Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴ برابر با  ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲۷ مهر ۱۴۰۴  برابر با ۱۹ اکتبر ۲۰۲۵

شگفتی ممدانی

سوسیالیست، طرفدار فلسطین

و فردا شهردار نیویورک؟

 

Alexandre ZEVIN

مورخ، دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس

برگردان حوا بختياري 

 

در حالی‌که رئیس‌جمهور دونالد ترامپ کارزار پیگرد و آزارمخالفانش را به راه انداخته است، یک مسلمانِ سوسیالیست و حامیِ فلسطین، که رقیبانش طبعاً او را به یهودی ستیزی متهم می‌کنند، ممکن است به شهرداریِ شهری برگزیده شود که وال‌استریت را در خود جای داده است. نیویورک هم چنین، همراه با تل‌آویو، شهری است که بیشترین شمار یهودیانِ جهان را در خود دارد. بسیاری از آنان روز ۴ نوامبر آینده به آقای زهران ممدانی رأی خواهند داد.

از سال ۱۸۸۶ و نامزدیِ ناراضی سیاسی، هنری جرج اقتصاد دان برای شهرداری نیویورک، هرگز یک فرد خارج از ‌گود سیاسی چنین یورش هماهنگی علیه نظم مستقرِدر این کلان‌شهرترتیب نداده بود. بر خلاف جرج، آقای زهران ممدانی کارزاری درونِ تشکیلات حزب موجود بر پا کرد . هدفِ اولیه‌اش درواقع منتخب شدن نبود، بلکه می‌خواست نامزد دموکرات دیگری، آقای برادفورد اس. لندر، ناظرِ کلِ امور ما نیویورک را به سمت جناح چپ سوق بدهد.

آقای ممدانی حاملِ پیامی است دربارهٔ نابرابری‌ها در شهری که در آن شکاف‌های زننده ثروت حکمفرما هستند، خصوصیت های او هیچ شباهتی به نامزدهای مرسوم ندارد.

او در سال ۱۹۹۱ در اوگاندا از والدینی هندی‌تبار متولد شد و در هفت‌سالگی، هنگامی که پدرش در دانشگاهِ کلمبیا به‌عنوانِ استاد مطالعات پسا استعماری استخدام شد، به ایالات متحده آمد. به‌همراه مادرش - فیلم‌سازخانم میرا نایر-، خانواده در اپر وِست ساید ساکن شدند. او در قالب همین دیاسپورای فرهیخته پرورش یافت، به ایالت مین رفت و در کالج بودوین، تحصیل کرد، جایی که شاخه‌ای از سازمانِ «دانشجویان برای عدالت در فلسطین» را بنیان گذاشت. سپس به نیویورک بازگشت تا مشاورِ پیشگیری از مصادره املاک مسکونی شود. در سال ۲۰۲۰ به مجمع ایالتی نیویورک راه یافت، سمتی که آن را برای تقویت بخش‌های محلی سوسیالیست‌های دموکراتِ آمریکا (DSA) به‌ کار گرفت ــ از جمله در سال ۲۰۲۱ همراه رانندگانِ تاکسی در اعتصاب غذایی برای مطالبهٔ کاهشِ بدهی‌هایشان شرکت کرد ــ و برای پیشبرد قانون‌گذاری درمورد انرژی‌های تجدیدپذیر، حمل‌ونقلِ عمومی و حمایت در برابرِ اخراج‌های نابجای اجاره نشینان تلاش نمود.

برای تدارک انتخابات درون‌حزبی دموکرات‌ها ــ که در ۲۴ ژوئن با قاطعیت پیروز آن شد ــ آقای ممدانی ارتشی از پنجاه‌هزار داوطلب را به میدان آورد که وظیفه جمع‌آوری امضا، ثبت‌نام رأی‌دهندگان، گردآوری کمک‌های مالی، سر زدن از خانه‌ای به خانه دیگر و آگاه‌سازیِ شهروندان درباره رأی دادن را به عهده داشتند - عملیاتی که در قامت کارزارهای ریاست‌جمهوری برنی سندرز بود. همهٔ این‌ها با ارتباطی مؤثر در شبکه‌های اجتماعی همراه شد، جایی که می‌شد او را دید که همواره خوش‌برخورد، پنج بخش شهر نیویورک را پیاده، با حمل‌ونقل عمومی یا سوارِ بر یک تاکسی زرد می پیماید.

در مقایسه، ورود رقیب دموکرات او، آقای اندرو کوئومو، طعم اجتناب‌ناپذیرغم‌انگیزی داشت. هرچند رسانه‌ها از بازگشت سخن گفتند، نامزدیِ او بیش‌تر ظاهری شبیه راه‌حل عقب نشینی داشت، آن هم برای سمتی که وی طی یازده سال فرمانداری ایالت نیویورک پیوسته کوشیده بود آن را تضعیف کند. در آن سمت، او منابع شهر را محدود ساخت و در سنا ایالتی توافق‌هایی را پیش برد که پیامد ملموس‌ آنها شامل، کاهش بودجه مدیکید (بیمهٔ درمانی فقیرترین‌ها)، بودجه مدارس دولتی، سازمان حمل‌ونقل شهری و یا برنامهٔ مهدکودک‌ها بود. پشت سکوت نمایشی‌ هنگام دیدارهای کارزار انتخاباتی در کنیسه‌ها، کلیساها، دفترهای اتحادیه‌ها و انجمن‌های کهنه‌سربازان، که ازتحقیر او نسبت به واقعیت‌های تلخ کلان‌شهری حکایت می کرد و این امور را تنها از دور، در سنگرش در آلبانی، مقر دولت ایالتی در بیش از دویست کیلومتری نیویورک ــ اداره می کرد .

 

وقاحت، فرومایگی و تامین کنندگان مالی

وارث یک خاندان سیاسی (پدرش، ماریو، نیز فرماندار نیویورک بود)، آقای کوئومو با ازدواج نخستش با ماری کری کندی به دودمان سیاسی دیگری پیوست و سپس به‌عنوان جوان‌ترین عضو دولت ویلیام کلینتون، تحت حمایت خاندان سومی قرار گرفت، سه‌گانه‌ای که او را نماد نخبگان دموکرات ساخت. او هم‌زمان مظهر وقاحت و فرومایگی رهبران حزب، و نیز تامین کنندگان مالیشان است. بنا بر برآوردی، نزدیک به نیمی از مسئولان دموکراتی که اکنون از او حمایت می‌کنند، چهار سال پیش خواهان برکناری‌اش بودند، زمانی که با شکایات آزار جنسی روبرو شد و متهم گردید آگاهانه شمار مرگ‌های ناشی از کووید ۱۹ در خانه‌های سالمندان را کمتر از واقع اعلام کرده است (رسوایی‌ که مانع نشد ۵ میلیون دلار پیش‌پرداخت برای کتابی درمدح مدیریت همه‌گیری کووید، نوشته کارمندانش، را دریافت کند). با آنکه متزلزل و آسیب پذیراست، اما کاندیداعزیزدردانه وال‌استریت به شمار می‌آید: به لطف کمک‌های گروهی از میلیاردرها، از جمله مایکل بلومبرگ، ویلیام اکمن، کنت گریفین و دنیل لوب، حساب سوپر–پک ( کمیته حرکت سیاسی) او به رقم بی‌سابقهٔ ۲۵ میلیون دلار رسیده است.

طبیعی بود که آقای ممدانی نیز از اتهام یهودستیزی در امان نماند، حربه‌ای که در سراسر غرب به استدلال برتر برای اثبات عدم شایستگی چپ برای حکومت کردن بدل شده، هرجایی که جرات مطالبه عدالت برای فلسطینیان را یافته باشد. به‌کارگیری چنین شگردی علیه یک مسلمانِ مومن در نیویورک، یکی از مراکز عمده زندگی یهودی، جایی که دفاع از آرمان فلسطین سخت‌ تر از هر ایالت دیگری سرکوب می‌شود، به ظاهر پرریسک به نظر نمی‌رسید و دستگاه دموکرات به ‌وفور از آن بهره برد. زمانی که، فرماندارخانم کیتی هوکول «تحقیق و بررسی» رسمی درباره یهودستیزی در دانشگاه شهری نیویورک سرپرستی می کرد، شهردار، آقای اریک آدامز، پلیس را برای یورش به اردوی حامیان فلسطین در کلمبیا تشویق کرده به آن ها میدان داد و به سازمان‌های شهری دستور داد با اداره مهاجرت و گمرک (ICE) همکاری کنند، نهادی که کمی بعد با ربودن محمود خلیل، از رهبران جنبش، خبرساز شد.

صداقت و سرسختیِ ممدانی درباره مسائل اساسی تاکنون ضربات را خنثی کرده است. از یک‌سو مستقیم جامعه یهودی را در روزنامه‌های فوروارد و در بلت، که به زبان ییدیش منتشر می شود مورد خطاب قرار داد و نیز در کنیسه‌هایی چون بنای یشورون، وعده داد که «حفاظت»، «توجه و گوش دادن» و مبارزه با یهودستیزی را در دستور کار قرار می دهد. از سوی دیگر، به پرسش‌های پی در پی درباره «حق» موجودیت اسرائیل بی‌پرده پاسخ داد و در عین حال قیدهایی را مشخص کرد: بله، به محض آن‌که اسرائیل «برابری حقوقی» را تضمین کند و «حقوق بین‌الملل» را رعایت نماید. همچنین اعلام کرد در صورت ورود بنیامین نتانیاهو به شهرش نیویورک، دادگاه کیفری بین‌المللی را برای اجرای قرار بازداشت او مجاز خواهد دانست، و همچنان از عبارات «آپارتاید» و «نسل‌کشی» برای توصیف سیاست اسرائیل استفاده کرد. روشنگری های گزنده وصراحت او ریاکاری پرسشگران و دنباله‌روی احمقانه رقبایش را آشکار ساخت. در مناظره‌ای زنده، وقتی از کاندیدا ها سوال شد که پس ازدستیابی به این سمت ، نخست به کدام کشور سفر می‌کنند، اغلب نامزدها شتاب‌زده از اولین پروازشرکت هواپیمایی «ال‌عال» به مقصد تل‌آویو گفتند؛ ممدانی توضیح داد از نیویورک خارج نخواهد شد و بر وظیفه و کار خود تمرکز خواهد کرد.

کارساز نبودنِ حملات علیه او بیش از هر چیز بدان سبب است که اکنون ۷۰٪ رأی‌دهندگان دموکرات «نظرِ بدی دربارهٔ اسرائیل» دارند. روزگاری که دموکرات‌های نیویورک در مقدماتی ریاست‌جمهوری پیوسته به مدعی حمایت بی قید و شرط از تل‌آویو رأی می‌دادند (در تمامی دههٔ ۱۹۸۰ چنین بود)، یا خانم هیلاری کلینتون که در سال ۲۰۰۰ کاندیدای کرسی سنا بود را وادار ‌کردند بابت در آغوش گرفتنِ همسر یاسر عرفات عذرخواهی کند، گذشته است.

در ژوئن، این رأی‌دهندگان مدافع ثابت‌قدم حقوق فلسطینیان را برگزیدند. و یهودیان هم در پیروزی‌اش سهیم بودند و نشان دادند با تملق ومجیزگویی‌ها به خواب نمی‌روند. اگر کوئومو در دور نخست ۳۰٪ آرای آنان را جمع کرد ــ با بردن چندین دژ در اپر ایست ساید و بهره مندی ازرأی صهیونیستی و‌محافظه‌کارِافراطی یهودیان هاسیدی و ارتدوکس، آقای ممدانی با ۲۰٪ آرا دوم شد. پس از مقدماتی، نه تنها این نسبت وارونه شد بلکه شکاف بیشتر هم شد: در اوت، ۴۳٪ رأی ‌دهندگان یهودی طرفدار ممدانی بودند و ۲۶٪ طرفدار کوئومو. دو سال پس از آغاز تهاجم به غزه، تنها ۸٪ دموکرات‌های آمریکایی جانب اسرائیل را می‌گیرند و برای نخستین بار در بیست‌وپنج سال نظرسنجی‌های سالانه در مورد این موضوع، اکثریت مردم سیاست اسرائیل را تایید نمی کنند ( ۱ ) .

اثر کارزار نامتعارف ممدانی ــ هم به جهت بعد ایدئولوژیک آن و هم بسیج شگفت‌انگیز داوطلبان ــ پیش از رأی‌گیری مشهود بود: در ده روزِ منتهی به انتخابات، ۴۰۰ هزار نفر زودتر رأی دادند، دو برابر بیشتر ازسالِ ۲۰۲۱. شب انتخابات، برتریِ او بر کوئومو به ‌قدری راحت ـ نزدیک به ۸ درصد - که پیش از پایان شمارش رسمی، حوالی نیمه ‌شب پیروزی خود را اعلام کرد. به وضوح روشن بود که نظرسنجی‌ها از دیدن عنصرِ اساسی این انتخابات ناکام مانده اند: همانا شور نسل جوان. سه بازه سنی دارای مشارکت بیش‌تر ۲۵–۲۹ساله ها، ۳۰–۳۴ و ۳۵–۳۹ سال بودند (۱۸–۲۴ ساله‌ها هم در این مشارکت چندان دور نبودند). در محله‌هایی که بسیاری از این جوانان در آن زندگی می‌کنند (یا به سختی روزگار می گذرانند)، نامزد سوسیالیست با تفاوت زیاد پیروز شد: ۴۳ درصد در بدفورد-استایوسنت، ۵۲ درصد در آستوریا و ۶۶ درصد در بوشویک.

از انتخابات ماه ژوئن، بحث‌ها درباره ترکیب قومی و اجتماعی-اقتصادیِ هواداران آقای ممدانی بالا گرفته است. نهاد هایی بر متمول‌بودن‌شان تاکید می کرد، تا به افشای «روشنفکران چپ» پرداخته و آن ها را به بریدگی و عدم ارتباط با واقعیت‌های زندگی تهیدستان ، چه رنگین پوستان وچه اقلیت‌های قومی ــ متهم کنند. درست است که آقای ممدانی در جلب رأیِ سیاه‌پوستانِ سالخورده کانارسی ناکام ماند، اما در عوض درحوزه‌های مرفه فورت گرین و کلینتن‌هیل ــ با اکثریت ساکنانِ تحصیل‌کرده و خانواده های طبقه متوسط و بالاتر ــ پیروز شد. اما موفقیت او نزد جوانان مرزهای قومیتی را در‌نوردید و دستاوردش در میان اقلیت‌ها از جمعیت سفیدپوستان هم چشمگیرتر بود: رأی‌دهندگان جنوب جامایکا و کنزینگتون، و رای دهندگان چینی‌ فلاشینگ و لُوِر منهتن را نیز با خود همراه کرد . او در محله عمدتاً هیسپانیک واشینگتن هایتز پیروز شد. این‌ها و چندین جای دیگر که او در آن ها صدرنشین بود، تجسمِ نیویورک مردمیست، جایی که ساکنانش چرخ اقتصاد خدماتی این کلانشهر را می‌چرخانند: سرآشپزها، پیشخدمت‌ها، پیک‌های تحویل کالا، کارگران ساختمانی، کارکنان هتل‌ها و فرودگاه‌ها ــ که در میان آن ها بسیاری مهاجر و یا فرزند مهاجر هستند.

وابستگی به حمل‌ونقل عمومی و مسئله اجاره‌ها عوامل ومحرک‌ها یی موثرتر از میزان تحصیلات به نظر می‌رسند. آقای ممدانی در حوزه‌هایی با اکثریت ساکنین مستأجر نیز پیشتاز شد، در شهری که یک‌سوم مستأجران نیمی از دستمزدشان را صرف هزینه مسکن می‌کنند. موضع ایدئولوژیک او در حمایت از خدمات عمومی و مبارزه با گرانی، هم در محله‌های سفیدپوست (یا در آستانه اعیان‌نشینی) و هم در محله‌های قومی بسته، پژواک یکسانی یافت.

 

بقایایی از مک‌کارتیسم

اکنون چشم اعضای سیستم حکومتی ملی به نامزد سوسیالیست دوخته شده است، چرا که نیویورک قلعه قدرت مالی و رسانه‌ای‌شان است و قصد دارند از آن برای ضربه‌زدن به او بهره ببرند. تنها در یک هفته پس از تأیید نتایج، وال‌استریت ژورنال ده سرمقاله خصمانه علیه آقای ممدانی منتشر کرد. باید منتظر حملات دیگری هم بود که لحن و سخنوری ضد مسلمانِ «سال‌های بوش» (۲۰۰۱–۲۰۰۹)، رد و آثاری از مک‌کارتیسم و اتهامات یهودستیزی را در هم می‌آمیزد. سناتور دموکرات، خانم کرستن جیلیبرند ــ آلت دست گروه فشارو لابی دخانیات ــ آغازگر بود و گفت به دلیل «ارجاعات او به جهاد جهانی» نمی‌تواند از ممدانی حمایت کند (که بعداً عذر خواست). شهردار پیشین جمهوری‌خواه، آقای رودولف جولیانی، خط حمله دیگری پیشنهاد کرد: او را به‌عنوان «ترکیبی از افراط‌ گرایی اسلامی و کمونیست» توصیف کرد که اگر مانع ورود مأموران ICE به شهر شود باید بی‌درنگ بازداشت گردد. و از میان شخصیت ها وبزرگان حزب که در نیویورک نفوذ دارند ــ نه دو سناتور، نه فرماندار و نه رهبر اقلیت دموکرات در مجلس نمایندگان ــ هیچ‌کدام طبق رسم معمول در چنین مواقعی برای اعلام حمایت نشتافتند.

شهردار مستقر، که برای بقای سیاسی‌اش از هیچ کاری نمی‌گذرد، می‌خواست با شعار «پایان‌دادن به یهودستیزی» کارزاری به راه بیاندازد. اما آقای آدامز چنان در رسوایی‌ها گرفتار است ــ پیگردهای فدرالِ در مورد فساد و تأمین غیرقانونی بودجهٔ کارزارکه تنها با توافق با ترامپ متوقف شد ــ که گزینه‌ای پرریسک برای حزب دموکرات به شمار می‌رود. از سوی دیگر، آقای کوئومو پس از شکست سنگین در مقدماتی تصمیم گرفت در انتخابات ۴ نوامبر به‌عنوان نامزد مستقل شرکت کند و در جمع حامیان مالی از روابط گرمش با ترامپ تعریف کرد و به آن بالید (۲). از این گذشته ترامپ پشت‌پرده کوشیده آقای آدامز و نامزد جمهوری‌خواه، آقای کرتیس اسلیوا، را با وعده پست سفارت یا مقامی در دولتش به کناره‌گیری ترغیب کند تا کوئومو بتواند اکثر آرای ضد ممدانی را کسب کند.

 

«سکان در دست بخشِ عمومی»

در طول کارزار، کاندیدا سوسیالیست نکات قوت برنامه‌اش را پیوسته تکرار کرد: ایجاد شبکه‌ای از اتوبوس‌های تندرو و رایگان، ممنوعیت افزایش اجاره‌ها در مناطق مشمول کنترل، برنامهٔ آزمایشی پنج سوپرمارکت دولتی برای مقابله با قیمت‌گذاری‌های گزاف و تاکتیک‌های ضداتحادیه‌ای فروشگاه های زنجیره‌ ای بزرگ؛ مراقبت و نگهداری رایگان از کودکان برای همه، و مالیاتِ ۲٪ بر ثروتمندان (با درآمد سالانه بالای یک میلیون دلار) برای تأمین بخش اصلی این اقدامات. او همچنین وعده داد با قرار دادن « فرماندهی در دست بخش عمومی »، طی ده سال ۲۰۰ هزار واحد مسکونیِ با اجاره تعدیل شده بسازد، او در کل به تنظیم اموری خواهد پرداخت که مربوط به مناطق حاشیه‌ای، ابزارهای موجود مانند ضوابطِ کاربری زمین، فرایندهای تأیید، یارانه‌ها یا مشوق‌های مالیاتی و قواعد ساخت‌ وساز بر اراضیِ شهرداری می شود. برنامه‌اش، بازتاب حال و هوای زمانه، نسخه‌ای نسبتاً ملاحظه کارانه از سوسیالیسم عرضه می‌کند ــ تصمیم برای نامزدی تحت لوای دموکرات‌ها (نه در برابرشان) او را ناگزیر به سازگاری با حزب در شکل فعلی آن، کرده است.

این اعتدال نسبی احتمالا دو علت بزرگ دارد: نخست، راهبردی است ــ تعویقِ رویارویی مستقیم با منسجم‌ترین و نیرومندترین منافع سرمایه‌داری نیویورک که شامل : معاملات املاک است. دوم، اجرای برنامه او تا حد زیادی به حسن نیت آلبانی (پایتخت ایالت) بستگی دارد. درست است که با بودجهٔ ۱۱۵ میلیارد دلاری، نیویورک از بسیاری ایالت‌ها ثروتمندتر است و آقای ممدانی می‌تواند برخی سیاست‌ها را با جابه‌جایی اولویت‌ها وحکمیت تأمین کند. اما شاید در میان شهرهای بزرگ آمریکا ،امور مالیش، بیش از همه زیر یوغ دولت بالادست باشد. شهردار و شورای شهر تنها بخش کوچکی از درآمدهای مالیاتی را در دست دارند. به ویژه مالیات ملک ــ که حدود یک‌سوم منابع شهرنیویورک از آن تأمین می‌شود ــ تنها مطابق فرمولی که در سطح دولتی تعیین شده می‌تواند افزایش یابد. فرماندار از همین حالا با اساس طرح آقای ممدانی ــ مالیات بر میلیونرها و افزایش مالیات بر شرکت‌ها، با این حال که هر دو هم جزئی هستند ــ مخالفت کرده است، با این استدلال که نیویورک توانِ از دست‌دادنِ هرچه بیش‌ترِ ثروتمندانِش و رفتن آنها به پالم‌بیچ (جایی که ملک مارالاگوی ترامپ قرار دارد) را ندارد. به عبارت دیگر، نباید به سازوکار اصلیِ خفه‌کردن مطالبات اجتماعی در «پایتخت سرمایه» دست زد، جایی که سرکشیِ ساکنانش همواره غول‌های وال‌استریت را در برج‌های شیشه‌ای‌شان به لرزه انداخته است.

برای توجیه این مهار از بالا، معمولاً این کلانشهر را تشنهٔ بی‌پایانِ تامین اجتماعی وخدمات عمومی توصیف می‌کنند، تشنگی‌ که گویا همیشه آن را لب پرتگاه ورشکستگی نگه می‌دارد. هدف جلوگیری از پدیدار شدن دوباره «دستورخانگیِ سوسیال‌دموکراسی» است که، به گفته تاریخ‌دان آقای جاشوا بی. فریمن، روزگاری در نیویورک در اوایل قرن بیستم «زندگی‌ متفاوت از هرجای دیگر در آمریکا» را فراهم می کرد (۳). چون به نظر می‌رسد متوقف‌کردنِ ممدانی دشوار است، شاید دموکرات‌ها و حامیان مالی‌شان دریافته اند که بهتر است صبر کنند: بگذارند از خط پایان بگذرد و سپس با اتکا به دفتر فرماندار و مجلس ایالتی مانع اجرای اقداماتش شوند ، امری که مزیت ناامیدکردنِ هوادارانش و بی‌اعتبارساختن پروژه سوسیالیسم شهرداری او را دارد.

این‌هاست اهداف واقعی انتخابات، فارغ ازمعنی پیروزی احتمالی آقای ممدانی که در سطح ملی اثراتی در پی خواهد داشت . البته او بی‌پاسخ نمی‌ماند. با کمک سوسیالیست‌های دموکرات می‌تواند مناسبات با آلبانی را از نو سیاسی کند و به این ترتیب رویه و اعمال نیم‌قرن اخیر را کنار بگذارد ــ نه فقط با بستنِ ائتلاف‌هائی که وعده‌ آن را داده است. با تصویب منشورِ جدید شهرداری و فراخوانِ مجمعی صلاحیت داربرای تغییرِ قانون اساسی ایالت؛ این امر در راستای تکمیل طبیعی طرح بزرگ شهری است که در سر دارد و نیویورک سال‌هاست که چشم‌به‌راه آن است.

 

۱- Megan Brenan, « Less than half in US now sympathetic toward Israelis », 6 mars 2025, https://news.gallup.com ; Steven Erlanger, « Anger over starvation in Gaza leaves Israel increasingly isolated », The New York Times, 31 juillet 2025.

 

۲- Nicholas Fandos, « At Hamptons fund-raiser, Cuomo predicts help from Trump is on the way », The New York Times, 19 août 2025.

 

۳- Joshua B. Freeman, Working-Class New York. Life and Labor Since World War II, The New Press, New York, 2000.

نویسنده:

Alexandre ZEVIN

مورخ، دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس

برگرفته از:«لوموند دیپلماتیک»

https://ir.mondediplo.com/2025/10/article5488.html

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©