Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۱ برابر با  ۱۶ جولای ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۱  برابر با ۱۶ جولای ۲۰۱۲
کنفرانس بروکسل

کنفرانس بروکسل

 گامی دیگر در مسیر شکل گیری آلترناتیو طیف راست اپوزیسیون ایران

 

رضا سپیدرودی

 

پنج ماه پس از رسوایی برگزاری کنفرانس مخفی بخشی از نیروهای طیف راست اپوزیسیون به واسطه بنیاد اولاف پالمه در استکهلم پایتخت سوئد، بخش اصلی شرکت کنندگان و گردانندگان همان کنفرانس این بار در روزهای شنبه و یکشنبه ۷ و ۸ ژوئیه در بروکسل دومین جلسه خود را تشکیل دادند. البته در بروکسل چهره های تازه ای هم شرکت داده شدند تا یکی از هدف های  برگزاری این کنفرانس ها یعنی یارگیری از میان شرکت کنندگان در جهت دلالی سیاسی برای آمریکا و خط بدیل سازی آن در اپوزیسیون تامین شود.

 کنفرانس بروکسل در نگاه اول، بحث و گفتگوی گرایش های مختلف طیف راست را تداعی می کرد که توافقی بر سر راهکارهای عملی برخورد با رژیم جمهوری اسلامی در چهارچوب برگزاری انتخابات آزاد با هم نداشتند، مثلا ناهید حسینی از گروه عبدالله مهتدی، از جمله دنبال "تشکیل یک گروه تماس"، و "ایجاد گروه بین‌الملل برای ایجاد رابطه با نمایندگان دول مختلف و لابی‌گری و استفاده از آنها برای پیشبرد اهداف کنفرانس‌ها" بود. (*) محمد جواد اکبرین، نزدیک به جریان سبز به جای حلوای نسیه انتخابات آزاد در پی این بود که کنفرانس را متقاعد کند تا نقدا "از شخص موسوی و کروبی تا تک ‌تک روزنامه‌نگاران، سیاسیون و دیگر زندانیان گروه‌های مختلف" حمایت کنند، شهریار آهی، نزدیک به سلطنت طلبان دنبال این بود که هر چه زودتر دکان تازه ای از دل کنفرانس تاسیس شود به نام "کنگره" ولو این که این "کنگره دیجیتال" باشد تا به قول او با "تشکیل کمیته‌های موقت و نه دائم برای پروژه‌های خاص"، "وظایفی شبیه وظایف احزاب را بر عهده بگیرد." در حالی که چیزی که طیف راست غرابگرا نقدا کم ندارد حزب و گروه و تشکل است. البته یک دکان سیاسی جدید و "دیجیتال" شاید امکان تازه ای برای درخواست بودجه از دولت آمریکا و متحدانش برای امثال آقای سازگارا و شهریار آهی فراهم کند؟

نوشابه امیری نزدیک به جریان سبز در حوزه راه کار با اعلام این که "اولین و مهم‌ترین قدم، داشتن یک رسانه همگانی ملی است"، بر لزوم گرفتن پول تاکید کرد و گفت:" اگر جمهوری اسلامی می‌تواند به برخی پول دهد برای راه‌اندازی رسانه، ما نیز باید بتوانیم. برای ساختن چنین ساختاری مهم نیست این پول از کجا می‌آید.". به نظر علیرضا نوری زاده انتخابات آزاد یعنی این که " از خارج از ایران بتوانیم ایران برویم و نامزد شویم". او با  گفتن این که "جمهوری ولایت فقیه از اسد دست کم ندارد" رابطه دخالت خارجی در سوریه و شعار انتخابات آزاد برای ایران را با طرح احتمال تکرار تجربه سوریه در ایران، یعنی دخالت خارجی در ایران روشن کرد و با اشاره به این که بشار "اسد مقابل انتخابات آزاد کوتاه نیامد و به اینجا رسید" گفت: "جمهوری اسلامی را نظامی نمی‌دانیم که به انتخابات آزاد جواب مثبت دهد".

مجتبی واحدی، سخنگوی مهدی کروبی در خارج از کشور جز کتمان کامل نقش آمریکا و متحدانش در اعمال تحریم های جنایتکارانه اقتصادی علیه مردم ایران و تاکید یک جانبه بر سیاست های رژیم به عنوان زمینه ساز تحریم ها به تاکید کلی و عمومی بر اهمیت برگزاری انتخابات آزاد اکتفا کرد. و سرانجام این که حسن شریعتمداری" انتخابات آزاد بر اساس توافق بین المللی که جمهوری اسلامی امضا کرده "را به عنوان راه کار برگزاری انتخابات آزاد پیشنهاد کرد و در همین راستا از انتخابات آینده ریاست جمهوری به عنوان "فرصتی طلایی" نام برد و مطرح کرد که به این منظور در خارج از کشور " می توانیم مقابل سفارت ها صندوق بگذاریم" و "کاندیدا انتخاب کنیم".. هر چند که به گفته خودش "این انتخابات اعتبار ندارد."

 چنانچه نمونه ها که تماما از وبسایت رسمی کنفرانس بروکسل نقل شده ، نشان می دهد عدم توافق بر سر راهکارها بین شرکت کنندگان در کنفرانس روشن است. یکی دنبال راه اندازی دکان سیاسی تازه است، یکی ایجاد رابطه با دولت ها و لابی گری و تشکیل "گروه تماس" را مهم تر می داند، برخی دنبال پول اند که رسانه بزنند حتی اگر سیا و موساد این پول را بدهند، برخی دیگر می خواهند ایرانیان را به دنبال نخود سیاه در جلوی سفارت خانه های جمهوری اسلامی بفرستند تا  با استفاده از "فرصت طلایی" انتخابات ریاست جمهوری آینده کاری صورت دهند که معترفند آن "کار" اصولا "اعتبار ندارد"، برخی ها نشستن بر صندلی نمایندگی مجلس بعد از جمهوری اسلامی کف رویای شان است و به این منظور انتخابات آزاد را مطرح می کنند که مخالفت جمهوری اسلامی با آن سرانجام زمینه را مثل سوریه برای مداخله آمریکا و متحدانش در ایران فراهم کند؛ شاید که از این رهگذر آن رویا عملی شود.

 

ویژگی های کنفرانس بروکسل

 این جمع نامتجانس که هر کدامش یک ساز می زند را هیچ چیز جز اشتنشاق بوی کباب قدرت نمی توانست به بروکسل بکشاند. طیف راست در ایران، صرفنظر از تابلوهای سیاسی متفاوتی که بر سر در خویش آویخته، حداقل در دو دهه گذشته، در وجه عمده  یا استحاله گرا بوده یا خدمت گذار فشارهای سیاسی آمریکا و متحدانش علیه جمهوری اسلامی. شعار انتخابات آزاد در چهارچوب روایت این دو گرایش، شکاف میان استحاله گرایان و کارگزاران ایرانی سیاست های غرب را بسته به چرخش های سیاست خارجی آمریکا و متحدانش و این که بیشتر کدام "گزینه" را در برابر ایران جلو کشیده اند عمیق تر کرده و یا کاهش داده است، ولی زمینه همکاری بر سر همین شعار کلی را بین آنان از میان برنداشته است. در حقیقت اگر چه شرکت کنندگان در کنفرانس بروکسل بر سر "راهکار‌ها وگام‌های عملی برای ایجاد زمینه‌های اجرای انتخابات آزاد" وحدت نظر نداشتند، در بخش عمده ارزیابی های سیاسی سخنرانان در دو روز کنفرانس نسبت به سیر محتمل وقایع در ایران، تاکید بر احتمال فروپاشی جمهوری اسلامی از درون پر رنگ تر بود. البته آنها نیازی ندیدند که عوامل و زمینه های این  احتمال و نقش عناصر اصلی شکل دهنده آن را  تفصیلی بیان کنند، چرا که در این صورت ناگزیر بودند علاوه بر جمهوری اسلامی به نقش مخرب تحریم های اقتصادی جنایتکارانه آمریکا و متحدانش که فشار اصلی آن متوجه اکثریت مردم ایران است نیز اشاره کنند که طبعا خوشایند کسانی که کمک آنها را انتظار می کشند نمی توانست باشد و ضمنا نان خودشان را از لحاظ سیاسی آجر کرده بودند. زیرا تنها سرکوب های وحشیانه و روزمره جمهوری اسلامی و تعرض دامنه دار این رژیم به سفره های خالی مردم به نام هدفمندی یارانه ها نیست که به احتمال انفجار از درون و فروپاشی رژیم اسلامی زمینه داده است. تحریم گسترده اقتصادی که راه بر شریان های اصلی اقتصاد ایران بسته و از نفت و گاز تا بانک داری و گردش پول و اعتبار، از داروهای حیاتی تا قطعات یدکی هواپیماها و از آرد و غله تا مواد خوراکی و مصرفی را هدف گرفته در رشد شتابان فلاکت، بیکاری و انواع آسیب های اجتماعی در ایران نقش انکار ناپذیری دارد.

 بی دلیل نیست که کنفرانس بروکسل نه تنها علیه جنگ وحشیانه روزمره ای که غرب با تحریم نفس گیر اقتصادی علیه مردم ایران راه انداخته کوچک ترین ابراز نگرانی نکرد، بلکه به اعتراف خود دست اندرکاران کنفرانس امانوئل اتولنگی یکی از "عقاب های"  جناح جنگ طلب آمریکا را در کنفرانس شرکت داد تا برای شرکت کنندگان توضیح دهد که "یکی از نکات مثبت تحریم‌ها این بوده که به خیلی از دوستان اروپایی بفهمانیم که اگر از این راه نرویم، احتمال حمله نظامی زیاد می‌شود." همین جنگ طلب در کنفرانس بروکسل که ظاهرا به قصد "انحاد برای دمکراسی" در ایران برگزار شد گفت: "ما با ایران به گفتگو و در عین حال تحریم ادامه می‌دهیم و ابزار نظامی نیز همچنان بر روی میز قرار دارد." و جالب این که شرکت کنندگان صدایشان درنیامد. تبلیغ برای جنگ طلبی و توجیه تحریم های غرب از ویژگی های کنفرانس بروکسل بود. و همین ویژگی خود به صراحت نشان داد که معنا و مفهوم "دمکراسی" از منظر چهره های اصلی و هدایت گران این کنفرانس چیست. " دمکراسی" کنفرانس چیان نقدا با سرپوش گذاشتن و تایید شکنجه توده ای هفتاد میلیون گروگان بی گناه نظام ولایت مطلقه فقیه قرار است در ایران تامین شود و شاید بعدا با موشک ها و بمب های فسفری آمریکا و اسرائیل و ناتو بر سر خانه و کاشانه مردم ایران.  این اما تنها ویژگی کنفرانس بروکسل نبود.

 

برافراشتن رسمی پرچم وابستگی و خودفروختگی پیش درآمد شکل گیری آلترناتیو آمریکایی طیف راست اپوزیسیون

 

واقعیت این است که کنفرانس بروکسل نسبت به کنفرانس استکهلم از جهت صراحت در ماهیت هدفی که در برابر خود داشت گامی به پیش برداشت. پس از کنفرانس استکلهم وقتی شرکت کنندگان با این انتقاد رو به رو شدند که چه کسی به آنها حق داده پشت درهای بسته برای مردم ایران آلترناتیو سازی کنند، و این که این آدم ها نماینده کدام مردمند و نمایندگی خود را از کجا گرفته اند ؟ در رفع اتهام از خود گفتند که موضوع کنفرانس فقط بحث بوده و آلترناتیو سازی و منشور و پلاتفرمی در میان نبوده و اصلا چنین قصدی نداشته اند. اما در کنفرانس بروکسل به گفته فریدون احمدی از سازمان اکثریت و از گردانندگان آن "در مقایسه با کنفرانس قبلی تغییری جدی ایجاد شد... در جلسه قبلی همه هراس داشتند که نکند کسی  قصد معرفی آلترناتیو و یا چیزی در این ردیف را داشته باشد؛ اما امروز همه معتقدند کاری باید کرد."  چیزی که آقای احمدی طبعا اشاره روشنی به آن نکرد آن بود که آن "کار" مورد نظر وی شکل دادن به یک آلترناتیو از عناصر مختلف طیف راست در راستا و همگرا با منافع و سیاست های غرب است. کنفرانس استکهلم هم اساسا به قصد انجام همین "کار" برگزار شده بود، اما موج انتقاد و اعتراض نسبت به همین "کار" شرکت کنندگان را به موضع تدافعی و حاشا و انکار کشانده بود. آنچه اما در استکهلم انکار کردند در بروکسل تایید کردند. و این هنوز آغاز کار است. شکل دادن به آلترناتیوی برای رسیدن به قدرت در صورت فروپاشی جمهوری اسلامی یا وقوع جنگ یا جنگ داخلی در چهارچوب منافع و سیاست های امپریالیستی و بویژه سیاست های آمریکا، از طریق گرد آوردن نخبگان طیف راست در خارج از کشور درست به خاطر این که هیچ ارتباطی با مبارزات مردم ایران و خواست و اراده آنها ندارد و از بالای سر مردم به کمک قدرت های خارجی قرار است ساخته شود در همان اولین قدم  به مقادیر هنگفتی پول نیاز دارد. دعوت "عقاب "های جنگ طلب آمریکایی به کنفرانس و سکوت مشکوک شرکت کنندگان کنفرانس نسبت به داعیه های جنگ طلبانه وی هنوز هیچ تضمینی برای دریافت پول فراهم نمی کند. این نظر فریدون احمدی بسیار ساده لوحانه است که گمان می کند اگر شرکت کنندگان کنفرانس"شجاعانه و علنی" در باره درخواست کمک از "مجامع بین المللی"، بحث کنند امکان پیشرفت در این زمینه بوجود می آید و ارتباطات ناسالم هم شکل نمی گیرد. یک جمع مخالف جنگ و تحریم اقتصادی آمریکا و متحدانش و خواستار براندازی جمهوری اسلامی هر قدر هم که امروز صریح و علنی درخواست کمک کند نمی تواند انتظار کمک مالی از آمریکا و اروپا داشته باشد. زیرا برای این کار نه تنها باید نسبت به سیاست های جنگ افروزانه و تحریم های جنایتکارانه آنها خفقان گرفت و با "عقاب "های جنگ طلب شان پشت یک میز نشست که باید رسما پرچم نوکری و وابستگی به آنها و سیاست هایشان را هم برافراشت و خود را تمام و کمال به قیمتی که آنها پیشنهاد می کنند فروخت. از این رو آقای امین ریاحی از گروه دانشجویان لیبرال به مراتب از فریدون احمدی اصولگراتر بود وقتی که در سخنانش صریح و آشکار خواستار برافراشته شدن پرچم وابستگی به غرب بر فراز کنفرانس بروکسل شد واتحاد برای دمکراسی در ایران را بدون وابستگی به غرب ناممکن دانست. او حداقل میانه بازی نکرد و ویراژ سیاسی نداد و رسما مبلغ و مروج خودفروخته گی شد وقتی گفت "ما اگر خواهان استقرار دموکراسی با کمترین هزینه و سریعترین زمان هستیم، باید عامل اساسی هر اتحادی را در کنار دو تضاد دموکراسی دیکتاتوری و سنت و مدرنیسم را کنار تضاد غرب‌گرایی قرار دهیم. غرب‌گرا یعنی نیروهایی که از دوستی و یاری گرفتن از غرب ابایی ندارند و می‌خواهند از این رهگذر به خواسته‌های خود برسند." او پیش فرض بدیهی درخواست پول، خواه  برای تاسیس یک رسانه که از سوی نوشابه امیری مطرح شد و خواه درخواست کمک از "مجامع بین المللی" که فریدون احمدی عنوان کرد را به صراحت تشریح نمود وقتی از پنهان کاری چهره های خودفروخته طیف راست که با آمریکا ارتباط می گیرند اما پنهان می کنند انتقاد کرد و گفت:" اپوزیسیون هنوز مخفیانه رابطه برقرار می‌کند و این هراس از تماس و ارتباط با غرب وجود دارد در حالی که نگاه به تجربه‌ها نشان می‌دهد که کشورها بعد از جنگ سرد به دموکراسی نرسیدند مگر این که از غرب کمک گرفتند."

خلاصه کنم: کنفرانس بروکسل در ادامه کنفرانس استکهلم تلاش معدودی از چهره های شناخته شده طیف راست است که تلاش می کنند به کمک قدرت های امپریالیستی و در حاشیه مطامع آنان در ایران با سرهم بندی یک آلترناتیو، جنبش ضد دیکتاتوری و مبارزات آزادیخواه مردم ایران را مصادره کرده و با کشاندن آن به باتلاق منافع قدرت های سلطه جوی بیگانه، راهی به سوی قدرت بجویند. ناگفته روشن است که روشنگری در باره هدف های ضد مردمی و ضد دمکراتیک این نیروها بخشی مهم از وظایف نیروهای مستقل و انقلابی است. نیروهای مستقل و انقلابی که هم خواهان سرنگونی بی قید و شرط رژیم جمهوری اسلامی به اراده مردم ایران و با اتکا به سازماندهی این اراده هستند و هم با تحریم و جنگ و مداخلات امپریالیستی سر سازش ندارند، نمی توانند نسبت به جست و خیز طیف راست اپوزیسیون و تقلای آنها برای فیل هوا کردن به کمک دلارهای آمریکایی بی توجه بمانند و ناگزیرند با سیاست مصادره جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران خواه تحت هر پوششی بیان شود مقابله کنند.

 

 

(*) کلیه عبارات و نقل قول های درون گیومه دراین یادداشت از سایت رسمی کنفرانس بروکسل و گزارش این سایت است.

 

 

http://bruxellesconference.com

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©