Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲ برابر با  ۰۶ می ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲  برابر با ۰۶ می ۲۰۱۳
Home

 

بریکس در خدمت چه ‌کسانی است؟

 

 امانوئل والرشتاین

ترجمه پرویز صداقت

 

در سال 2001، جیم اونیل که آن زمان رییس مدیریت دارایی‌های گلدمن ساکس بود مقاله‌ای برای مشترکانش نوشت با عنوان «جهان به بریک‌های[1] اقتصادی بهتری نیاز دارد» اونیل از این واژه‌ی مخفف برای توصیف به‌اصطلاح اقتصادهای نوظهورِ برزیل، روسیه، هند و چین اشاره کرد و آن‌ها را به سرمایه‌گذاران به عنوان «آینده»ی اقتصادی اقتصاد جهانی توصیه کرد.

 

این اصطلاح جا افتاد و بریکس یک گروه واقعی شد که به طور منظم ملاقات دارند و بعداً افریقای جنوبی هم به آن‌ها پیوست. از سال 2001، بریکس به لحاظ اقتصادی، دست‌کم نسبت به دیگر دولت‌های سیستم جهانی، شکوفا شد. این گروه همچنین سوژه‌ی محل مناقشه‌ شد. کسانی هستند که فکر می‌کنند بریکس پیشاهنگ مبارزه‌ی ضد امپریالیستی است.کسانی هستند که کاملاً برعکس بریکس را کارگزاران فرعی امپریالیست شمال حقیقی (امریکای شمالی، اروپای غربی و ژاپن) می‌دانند و کسانی که استدلال می‌کنند بریکس هردو این‌هاست.

 

در پی افول پساهژمونیک قدرت، پرستیژ و اقتدار ایالات متحده به نظر می‌رسد جهان ساختار ژئوپلتیک چندقطبی یافته است. در این وضعیت جاری با حدود 8-10-12 جایگاه قدرت هژمونیک، بریکس بخشی انکارناپذیر از این تصویر نو است. به سبب تلاش‌شان برای ساختن ساختارهای جدید در صحنه‌ی جهانی، مانند ساختار بین‌بانکی که در پی خلق آن هستند، که در کنار صندوق بین‌المللی پول باشد و جایگزین آن شود، بدون تردید قدرت ایالات متحده و دیگر بخش‌های شمال کهن را به نفع جنوب یا دست‌کم خود بریکس تضعیف کرده‌اند. اگر تعریف ضدامپریالیسم را به قدرت ایالات متحده تقلیل دهیم، آن‌گاه بریکس بدون تردید نمایانگر نیرویی ضدامپریالیستی است.

 

اما ژئوپلتیک تنها چیزی نیست که اهمیت دارد. ما همچنین می‌خواهیم درباره‌ی مبارزات طبقاتی داخلی در کشورهای بریکس، رابطه‌ی کشورهای بریکس با یکدیگر و رابطه‌ی کشورهای بریکس با کشورهای غیربریکس در جنوب بدانیم. در تمامی این سه مسئله سابقه‌ی بریکس در بهترین حالت تیره است.

 

چه‌گونه می‌توانیم مبارزات طبقاتی درون کشورهای بریکس را ارزیابی کنیم؟ یک شیوه‌ی متعارف مشاهده‌ی درجه‌ی قطبی‌شدن با شاخص‌های معیارهای جینی نابرابری است. معیار دیگر این است که دولت چه قدر از پول برای کاهش فقر در میان فقیرترین لایه‌های جامعه بهره می‌برد. از میان پنج کشور بریکس، تنها برزیل در چنین معیارهایی بهبود قابل‌توجه‌ای داشته است. در برخی موارد، به رغم افزایش تولید ناخالص داخلی، معیارها از مثلاً بیست سال قبل بدتر شده است.

 

اگر به مناسبات اقتصادی کشورهای بریکس با یکدیگر نگاه کنیم، چین در رشد تولید ناخالص داخلی و دارایی‌های انباشته دیگران را تحت‌شعاع قرار می‌دهد. به نظر می‌رسد هند و روسیه احساس می‌کنند لازم است از خودشان در برابر چین محافظت کنند. به نظر می‌رسد برزیل و افریقای جنوبی از سرمایه‌گذاری بالفعل و بالقوه‌ی چین در حوزه‌های اصلی آسیب می‌بینند.

 

اگر به روابط کشورهای بریکس با دیگر کشورهای جنوب نگاه کنیم، شِکوه‌های فزاینده‌ای می‌شنویم که شیوه‌ی ارتباط هر یک از این کشورها با همسایگان بلافصل (و نه چندان بلافصل) خود بیش از حد شیوه‌های ارتباط ایالات متحد و شمال کهن با آن‌ها را شبیه‌سازی می‌کند. این کشورها گاه متهم می‌شوند که نه «شبه‌امپراتوری‌مآب» که کاملاً «امپراتوری‌مآب» عمل می‌کنند.

 

آن‌چه امروز به نظر می‌رسد اهمیت زیادی داشته باشد نرخ‌های بالای رشد این کشورها مثلاً بعد از سال 2000 است، نرخ‌های رشدی که بسیار بالاتر از شمال کهن است. اما آیا این وضعیت استمرار خواهد داشت؟ تا امروز نرخ‌های رشد این کشورها رو به کاهش گذاشته است. به نظر می‌رسد نرخ رشد برخی از دیگر کشورهای جنوب ـ مکزیک، اندونزی، کره (جنوبی) و ترکیه ـ با آن‌ها برابری می‌کند.

 

اما با توجه به رکود جهانی که همچنان وجود دارد و احتمال ناچیز بهبود مهمی در اقتصاد جهانی در دهه‌ی آتی یا زمانی طولانی‌تر، احتمال آن که در یک دهه دیگر، تحلیل‌گر بعدی گلدمن ساکس همچنان بریکس را آینده‌ (ی اقتصادی) جهان پیش‌بینی کند کمابیش مورد تردید است. در حقیقت احتمال این که بریکس همچنان گروهی با جلسات منظم با اهداف احتمالاً مشترک باشد به‌تدریج فروکش می‌کند.

 

 بحران ساختاری سیستم جهانی خیلی سریع و در چندین مسیر مبهم حرکت می‌کند تا فرض کنیم بریکس همچنان نقش ویژه‌ای خواه ژئوپلتیکی و خواه اقتصادی ایفا می‌کند. همچون خود جهانی‌سازی به مثابه یک مفهوم، بریکس هم شاید پدیده‌ای گذرا باشد.

 

 یکم مه 2013

منبع : نقد اقتصاد سیاسی

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©