خوزستان
تشنه سیراب
خون شد!
سال
بی باران
آب
نومیدی
ست.
شرافت
عطش است و
تشریف
پلیدی
توجیه
تیمم.
به
جدّ می گویی: «خوشا
عَطْشان
مردن،
که لب تر کردن
از این
گردن نهادن به
خفّتِ تسلیم
است.»
احمد
شاملو
یاشار
جاوید
خوزستان
تشنه را در
خون نشانده
اند ولی با
این وجود
همچنان می
خروشد. حاکمان
جبار حکومت
اسلامی فریاد
العطش مردم
تشنه ی
خوزستان را نه
با آب که با
سرب داغ پاسخ
می دهند. همان
مزوّران بی
شرمی که سال
هاست در ایام
محرم به یاد
لب تشنه حسین
و یارانش در
صحرای کربلا
نوحه سرائی میکنند
و بر سر و سینه
می زنند. یک هفته
است که مردم
جان به لب
رسیده در
شهرهای مختلف
استان
خوزستان،
استان حاصلخیز
و پرآبی که از
نکبت وجود
منحوس حکومت
اسلامی به
سرزمینی خشک و
تفتیده تبدیل
شده، به خیابان
آمدهاند و
برای آب دارند
خون می دهند.
صحنههای
دلخراشی نیز
از جان دادن
حیوانات زبانبسته
از تشنگی در
فضای مجازی
منتشر شده که
بسیار تکان
دهنده اند. و
باز طبق معمول
نه مسئولی
استعفا داده و
نه حتی
عذرخواهی
کرده است. اما
طبق روال
همیشگی
نیروهای
سرکوبگر را با
تمام تجهیزات
از استان های
دیگر نیز برای
سرکوب مردم
رنجدیده و
تشنه خوزستان
گسیل کرده
اند. بنا به
گزارشها تا
حال چندین نفر
در این
اعتراضات
مسالمت آمیز
شهید و تعداد
زیادی هم
مجروح شدهاند.
در فضای مجازی
فیلمی از یک
تانک جنگی آتش
گرفته در یکی
از خیابانهای
سوسنگرد
(خفاجیه)
منتشر شده
است. گویا سیاست
شلیک مستفیم
به سر و قلب
مردم معترض
برای پایان
دادن به
اعتراضات
توده ای جواب
نداده و
جباران خونخوار
به توپ و تانک
متوسل شدهاند
که چنین تلفات
داده اند. اما
در تاریخ کدام
حکومت جباری
توانسته با
توسل به گلوله
و توپ و تانک
برای همیشه بر
مردم حکمرانی
کند؟ آیا جنایتی
بالاتر از این
که فریاد
العطش مردم تشنه
را با گلوله
پاسخ بدهند؟
هر چند که
سیاست تا
کنونی حکومت
اسلامی سرکوب
خونین
معترضان است و
«ولو بلغ ما
بلغ» آبان
خونین۹۸ با
بیش از چهار
هزار کشته را
در تجربه
حکومتی خود
دارد. و پیش از
آن نیز برگ
های سیاه و
ننگینی در
سرکوب خیزش دی
۹۶ و اعتراضات
۸۸، کشتار خلق
عرب در
خوزستان، خلق
کرد در کرستان
و خلق ترکمن
در ترکمن صحرا
و همچنین قتل
عام زندانیان
سیاسی در دهه
شصت را در
کارنامه
خونین خود
دارد. اما کیست
که نداند که
نمیتوان با
کشتار مردم
بقای حکومت را
تضمین کرد. آتشفشان
خشم توده های
عاصی از بیش
از چهار دهه
جور و جنایت
حکومت
استبدادی
همراه با
تاراج و غارت
منابع کشور را
نمیتوان با
سرکوب و کشتار
خاموش کرد.
خوزستان
جلگه ای بینظیر
با رودخانه
های پر آبی
چون کارون،
کرخه، دز،
جراحی،
مارون،
هندیجان که
چهار فصل سال
می توانستند
در آن کشاورزی
کنند، با
نخلستان های
انبوه و تالاب
های پرآب، با
ذخایر عظیم
نفت و گاز که
بودجه یک کشور
را تأمین میکند،
با تاراج و
ویرانگری
حاکمان جانی و
فاسد به چنان
روزی افتاده
است که مردم
نیازمند آب شرب
هستند و احشام
از تشنگی می
میرند. جنگ
ویرانگر هشت
ساله جمهوری
اسلامی با
عراق با
خسارات مادی و
انسانی عظیم و
جبران ناپذیر هر
دو طرف (یعنی
همان جنگ
خانمانسوزی
که خمینی جلاد
نعمت خوانده
بود)، سیاست
گذاری های
تاراج
گرایانه
حکومت مرکزی و
بیکفایتی
مسئولان
نالایق و فاسد
محلی، استان زرخیز
خوزستان را به
چنین روز تیره
ای انداخته
است که اکنون شاهدیم.
برای نمونه به
فاجعه عظیم سد
گتوند اشاره
میکنم که یک
شاهکار ضد
مهندسی جهان
که آب شیرین رود
کارون را به
آب شور تبدیل
می کند. پروژه
ای ویرانگر که
با هزینه بیش از۳ میلیارد
دلار
توسط شرکت
مهاب قدس و
قرارگاه خاتم
الانبیاء
سپاه
اجرا و توسط
محمود احمدی
نژاد، رئیس
جمهور وقت، در تابستان
سال ۱۳۹۰ آبگیری و
افتتاح شد. به
گفته
کارشناسان،
شوری آب پشت
سد گتوند سه
برابر شوری آب
خلیج فارس است
و چون بمب
نمکی مهیبی
آینده
خوزستان را
تهدید می کند.
برای احداث
کنار گذر آب
رودخانه که
وارد دریاچه
شور پشت سد
نشود به چندین
هزار میلیارد
تومان سرمایه
نیاز است. آیا
برای چنین
فاجعه عظیمی
مسئولی
پاسخگو است؟
از سوی دیگر
میلیاردها
دلار هزینه
طرح های
انتقال آب از
سرشاخه های
رودهای جاری
در خوزستان به
مناطق کویری
مرکز برای
مصارف صنایع
آب بر شده است.
و واقعیت تلخ
تر و گزنده تر
اینکه حکومت
فاسد اسلامی
با وجود صرف
میلیاردها
دلار در منطقه
برای دفاع از
«عمق
استراتژیک»
اش،
سرمایه گذاری
در خوزستان و
کردستان را طبق مصوبات
عالی ترین
نهاد کشور منع کرده
است. همه اینها
در حالیست که
چند صد
میلیارد دلار و
به روایتی
دوهزار
میلیارد دلار
صرف نکبت هسته
ای کردهاند
تا برای تضمین
بقای خود به
بمب هسته ای
دست یابند.
شورش
مقدس مردم
کارد به
استخوان
رسیده که این بار
به خاطر آب در
خوزستان با
شعار «انا
عطشان: من
تشنه ام» آغاز
شد ولی از
آنجا که
مطالبات انباشته
شده مردم در
حوزه های
مختلف نه تنها
هیچ پاسخی
نگرفته بلکه
نادیده هم
گرفته شده
اند، خیلی
سریع به شعارهای
ضد حکومتی فرا
روئید و اکنون
رهبر نظام و
فرمانده کل
قوا که مسئول
مستقیم همه ی
فجایع
کشورمان می
باشد را نشانه
رفته است.
ایران عزیز
مصیبت زده ما
همزمان
گرفتار دو هیولای
سهمگین یعنی
یک نظام
استبدادی
خونریز و
ویروس مرگبار
کرونا است.
اما با این
وجود جنبش های
مطالباتی
مردم از
کارگران
پیمانی صنعت
نفت و کارگران
مبارز هفت تپه
گرفته تا
کشاورزان
اصفهان و
دامداران
اقصی نقاط
ایران، از بازنشستگان
حاضر در کف
خیابان در
شهرهای مختلف
گرفته تا زنان
همیشه در سنگر
مبارزه مدنی با
رژیم ضد زن،
از معلمان،
پرستاران،
دانشجویان،
جوانان و
بیکاران و
دستفروشان
گرفته تا ملیت
های تحت ستم
در جریان است.
با غلیان این
اعتراضات
خاموشی
ناپذیر بی
تردید حکومت
اسلامی دوام
نخواهد یافت.
دیگر «نرمش
قهرمانانه»
خفت بار رهبر
نظام در مقابل
آمریکا و دول
غربی نیز
امکان بقاء
رژیم را تضمین
نخواهد کرد. به
روزهای
سرنوشت سازی
نزدیک میشویم
و باید خودمان
را در محیط
های کار و
زیست سازمان
دهیم و برای
نبرد نهائی
آماده شویم.
یاشار
جاوید
پنجشنبه
۳۱ تير ۱۴۰۰ برابر
با ۲۲ جولای ۲۰۲۱