حلقات
به هم پیوستۀ
طرح
مهار دوگانه
ارژنگ
بامشاد
در
خبری که
روزنامه الشرق
الاوسط منتشر
کرده است، شیخ خالد
بن احمد آل خلیفه،
وزیر خارجه
بحرین، بر
ضرورت تشکیل «کنفرانس
دوستان مردم
مظلوم ایران»
تاکید کرده
است. این
فراخوان از
سوی معاون وزیر
خارجه بحرین،
سفیر
حمدالعامر با
صراحت بیشتری
توضح داده شده
است: «زمان آن
رسیده است که
به وضعیتی که
بر مردم ایران
از سرکوب
آزادی ها و
تبعیض و
نابرابری
توسط نظام میگذرد
توجه کنیم». این
فراخوان در
زمانی مطرح
شده است که
کنفرانس
همکاری شیخ
نشین های خلیج
فارس تشکیل
جلسه داده بود
و دراین اجلاس
علاوه بر تصویب
توافق نامه
امنیتی میان
کشورهای عضو شورای
همکاری، بر
ایجاد
فرماندهی
نظامی مشترک
جهت برنامه
ریزی و رهبری
نیروهای
دریایی، زمینی
و هوایی این
کشورها تاکید
شده و هدف این
تلاش ها را
مقابله با
تهدیدات
جمهوری
اسلامی اعلام
کرده اند.
شاید
پیشنهاد وزیر
امورخارجه
بحرین به خودی
خود، بازتاب
خاصی نمی
یافت. اما هم
زمانی این
فراخوان با
برگزاری
اجلاس شیخ
نشین های خلیج
فارس و حمایت
شتابزده مریم
رجوی "رئیس جمهور"
منتخب مسعود
رجوی از آن که با
انتشار
بیانیه ای از
سوی دبیرخانه
ی "شورای ملی مقاومت"
اعلام شده، می
تواند تآمل
برانگیز باشد.
این اقدام، بر
متن تحولاتی
که منطقه
خاورمیانه را
در برگرفته ااست،
می تواند
بیانگر گره
خوردن حلقات
طرحی باشد که
برای تجدید
آرایش منطقه
بر اساس خواست
های
امپریالیستی
در جریان است.
بر پایه این
طرح، ایجاد
درگیری و جنگ شیعه
و سنی می
تواند نقش
مهار دوگانه
ای را بازی
کند. از یک سو
با دامن زدن
به این جنگ، و
حمایت از
بنیادگرایان
سنی، می توان
از قدرت گیری
توده های
بپاخواسته ی
جهان عرب
جلوگیری کرد و
از سوی دیگر
فشار بر
جمهوری
اسلامی را روز
به روز افزایش
داد. ائتلاف
آشکار قدرت های
امپریالیستی
با
بنیادگرایان
سنی که عمدتا
درشاخه های
گوناگون
اخوان
المسلمین در
کشورهای
گوناگون نقش
بازی می کنند،
مهار و به
انحراف
کشاندن انقلاب
عرب را در
دستور قرار
داده است. تحولات
مصر این
ائتلاف را به
شکل آشکاری به
نمایش گذاشت.
ایجاد محور
آنکارا، ریاض
و قاهره،
اکنون نقش
ویژه ای در
تحولات منطقه بازی
می کند. پول و
امکانات
عربستان و قطر
در تحولات
منطقه، جای
تردیدی باقی
نمی گذارد که
این قطب
ارتجاع با
تمام توان خود
به مقابله با انقلاب
عرب برخاسته
است. قدرت
گیری اخوان
المسلمین در
مصر و حزب
النهضه تونس و
تحکیم پایه
های قدرت حزب
عدالت و
توسعه
در ترکیه که
خویشاوندی
هائی با اخوان
المسلمین
دارد و
بالا رفتن وزن
آنها در
تحولات سوریه،
و همسوئی حماس
با آن ها، به
تدریج به صورت
قطبی قوی در
تحولات
خاورمیانه وارد
عمل شده است.
رهبر
جمهوری
اسلامی و
ائتلاف
اصولگرایان
حاکم بر
ایران، بر این
نظر بودند که
تحولات انقلابی
جهان عرب، که
آن را "بهار
عربی" می
نامیدند، به
نفع جمهوری
اسلامی خواهد
بود و ضربه ای بر
قدرت آمریکا و
هم پیمانانش
در خاورمیانه
وارد خواهد
بود. اما سمت و
سوی تحولات
نشان می دهد که
یکی از
بازندگان
اصلی این
تحولات
جمهوری
اسلامی بوده
است. سیاست ماجراجویانه
ی جمهوری
اسلامی در
منطقه
بر این
ارزیابی
نادرست
استوار شد و دستگاه
ولایت و
ائتلاف
اصولگرایان
حاکم نسبت به
تحولات بین
المللی با بی
اعتنائی
آشکاری وارد
عمل شدند و با
تاکید بر
برنامه های
ماجراجویانه
ی خود راه را
برای اعمال
تحریم های
اقتصادی
هموار ساختند.
هر چند نباید
از نظر دور
داشت که سیاست
راهبردی
ائتلاف حاکم
در هفت سال
گذشته، تلاش
برای مهار
جنبش
ضداستبدادی
مردم بوده است
و در این
راستا همواره
تلاش کرده اند
تا جنبش مردمی
را به همسوئی
با
خواست قدرت
های
امپریالیستی متهم
سازند و برای
سرکوب آن توجیه
تراشی کنند.
سرکوب خشن
جنبش
ضداستبدادی
مردم در سال۸۸
با همین
استدلال و
توجیه انجام
گرفت. در واقع
ائتلاف
اصولگرایان
حاکم سیاست
تشدید سرکوب
در داخل و در
پیش گرفتن
سیاست ماجراجویانه
در خارج را به
عنوان دو بال
سیاست امنیتی
خود در پیش
گرفته است.
سیاست سرکوب
داخلی، تنها
به سرکوب جنبش
مردم و سازمان
ها و تشکل های
مدنی و توده
ای محدود نماند
بلکه به کنار
زدن بخشی از
نیروهای درون
حاکمیت نیز
منجر شد. کنار
زدن اصلاح
طلبان و قیچی
کردن پروبال
خاندان
رفسنجانی در
این راستا
انجام گرفت.
اگر
تشدید سیاست
سرکوب در قبال
جنبش مردمی
باعث به عقب
نشاندن موقتی
جنبش
ضداستبدادی مردم
شد اما ادامه
سیاست های
ماجراجویانه
بین المللی به
تشدید درگیری
با قدرت های
امپریالیستی
منجر شد. تلاش
قدرت های
امپریالیستی
به بهانه ی مقابله
با این
ماجراجوئی
ها، به تشدید
درگیری میان
جمهوری
اسلامی و قدرت
های
امپریالیستی
منجر شد. اما
سیاست مهار
جمهوری
اسلامی که از
سوی قدرت های
امپریالیستی
در پیش گرفته
شد ، نتوانست
و نمی تواند
نتایج مورد
نظر را در بر
داشته باشد.
از این رو
برای تشدید
فشار، سیاست
تحریم های
اقتصادی در
دستور قرار
گرفت. در این
جا نیز با یک
ائتلاف منفی
میان جمهوری
اسلامی و قدرت
های
امپریالیستی
در تنیبه مردم
ایران روبرو
شدیم. تحریم
هائی که در
ابتدا مهر
هوشمند خوردند،
خیلی زود در هم
شکستن هست و
نیست مردم را
نشانه گرفت.
مردمی که در
نتیجه اجرای
سیاست حذف
یارانه ها تحت
فشار شدید
اقتصادی قرار
گرفته بودند،
با اجرا و گسترش
تحریم های
اقتصادی و
نتایج مصیبت
بار آن، به
درۀ فلاکت
پرتاب شدند.
ترس از
انقلاب، نه
تنها حاکمان
اسلامی را ترسانده،
بلکه قدرت های
امپریالیستی
نیز برای مهار
آن دست به کار
شده اند.
اکنون
سیاست مهار
دوگانۀ قدرت های
امپریالیستی،
بر این استوار
است که از یک سو
حاکمیت
جمهوری
اسلامی به
سازش بکشانند
یا به
زانو در آورده
و سرنگونش
سازند و از
سوی دیگر مانع
قدرت گیری
مردم و ایجاد
حاکمیت توده
ای شوند.
سیاست غرب در
مصر نشان می
دهد که آن ها
برای مهار انقلاب
مردمی چگونه
حاضرند با هر
نیروئی که متحد
نظام
سرمایه داری
جهانی باشد،
حتی اگر
بنیادگرایان
مذهبی باشند، دست
همکاری بدهد و
سازش کند. برای
مهار جمهوری
اسلامی که
برای سازش
آماده نباشد،
طرح جامعی
تدارک دیده
شده است. روشن
است که این
طرح باید به
گونه ای پیش
برده شوده که مردم
ایران نتوانند
بر سرنوشت خود
حاکم شوند. بر
پایه ی این
طرح، تشدید
تحریم های
اقتصادی، ،
گسترش جنگ
شیعه و سنی در
منطقه و
کشاندن پای
کشورهای
همسایه ایران
و از جمله شیخ
نشین های خلیج
فارس به
تحولات کشور،
و آلترناتیوسازی
های همسو و
حمایت از
جریانات
سرسپرده، حلقات
به هم پیوستۀ پرژوه
ای هستند که
از مدت ها قبل
کلید خورده
است. دخالت
های آشکار و
سازمانیافته در
لیبی و هم
اکنون در
سوریه، این
تجریه را برای
قدرت های
امپریالیستی
یه همراه
داشته که دخالت
های سیاسی و
نظامی با اتکا
به نیروهای
منطقه و خود
کشور، بهترین
راه تاثیرگذاری
است که نیازی
به ورود
مستقیم ارتش
های کشوریهای
امپریالیستی
نیز نخواهد
بود. فراخوان
وزیر خارجه
بحرین و حمایت
سریع و آشکار
مریم رجوی،
"رئیس جمهور"
مسعود رجوی بر
پایه ی چنین
طرح هماهنگی
قابل فهم تر
خواهد بود.
تلاش برای باز کردن
پای
شیخ نشین های
حلیج فارس در تحولات
ایران را، پیش
ازاین
در «ایران تریبونال»
که نئوکان های
هدایتگر این
پروژه در
احکام
آن گنجانده و
بررسی جنایت
دهۀ شصت را به
سران کشورهای
همکاری های
اسلامی سپرده
بودند، دیدیم.
وقتی هم که دییرکل
جزب دمکرات
کردستان از
ضرورت ایجاد
منطقه پرواز
ممنوع سخن می
گوید، روشن می
شود که این
حلقات به هم
پیوسته یک طرح
چند وجهی است
که مهار
دوگانه ای را
هدف قرار داده
است. مهار
جمهوری
اسلامی و در
صورت سرنگونی
آن، مهار جنبش
مردمی و
انقلابی که بخواهد قدرت
را به مردم
بسپارد.
توجه
به این حلقات
به هم پیوستۀ طرح های
امپریالیستی
برای اعمال
حاکمیتی همسو
بر ایران، وظیفه
ی نیروهای
انقلابی و
مردمی را؛ که
دل در گرو
قدرت گیری خود
مردم بسته اند؛
بیش از پیش
برجسته می
سازد. در
شرایطی که
جنایت کاران
اسلامی با مشت
آهنین به
سرکوب هر حرکت
دادخواهانه
واعتراضی کمر بسته
اند، و در
شرایطی که
قدرت های
امپریالیستی
با نیروهای
ایرانی همسو و چلبی
های دست آموز،
تلاش دارند
تحولات ایران
را به نفع خود
رقم بزنند،
باید که تلاش
برای
سازمانیابی
مردم و ایجاد
تشکل های توده
ای را بیش از
گذشته در دستور
قرار داد. از
سوی دیگر
وظیفه
نیروهای
مدافع حاکمیت
مردم این است
که برای ایجاد
قطب قدرت مندی
که بتوان مدافع
منافع
کارگران و
زحمتکشان
باشد از هیج تلاشی
فروگذار
نکنند. ابرهای
تیره بر آسمان
تحولات کشور
به حرکت
درآمده است. نباید
اجازه داد ایران
به عراقی
دیگر،
افعانستانی
دیگر، لیبی
دیگری و سوریه
دیگری
تبدیل شود.
۸ دی
ماه۱۳۹۱ ـ ۲۸
دسامبر ۲۰۱۲
.