلامی تنها مخل حقوق و کرامت انسانی شهروندان ایران زمین نیست بلکه تهدیدی   علیه صلح و ثبات جهانی نیز بشمار می‌آید.   توجه به  تمایز ماهوی این دو مقوله در بازدارندگی موثر اهمیت کلیدی دارد. این جدایی لزوما بدین معنا نیست که نمی‌توان حوزه مشترک بین مطالبات داخلی و خواسته های مشروع جهانی پیدا کرد.

 

به اعتقاد ما وظیفه نیروهای معتقد به دموکراسی و منافع ملی – سرزمینی ایران همسو کردن فشار های خارجی و مبارزات داخلی است. در این میان تنزه طلبی اخلاقی، برخورد ایدئولوژیک و منفعلانه کار ساز نیست بلکه باید با ارائه راه حلی به جهان نشان داد که جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران این ظرفیت را دارد تا اجازه ندهد  تنش آفرینی حکومت  از آستانه تحمل نهادهای بین المللی عبور کند. در این راستا پرهیز از سیاه و سفید دیدن مناسبات جهانی و مبنا قرار دادن دو گانه دوست و دشمن دائمی و یا دیو و فرشته و عبور از انگاره های مربوط به دوران جنگ سرد ضرروی است.  نگرش واقعبینانه به شرایط کنونی کشور و دنیا گوشزد می‌سازد    وقتی یک  جنبش فراگیر اجتماعی با ملاحظه نگرانی های مشروع جهانی در داخل کشور وجود ندارد  آنگاه در فرایند تصمیم گیری جهانی، خواست نیرو های سیاسی اپوزیسیون وزنی نخواهد داشت.

 

غفلت از این موضوع و اسارت در پای برخورد کلیشه‌ای و دیدگاه کلاسیک ضد امپریالیسم  بدون اینکه ابتکاری برای برون رفت از بحران ارائه دهد در نهایت منجر به جدایی کامل مسیر رویارویی جامعه جهانی از مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران می‌شود. این گسست با توجه به شکاف ترمیم ناپذیر ملت – دولت در ایران و انفعال در حوزه عمل  مشوق قدرت های جهانی برای انتخاب گزینه برخورد نظامی با قصد نابود سازی تاسیسات هسته‌ای و نظامی کشور خواهد شد. امری که طیف افراطی حکومت  از صورت کنترل یافته آن استقبال می‌کند تا هم سیطره خود بر شریان های اقتصادی و منابع قدرت را تثبیت سازد و هم برای قرار گیری در صف اول پیکار بنیاد گرایی  اسلامی با غرب  برای خود مشروعیت ایجاد نماید.

 

برخورد مسئولانه و موثر در جلوگیری از جنگ نیازمند سازمان دهی جنبش اجتماعی قدرتمند با حضور گرایش‌ها و بخش های مختلف موزائیک اجتماعی ایران است که خواهان استقلال، سربلندی، دموکراسی،رعایت حقوق بشر،صلح پایدار و انسانی و تعامل و دوستی با دنیا هستند و با آرامش قبرستانی، بی عدالتی، خودکامگی و صلح استبدادی سر سازش ندارند.

 

در این میان وجود مشکلات در نظام جهانی و پاره‌ای از استاندارد های دو گانه چون عدم اعتراض به برنامه نظامی هسته‌ای اسرائیل، هند و پاکستان باعث نمی‌شود تا چشم بر روی خطا های حاکمیت بحران زا ببندیم و با گرفتن زهر فشار های خارجی، دست حاکمیت را باز بگذاریم تا با سوء استفاده از احساسات  ملی گرایانه و وجود ایرادات در عرصه بین المللی و قربانی شدن مناسبات انسانی در پای منافع دول قدرتمند دنیا در برخی حوزه‌ها، راه خطرناک خود را ادامه دهد. می‌توان هم خواستار برچیده شدن تسلیحات اتمی با اولویت بخشی به نابود سازی تسلیحات اتمی دول  منطقه خاورمیانه و دولت تمامیت خواهی چون کره شمالی در پروسه خلع سلاح اتمی در عرصه بین المللی شد و هم با برنامه هسته‌ای مخرب حکومت کنونی ایران  مقابله کرد.

 

در این راستا می‌توان ضمن حفظ استقلال کشور از ظرفیت های مشروع جامعه بین المللی برای پیشبرد دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت ملی در ایران  استفاده کرد. بجای صدور احکام کلی و قطعی در مدح و یا مذمت حمایت خارجی،شایسته است تا در یک گفتگوی ملی شرایط، پیش نیاز ها، محدوده های موجه، موضوع و مصداق حمایت‌ها  و ساز و کار نظارتی برای جلوگیری از استفاده های شخصی و گروهی در برخورد حمایتی جامعه جهانی را مشخص نمود و از  میدان گرفتن افراد فرصت طلب و آلترناتیو سازی از جریانات مشکوک جلوگیری کرد. راه دموکراسی در ایران از اتکا به نیروی لایزال ملت و وجود رهبری موثر و سازمان یافته می‌گذرد.

 

 مساله اصلی تمرکز قوا بر روی چگونگی فعال کردن نیروی خفته جنبش دموکراسی خواهی  است. حمایت خارجی اشکال گوناگونی دارد. ما مدافع حمایت سیاسی جامعه جهانی از مطالبات دموکراسی خواهانه در ایران هستیم.

 

جامعه جهانی نیز باید آگاه باشد که هر گونه اقدامی که منجر به نقض تمامیت ارضی و منافع ملی‌ کشور ایران گردد باعث بالا رفتن مشروعیت سرکوب نیروهای آزادی‌خواه در ایران خواهد شد و گفتمان صلح‌طلب را تضعیف می‌کند.

 

هر نگاهی به چگونگی و علت بحران خارجی کنونی داشته باشیم باز در تحلیل آخر نظام  جمهوری اسلامی و بخصوص بخش افراطی آن است که با خطای محاسباتی خود شعله های جنگ محتمل را بر خواهد افروخت. در مخالفت با جنگ باید بحران سازان داخل حکومت را هدف اصلی قرار داد. در شرایطی که تبعات رکود جهانی دامنگیر اقتصاد ایران نیز شده  و معضلات اقتصادی ناشی از سوء مدیریت دولت را تشدید کرده است، هیچ معیار منطقی و انسانی توجیه نمی‌کند تا مردم ایران  و بخصوص افراد زیر خط فقر که هیچگاه در جریان چگونگی ماهیت برنامه هسته‌ای قرار نگرفته اند و چونان نا محرمان با آنان رفتار شده است، تاوان قدرت نمایی حاکمان بی درد و مرفه را پس بدهند!

 

در این راستا همکاری کامل  و شفاف با آژانس انرژی اتمی و توقف موقت  و مشروط غنی سازی اورانیوم هسته‌ای  تا اعتماد سازی در چارچوب کنوانسیون منع گسترش سلاح های  اتمی و پایان بخشی فوری به  تمامی وجوه نظامی مربوط به برنامه هسته‌ای می‌تواند به عنوان یکی از مطالبات محوری جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران در زمینه صلح خواهی مد نظر قرار گیرد. ترکیب این خواسته در کنار خواست رعایت حقوق بشر، آزادی های اساسی و دموکراسی به مراتب پتانسیل بیشتری را برای تضعیف توامان استبداد و تجاوز گری و  لذا جلوگیری از جنگ  خواهد داشت.

 

اسامی امضاکنندگان

احمد احمدیان، کمال ارس،اردوان ارشاد،جمشید اسدی،فرید اشکان،مرتضی اصلاحچی،امیر حسین اعتمادی،بیژن افتخاری،علی افشاری،مریم اکبری،محمد جواد اکبرین،کیان امانی،مهدی امینی،فریبا امینی،نادر انتصار،مریم اهری،احمد آزاد،رحیم باجغلی،احمد باطبی،حسین باقرزاده،مهران براتی،محمد برزنجه،خسرو بندری،شهلا بهار دوست، بهروز بیات،کوروش پارسا،میثاق پارسا،بهزاد پرنیان،کتایون پزشکی ،سعید پور حیدر،سعید پیوندی،علی تارخ،حبیب تبریزیان،علی تقی پور،کامران تلاطف،نیره توحیدی،مهدی جامی،جهانشاه جاوید،محمد حسین جعفری،رضا جعفریان،مهدی جلالی،آرش جنتی عطایی،مهران جنگلی مقدم،آیدین جهانبخش،پویا جهاندار،گیسو  جهانگیری،رضا چرندابی،آرام حسامی،بیژن حکمت،عباس حکیم زاده، فرامرز خدایاری،امیر خدیر،فرامرز دادور،کمال داوودی،فریبا داوودی مهاجر،مهرداد درویش پور،عبدالستار دوشوکی،مهشید راستی،نیما راشدان،احمد رافت،علی راکعی،محمد رضا رحیمی راد،امیر  رشیدی،سحر رضا زاده،فرامرز رفیعی،مریم روزبهانی،مینا زند سیگل،حمید زنگنه،محسن سازگارا،نسترن سامی،بهروز ستوده،نسیم سرابندی،رضا سیاوشی،سلمان سیما،کریم شامبیاتی،رحیم شامبیاتی،منصوره شجاعی،حسن شریعتمداری،روحی شفیعی،حسن شهپری،عباس شیرازی،محمد صادقی،کوروش صحتی،بیژن صفسری،سیاوش صفوی،رامین صفی زاده،ارسلان ضیائی،حسن طالبی،علی طایفی،میثم طهماسبی،شهره عاصمی،غلام عباسی،مزدک عبدی پور،سیاوش عبقری،شهلا عبقری،نازلی عراقی،مهدی عربشاهی،کاظم علمداری،حسین علوی،رضا علوی،مهرنوش علی آقایی،لیونا عیسی قلیان،حمید غفرانی،علی فاتحی،شیرین فامیلی،امیر حسین فتوحی،روزبه فروزان،کامبیز فروهر،امیر علی فصیحی،فیروزه فولادی،شهاب فیضی،آیدا قاجار،پروین قاسمی،سعید قاسمی نژاد،رضا قاضی نوری،رضا قریشی،مهدی قلی زاده اقدم،علی قنبری، فرزاد قنبری،ناصر کاخساز،علی کشتگر،الهه ککرایی،امیر کلینی،آزاده کیان،علیرضا کیانی،روبرتو گادی،امیر حسین گنج بخش،حمید مافی،مجید محمدی،پویان محمودیان،پرویز مختاری،احمد مدادی،علی مستشاری،احمد مشعوف، انوشه مشعوف،نیما مشعوف،نریمان مصطفوی،فواد مظفری،منصور معدل،امیر معماریان،رضوان مقدم،حسن مکارمی،پیمان ملاز،امید ملک،مرتضی ملک محمدی،فرشته ملکشاهی،رویا ملکی،محمود منشی پوری،اشکان منفرد،علی مهتدی،محمد مهدیان،بهزاد مهرانی،بهناز مهرانی،سید داوود موسوی،علیرضا موسوی،احمد میر فخرایی،امیر حسین میرابیان،کاویان میلانی،همایون نادری فر،ابراهیم نبوی،یوحنا نجدی،روجا نجفی،آرش نراقی،پری نشاط،بورگان نظامی نرج آباد،علی نظری،شروین نکوئی،مرتضی نگاهی، داوود نوائیان،شیوا نوجو،مهدی نوربخش،نادر هاشمی،شیخ محمد هدایتی،لعبت والا،فرزین وحدت،احمد وحدت خواه،سجاد ویس مرادی، محسن یلفانی،

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©