Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴ برابر با  ۰۹ نوامبر ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۴  برابر با ۰۹ نوامبر ۲۰۲۵

 

از الفاشر تا دوبی … تا برلین‌(ها)

امین حصوری

 

مقدمه:

پس از کشتار «نیروهای پشتیبانی سریع» (RSF) در الفاشر (سودان) و شروع دور جدیدی از نسل‌کشی در دارفور (توسط همان نیروها) ایستادن علیه این نسل‌کشی طبعا مستلزم تحت‌فشار قراردادن حامیان بی‌واسطه‌ی این نیروها، خصوصا دولت امارات متحد عربی است. در عین حال، همچنین لازم است زمینه‌ی وسیع‌تری از نظم جهانی معاصر را که موجب پیدایش و تقویت و عروج «نیروهای پشتیبانی سریع» شده است برجسته کنیم، یعنی خاستگاه تاریخی عروج نظامی–سیاسی RSF و کارکردهای آن را در متن مناسبات سلطه‌ی جهانی ترسیم کنیم. برخی پرسش‌های مهم که در اینجا باید برجسته و پروبلماتیزه شوند از این قرارند: ۱) چگونه نیروهای جنجوید (تحت فرماندهی ژنرال حمیدتی)، که به‌رغم ارتکاب نسل‌کشی اول در دارفور (بین ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵) از لحاظ وجهه‌ی بین‌المللی بدنام و به‌لحاظ موازین قضایی–کیفری تحت تعقیب بودند، قادر شدند – پس از پوست‌اندازی1 و تغییر نام به «نیروهای پشتیبانی سریع» – به یک بازیگر اصلی در صحنه‌ی سیاسی و نظامی سودان تبدیل شوند؟ البته واقفیم که این رسم تازه‌ای نیست و‌ تاریخ‌ِ معاصر نمونه‌های بسیاری از این دست دگردیسی‌ها به‌خود دیده است. اما درست به‌دلیل قابلیت تکرار این سناریوی شوم لازم است نیروها و سازوکارهایی که به رشد نظامی–سیاسی جنجویدِ سابق کمک کردند شناسایی و در سپهر عمومی معرفی شوند. ۲) چه شرایط و عواملی در نظم جهانی معاصر، دولت امارات متحد عربی را قادر ساخته‌اند تا چنین نقش مخوفی در سودان (و یمن) ایفا کند؟ به‌طور مشخص، چه عواملی این دولت کوچک خلیج‌ را به یک قدرت خُرده‌امپریالیستی در منطقه بدل کرده‌اند؟

این یادداشت کوتاه در صدد ارائه‌ی پاسخ به سوالات فوق نیست، بلکه تنها می‌کوشد – عمدتا با ارجاع به جایگاه دولت آلمان در پیدایش فجایع سودان – به‌اختصار جوانبی را پیرامون آن‌ها بازگو کند.

* * *

پس از شروع «جنگ ژنرال‌ها2» در سودان (آوریل ۲۰۲۳) نقش شاخص دولت امارات متحد عربی در پشتیبانی از این‌ نیروها و تاثیرات بارز آن بر تداوم این‌ جنگ مصیبت‌بار تنها در حواشی سپهر‌ سیاسی و رسانه‌ایِ رسمی – عمدتا در حلقه‌ها و رسانه‌های چپ‌گرا و حقوق بشری – مطرح می‌شد3؛ توجه و حساسیتی که اگرچه رو به افزایش بود، اما هیچ‌گاه به‌قدر کافی نبود4. پس از آنکه جنایت‌های RSF در الفاشر سرانجام سودان را هم به‌ موضوع توجهات عمومی بدل کرد، به‌ یک‌باره این انتقادات از نقش دولت امارات هم افزایش یافته‌اند؛ حتی در فضاهای سیاسی و رسانه‌های جریان اصلی. برای مثال، اکنون در آلمان، حمایت امارات متحده عربی از نیروهای شبه‌نظامی RSF در محافل و رسانه‌های جریان اصلی نیز به‌عنوان یک فاکت بدیهی تکرار می‌شود. به‌دلیل بازتاب جهانی ابعاد فاجعه‌ی الفاشر، دولت‌ها و‌ حاکمانی که مدتی طولانی پس از شروع «جنگ ژنرال‌ها»، به‌واسطه‌ی منافعی که در سوخت‌رسانیِ مستقیم یا غیرمستقیم به این ماشین جنگی داشتند، ابعاد و پیامدهای غیرانسانی آن را نادیده می‌گرفتند، اکنون دیگر قادر به ادامه‌ی آن سکوت و بی‌تفاوتی نیستند. پس، خواه برای نمایش عمومیِ پای‌بندی‌شان به حقوق‌بشر و خواه برای پنهان‌کردن همدستی‌شان در زمینه‌سازی این فجایع، همگی در مقابل دوربین‌های رسانه‌ها صف بسته‌اند تا در اجراگری دیپلماتیک‌ْ دور تازه‌ی نسل‌کشی در سودان/دارفور را محکوم کنند. اما مانند همیشه، جایی که دولت‌ها و حاکمان می‌کوشند ابتکارعمل انتقادات و محکوم‌سازی‌های اخلاقی را به‌دست بگیرند، دقیقا قصد تقلیل و تحریف واقعیت یا پوشاندن سویه‌های مهمی از آن را دارند. در این‌ میان، اگرچه طی روزهای اخیر نگاه‌های انتقادی بیش از قبل متوجه نقش دولت امارات شده است، اما امارات می‌تواند نقش بز بلاگردان (scape–goat) را برای دولت‌‌های قدرتمند بازی کند. حال آنکه منافعی که دولت امارات به‌سان یک قدرت خرده‌امپریالیستی در سودان تعقیب می‌کرد، همخوانی زیادی با منافع قدرت‌های بزرگ‌تر داشته است: این دولت خواه ازطریق کمک به گردش حجم عظیم طلای قاچاق سودان، و گردش کالاهای تسلیحاتی و‌ غیره، و خواه ازطریق تسهیل سرکوب گسترده‌ی جنبش‌ انقلابی سودان5 (به‌واسطه‌ی مشارکت فعال در زمینه‌‌سازی و تداوم جنگ ژنرال‌ها) به‌ بازتولید مناسبات نظم امپریالیستی معاصر در سودان و خاورمیانه‌ی بزرگ (MENA) کمک کرده‌ است (نگاه‌کنید به مقاله حُسام‌ محجوب6).

در نمونه‌ای توامان مضحک و‌ دردناک، و به‌لحاظ تاریخی مثال‌زدنی، دولت آلمان نیز با لحنی محکم و رسا قتل‌عام جاری در الفاشر و نسل‌کشی جدید در دارفور را محکوم کرده است. برای مثال، وزیر خارجه‌ی آلمان در سفر اخیرش به بحرین طی یک کنفرانس مطبوعاتی نسل‌کشی جاری در سودان را «رویدادی هولناک و «آخرالزمانی» و نیز «بزرگ‌ترین بحران انسانی حال حاضرِ جهان7»‌ نامیده است. شاید فردریش مرتس (صدراعظم) و تیم همراهش در دولت آلمان امید دارند که جهانیان فراموش کرده باشند که این همان دولتی‌ست که تا آخرین‌ دم وقوع نسل‌کشی در غزه را انکار می‌کرد، در همان حال که ماشین‌ جنگی اسراییل را به‌طور مستمر تغذیه می‌کرد. مساله اما صرفا این نیست که حاکمان آلمان اکنون به‌طور ناشیانه‌ای می‌کوشند با معرفی کانون تازه‌ای برای نسل‌کشی، کانون قبلی و‌ جاری آن (با عاملیت دولت اسرائیل) را پنهان کنند. مساله‌ی مهم‌تر آن است که حتی در فاجعه‌ی نسل‌کشی در سودان‌ هم دستان دولت آلمان (همانند برخی دیگر از قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای) آلوده است. اگرچه در حال حاضر شواهد این مدعا زیر غبار رویدادهای پرشتاب تاریخی کمتر رویت‌پذیر هستند، اما دست‌کم دو دلیل عمده برای همدستی دولت آلمان و‌ دیگر قدرت‌های اروپایی در جنایاتی که اینک تنها به‌نام نیروهای پشتیبانی سریع (و تا‌ حد بسیار کمتری به‌نام دولت امارات‌) ثبت می‌شوند وجود دارد:

یکی اینکه، دولت آلمان به‌سان قدرت اصلی و هدایت‌کننده‌ی اتحادیه‌ی اروپا نقش برجسته‌ای در تنظیم سیاست‌های (ضد)پناهجویی اتحادیه‌ی اروپا داشته است؛ سیاست‌هایی که به‌موجب آنها نه‌تنها مرزها و دریاهای اطراف اروپا به قتل‌گاه پناهجویان بدل شدند (با تمهیداتی نظیر پروژه‌ی نظامی–امنیتی Frontex)، بلکه در قلب قاره‌ی افریقا هم موانعی کُشنده برای مسدودکردن مسیرهای حرکت آوارگان و پناهجویان به‌سوی مرزهای اروپا برپا شد. «نیروهای پشتیبانی سریع» یکی از همین مرزبانان بودند که اتحادیه‌ی اروپا از سال ۲۰۱۴ طی قراردادهایی نیمه‌شفاف به تقویت و تثبیت آنها پرداخت: ازطریق تجهیز نظامی و آموزش فنی، حمایت‌‌های مالی، و پشتیبانی سیاسی یا نُرمال‌سازی چهره‌ی جنایتکار. [نگاه‌ کنید به گزارش رتا بارفوس8]. در اینجا باید خاطرنشان کرد که اتحادیه‌ی اروپا تنها منبع آموزش و پشپتیبانی نظامی برای RSF نبوده است: در حالی که دولت روسیه می‌کوشد با حمایت از هر دو طرف «جنگ ژنرال‌ها»، ارتباطات خود را با مدعیان آینده‌ی سودان به‌طور سیال تنظیم و حفظ کند9، نیروهای RSF – دست‌کم برای مقطعی چندساله – همکاری مستقیم و تنگاتنگی با شبه‌نظامیان بدنام واگنر داشته‌اند10 (واگنر بازوی غیررسمی مداخلات نظامی و امپریالیستی دولت روسیه است و در حدود ۳۰ کشور خارجی حضور نظامی دارد11).

دیگر آنکه، دولت امارات‌ که اکنون در سپهر سیاسی–رسانه‌ای تاحدی (فقط تا حدی) به‌عنوان مهم‌ترین پشتیبان مالی و‌ نظامی نیروهای پشتیبانی سریع شناسایی شده و لذا با نظر به فجایع الفاشر موقتا و به‌طور غیرمستقیم (فقط تا حدی) سرزنش می‌شود، همواره یکی از مهم‌ترین شرکای اقتصادی و‌ سیاسی دولت‌های متوالی آلمان در آسیای جنوب‌غربی بوده است. بر کسی پوشیده نیست که دولت امارات هیچ‌گونه تسلیحاتی تولید نمی‌کند، اما از آنجا که به‌عنوان یک خُرده‌امپریالیست منافع مشخصی در مداخلات نظامی و گسترش نظامی‌گری در منطقه دارد، تسلیحات ساخت دولت‌هایی مثل آلمان12 را خریداری و تکثیر می‌کند. از منظری وسیع‌تر، دولت امارات متحد عربی، همانند سایر قدرت‌های استبدادی در منطقه‌ی خلیج، مدت‌هاست که به‌منزله‌ی یک هم‌پیمان اقتصادی و ژئو استراتژیکِ کلیدی برای قدرت‌های غربی، از جمله ایالات متحد آمریکا، عمل می‌کند13. در یک برآورد کلی، برآمدن امارات به‌سان یک قدرت خُرده‌امپریالیستی می‌باید از منظر اقتصاد سیاسی و بر پایه‌ی جایگاه کشورهای منطقه‌ی خلیج در سرمایه‌داری معاصر و کشاکش‌های امپریالیستی کانون‌های جهانی سرمایه‌داری برای تسلط بر خاورمیانه بررسی شود14 15. در این چارچوب، عروج دولت امارات همانند عربستان سعودی و قطر عمدتا متأثر از ترکیبی از عوامل زیر بوده است:‌ از یک‌سو، منابع عظیم نفت و گاز؛ ترانزیت منطقه‌ای کالا و مصرف کالا در مقیاسی کلان؛ ظرفیت‌های ویژه در سرمایه‌گذاری، انباشت و صدور سرمایه و میزبانی سرمایه‌های مالی؛ و نیز موقعیت ژئواستراتژیک در کانون خاورمیانه. و از سوی دیگر، دولت‌های خودکامه‌ و طبقات حاکم فاسدی که برای تضمین ماندگاری خود (در برابر نارضایتی مردمان بومی، در جریان رقابت‌های درونی، و در مصاف با کشورهای همسایه) همواره پذیرای شراکت‌های امپریالیستی بوده‌اند و بدین‌ترتیب در نقش کانون‌های منطقه‌ای تثبیت و بسط مناسبات امپریالیستی عمل کرده‌اند.

به‌رغم همه‌ی آنچه گفته شد، اگرچه نسل‌کشی RSF در الفاشر و دارفور پیامدی از پشتیبانی مستقیم دولت امارات و پشتیبانی‌های پوشیده‌تر دولت‌های غربی و دولت روسیه بوده است، محکوم‌کردنِ ضروری RSF و پشتیبانان آن باید با رویکرد تحلیلی–سیاسیِ وسیع‌تری همراه باشد تا: الف) به این تصور دامن نزند که گویا نیروی مقابل RSF در این جنگ، یعنی «نیروهای مسلح سودان» (SAF) تحت رهبری ژنرال البرهان، نیرویی مترقی و مردمی‌ست. چون ژنرال البرهان نه‌تنها (با همراهی حمیدتی) پایه‌ی نظامی استمرار دیکتاتوری عمرالبشیر بود، بلکه – باز با همدستی RSF – نقش قاطعی در سرکوب انقلاب سودان و برپایی دیکتاتوری نظامیِ متعاقبِ آن داشته است. علاوه‌بر این، گزارش‌های متعددی از جنایت‌های نیروهای تحت فرمان البرهان طی جنگ اخیر وجود دارد. ب) توجه انتقادی ما را از سایر بازیگران این جنگ مصیبت‌بار منحرف نکند. چون تکوین و تشدید رقابت‌ها و ستیزهای دو طرفِ این جنگْ – توامان – هم نتیجه‌ی مناسبات امپریالیستیِ پشتیبانِ خودکامگی سیاسی در سودان و منطقه بوده است، و هم بستر بازتولید فاجعه‌بار مداخلات رقابتی و نفع‌محور قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی را فراهم کرده است. برای مثال، پشتیبانی‌ دولت‌های خُرده‌امپریالیست ایران16، ترکیه، عربستان سعودی و مصر از «نیروهای مسلح سودان» (SAF) طی این جنگ صرفاً ناظر بر یافتن جای پای محکم‌تری در آینده‌ی سودان است؛ به‌ویژه با نظر به زمین‌های کشاورزی وسیع و حاصل‌خیز، معادن غنی طلا و مواد معدنی سودان، و خصوصا موقعیت ژئواستراتژیک مهم سودان بر کرانه‌ی دریای سرخ، که مولفه‌ی بسیار جذابی برای قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برای دستیابی به برتری نظامی و ژئوپولتیکی در شاخ آفریقاست.

به‌جای جمع‌بندی:

دولت امارات متحد عربی – به‌نوع خود – در نهایت همان «کار کثیفی» را برای قدرت‌های معظم غربی انجام می‌دهد که فردریش مرتس (صدر اعظم آلمان) چندی پیش بابت انجام آن از دولت اسراییل قدردانی کرده بود. اگرچه افشا و محکوم‌سازی نقش دولت امارات در فجایع سودان در سپهر سیاسی آلمان و‌ اروپا ضروری‌ست، اما اکنون زمان آن است که این‌ حقایق هرچه بیشتر در پیوند با دینامیزم مناسبات سلطه‌ی جهانی مطرح شوند17. درهم‌تنیدگی این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که چگونه پایه‌های قدرت اقتصادی–سیاسی دولت امارات در منطقه‌ی خاورمیانه و شمال آفریقا به وجود و کارکردهای پیشینی مناسبات امپریالیستی وابستگی دارد؛ مناسباتی که – به نوبه‌ی خود – از طریق عملکردهای خُرده‌امپریالیستی دولت‌هایی مانند امارات (و عربستان و قطر و ترکیه و اسرائیل و ایران) تقویت و بازتولید می‌شوند. بنابراین، هم جنایات گروه RSF و هم پشتیبانی و همدستی امارات – به‌واقع – در سازوکار امپریالیستی مشترکی از نظم جهانیِ معاصر ریشه دارند: «برون‌سپاری جنایت و سرکوب‌گری» به «بازیگران دوردست» برای حفظ وضع موجود در نظام سرمایه‌داری جهانی؛ و درنهایت، در جهت حفاظت از منافع کانون‌های اصلی سرمایه‌داری.

با این همه، همان‌گونه که تأمل انتقادی درباره‌ی فاجعه‌ی کنونی در الفاشر و کردوفان (سودان) بر شیوه‌های کارکرد سازوکارهای امپریالیستی معاصر روشنی می‌اندازد، بررسی مسیر انقلابی و دستاوردهای مردمان ستمدیده‌ی سودان – دست‌کم از سال ۲۰۱۳ و به‌ویژه کمیته‌های مقاومت محلات18 – هم بینشی الهام‌بخش عرضه می‌کند درباره‌ی چگونگی ساختن «قدرت از پایین» در مقابل قساوت‌های فزاینده‌ی قدرت‌های حاکم. اگر بپذیریم که هدف استراتژیکِ عمده‌ی «جنگ ژنرال‌ها» سرکوب و نابودی حرکت انقلابی مردمان سودان بوده است، آنگاه تقویت و تکثیر آن دستاوردهای انقلابیْ مولفه‌ای حیاتی در اتخاذ یک استراتژی انترناسیونالیستیِ بدیل برای همبستگی با رنج‌ها و مبارزات ستمدیدگان سودان (و سایر ستمدیدگان در جنوب جهانی) است.

 

پانویس‌ها:

1 یکی از عوامل مهم در فرآیند عروج «نیروهای پشتیبانی سریع» (RSF) و گسترش و تحکیم مناسبات آن با دولت امارات، مشارکت فعال این سازمانِ شبه‌نظامی در جنگ یمن به‌نفع دولت امارات (به‌عنوان مزدوران جنگی) بود.

2 از آوریل ۲۰۲۳، تمامی رسانه‌های جریان اصلی جنگ جاری در سودان را با عنوان «جنگ داخلی» توصیف کرده‌اند، که نشان می‌دهد چگونه قدرت‌مداران با استفاده از قالب‌بندی‌های زبانی و مفهومی (framing)، در صدد تحریف و پوشاندن واقعیات برمی‌آیند. در واقعیت، این جنگی میان مردمان عادی سودان نیست؛ بلکه ژنرال‌هایی که از حمایت‌های خارجی برخوردارند، در حال نبرد برای تحمیل منافع خود و حامیان‌شان بر اراده و آرمان‌های مردمان سودان هستند. به‌ویژه آنکه مردمان سودان از دسامبر ۲۰۱۸ تا آوریل ۲۰۲۳ با مشارکت فعال در یک جنبش انقلابی مترقی و مسالمت‌آمیز خواهان دگرگونی عمیق و انقلابی بوده‌اند. بنابراین، استفاده از عبارت «جنگ ژنرال‌ها» در این متن توامان برای پرهیز از این دام زبانی و نقد و افشای آن است.

3 برای مثال:

Oscar Rickett: How the UAE kept the Sudan war raging. MiddleEastEye, 25 January 2024.

4 در حالی که گسترش «جنگ ژنرال‌ها» تعداد هرچه بیشتری از مردم سودان را در معرض پیامدهای فاجعه‌بار جنگ قرار می‌داد، وضعیت هولناک مردمان سودان پوشش مناسبی در رسانه‌های عمومی نیافت. این روند به‌ویژه پس از آغاز جنگ نسل‌کشی در غزه در اکتبر ۲۰۲۳ تثبیت شد.

5 در حالی که «جنگ ژنرال‌ها» اغلب تنها بر پایه‌ی نگرانی‌های حقوق‌بشری محکوم شده است، نقش این جنگ به‌عنوان تمهید/سازوکار قاطع نهایی برای سرکوب حرکت انقلابی مردم سودان (که از دسامبر ۲۰۱۸ آغاز شده بود) عموما نادیده گرفته شده است؛ چون همه‌ی سازوکارهای سرکوبی که تا قبل از جنگ آزموده شده بودند نتوانستند حرکت انقلابی سودان را متوقف کنند. همچنین قابل توجه است که برهان و حمیدتی، دو ژنرالی که اکنون علیه هم می‌جنگند، تا پیش از شروع این جنگ همکاری تنگاتنگی در اجرای آن سازوکارهای ضدانقلابی داشتند: از پافشاری در برابر تشکیل دولت مدنی (پس از سقوط عمر البشیر)، تا کشتار انقلابیون در ژوئن ۲۰۱۹، و نهایتا کودتای نظامی علیه «دولت انتقالی» (به‌رغم دست‌بالا داشتن نظامیان در آن)، در اکتبر ۲۰۲۱.

6 Husam Mahjoub: The UAE’s Subimperialism in Sudan – Counterrevolution, Gold, and Global Impunity. Spectre, Aug. 15, 2025.

ترجمه‌ی فارسی همین متن:

حُسام محجوب: «خُرده‌امپریالیسمِ امارات متحد عربی در سودان– ضدانقلاب، طلا، و بی‌عدالتی جهانی»؛ ترجمه‌ی کارگاه دیالکتیک؛ مهر ۱۴۰۴.

7 Deutsche Welle: Sudan: Foreign ministers decry ‘apocalyptic’ atrocities, Nov. 1, 2025.

8 Reta Barfuss: How the European Union finances oppression, Migration Control, May 26th, 2023.

ترجمه‌ی فارسی همین متن:

رتا بارفوس: «چگونه اتحادیه‌ی اروپا سرکوب را تامین مالی می‌کند؟»؛ ترجمه‌ی امین حصوری، کارگاه دیالکتیک، تیر ۱۴۰۲.

9 Rickett O., and Amin M.: Sudan war: Russia hedges bets by aiding both sides in conflict. Middle East Eye. 6 May 2024.

10 Catrina Doxsee: How Does the Conflict in Sudan Affect Russia and the Wagner Group?, SCIS, April 20, 2023.

K. Mohamedou:Wagner Group, Russia’s Foreign Policy and Sub-Saharan Africa, Geneva Paper 32/24, GCSP, March 2024.

11 Seth Jones et al.: Russia’s Corporate Soldiers: The Global Expansion of Russia’s Private Military Companies, CSIS, July 2021.

12 «ایالت نورد راین–وستفالن [یکی از صنعتی‌ترین مناطق آلمان] در حال گسترش همکاری‌های تسلیحاتی خود با امارات متحد عربی است، در حالی که این دولت در حال تجهیز شبه‌نظامیان RSF – متهم به نسل‌کشی‌ در سودان – بوده است.» منبع:

Konstruktive Kräfte, German-Foreign-Policy.

13 Dan Alexander: This Gulf Nation Is Powering Trump’s Moneymaking Machine, Forbes, Published Oct 27, 2025, Updated Oct 28, 2025.

14 برای نمونه نگاه کنید به آثار آدام هنیه، ازجمله:

Adam Hanieh: Money, Markets, and Monarchies: The Gulf Cooperation Council and the Political Economy of the Contemporary Middle East, Cambridge: Cambridge University Press, 2018.

همچنین نگاه کنید به:

Kevin B. Anderson: Marx’s anti-colonialism, new sub-imperialisms and consistent internationalism in a bipolar world, Interview with Federico Fuentes, The international Marxist-Humanist, August 13, 2024.

ترجمه‌ی فارسی همین متن:

کوین اندرسون: «ضداستعمارگراییِ مارکس، خُرده‌امپریالیسم‌های جدید، و انترناسیونالیسم نامتناقض در جهانی دوقطبی»، در مصاحبه با فدریکو فوئنتس، ترجمه‌ی فرهاد مهرانی، کارگاه دیالکتیک، آبان ۱۴۰۴.

15این تصور که عروج خُرده‌امپریالیستی دولت امارات ریشه در امضای پیمان ابراهیم با دولت اسرائیل (با میانجی‌گری دولت آمریکا) داشته است، چندان درست به‌نظر نمی‌رسد. یکی از آن رو که برخی دیگر از دولت‌های خُرده‌امپریالیستیِ منطقه هنوز به پیمان ابراهیم ملحق نشده‌اند؛ دیگر آنکه سال‌ها پیش از امضای این پیمان از جانب دولت امارات (۲۰۲۰) این دولت از جایگاهی خُرده‌امپریالیستی در تحولات منطقه‌ی خاورمیانه فعال بوده است: برای مثال، به‌واسطه‌ی مداخلات‌ش در جنگ داخلی سوریه، حضور نواستعماری‌اش در پهنه‌ی اقتصاد و سیاست سودان (و برخی دیگر از کشورهای شرق آفریقا)، و خصوصا مشارکت فعال‌ش در برپایی جنگ یمن (از سال ۲۰۱۴). درست است که نزدیکی و هم‌سویی با مواضع و رهیافت‌های منطقه‌ای دولت‌های آمریکا و اسرائیل مصونیت بین‌المللی بیشتری به دولت امارات می‌دهد، اما عروج اقتصادی–نظامی دولت امارات پیش از این‌گونه مصونیت‌ها و مستقل از آن‌ها رخ داده است.

16طی جنگ جاری در سودان، دولت ایران – همانند دولت ترکیه – عمدتا از «نیروهای مسلح سودان» (SAF) حمایت کرده است، که بیشتر معطوف به حمایت‌های سیاسی و نظامی بوده است. اهمیت این پشتیبانی نظامی برای SAF، به‌ویژه به‌دلیل دریافت‌ پهپادهای نظامی از دو دولت یادشده است تا بتواند به برتری نظامی در این جنگ دست یابد:‌

Mostafa Ahmed: Iranian Influence in Sudan: Balancing Drone Diplomacy and Conflict Pressures, Aug. 4, 2024.

Mustafa E. Esen: Turkey’s Chosen Side in Sudan: Why It Matters?, Institude, Jan. 17, 2025.

هرچند در این میان، RSF هم با میانجی‌گری دولت امارات (و سایر دولت‌های پشتیبانِ ایستاده در سایه) زرادخانه‌ی پهپادی خود را توسعه داده است.

17 Abu Hureirah: Sudan at the Crossroads of Empire – Revolution, Counterrevolution, and the UAE’s Subimperial Ambitions. Oct 28, 2025.

18برای آگاهی بیشتر درباره‌ی کمیته‌های مقاومت محلات سودان برای نمونه نگاه کنید به:

Osman Aballah: The Neighbourhood Committees and the Revolutionary Charter, In interview with Marwan Osman and Eberhard Jungfer, Sudan Dossier, Migration Control, August 7, 2024.

ترجمه‌ی فارسی: «پرونده‌ی سودان: کمیته‌های محلات و منشور انقلابی»، گفتگو با عثمان عبدالله، ترجمه‌ی کارگاه دیالکتیک، بهمن ۱۴۰۳.

Hamad Gamal, Sarah Bachellerie: Resistance committees, a revolution from below in Sudan, International Viewpoint, Feb. 10, 2022.

Uprising in Sudan: Interview with Sudanese Comrades, Historical Materialism, 27 May 2019.

ترجمه‌ی فارسی: «خیزش در سودان: مصاحبه با رفقای سودانی»، نشریه‌ی ماتریالیسم تاریخی، ترجمه‌ی امین حصوری، کارگاه دیالکتیک، فروردین ۱۴۰۲.

برگرفته از:«کارگاه دیالکتیک»

https://kaargaah.net/?p=1557

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©