اعلامیه
هیئت اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران(راه
کارگر)
در
حمایت از
مبارزات زنان
شجاع و جوانان
دلیر
افغانستان
گسترده
تر باد همبستگی
و مقاومت مدنی
مردم ایران و
افغانستان علیه
تحجر طالبانی
واگذاری
سرنوشت مردم
افغانستان از
سوی آمریکا و
دولت دست
نشانده اش به
ریاست اشرف
غنی به طالبان
تاریک اندیش و
ضد زن، یک
فاجعه تمام
عیار در منطقه
خاورمیانه و
آسیای مرکزی
است. به دنبال
تسلط این مرتجعان
ضد بشر بر کائنات
یک کشور که
اکثریت جمعیت
آن را جوانان
تشکیل می
دهند، آن ها
کابینه خود را
معرفی کردند.
رهبران
طالبان همچون
رهبران
جمهوری
اسلامی و
بویژه
بنیانگذار این
رژیم، اصل
"خدعه" را به خوبی
به کار گرفتند
و هر چند به
قدرت های حامی
خود در جهان و
منطقه قول
تشکل کابینه
ای "همه شمول" و
"فراگیر" را
داده بودند،
حتی کابینه ای
"همه شمول" و
"فراگیر" از
طوایف و تیره
های قوم پشتون
را نیز تشکیل
ندادند. وزن
اصلی در
کابینه
طالبانی را
تروریست هائی از
طوایف درانی و
غلجائی تشکیل
می دهند . تسلط
چند شاخه
تندرو از
طوایف پشتون
بر سرنوشت یک
کشور که رنگین
کمانی از ملیت
های گوناگون ،
مذاهب متنوع و
فرهنگ های
زیباست، خود
بیانگر خطری
است که آینده افغانستان
را به شدت
تهدید می کند.
علاوه بر آن،
تعلق طوایف
پشتون حاکم به
بخش حنفی اهل
سنت، حاکمیت
اسلام بنیادگرا
و تاریک اندیش
بر حکومت را
به فاجعه ای تمام
عیار بدل
خواهد ساخت و
این امر باعث
وحشت جمعیت
بیست درصدی
شیعۀ این کشور
نیز خواهد
بود.
تحویل
افغانستان به
طالبان از سوی
آمریکا و با
حمایت قدرت
های منطقه ای(
پاکستان،
ترکیه ،
عربستان و
ایران)، نشانۀ
بی اعتنائی
همه این کشور
ها به حق
تعیین سرنوشت
مردم
افغانستان
است. هدف های
غارتگرانه اقتصادی
از مواد خام
افغانستان و
کسب برتری های
راهبردی از
موقعیت ویژه
جغرافیای
سیاسی
افغانستان،
جائی برای
توجه به
سرنوشت مردم
افغانستان
باقی نگذاشته
است. این
وضعیت چه در
زمان اشغال
افغانستان
توسط
انگلستان، چه
در زمان تهاجم
نظامی شوروی و
چه در دورۀ لشکرکشی
آمریکا و
متحدانش
تغییری نکرده
است. "دلار"
پاشی های
آمریکا و
متحدانش به
نام "کمک" ، "بازسازی"
و "فقر زدائی"،
بیش از آن که
این هدف ها را
دنبال کند،
برای تطمیع
سران حکومت،
فربه کردن و
ساکت کردن جنگ
سالاران جهادی
و تربیت لشکری
از پروژه
بگیرهائی
تبدیل شد که
در اولین
تهاجم
طالبان، فرار
را بر قرار
ترجیح دادند و
ملت
افغانستان و
جوانان شجاع اش
و بویژه زنان
غیورش را بی
دفاع و با
دستان خالی
تنها گذاشتند.
محاسبات
قدرت های
استعماری و
حامیان منطقه
ای طالبان، یک
پارامتر را از
نظردور داشته
بود و آن
مقاومت
شجاعانه
جوانان این
کشور و بویژه زنان
جسور و افتخار
آمیز
افغانستان
است. جرقۀ مقاومت
را در گام نخست
زنان بی باک کابل
زدند و در پی
آن ها زنان
هرات ، مزار
شریف و دیگر
شهرها وارد
میدان شدند.
این مقاومت
مدنی درخشان و
سینه سپر کردن
در برابر لوله
های تفنگ های
طالب های تا
دندان مسلح به
سلاح های
آمریکائی، با
مقاومت
دلیرانۀ
جوانان
پنجشیری
تکمیل شد.
مقاومتی که
حتی از سوی
جنگ سالاران
جهادی دیروز
نیز مورد
استقبال قرار
نگرفت. جنگ
سالاران
جهادی به پاس
مبارزات ضد
شوروی شان
ساکن کاخ های
آنچنانی شدند
و امروز در
ایران و ترکیه
و پاکستان
نظاره گر بیشرم
تسلط تحجر و
تاریک اندیشی
طالبانی بر یک
کشور چند
ملیتی هستند و
زبان در کام
کشیده اند.
مقاومت
زنان شجاع
افغانستان و
جوانان جان بر
کف پنجشیری،
اگر با بی
اعتنائی دولت
های همسایه و
قدرت های
جهانی روبرو
شد، اما
همبستگی
مردمان آزادی
خواه و انسان
دوست سراسر
جهان و بویژه
ایران را با
خود همراه کرد.
حمایت و
همبستگی
گسترده نسل
جوان و مردم
ایران از
مبارزات
شجاعانه
خواهران و
برادران خود
در افغانستان
از دو سرچشمه
سیراب می شود.
از یک سو آنها
تجربۀ چهل سال
حاکمیت طالبانی
بر ایران را
با خود دارند
و نیک می
دانند که حاکمیت
مرتجعان
تاریک اندیش
طالبانی تا چه
میزان می
تواند سرنوشت
یک ملت را در
هم بریزد و به
نابودی
بکشاند و
آینده چندین
نسل را تباه
سازد، آن چنان
که در ایران
شاهد آن هستیم
و از سوی دیگر
آن ها نیک می
دانند که افغانستان
و به زبان
دقیق تر
خراسان بزرگ
مهد تمدن،
زبان و فرهنگ ایران
کهن است. این
خطه زیبا از
جغرافیای
جهان زادگاه و
پرورشگاه
اندیشمندان،
متفکران و بزرگان
شعر و ادب و
فرهنگ فارسی است.
بزرگانی
همچون رودکی
که پدر
شعر فارسی است.
رابعه بلخی
مادر شعر
فارسی که طالبان
در دوره قبلی
حاکمیتشان به
آرامگاهش
اهانت کردند و
آن را ویران ساختند، او اولین
زن شاعر پارسیگوی
نیمه نخست سده
چهارم هجری
(۹۱۴-۹۴۳میلادی).و
هم دوره با
رودکی است.
جریان عشق
رابعه و مرگش
از
تراژیکترین
داستان های
عاشقانه در
جهان است. زنی
که شعرهای
عاشقانه اش
الهام بخش
زنان شجاع
افغانستان
است. مولانا
جلال الدین
بلخی یعنی
مولوی یکی از
ستون های شعر
کلاسیک فارسی
است. ابوریحان
بیرونی که
نابغه علوم
مختلفه بوده و
آرامگاه او را
نیز طالبان در
دور قبل ویران
کردند. بوعلی
سینا،
ناصرخسرو، فارابی و صدها
اندیشمند
بزرگ دیگر همه
در خراسان
بزرگ زاده شده
و زندگی می
کردند و امروز
از مفاخر بزرگ
فرهنگ و تمدن
ایران زمین
هستند. مسلط
کردن پشتون
های تندرو ،
بنیادگرا،
واپسگرا و
تاریک اندیش
بر کائنات مهد
تمدن و فرهنگ
و زبان این
سرزمین نمی
تواند خشم و
نفرت مردم
ایران و
افغانستان را بر
نیانگیزد.
حمایت طالبان
حاکم بر ایران
از طالبان
حاکم بر
افغانستان،
ریشه در نفرت
هر دو این
جریانات
تاریک اندیش و
واپسگرا از
فرهنگ و تمدن
کهن ایران
بزرگ دارد.
موج
بزرگ همبستگی
جوانان و مردم
ایران با خواهران
و برادران خود
در
افغانستان، و
بیداری بزرگ
دفاع از فرهنگ
و تمدن کهن
این سرزمین و
رنگارنگی درخشان
آن، مایه
خوشنودی است.
اما نباید از
یاد ببریم که
در چهل سال
گذشته بسیاری
از مردم افغانستان
زیر تهاجمات
خارجی و جنگ
های ویرانگر داخلی،
مجبور به ترک
خانه و کاشانه
خود شدند. همانگونه
که هشت میلیون
نفر از مردم
ایران آوارۀ
کشورهای جهان
هستند. اما آن
بخش از خواهران
و برادران
افغانستانی
مان که مجبور به
سکونت در
ایران بودند،
همواره با روی
باز روبرو
نبوده اند. ما
ایرانیان
باید از
برخوردهای
غیردوستانه،
و گاه
نژادپرستانه
و مهاجر ستیزانۀ
خود احساس شرم
کنیم و اکنون
که دوره ای
دیگر از وضعیت
نابسامان در
کشور همسایه و
هم فرهنگ و هم
ریشه خود
روبرو هستیم،
همبستگی خود
با خواهران و
برادران مان
را گسترده تر سازیم
و از آن ها که
مجبور به ترک
خانه و کاشانۀ
خود می شوند با
آغوش باز
استقبال کنیم.
روشن است که
سیاست حاکمیت
جمهوری
اسلامی در این
رابطه، حمایت
از طالبان و
در هم شکستن
این همبستگی
است. گسترش
حمایت و تاکید
بر همبستگی
مبارزاتی
میان جوانان و
مردم ایران با
جوانان و بویژه
زنان شجاع
افغانستان،
هم زمان
مبارزه ای است
علیه طالبان
یک دست شدۀ
حاکم بر ایران
که همان برنامه
های طالبانی
را به مدت
چهاردهۀ بر
ایران حاکم
کرده و امروز
با ورود به
"گام دوم
انقلاب
اسلامی" حتی
دیگر نیازی به
ظاهرسازی و
شکل بیقواره
«جمهوریت» احساس
نمی کند و قصد
دارد خلافت
اسلامی خود را
بدون
لاپوشانی اعمال
نماید.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی،
دمکراسی و سوسیالیسم
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
جمعه
۱۹ شهريور
۱۴۰۰ برابر با
۱۰ سپتامبر
۲۰۲۱