هشدار
شورای هماهنگی
نسبت
به وضعیت
خطرناک زندانیان
سیاسی
محمد
حبیبی؛ سخنگوی
شورای هماهنگی
تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران
۱.
کانال شورای
هماهنگی در
همان روز اول
حمله اسراییل
به اوین در
گزارشی که از
زندان اوین رسیده
بود صراحتا از
کشته شدن
افراد غیرنظامی
زیادی بهویژه
تعدادی از
زندانیان و
خانوادههای
مراجعهکننده
به زندان اوین
خبر داد. بعد
از نزدیک به یک
هفته، سخنگوی
قوه قضاییه
خبر کشته شدن
این خانوادهها
و زندانیان در
این حمله را
تایید کرد.
۲ . در
همان گزارش
تاکید شد که
بند امنیتی
۲۰۹ خسارت زیادی
دیده است. حالا
بعد از نزدیک
به یک هفته
خبری از برخی
زندانیان سیاسی
همچون #علی_یونسی،
#مطهره_گونەای
و
#ارغوان_فلاحی
نیست و حالا این
نگرانی به
صورت جدی وجود
دارد که در
اثر این حمله،
آسیب جدی به این
دوستان و سایر
زندانیانی که
در زمان حمله
در انفرادی
بودهاند،
وارد شده است.
۳. بعد
از حمله به
زندان اوین،
زندانیان بند
چهار، بند هشت
و بند زنان،
با فشار و تهدید
و رفتارهای غیرانسانی
به زندان
تهران بزرگ و
زندان قرچک
منتقل شدهاند.
شرایط اسفناک
این دو زندان
و بویژه بندهایی
که این زندانیان
سیاسی در آن
نگهداری میشوند
که از حداقلهای
امکانات
بهداشتی و
درمانی هم بیبهره
است، نگرانیهای
عمیقی را
بوجود آورده
است، بویژه که
تعدادی از این
زندانیان
همچون
#ابوالفضل_قدیانی،#راحله_راحمیپور
و تعدادی دیگر
سالمند، بیمار
و نیازمند
مراقبتهای ویژه
هستند.
۴. شرایط
کنونی زندانیان
سیاسی در
زندان تهران
بزرگ و زندان
قرچک نیازمند
رسیدگی ویژه و
در رأس آن
اعطای مرخصی و
آزادی است.
همهی این
زندانیان از
جمله
#محمد_حسن_پوره،
فعال صنفی
معلمان،
#اسماعیل_گرامی،
فعال
بازنشستگان و
#مرتضی_صیدی،
فعال کارگری و
#خشایار_سفیدی
و #مصطفی_محمد_حسن
از فعالان
دانشجویی در
زندان تهران
بزرگ
و #آنیشا_اسدالهی،
#ریحانه_انصاری_نژاد
#ناهید_خداجو
و #نسرین_جوادی
و #گلرخ_ایرائی
از فعالان
کارگری و بسیاری
دیگر از این
زندانیان در
شرایط بسیار
سخت و خطرناکی
به سر میبرند؛
بهویژه که
بنا بر گزارشها،
مسئولان
زندان قرچک نه
تنها پاسخگوی
نگرانی
خانوادههای
این زندانیان
نبودهاند!
بلکه با توهین
و حرفهای
نامربوط با ایشان
برخورد کردهاند.
۵. شورای
هماهنگی تشکلهای
صنفی فرهنگیان
ایران، ضمن
محکومیت حمله
اسراییل به
زندان اوین و
کشتار
هموطنان غیرنظامی
در این
زندان، نگرانی
عمیق خود را
از تداوم شرایط
اسفناک زندانیان
سیاسی در دو
زندان قرچک و
تهران بزرگ
اعلام میدارد
و خواهان آزادی
هر چه سریعتر
این زندانیان
و شفافسازی
نسبت به وضعیت
زندانیانی
است که تاکنون
هیچ خبری از
آنها بعد از
حمله به اوین،
مخابره نشده
است. بویژه علی
یونسی، مطهره
گونهای و
ارغوان فلاحی.
بیشک
مسئولیت جان این
عزیزان و سایر
زندانیان سیاسی
و غیرسیاسی بر
عهده مسئولان
قضایی و امنیتی
است.
شورای
هماهنگی
تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران
..........................................................
کارزار
«سهشنبههای
نه به اعدام»
در
هفته هفتاد و
پنجم در ۴۷
زندان
اعلام
نگرانی
کارزار «سهشنبههای
نه به اعدام»
نسبت به افزایش
سرکوب و گسترش
اجرای اعدام
حکومت
فاسد و
سرکوبگر، برای
مقابله با خیزشها
و اعتراضات
مردمی، به
اعدامهای
خودسرانه و
سرکوب سیستماتیک
ادامه میدهد.
تنها در چهار
روز نخست تیرماه،
دستکم ۱۷
زندانی - از
جمله یک زن -
اعدام شدهاند.
از ابتدای سال
۱۴۰۴ نیز دستکم
۴۲۴ تن به دار
آویخته شدهاند.
در هفته
گذشته، ۱۸
زندانی اعدام
شدند؛ آماری
هولناک که در
سالهای اخیر
بیسابقه است.
تصویب
مصوبه اخیر
مجلس فرمایشی
حکومت در جهت
افزایش سرکوب
و تشدید اعدامها،
بهویژه علیه
مخالفان و
زندانیان سیاسی،
در کنار روند
افزایشی اجرای
احکام اعدام،
نشان از جامعهای
انفجاری و
وجود حکومتی
سرکوبگر و
نامشروع دارد
که برای حفظ
بقای خود، «حق
حیات»
شهروندان را
قربانی میکند.
نظام
ولایت فقیه
روز چهارشنبه
گذشته، سه
کولبر کرد به
نامهای آزاد
شجاعی، ادریس
آلی و رسول
احمد محمد را
در روندی غیرشفاف
و ناعادلانه
به اتهام
جاسوسی اعدام
کرد.
در
هفتههای اخیر
نیز موج
گستردهای از
بازداشتها
در شهرهای
مختلف به
بهانههای
واهی سیاسی و
امنیتی صورت
گرفته که باعث
نگرانی جدی ما
نسبت به
سرنوشت
بازداشتشدگان
شده است. بیم
آن میرود که
بسیاری از
آنان با
اتهامات سنگین
مواجه شده و
از حق دادرسی
عادلانه
محروم شوند.
در این
شرایط، جان
زندانیان سیاسی
محکوم به
اعدام بیش از
پیش در خطر
است. ما اعضای
این کارزار،
همراه با مردم
ایران،
خواستار لغو
مجازات اعدام
و آزادی تمامی
زندانیان سیاسی
و عقیدتی هستیم.
کارزار
«سهشنبههای
نه به اعدام»
از جامعه جهانی،
نهادهای حقوق
بشری و وجدانهای
بیدار میخواهد
که صدای زندانیان
محکوم به
اعدام باشند و
به یاد داشته
باشند که
حکومت مستبد
نهتنها در
دوران جنگ و
بمباران امنیت
زندانیان را تأمین
نکرد، بلکه
اکنون پس از
پایان بحران،
در پی انتقامگیری
از مردم و
زندانیان است.
همچنین از
خانوادههای
زندانیان، بهویژه
کسانی که در این
روزها عزیزانشان
بازداشت شدهاند،
میخواهیم
سکوت نکنند؛
اسامی آنان را
منتشر کرده و
خواستار آزادی
بیقید و
شرطشان باشند.
لازم
به ذکر است که
با تعطیلی
زندان اوین و
انتقال زندانیان
به تهران بزرگ
و قرچک، از این
پس زندان قرچک
بهعنوان جایگزین
زندان اوین در
فهرست زندانهای
اعتصابی
کارزار قرار میگیرد.
کارزار
«سهشنبههای
نه به اعدام»
روز سهشنبه
۱۰ تیر ۱۴۰۴،
در ۴۷ زندان زیر
در هفته هفتاد
و پنجم با
اعتصاب غذا
ادامه مییابد:
زندان
قزلحصار
(واحد ۳ و ۴)،
زندان مرکزی
کرج، زندان
فردیس کرج،
زندان تهران
بزرگ، زندان
قرچک، زندان خورین
ورامین،
زندان چوبیندر
قزوین، زندان
اهر، زندان
اراک، زندان
خرمآباد،
زندان یاسوج،
زندان
اسدآباد
اصفهان، زندان
دستگرد
اصفهان،
زندان شیبان
اهواز، زندان
سپیدار اهواز
(بند زنان و
مردان)، زندان
نظام شیراز،
زندان عادلآباد
شیراز (بند
زنان و
مردان)، زندان
فیروزآباد
فارس، زندان
زاهدان (بند
زنان)، زندان
برازجان،
زندان
رامهرمز،
زندان
بهبهان،
زندان بم، زندان
کهنوج، زندان
طبس، زندان
مشهد، زندان
گنبدکاووس،
زندان قائمشهر،
زندان رشت
(بند زنان و
مردان)، زندان
رودسر، زندان
حویق تالش،
زندان ازبرم
لاهیجان،
زندان دیزلآباد
کرمانشاه،
زندان اردبیل،
زندان تبریز،
زندان ارومیه،
زندان سلماس،
زندان خوی،
زندان نقده،
زندان میاندوآب،
زندان
مهاباد،
زندان بوکان،
زندان سقز،
زندان بانه،
زندان مریوان،
زندان سنندج و
زندان کامیاران.
هفته
هفتاد و پنجم
سهشنبه
۱۰ تیر ۱۴۰۴
...................................
نامه
سه زندانی سیاسی
زن
از
زندان قرچک
ورامین
"مسیر
مبارزه
همچنان ادامه
دارد رنج
امروز خود را
فراتر از آنچه
بر مردم ایران
تحمیل شد نمیدانیم
روز
دوشنبه دوم تیر۱۴۰۴
درحالیکه بیش
از سه هزار
نفر در زندان
اوین در بندهای
مختلف پشت
درهای بسته
محبوس بودند،
راکتهای
اسرائیل در
محوطه زندان و
بر ساختمانهای
اوین فرود
آمدند. علاوه
بر کشتهشدگان
از تعدادی از
بازداشتشدگان
که در سلولهای
انفرادی
محبوس بودند نیز
تاکنون خبری
در دست نیست.
ما زنان اوین
صبح سهشنبه
با اعمال
محدودیتهای
شدید امنیتی
به زندان قرچک
ورامین منتقل
و حدود سه
هزار نفر
مردان اوین نیز
به زندان
تهران بزرگ
منتقل شدند.
اگرچه نسبت به
پیش از انتقال
در شرایط
نامساعدتری
قرار گرفتهایم،
اما همسو با
رفقا و
برادرانمان
در زندان
تهران بزرگ که
همزمان با ما
مورد حمله و
اعمال فشار
قرار گرفتهاند،
اعلام میکنیم
شرایط فعلی
خللی در
مبارزاتمان
ایجاد نخواهد
کرد. چرا که میدانیم
«این مسیری نیست
که در آن بی
مکافات به
مقصد رسید.» از
زمان انقلاب
مشروطه
تاکنون، با
بروز جنگهای
متعدد، کودتای
ضدمردمی،
کشتار مردم بیدفاع
و مخالفان سیاسی
که بهدست
حکومتهای
استبدادی در یک
قرن گذشته
انجام شده و
بسیاری فراز و
فرودها که تاریخ
بر آن گواه
است، مسیر
مبارزه
همچنان ادامه
دارد.ما امروز
در زندان قرچک
هستیم و در
شرایطی قرار
گرفتهایم که
بیش از هزار زن
با جرائم
مختلف سالها
با آن مواجه و
آن را زندگی
کرده و میکنند.
زنانی از
اعماق با رنجهایی
که در نهانخانهی
چشمانشان
نقش بسته است
و گویای پرسههای
بیدادی است که
برای درهمشکستنشان
پا به مسیر
امروز گذاشتهایم.
پرتشدگانی
در انتهای دنیا
که در هیچ یک
از معادلات
زندگی و
مناسبات خبری
و موجهای
رسانهای جایی
ندارند و در
گزارشهای
حقوقبشری،
نامی و نشانی
و ردی از رنجهایشان
دیده و شنیده
نمیشود. آنچه
در این چند
روز ما را
مبهوت کرده است
حقیقت زندگی این
زنان است.
زنانی خمیده
در تختهای
کوتاه به
ابعاد قبر، با
حسرت
برخوردار
بودن از حداقل
امکانات زیستی
و بهداشتی. در
میان دیوارهای
چرکین و کبرهبسته
از کثافت سالها
زندگی مشقتبار،
بسیاریشان
بدون ریالی
واریزی، برای
پول سیگار
روزانه خود را
در اختیار همبندیان
قرار میدهند.
برای بهرهکشی.
برای بهرهکشی
جنسی. و تن به
هر حقارتی میدهند.
برای سیر کردن
شکمشان. و
برای
برخورداری از
حداقلِ آنچه
بر دلهاشان
حسرت شده است.
در بخش کارگری
زندان مشغول
به کار میشوند
و در ازای
ساعتها کار
سخت روزانه
(از هل دادن
گاری حمل غذا
و زباله تا
نظافت اتاق
استراحت و کار
زندانبانان)
بدون دریافت
مزد فقط از
دقایقی زمان بیشتر
برای تماس
تلفنی
برخوردار میشوند.
در کارگاه
زندان به بیگاری
مشغول و به
دوخت و دوز میپردازند
تا از پاکتی سیگار
در انتهای روز
برخوردار
شوند. زنانی که
عموما مانع از
همزیستی ما
زندانیان سیاسی
با آنان میشوند؛
مگر به قصد
تنبیه و تبعیدمان
به حکم قضایی.
و حالا اگرچه
در زندان قرچک
و جدا از آنان
اسکان داده
شدهایم، اما
مصائبمان
جدا از آنان نیست.
ما در کنار
مبارزات خستگیناپذیر
مردم علیه دیکتاتوری،
با اهدافی
روشن و خطمشی
محکم، مسیر
مبارزه را تا
سرنگونی و برچیدن
هر شکلی از
خودکامگی
ادامه خواهیم
داد. و در کنار
این فراموششدگان
که از چرخه
زندگی بیرون
گذاشته شدند،
با عزمی راسختر
از پیش مقاومت
را دوره میکنیم.
و به آنانی که
صدایشان برای
ما و شرایط
نامساعدمان بلند
است، با صدایی
رساتر میگوییم
آنچه امروز
بر ما تحمیل
شد، فراتر از
رنج سالیان این
زنان نیست. پس
برای بهبود
شرایط «ما»
بدون در نظر
گرفتن جرائممان
و برای بهبود
شرایط «ما» که
به زندان قرچک
و تهران بزرگ
منتقل شدهایم،
بدون در نظر
گرفتن جنسیتمان
تلاش کنید و
بدانید آنان
که در زیر
آوارِ ناشی از
حمله مفقود و
آنانی که در
چرخه بیرحم
زندگی مترود
شدهاند، بر
ما ارجحاند.
باشد که حلقهای
باشیم در زنجیر
مبارزات
برابریطلبانه
و آزادیخواهانه
مردم ایران که
بیش از یک قرن
استبداد و
استثمار را
تاب آوردهاند
و به پیش میروند.
گلرخ ایرایی،
ریحانه انصاری،
وریشه مرادی»
زندان قرچک ورامین
تیر ماه ۱۴۰۴
وریشه
مرادی، ریحانه
انصاری، گلرخ
ایرایی
………………………………..
بیانیه
جمعی از زندانیان
سیاسی
درباره
حمله هوایی
اسرائیل به
«زندان اوین»
و
هشدار وضعیت
نابهنجار و غیر
انسانی زندانیان
سیاسی
و
سیاست ارعاب،
سرکوب وحشیانه
و
بگیر و ببندهای
فلهای در
جامعه
این
روایت شاهدان
زنده حمله هوایی
اسرائیل در
صبح دوم تیرماه
۱۴۰۴ به زندان
اوین، بیانگر
بیخردی و
مسئولیت گریزی
مسئولانی است
که هشدارهای
مکرر زندانیان
در مورد آوار
فاجعه بار
حمله احتمالی
اسرائیل به
زندان اوین را
شنیدند و نادیده
گرفتند.
هفت
روز پیش از
حمله اسرائیل
به زندان اوین،
شماری از
زندانیان سیاسی
در دیدار با
رئیس، دادیار
زندان و مسئول
حفاظت
اطلاعات
زندان اوین
درباره خطر
جانی و پیامدهای
ناشی از حمله
احتمالی برای
زندانیان و حتی
کارکنان زندان،
هشدار لازم را
دادند و
خواستار اجرای
مصوبه قوه
قضائیه برای
آزادی موقت
زندانیان در
شرایط جنگی
شدند. همزمان
نامهای خطاب
به رئیس قوه
قضائیه
نوشتند که بر
اجرای مصوبه
شماره ۱۲۱
شورای عالی
قضائی مورخ ۱۲
دی ۱۳۶۵ تاکید
و اعمال
ملاحظات
قانونی تدابیر
و اقدامات قابل
اعمال در مورد
زندانیان جرایم
مختلف در شرایط
جنگی تاکید میکرد.
در
نهایت روز دوم
تیرماه حاکمیت
با حمله هوایی
ارتش اسرائیل
بالاخره از
خواب بیدار شد
و تصمیم گرفت
بدون اعلام
قبلی و به زور
اسلحه و
ارعاب، زندانیان
را به سان
اسرای جنگی،
از زندان اوین
به زندان
تهران بزرگ
منتقل کنند.
توضیح و ترسیم
تمام عیار آن
برخوردهای
وحشیانه و توهین
آمیز دشوار
است.
ما
زندانیان را
با دستبند و
پابند، دو به
دو به هم غل و
زنجیر کردند و
هر زندانی چند
کیسه و ساک از
بقایای وسایل
ضروری خود را
به دوش میکشید.
از میان
آوارها و خاک
و سنگ، در حالی
به سمت اتوبوسها
راه میپیمودیم
که شلیک
پدافند، تاریکی
شب را میشکافت
و روی زمین، نیروهای
ویژه مسلسل به
دست ما را
محاصره کرده
بودند؛ در حالیکه
دستبندها و
پابندها
امکان حرکت
آزادانه را از
ما سلب کرده
بود و هم چون
قطاری از اسرای
جنگی، ساعتی
متر به سانتی
متر از میان
خاک و سنگ قدم
برمیداشتیم.
فرایند
انتقال زندانیان
بندهای
مختلف، در
مجموع ۱۴ ساعت
طول کشید که
۱۰ ساعت آن
تنها به حرکت
زندانیان از میان
خاک و سنگ و زیر
حملات هوایی
اختصاص داشت.
اگر در این
فاصله بار دیگر
زندان اوین
هدف حمله قرار
میگرفت، دهها
زندانی در چشم
برهم زدنی جان
خود را از دست میدادند
یا زخمی میشدند.
کوتاه آنکه
هنر صاحبان
قدرت بود که
با بیلیاقتی،
کوته فکری و
لجاجت راه بر
جنایت اسرائیل
گشودند که مرگ
دستکم ۷۱ تن
از کارکنان اوین،
پزشکان،
سربازان،
زندانیان و
خانوادههای
ایشان انجامید.
زنان زندان اوین
هم از آسیبهای
روحی و جسمی
ناشی از
انفجار و
انتقال به
زندان قرچک
ورامین بینصیب
نماندند و چه
بسا ابعاد تلختری
از این فاجعه
را از سر
گذراندند.
شرایط
اسفبار زندانیان
زن و مردی که
از اوین به
زندانهای
قرچک و تهران
بزرگ منتقل
شدهاند،
نسبت به نخستین
روز انتقال تغییری
نکرده است و
همان هشدارهای
پیشین زندانیان
در مورد نبود
امنیت در شرایط
جنگی همچنان
پابرجاست.
زندانها
فاقد پناهگاه
و
استانداردهای
ابتدایی در زمینه
ایمنی و زیست
زندانیان است.
در حال حاضر
زندان تهران
بزرگ و قرچک
ورامین با شرایط
غیر انسانی
خود به عنوان
نماد خفقان،
جایگزین
زندان اوین
شدهاند و
حقوق زندانیان
اعم از سیاسی
و عادی، همچنان
نقض میشود.
هشدار میدهیم
که این وضعیت
نابهنجار و غیر
انسانی برای
زندانیان سیاسی
قابل تحمل نیست
و باید به
سرعت تغییر
کند. در سطح
جامعه نیز باید
به سیاست
ارعاب، سرکوب
وحشیانه، ایجاد
محدودیت و بگیر
و ببندهای فلهای
پایان دهد.
اسامی
امضا کنندگان:
سیامک
ابراهیمی
سعید
احمدی
مطلب
احمدیان
سجاد
ایماننژاد
شهریار
براتی
محمدباقر
بختیار
مرتضی
پروین
مصطفی
تاجزاده
خشایار
سفیدی
حسین
شنبهزاده
سیدمحمدرضا
فقیهی
محسن
قشقایی
ابوالفضل
قدیانی
مهدی
محمودیان
علی
منصوری
محمد
نجفی
................................................