Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۱ برابر با  ۱۰ آوريل ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۲۲ فروردين ۱۳۹۱  برابر با ۱۰ آوريل ۲۰۱۲
مرکز مطالعات فدرالیسم

مرکز مطالعات فدرالیسم

چشم اندازهای فدرالیسم

 

تعریف مجدد ملّت: اختلافات هویت و فدرالیسم در عراق

 

توسط: حریث الغروی

ترجمه: نصرالله قاضی

 

در عراق امروزهویت ملی یکی از مهم ترین مسائل است. هویت ملی شامل ابعاد ایدئولوژیک و شناختی برجسته ایست که عمدتا مربوط به فرایند شکل گیری دولت و ساخت نهادها در این کشور میباشد. این را می توان از بحث های آخرین انتخابات پارلمانی عراق و حتی انتخابات قبلی برداشت کرد. حتی میتوان گفت که سیاست های عراق از سال ۲۰۰۳ تا بحال همگی داستان درگیری هویت بوده است. اینکه جوامع مختلف عراق میتوانند ملت خود را طوری تعریف کنند که همه را شامل شود موضوعی است که در آینده عراق بسیار مهم خواهد بود. مسائلی که به این اختلاف ایدئولوژیک مربوط میشود اختلافات در مورد: نوع نظام سیاسی و به خصوص نوعی از فدرالیسم که احتمال دارد توسط اکثریت عراقی ها پذیرفته شود و درج آن در قانون اساسی است. هر چند که رفراندوم قانون اساسی سال ۲۰۰۵به روشنی اعلام کرد که عراق یک کشور فدرال است اما تعریف این فدرالیسم به تفسیرهای مختلف بستگی دارد. بنابراین شاید درست باشد که بگوئیم تعریف فدرالیسم عراق، باز تعریف ناسیونالیسم در عراق است و آنطوریکه Breuilly پیدایش ملت را تشریح میکند ، در واقع جنگ برای قدرت است. " ناسیونالیسم قبل از هرچیز در بارۀ سیاست است و سیاست در بارۀ قدرت. قدرت، در دنیای مدرن، اساسا در بارۀ کنترل دولت است. وظیفۀ اصلی ما یافتن رابطۀ ناسیونالیسم با اهداف تسخیر قدرت دولتی است " .

ژئوپلیتیک در گیریها:

اختلافات در عراق فقط درگیری در میان گروههای اجتماعی مختلف، با میراث مختلف و شکایات متقابل نیست بلکه این اختلافات نشان دهندۀ پیچیدگی هویت سیاسی این گروه های اجتماعی در این قسمت از جهان است.  گروه های مختلف قومی- فرقه ای عراق سرنگونی صدام توسط آمریکا را با درجات مختلف قبول و یا رد کردند. نفرت پنهان شده در سال های طولانی سکوت در عراق یعنی چیزی که کنعان مکییه آن را "جمهوری ترس" مینامید ظاهر شد . اما هیچ راه حل سریع و موثری برای مقابله با آن بوجود نیامد. تحت رژیم سابق، گروه های قومی- فرقه ای عملا به گروه های محروم و گروه های دارای امتیاز تقسیم میشدند.  بنابراین ، این گروه ها که نسبت به مسائل گذشته درک متفاوتی داشته اند، در مورد حال و آینده نیزدیدگاه های متفاوتی دارند. نظام سیاسی دموکراتیک جدید هنوز براساس مسائل "ملی" تنظیم نشده که برای سطوح پائین ترملی جذابیت داشته باشد.

اصطلاح "ملی" دربین اجتماعات مختلف عراق دارای معنی یکسانی نیست ونه فقط با سوءظن بدان نگریسته میشود بلکه  این کلمه در زبان عربی (امت) به معانی مختلفی در سنت اسلامی عرب بکار برده می شود. امت از نظر زبانشناسی در عربی به هرجمعی گفته میشود اما در معنای مدرن امت به هرنوع وابستگی ملی مثل پان-عربیسم و پان- اسلامیست گفته میشود.  مفهوم "ملت"  نه فقط همیشه در عراق مسئله بر انگیز بوده است بلکه در ذات شکل گیری و تاسیس عراق نیز وجود داشته  است. با توجه به عدم "موافقت عمومی" در مورد مفهوم  "ملت" و در جامعه ای که از سه گروه اصلی اجتماعی- فرهنگی کردها ، اعراب سنی و اعراب شیعه تشکیل شده است، ودارای چندین  اقلیت مذهبی و زبانی (ترکمن ها، مسیحیان ، الصابئون، یزدانی ها ، وشبک) نیز میباشد ،موضوع هویت به یک عنصر ایدئولوژیک و سیاسی برای همگان تبدیل شده است. در کمتز از ۴۰ سال پس از حکومت حزب بعث و ایدئولوژی پان عربیسم  ایدۀ  " ملت عراق"  عملا نفی شده است. عراق بطور مداوم فاز ایدئولوژیک استقرار ملت عرب را از سر گذرانده است. وحدت عربی به جامعه القاء و به نسل جوان منتقل شده است. بنابراین غیر عرب های عراقی احساس بیگانگی کرده و بخصوص شیعیان عراق احساس غیر عرب بودن می کنند. غلبه رسمی ملت عرب در عراق نشان دهندۀ هژمونی عرب های سنی در عراق امروز است. انکار رسمی وجود ملت عراق و وجود دولت عراق در عمل تناقضی را ایجاد میکند که نمی تواند از مشکل هویتی "جهان عرب" و ژئوپلیتیک موجود در منطقه جدا باشد. عراق درمرکز سه حوزه "فرهنگی– تاریخی" (عربی، ترکی و فارسی)، قرار گرفته و همیشه محل برخورد این سه فرهنگ بوده است. عراق همیشه یا متحد یکی در برابر دیگری بوده است و یا میدان بازی برای برای دعاوی کشورهای اطراف عراق بوده است. تغییر رژیم در عراق یک گام به سمت بازسازی اجتماعی و سیاسی وتغییر جغرافیای سیاسی در منطقه بوده است. تغییر رژیم باعث درگیری شدید برای قدرت و تشدید و تقابل ایدئولوژیک و تمرکز بر سئوال هویت در عراق شده است. هژمونی عرب های سنی به شکل بی سابقه ای به چالش گرفته شد و به درگیری های خونینی انجامید تا هویت ملی آینده عراق تعیین شود. خلاء قدرت ناشی از فروپاشی رژیم صدام و ساختار سنتی دولت در عراق، قدرت های منطقه را بر آن داشت که به طور مستقیم درحل معضل حل نشده ملت سازی درگیرشوند. این واقعیت در آخرین رقابت انتخاباتی که در آن برخی ائتلاف های سیاسی که حتی بودجۀ آنان توسط ایران و عربستان سعودی تامین میشد منعکس است. درگیری هویت با ظهور هویت های به حاشیه رانده شده و مبارزات آن ها برای تحقق و ارتقاء هویت خود در برابر سایر هویت های مسلط چشمگیر بود. اقلیت های ملی، مذهبی و قومی در تقاضا برای حقوق اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی خود تهاجمی ترشدند. امروز این درگیریهای منطقه ای را می توان درسیاست ادارۀ عراق دید. برخی از گروه های شیعه تحت حمایت و تامین مالی ایران و برخی از گروه های سنی تحت حمایت و تامین مالی عربستان سعودی قرار گرفته اند.  تا حد زیادی تنش های سیاسی اخیر بین عراق و سوریه نشان داد که برخورد منافع منطقه ای بعد از انتخابات گذشته و در آستانه عقب نشینی آمریکا چقدر برجسته تر شده است. این درگیری های سیاسی برای نفوذ و سلطه در آینده است. عراق در حال ساختن آیندۀ خود است. تا زمانی که هویت " عراق جدید"  و بدنبال آن نظام سیاسی عراق توسط نیروهای داخلی به چالش کشیده میشود وهویت سیاسی نامشخصی دارد، بعید است که قدرت های منطقه ای مداخلات خود را متوقف کنند. این موضوع مهمتراز مقاومت برای دفاع از "دموکراسی" در رژیم های استبدادی منطقه است. این بیشتر در مورد تصمیم گیری سیاسی و تفکری است که عراق بر روی نقشۀ منطقه خواهد گذارد. اگر عراق قادر به پیروزی دراین چالش ها نباشد، قدرت های منطقه ای خلاء موجود را پر خواهند کرد. بهمین دلیل است که برخی از تحلیلگران به وضوح استدلال میکنند که راه حل عراق باید یک راه حل منطقه ای باشد. علاوه بر این، این نوع  راه حل پس از انتخابات گذشته که سنّی ها فعالانه در آن شرکت کردند بیشتر محتمل شده است. پس از یک دورۀ طولانی تردید و غفلت این گام، به سوی به رسمیت شناختن نظام جدید و اتکاء به سیاست های عراق برداشته میشود. هنوز باید منتظر شد و دید که نظم جدید سیاسی با سهامی شدن قدرت بین احزاب مختلف پایدار خواهد ماند یا یکی از آنان برای سهم بیشتر دست به خشونت خواهد زد. بهر حال این روندی است که بازیگران داخلی و خارجی در آن نقش خواهند داشت.

 

در تعریف فدرالیسم:

درسال ۲۰۰۷ Mc Gray  و O’Leary تحلیل مهمی از محتوی هویت سیاسی بعد از جنگ عراق را ارائه دادند. آندو اختلافات بین هواداران "ادغام" همگی تحت یک هویت در جامعه عراق و هواداران "شرکت همگان" تحت هویت های جوامع خودشان را توضیح داده اند. گروه های سنّی در عراق در آرزوی دولت متمرکزی بسر میبرند که بتواند در آمدهای نفتی را کنترل کند و بدنۀ اصلی اش از قبایل سنی تشکیل شود. اینان با توسل به پاب- عربیسم و ضدیت با ایرانیان بدنبال نوعی هویت "ملی" عربی هستند با مفهوم ملت ، تا بتوانند تعداد قلیل خود را زیر آن بپوشانند (۲۰% جمعیت عراق سنّی میباشند). آنها سعی دارند که مقام ویژه ای بعنوان بخشی از جهان عرب اسلامی که اکثریت آن با سنیان است برای خود بیابند و مجموعا رفراندوم نشان داد که به فدرالیسم در عراق مشکوکند. با توجه به اینکه منابع نفت در مناطق شیعه نشین و کرد نشین است آنها فکر میکنند که قرار است به حاشیه رانده شوند. این تفکر وقتی با نگرش به فدرالیسم بعنوان مقدمه ای بر جدائی مخلوط میشود نتیجه اش برای آنان خیانت به " جامعۀ تصوری عراق" خواهد بود. با این حال، با شرکت چندین گروه سنی در پروسۀ سیاسی عراق و استفاده از روش های واقعی تر سیاسی، میزان موافقت با فدرالیسم در میان مناطق اعراب و کردها رو به بهبود است. چشم انداز مشابهی از سوی ائتلاف العراقیه به رهبری ایاد علوی که سکولاری شیعه است و عمدتاً گروه های سنی پان- عربیسم با حمایت مالی کشورهای عرب سنی توانسته اند ۹۱کرسی از۳۲۵ کرسی پارلمان را بخود اختصاص دهند. بهر حال، کردستان عراق که مایل است شهر کرکوک کثیرالملله را با ۱۵% از نفت عراق بخود الحاق کند معیار خوبی برای سنجش آراء اعراب سنی خواهد بود. کرکوک در "منطقۀ مورد مناقشه" قرار دارد و نقطه ایست که جوامع کرد، عرب و ترکمن کنار یکدیگر زندگی میکنند. بعضی از احزاب سنی مثل النوجیفی اعتبار سیاسی خود را بر اساس مخالفت با "خواست های منطقه ای" کردها بنا کرده اند. باید منتظر شد و دید در حالیکه کردها سعی دارند بندی را در قانون اساسی بگنجانند که سرنوشت کرکوک با رفراندوم تعیین شود سنی ها چه عکس العملی نشان خواهند داد. باید دید که چگونه سنی های پان- عربیست نگرش خود را با جاه طلبی های خود برای کسب قدرت بیشتر در بغداد همگون میکنند زیرا برای کاهش قدرت شیعیان، احتیاج دارند کردها را درکنار خویش نگهدارند. گرچه شیعیان درظاهر موافق فدرالیسم میباشند اما در دو کمپ جدا بسر میبرند. یک کمپ شورای عالی اسلامی است که توسط ایران حمایت میشود. اینان سیستم فدرالِ قومی- فرقه ای با خودمختاری زیاد در منطقۀ شیعیان را خواهانند و ترجیح میدهد که حکومت کم قدرت تری درمرکز بوجود بیاید. این نگرش ناشی از ترس قدیمی قدرت سنی ها در مرکز و رانده شدن شیعیان به حاشیه است. بر این اساس، بهترین تضمین برای آینده شیعیان ایجاد یک منطقه خودمختار برای آنهاست. با این حال، این نگرش با سوء ظن در میان گروه های شیعۀ دیگر مواجه شده است، به خصوص جنبش مقتدا الصدرکه معتقد است تلاش شورای اسلامی برای گرفتن هژمونی بر سیاست شیعیان است. البته پس از نتایج ضعیفی که شورای عالی اسلامی در انتخابات استانی و پارلمانی بدست آورد نفوذ قبلی خود را ازدست داده است. نخست وزیر فعلی نوری الملکی توانسته است ائتلافی را تشکیل دهد که برای ایجاد امنیت و استفاده از منابع کشور از یک دولت مقتدر مرکزی حمایت میکنند. نتایج مثبتی که الملکی در انتخابات استان ها و پارلمان بدست آورد ائتلاف وی را به بزرگترین گروه شیعه تبدیل کرده و سایر شیعیان را در حالت دفاعی فرو برده است.

پیروزی الملکی برای کردها که هوادار عمدۀ فدرالیسم در عراق هستند ناخوشایند بود. کردها بر اساس خاطرات ناخوشایند جنگ های گذشته با دولت مرکزی روشن ساخته اند که عراقی بودن داوطلبی آنها منوط به حفظ سیستم فدرال است. نوع فدرالیسمی که کردها میخواهند، تمایل به فدرالیسم را برای غیر کردها کمتر کرده است. بسیاری از عراقی ها میگویند دولت عراق هیچ کنترلی در کردستان عراق ندارد. دولت کردستان مسئول امنیت، منابع و حتی سیاست خارجی کردستان است. دولت کردستان راجع به کنترل منابع و "مناطق مورد مناقشه" با دولت مرکزی عراق مذاکره کرده است و بسیاری معتقدند که صحبت بر سر دستآوردهای کنونی کردستان برای مدتها غیر ممکن خواهد بود. اختلافات بر سر کرکوک یکی از مشکلات عمده برای باز تعریف سیستم سیاسی و مفهوم ملت در عراق میباشد.

 

بازسازی مفهوم ملت

سیاست هویت عراقی بازتاب تضاد قدرت و نشان دهنده چالش های بازسازی دولت است یعنی جائیکه در آن هویت مرکز کمتر از هویت حاشیه برجسته شده است. بهرحال مشکل فقط مشکل هویت ملی نیست بلکه مشکل کنترل اختلافات نیز هست. نبردن سهم کافی از منابع و قدرت، باعث میشود که گروه های محروم با خشونت و مقابله جوئی حرف خود را بزنند. این وضعیت تا حدود زیادی در مورد شیعیان و کردها تا قبل از سال ۲۰۰۳ و در مورد سنی ها ، بعد از سال ۲۰۰۳ صدق میکند. در هر صورت این موارد در بارۀ "شرایط ما" در هر گروهی صادق است. Steven David  با استفاده از منطق امنیت قومی، استدلال میکند که خصومت گروهی هنگامی تولید میشود که اعضای یک گروه از مقاصد گروه دیگر ترس داشته باشند.  شوراحساسی تولید شده درگروه ترسیده شده به نفرت و بیزاری از گروه ترساننده خواهد شد (Schuessler -2003). در کشوری که تاریخاً دولت برای بقاء خود به درآمد های نفتی احتیاج داشته ، حکومت مرکزیش بطور دائم استان های اطراف را به حاشیه رانده ، به نمودهای فرهنگی آن ها حمله کرده، ابزار سرکوب قانونی را در دست دارد و نهادهای اجتماعی مثل مدارس و رسانه های خبری را کنترل میکند، در واقع نوعی از ملت را تعریف میکند که منعکس کنندۀ منافع نخبگان حاکم بر آن کشور است. در چنین کشوری ، فدرالیسم نه تنها در مورد روابط بین نهادها ومرزهای منطقه ای باید راه گشا باشد ، بلکه باید حامل راه حل هائی در بارۀ چگونگی تقسیم منابع و توزیع ثروت هم باشد. در عین حال همانگونه که در مورد اکثر کشورهای نفتخیز صادق است "دولتهای ملی" تمایل دارند که "هویت ملی" را شکل دهند.  چالش اصلی این است که باید هر دو گرایش یعنی اشتراک منابع و اتحاد را رعایت کرد. لازم است که میانگین را گرفت و تعریفی جدید از اتحاد درست کرد. این اتحاد باید همه را شامل شود، به گوناگونی ها توجه کند و هژمونی طلب نباشد.

با توجه به دیدگاه های مختلفی که میگویند عراق باید چگونه باشد مشکل در تعریف قابل قبول از "ملت" در عراق است . قصور در این کار فقط دو راه را در پیش عراق میگذارد، یا چند پاره شدن و یا پیدایش یک دیکتاتوری مشروع مرکزی که به میل خود ملت را تعریف کند. عوامل ژئوپلتیک و ژئو فرهنگی در منطقه ممکن است جلوی  چنین "اتفاق نظر"ی را به دلیل نفوذ قدرت های خارجی بگیرد. البته این مسائل مهم ممکن است که نتیجۀ مخالفی هم بدهد و آن اینکه گروه های مخالف فکر کنند وجود خود عراق مهم تر از خواست های گروهی آنان است.

  در عین حال وجود عراق میتواند بعنوان یک منطقۀ حائل بین رقبا عمل کند. علاوه بر این افزایش هویت قومی- فرقه ای تا بحال نافی هویت عراقی نشده وبسیاری هویت عراقی خود را بر هویت قومی-فرقه ای ترجیح میدهند.البته ممکن است فقط کردها ازاین واقعیت مستثنی باشند. داستان عراق بعد از ۲۰۰۳ عمدتاً داستان خراب کردن ستون های لرزان "ملت" در عراق قدیم بوده است. مهمترین عنصر ملت سازی در عراق احیاء یا ایجاد تعریفی از ملت است که از هر وقت دیگر قویتر و در برگیرندۀ تمام اجزاء ملت باشد. ساختن یک ملت روندی است که ساختن نهادهای اجتماعی، سیاسی و ایدئولوژیک باید در آن روند اتفاق بیفتد. بازسازی هویت ملی چالش اصلی برای ایجاد ملت با دوام عراق است.  تجارب بسیاری از ملت ها نشان داده است که ساختن ملت از مناقشات داخلی و هژمونی طلب یک تعریف از ملت سرچشمه گرفته است. در آن کشورها همواره عناصری از اجبار واعمال نفوذ بکار رفته است. این روند همیشه تحت تاثیر قدرت خواهد بود. در حالی که روند ملت سازی عمیقا به توانائی در تقویت نهادهای جدید و ترویج ساختار دولت نهان است . شمول همگان در تعریف ملت به شدت در آینده عراق تعیین کننده خواهد بود . انتخابات گذشته بسیار مهم بود ولی انتخابات بعدی نیز مهم اند زیرا نشان میدهند که آیا عراق جدید با عراق قدیم فرقی خواهد داشت یا نه.

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©