Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ برابر با  ۲۱ آوريل ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۴  برابر با ۲۱ آوريل ۲۰۲۵

بیانیه های اعتراضی به وزیر آموزش و پرورش

 

هشدار شورای هماهنگی به وزیر آموزش و پرورش

فرهنگیان اجازه نمی دهند که مدارس را پادگان کنید

 

محمد حبیبی؛ سخنگوی شورای هماهنگی

 

در پی اظهارات تأسف‌برانگیز وزیر آموزش و پرورش که خود را «سرباز رادان» نامیده، شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران با شدیدترین لحن این موضع تحقیرآمیز و نگران‌کننده را محکوم می‌کند.

وزارت آموزش و پرورش، ملک شخصی وزیر یا میدان رژه نیروهای نظامی نیست. ورود احتمالی نیروی انتظامی به حریم امن مدارس، اقدامی آشکارا غیرقانونی، سرکوبگرانه و ناقض حقوق دانش‌آموزان و معلمان است.

آموزش را نمی‌توان با باتوم و تهدید مدیریت کرد. ما به وزیر آموزش و پرورش هشدار می‌دهیم که وظیفه‌اش دفاع از حرمت معلمان و امنیت روانی دانش‌آموزان است، نه فرمان‌بری از نهادهای نظامی؛ فرهنگیان سراسر کشور اجازه نخواهند داد مدارس به پادگان تبدیل شوند.

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

…………………………………………..

بیانیه تشکل های مستقل در محکومیت تفاهم نامه وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی

ورود پلیس به مدارس برای سرکوب دانش آموزان و معلمان است!

در شرایطی که وزارت آموزش و پرورش به عنوان نهاد متولی آموزش و پرورش دانش آموزان که کودکان، نوجوانان و جوانان را در پوشش خویش دارد، قادر نیست به وظایف خود در تامین محیط آموزشی امن، استاندارد و پرنشاط با محتوایی باکیفیت، عمل کند و از سوی دیگر با افزایش سرسام آور هزینه های تحصیلی و تحمیل فقر فزاینده به مردم، عملاً بخشی از دانش آموزان واجب التحصیل را از چرخه آموزش کنار گذاشته اند، در تکمیل این ناتوانی و بیکفایتی، وزارت آموزش و پرورش در اتحادی نامیمون تحت عنوان « تفاهم نامه» با نهادی همسو و هم آوا می شود که جز اعمال سرکوب و خشونت و به بند کشیدن حق آزادی های مسلم تمامی عرصه های جامعه، در سوابق خود ندارد. با اعمال چنین طرح های سرکوبگرانه، مدارس و فضاهای آموزشی جولانگاه برخوردهای امنیتی و نظامی گری و ارعاب، خشونت و سرکوب علیه دانش آموزان و معلمان خواهد بود و بس. اهداف این طرح روشن است: زیرا دولت و وزارت آموزش و پرورش به دانش آموزان که طیفی از جوانان و نوجوانان پر شور، پرسشگر، معترض و جسور در آنجا جای دارند، به دیده یک خطر و تهدید می نگرند. این امر به ویژه طی جنبش های اعتراضی اخیر و شرکت گسترده دانش آموزان و دانشجویان معترض در سطح خیابانها و مراکز آموزشی خطری بالقوه از سوی حاکمیت قلمداد می گردد. از اینرو این دو نهاد به رغم تفاوت در وظایف خود به دو بازوی سرکوبگری حاکمیتی تبدیل می شوند که هم می خواهد با آموزش های مسموم ایدئولوژیک فکر و مغز جوانان دانش آموز را به اختیار در آورند و هم با نظامی گری و پادگانی کردن مدارس فضایی نا امن را ایجاد کنند. نظام سیاسی حاکم تفاهم نامه امنیتی میان نیروی انتظامی و وزارت آموزش و پرورش را متعاقب سیاست های ضد آموزشی از جمله مسمومیت دانش آموزان، اخراج و به بند کشیدن معلمان متعهد و آگاه و استخدام طلبه ها به عنوان کادر آموزشی به پیش می برد. تجربه تاریخی به ما نشان می دهد که دولت های مستبد همواره سایه سرکوب را بر مراکز آموزشی اعمال کرده اند. بستن دانشگاه ها تحت عنوان انقلاب فرهنگی، ورود نیروی انتظامی به دانشگاهها و حمله به کوی دانشگاه پروژه هایی بودند که هدف آنها مهار و کنترل بر اعتراضات جنبش پیشرو دانشجویی بود. اکنون نیز سودای پادگانی کردن مدارس را در سر می پرورانند و مترصد آنند که با سرنیزه و سلاح، دانش آموزان و معلمان را مرعوب کنند.

اما این سیاست ها محکوم به شکست است و دانش آموزان و معلمان آگاه مانع از آن هستند که دشمنان علم و آموزش و آگاهی به اهداف پلید خود دست پیدا کنند. همچنانکه در گذشته نیز بسیج مدارس و امور تربیتی ها نتوانستند در ایجاد محدودیت بر مراکز آموزشی، موفقیتی کسب کنند. برای سلامت و پاگیزگی محیط آموزشی، همه آحاد مردم، خانواده‌ ها و اولیا دانش آموزان، معلمان و همه جنبش های اجتماعی مترقی متحدانه وظیفه دارند در مقابل چنین اهداف و طرح های خشونت بار و ننگین عمل نمایند. تشکل های امضا کننده این بیانیه که بخشی از طبقه کارگر و مردم زحمتکش ایران هستند، نیز هم صدا با همه نیروهای آگاه و معترض، این سیاست ضد آموزشی را محکوم می کنند و خواهان مخالفت با این تفاهم نامه و  منع ورود نیروهای انتظامی در مدارس هستیم.

 

۳ اردیبهشت ۱۴۰۴

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

گروه اتحاد بازنشستگان

کارگران بازنشسته خوزستان

..................................................................

بیانیه‌ی اعتراضی سندیکای کارگران شرکت واحد

در محکومیت سیاست‌های سرکوبگرانه در مدارس

و ‌ضرورت استعفای وزیر آموزش و پرورش

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نسبت به تفاهم‌نامه‌ی اخیر میان وزیر آموزش و پرورش و فرمانده نیروی انتظامی تهران درخصوص برخورد پلیسی و‌ امنیتی با دانش‌آموزان دختر به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری، نگرانی عمیق و مخالفت صریح خود را اعلام می‌کند.

این تصمیم، نه تنها حقوق اولیه‌ی دانش‌آموزان دختر را نقض می‌کند، بلکه فضای آموزشی را به جای محیطی امن برای یادگیری، به فضایی آکنده از ترس و تهدید برای دانش آموزان و‌ معلمان تبدیل خواهد کرد. ما بر این باوریم که علم و دانش باید به دور از هرگونه مداخله‌ی نیروهای پلیسی و امنیتی، آزادانه در محیط‌های آموزشی جریان یابد و در دسترس همگان در جامعه قرار گیرد. ورود نیروی انتظامی به مدارس و دانشگاه‌ها، تجاوزی آشکار به حریم آموزش و زندگی دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان است که نمی‌توان و‌ نباید آن را پذیرفت.

ما، به‌عنوان بخشی از جامعه‌ی کارگری کشور که فرزندان‌مان مستقیماً از تبعات ویرانگر این سیاست‌ها متأثر می‌شوند، قاطعانه خواستار لغو فوری و بی‌قید و شرط این تفاهم‌نامه‌ی سرکوبگرانه هستیم. چنین اقدامی، که با هدف پادگانی‌سازی مدارس انجام شده، نه‌تنها ناقض اصول تعلیم و تربیت است، بلکه نشان‌دهنده‌ی نگاه اقتدارگرایانه و امنیتی به فضای آموزشی کشور است. وزیر آموزش و پرورش، به‌دلیل نقش مستقیم در اجرای این تصمیم خطرناک و ضدآموزشی، باید فوراً از مقام خود استعفا دهد و پاسخ‌گوی افکار عمومی و جامعه‌ی معترض باشد. تصمیمات سرکوبگرانه‌ای که آزادی‌های فردی و اجتماعی از جمله حجاب اختیاری را محدود و جرم انگاری می‌کنند، قویا محکوم است و در برابر چنین اقدامات سرکوب‌گرانه‌ای نباید سکوت کرد.

از تمامی نهادها و تشکل‌های کارگری، صنفی و مدنی دعوت می‌کنیم که در کنار دانش آموزان، معلمان، و‌ دختران ما ایستاده و اعتراضات خود را به روش‌های مختلف نشان دهند. ما هشدار می‌دهیم که تداوم چنین سیاست‌هایی تنها موجب افزایش هر چه گسترده تر نارضایتی عمومی خواهد شد و بار دیگر پیامدهای سنگینی برای عاملان آن به همراه خواهد داشت.

به امید برقراری عدالت در ایران و سراسر جهان.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

دوم اردیبهشت ۱۴۰۴

.....................................................

بیانیه کانون صنفی فرهنگیان مازندران

در خصوص تجاوز به حرمت و حریم آموزش و پرورش توسط وزیر

 

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

وای جنگل را بیابان می‌کنند.

 

در سرزمینی که فکرها  کوتاه می‌شوند، بی‌شک دیوارها بلند و حصارها فراوان خواهند شد.

درها محکم‌تر بسته می‌شوند و قفل‌ها همچون گره بر گره کور و کورتر

غافل از آنکه دری که محکم بسته شود، برای باز شدن شکسته می‌‌شود و گره کور باز نمی‌شود، بریده می‌شود.

کوته فکری‌ها در این چند دهه، آموزش و پرورش را به ویرانه‌ای بی‌صاحب تبدیل کرده که هر کسی به خود اجازه می‌دهد بر پیکر این وزارتخانه‌ی بی‌صاحب لگدی زده و عرصه را بر فرهنگ و فرهنگ‌دوستان و دلسوزان دانش و آینده‌ی این سرزمین تنگ‌تر کند.

بدا که این‌بار متولی آموزش و پرورش گوی سبقت را از دیگران ربوده، کودکان و نوجوانان این کشور را فرزندی ناخلف پنداشته و قصد کرده برای تربیتشان آن را به دارالتادیب بسپارد.

جناب وزیر اینجا نه پادگان است و نه میدان جنگ، فرهنگ را با سرهنگ نمی‌توان کنترل کرد.

وقتی که در مدارس، دختران ما را مسموم و به پسران ما تجاوز می‌کردند کجا بودید؟

حجاب ظاهری دانش‌آموزان مهم‌تر است یا امنیت جانی و روانی آنها؟!!!

زمانی که فرزندان ما را با خشونت روی زمین می‌کشاندند چنان که در اثر خونریزی مغزی جان می‌دادند، کجا بودید؟!

نیروی انتظامی کجا بود؟

نیروی انتظامی به جای برقراری امنیت و آرامش در جامعه سعی دارد با ایجاد فضای رعب و وحشت، اسباب وزارت شما را فراهم کند. شما اگر مفتخر به سرباز بودن سردار رادان هستید، بهتر است با کوله‌بار تجربه‌ی نظامی خود به جایگاه واقعی‌تان بازگردید و آموزش و پرورش را به صاحبان و اهالی فرهنگ بسپارید.

آیا نظامی‌گری و حکومت نظامی در دانشگاهها نتیجه‌ای جز کوچ غریبانه‌ی نخبگان این سرزمین داشت که اکنون کمر به قتل آموزش و پرورش در مدارس بسته اید؟!!!

تکه‌های گوشت قربانی آموزش و پرورش به دندان چند نهاد باید کشیده شود؟

این‌گونه که پیش می‌روید در آینده‌ای نزدیک باید بر گور آموزش و پرورش گریست.

با سیاستهای نابخردانه وغیرمسئولانه،گوی سبقت را از طالبان ربوده‌اید و کار را به جایی کشانده‌اید که فرزندان دردانه‌ی مملکت مانند مردم افغانستان که برای گریز از طالبان بر چرخهای هواپیما می‌آویختند، به آب و آتش بزنند تا از شما بگریزند.

در آستانه‌ی هفته‌ی بزرگداشت مقام معلم و روز معلم، ما فرهنگیان شاغل و بازنشسته هم پیمان می‌شویم تا از حریم آموزش و پرورش که خانه‌ی ما و دانش‌آموزان عزیز ماست، پاسداری کنیم و اجازه‌ی تجاوز و نظامی‌گری به هیچ نهاد و مسئولی نمی‌دهیم.

جا دارد که نمایندگان مجلس، اگر خود را نمایندگان مردم می‌دانند، وزیر آموزش و پرورش را استیضاح نموده و وزارت را به فردی لایق، فرهنگ دوست و اهل دانش بسپارند.

 

من از خار سرِ دیوار دانستم

که نا کس، کس نمی‌گردد از این بالا نشینی‌ها

کانون صنفی فرهنگیان مازندران

…………………………………..

بیانیه انجمن صنفی معلمان فارس

در خصوص تفاهم‌نامه وزیر آموزش و پرورش و فرمانده نیروی انتظامی

 

سخنان اخیر وزیر آموزش و پرورش آقای  علیرضا کاظمی که خود را سرباز سردار رادان( فرمانده نیروی انتظامی) دانسته و در حقیقت به نظامی‌بودن خود اشاره دارد، واکنش‌های شدیدی از جانب معلمان و انجمن‌های صنفی معلمان و نهادهای مدنی در پی داشته.

قضیه همینجا پایان نمی‌پذیرد آن چیزی که خانواده دانش‌آموزان و فرهنگیان را ناراحت و دچار نگرانی کرده تفاهم‌نامه‌ی سخیف و شرم آورانه‌ای ست  که به امضای آموزش و پرورش و یک نهاد نظامی _امنیتی رسیده است.

این تفاهم‌نامه ضربه مهلک دیگری بر پیکر بی‌جان آموزش و پرورش ایران می‌باشد.

🔸آقای وزیر : نظامیان چه تجربه‌ای در زمینه آموزشی دارند که با چند خط سطحی به بهانه آموزش ورود آنان را به مدارس بدون مجوز آزاد کرده‌اید، همه که می‌دانند هدف از این تفاهم‌نامه در واقع ایجاد فضای رعب و وحشت و باز شدن پای نیروهای نظامی به مدارس برای مبارزه با چند تار مو و خاموش کردن صدای معلمان و مدیران آگاه می‌باشد.

طرح ورود روحانیونِ حوزه علمیه و نیروهای طرحِ امین را که دیدید چگونه به شکست انجامید و بی‌نتیجه ماند، آیا از گذشته تجربه نگرفته‌اید؟

شما با این کار امنیت کادر آموزشی، معلم و به خصوص دانش‌آموزان را به خطر انداخته‌اید.

و همچنین کاری می‌کنید که به جای اینکه دانش‌آموزان پلیس را پشتیبان و پناهگاهی امن برای خود و مدافع امنیت کشور ببینند، نسبت به پلیس و نیروی نظامی بدبین و از آنها فراری شوند.

آقای سرباز!!! علیرضا کاظمی :

شما اگر سرباز هستید، آموزش و پرورش را رها کنید و بروید در پست اصلیتان انجام وظیفه کنید ، هزینه اش فقط یک برگ کاغذ  استعفا نامه است

ولی ما معلمان همانطور که بارها ثابت کرده‌ایم سرباز کسی نیستیم، معلمیم و وظیفه‌مان تعلیم و تربیت و حفاظت از دانش‌آموزانمان است.

پس هرگز اجازه نخواهیم داد پای سردار و سرهنگ و سرباز را به حریم امن و مقدس مدارس باز  کنید.

انجمن صنفی معلمان فارس خواهان لغو هر چه سریعتر این تفاهم‌نامه بی اساس و عذرخواهی شخص شما از معلمان و مردم ایران می باشد، در غیر این صورت منتظر عواقب واکنش فرهنگیان، خانواده‌ها و کارزار استغفایتان بمانید.

 

مدرسه پادگان نیست

انجمن صنفی معلمان فارس

…………………………………………….

بیانیه انجمن صنفی فرهنگیان اسلام‌آباد‌غرب

در خصوص محکومیت تفاهم‌نامه وزارت آموزش و پرورش با نیروی انتظامی

 

انجمن صنفی فرهنگیان اسلام‌آباد‌غرب تفاهم‌نامه فی مابین وزارت آموزش و پرورش و نیروی انتظامی را محکوم می‌کند و اجازه نخواهد داد آموزش و تربیت دانش‌آموزان به دست نظامیان بیفتد. حال از وزیر آموزش و پرورش، جناب آقای علیرضا کاظمی، می‌خواهیم هرچه سریعتر #استعفا داده و در نیروی انتظامی به عنوان  «سرباز سردار رادان» خدمت نماید.

همکاران عزیز؛ ما در مقابل نسل‌های آینده مسئول هستیم و تاریخ ما را قضاوت خواهد کرد. ما باید برای آینده‌ی دانش‌آموزان و دفاع از حق آموزش و تربیت صحیح فرزندان این مرز و بوم مقابل چنین ظلمی ایستادگی نماییم.

انجمن صنفی فرهنگیان شهرستان اسلام‌آباد غرب

دوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۴

………………………………….

مدرسه پادگان شد، وزیر در آموزش کشیدن ماشه

 

بیانیه انجمن فرهنگیان هرسین

در محکومیت باز تولید خشونت سیستماتیک توسط وزیر آموزش و پرورش.

 

جناب سرباز سردار رادان :

آموزش و پرورش " قلم " را با " باتوم " معاوضه نخواهد کرد؛ گرچه از  مکتب خشونت بر صدر وزارت نشسته ای، اما یقین بدان، دانش آموزان به ماشه کشان ایدئولوژی رسمی قدرت و سرسپردگان نوچه های بی خرد خشونتگری عادی شده، تبدیل نخواهند شد.

شکست اسلام سیاسی در کلیت جامعه و جهان، یک حقیقت انکار ناشدنی است، راه نجات آن  سامان بخشی به خشونت در آموزش و پرورش نیست، اصولا راه نجاتی ندارد.

سوژه های  پسا ژینا راه خرد ورزی و عصیان در برابر برده سازی و نوچه پروری را از منابع عقلانی خارج از پادگان آموخته و درونی ساخته اند.

هرآنچه دود شد، سخت و استوار  نخواهد شد؛ این بزرگترین درسی است که از دختران و پسران رهایی طلب نیاموختید؛ بدین سبب است که راه بازتولید ایدئولوژی منسوخ و شکست خورده  خود را در نهادی می جویید که یک دیگری برسازنده ای شده که توان تعامل با آنان در هستی سیاسی و فرهنگی شما تن به نیستی داده است.

با علم و آگاهی از قدرت رادیکال و خرد محور دانش آموزان و معلمان اندیشگر، به شما هشدار می دهیم : " سکان"  آموزش و پرورش را با " قنداق " تفنگ اشتباه نگیرید. آموزش، یک فرایند عقل محور است که انتقاد از هرآنچه مقدس شده و پرسشگری از هر آنکه قدرت مطلقه شده و عصیان علیه هرآنچه توسط قدرت حاکم بر ساخته شده، قلب آن است. شلیک بر این قلب از هیچ قدرتی بر نخواهد آمد.

این تفاهم نامه و هر چه در آن است از جانب جامعه آموزش و پروش خرد گرا، در حکم استیضاح و عزل شما در حوزه واقعیت تلقی می شود، اگر چه،  چند روزی برای تکمیل مدرک بندگی محض بر صدر وزارت بمانید.

……………

تفاهم‌نامه؟!!

سخنگوی کانون صنفی معلمان ایران(تهران):

اگر خبر امضای تفاهم‌نامه میان وزیر آموزش و پرورش و فرمانده نیروی انتظامی باهدف رسمیت دادن به حضور نیروهای انتظامی و امنیتی در مدارس صحت داشته باشد، نهایت ورشکستگی و سقوط نظام آموزشی را به نمایش می‌‌گذارد.

محمد تقی فلاحی با بیان این مطلب اضافه کرد، نهادی که بنا بر مسئولیت‌اش باید پیشرو در جامعه‌پذیری و انتقال ارزش‌ها به نسل‌ جدید باشد با رسمیت دادن به حضور و دخالت نیروی انتظامی در مدرسه، اعتراف می‌کند که از اجرای وظیفه ذاتی خود ناتوان است؛ مدرسه محیطی است برای گفتگو و تفاهم، نه ستیز و تحکم.

 آن‌چه تنزل این نهاد را بیشتر نشان می‌دهد سخنان فردی است که در راس دستگاه عریض‌وطویل آموزشی کشور قرار گرفته و خود را سرباز گوش‌به‌فرمان می‌نامد!

 اگر جامعه آموزشی کشور و والدین و دانش‌آموزان خواهان برکناری این فرد به دلیل همین سخنان باشند، خواسته زیادی را مطرح نکرده‌اند.

منبع: کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)

……………………………..

"من سرباز رادان هستم"

 

کوکب بداغی پگاه/ فعال صنفی معلمان ایذه

 این جمله را  وزیر آموزش و پرورش گفته‌ علاوه بر اینکه‌ در تضاد با اصول انسانی و تربیتی است، بلکه با مسئولیت ایشان در قبال نسل آینده فرسنگ ها فاصله دارد وظیفه شما به عنوان وزیر آموزش و پرورش این است که  در راستای ارتقاء فرهنگ، آموزش و پرورش دانش‌آموزان گام بردارید  نه اینکه خود را به عنوان یک سرباز در صف‌ امنیتی معرفی نمایید

وظیفه شما این است که فضای مدارس را مکانی امن، و پر از شادی برای  دانش‌آموزان بسازید،نه محیطی پر از تشویش و استرس

مدرسه جاییست  که رشد فکری و اجتماعی دانش آموز باید  شکوفا شود. اما شما با این جمله به طور غیرمستقیم از سرکوب و حضور نظامی در مدارس استقبال  می‌کنید، این پیام را به جامعه می دهید  که نگرانی‌های امنیتی را بر مسائل  آموزشی مقدم تر می دانید

  این نوع نگاه فقط باعث ایجاد فضای ترس و اضطراب در میان دانش‌آموزان می‌شود و به هیچ‌وجه در راستای منافع و پیشرفت آموزش و پرورش نخواهد بود

حال که شما خود را به عنوان "سرباز" معرفی می‌کنید، باید بگویم که ما به دنبال  "معلم" هستیم، نه یک "سرباز‌"، چون  جای سرباز در پادگان است

شما می‌گویید «من سرباز رادان هستم»اما من معلم به شما هشدار می‌دهم که در دنیای تعلیم و تربیت هیچ‌سربازی بادستبد،شمشیر و اسلحه نمی تواند قلب ها را تسخیر کند تنها افرادی می توانند که‌ بجای دیوارها نهال عشق ،محبت  و عقل را در دل مدارس بکارند

حوزه ی علمیه در سال های گذشته به مانند ابری تیره بر آسمان آبی مدارس سایه افکند معلمان دلسوز و متخصص را اخراج و‌بجای آنها افرادی را در قالب طرح امین  بدون هیچ‌گونه تخصص و شایستگی بصورت فله ای به استخدام آموزش و پرورش در آمدند و تنها دستاوردش ،استرس و اضطرابی بود که به دانش آموز وارد می کردند و ماحصل آن شد  تحویل نسل افسرده به جامعه که اگر تلاش های مشاوران و روان شناسان دلسوز نبود به مرز فاجعه می رسید

در این برهه تفاهم نامه حضور  پلیس به مدارس اوج بی اعتمادی به  سیستم آموزشی و تربیتی می باشد و تنها به تشدید فشاری منجر خواهد شد که پیش از این بر دوش آنها سنگینی می کرد

استرس دوباره مهمان خانه‌ هایشان می شود به راستی با روح و روان این بچه‌ها چه کردید که ترک تحصیل ،خودکشی،بی تفاوتی، ترس از آینده نامعلوم .تا خرخره گلویشان را جویده،

آیا در چنین فضایی می‌توان انتظار خلاقیت ،تفکر انتقادی و روحیه ی پرسشگری در دانش آموزان را پرورش داد ؟

آیا می شود در سایه ی این ترس ها به آنها خود باوری و داشتن اعتماد به نفس  آموزش داد ؟

کاش بجای آنکه محیط آموزش درگیر سایه‌های ترس و‌تنش شود اندیشه ،احساس وارزش های انسانی را سر فصل کتب درسی قرار می دادی

،این نسل شایسته ی آن است که در میدان  علم و امید،ورزش وهنر  پرچم بزرگ انسانیت را به اهتزاز در آورد

به یاد داشته باشید تاریخ با کلام و وعده های تو خالی نوشته نمی شود بلکه با عمل و فداکاری معلمان بزرگ و دانش آموزان شجاع که همان نسل آگاهی و‌تحولند نوشته می شود

یادتان نرود دانش آموز و مدارس این سرزمین نه ارث پدر شما هستند و نه جایی برای ترسیم نقشه های ایدئولوژی‌ ،آقای وزیر ،آموزش و پرورش باید اتاقی روشن

 درخشان پر از نور امید و ایده های نو باشد  ،نه زندانی در تاریکی اندیشه ها که قدرتتان را افزایش دهد

وای بر ما که آموزش و پرورشمان بجای تربیت اندیشمندان و خلاقان  ،با کلماتش تیرهای بی هدفی در جنگل تفکر و نو آوری پرتاب می کند و درخت دانایی را با تبر نادانی  از بین می برند 

به گفته ی خودتان سرباز هستید آیا سرباز می تواند برای اموزش وپرورش نسخه بپیچید؟آقای کاظمی  بیانات شما در حقیقت روایت یک داستان  است اگر بخواهم ساده تر تعریف کنم

  پادشاهی دستور داد برای نگهداری از قلعه‌اش،  در گوشه های قلعه ،نگهبانان زیادی بگذارند‌

هر کدام از نگهبان ها در جای خود مستقر شدند ، تا دروازه‌ای باز نماند که راهی برای ورود دشمن شود . مدتی گذشت و قلعه به جای اینکه مکان امن و آسایش باشد، تبدیل به مکانی  سرد و بی‌روح شد.شاید هم شبیه  زندان ،زندگی کردن در آن بسیار  دشوار بود می دانی چرا ؟

 چون آنجا اسلحه‌ و  دیوارها حکم‌فرمایی می‌کردن نه ایده و تفکر

گویا شما هم در فکر تبدیل مدارس به قلعه‌  شده‌اید که در آن هیچ چیز جز دیوارها و نگهبانان، در آن رشد نمی کنند این دیدگاه  حضرتعالی  فکرهای آزاد، ایده‌های نو،  و بچه هایی که به دنبال امید و آینده‌ای روشن هستند را در پرده ای از ابهام فرو می برند

اما فراموش نکن  این ایده هرگز  عملی نخواهد شد چون با نسلی روبرو هستید که نمی توانید آنها را مهار کنید

سرباز آقای رادان لطفا پوتین های خود را محکم گره بزن و به پادگان برو آنجا برای تو فرش قرمز پهن کرده اند و فرهنگیان و دانش آموزان کارت قرمز.

………………..

مدرسه پادگان نیست!

آرام فرج الهی

تفاهم‌نامه‌ی اخیر میان فرمانده کل انتظامی و وزیر آموزش و پرورش، که به موجب آن نیروهای پلیس اجازه حضور مستقیم در مدارس و دخالت در «امور فرهنگی» از جمله کنترل حجاب دانش‌آموزان را یافته‌اند، باید به‌عنوان  یک پروژه‌ی گسترده‌تر برای امنیتی‌سازی کامل نظام آموزشی در ایران تحلیل شود. این سیاست، در امتداد سلسله تلاش‌های جمهوری اسلامی برای اعمال کنترل هرچه شدیدتر بر نهادهای مدنی و تربیتی، نه تنها پیامدهای اجتماعی و روانی وخیمی در پی خواهد داشت، بلکه در ذات خود تلاشی برای سرکوب نسلی است که دیگر به فرمان گذشته تن نمی‌دهد.

نهاد آموزش و پرورش در هر جامعه‌ای، صحنه‌ی تقابل دو نیروست: یکی متمایل به رهایی، خلاقیت و رشد فردی؛ و دیگری کوشنده در جهت مهار، هم‌شکل‌سازی و بازتولید نظم مسلط. در ساختار جمهوری اسلامی، کفه‌ی دوم همواره سنگین‌تر بوده، اما تفاهم‌نامه اخیر نقطه‌ای کیفی در این روند است: آموزش، اکنون نه فقط تابع ایدئولوژی رسمی، بلکه مستقیماً زیر چتر نهادهای امنیتی و سرکوب‌گر قرار می‌گیرد.

مقوله‌ای چون «حجاب» که در بیان رسمی حاکمیت به‌عنوان یک ارزش دینی، فرهنگی، ملی معرفی می‌شود، در عمل ابزار اصلی برای مهار و کنترل بدن و ذهن زنان و در نهایت مردان هم هست؛ و اجرای آن در محیط آموزشی، به‌ویژه با حضور فیزیکی نیروهای پلیس، چیزی جز تحمیل زورمندانه‌ی انضباط ایدئولوژیک نخواهد بود. این تنها یک «قانون» نیست؛ این سیاستی حساب‌شده برای حذف هر نشانه‌ای از سوژه‌گی، اختیار و اعتراض در نسل جوان است.

حال که جمهوری اسلامی میدان مبارزه یعنی خیابان را به نوعی به زنان باخته است، باید صراحتاً گفت که ورود پلیس به مدرسه،به معنای گسترش خشونت نهادمند در یکی از حساسترین و بی دفاع ترین بسترهای اجتماعی است. این اقدام، نماد عریان سلطه‌ی سیاسی بر بدن، رفتار، و حتی افکار نسل نوجوان است. در شرایطی که نهادهای آموزشی باید پناهگاهی باشد برای خلاقیت، گفت‌وگو و تفکر انتقادی، اکنون قرار است به فضایی مملو از خشونت، ترس، کنترل و اطاعت تبدیل شود.

سکوت در برابر این سیاست نه محافظه‌کاری، بلکه جبران ناپذیر است. تشکلاتی مانند شورای هماهنگی تشکلات صنفی فرهنگیان که در تمام این چند دهه بخشی از مبارزات خود را به شرایط آموزش و کیفیت فضای آموزشی معطوف کرده اند و عملا به تریبونی برای  دفاع از کرامت انسانی، آزادی‌های بنیادین و حقوق کودکان بدل گشته  و نیز بخشهای دیگر طبقه ی کارگر که به نوعی متشکل هستند و همیشه با اطلاعیه های مشترک مواضع سوسیالییستی خود را در موارد مختلف و حساس بیان کرده اند باید با اقدامی هماهنگ و سراسری علیه اقدام لشکرکشی به مدارس قد علم کنند چرا که عملا هرروزه فرزندان خود را به جای مدرسه به سلولهای بازجویی و شکنجه ی ماموران و بازجویان جمهوری اسلامی می فرستند.

واقعیت آن است که نسل امروز نوجوانان، زیسته‌اند، دیده‌اند، فهمیده‌اند، و معترض‌اند. زبان زور، دیگر نه تنها ناکارآمد، بلکه خشم‌آفرین و واکنش‌برانگیز است. امنیتی‌سازی مدارس، همچون گاز اشک‌آور در کلاس درس، تنها منجر به انفجار خواهد شد؛ انفجار آگاهی، نافرمانی، و طغیان.

نظام سیاسی ایران، با چنین تصمیماتی، عملاً خود را در برابر نسلی قرار می‌دهد که خواهان آزادی، کرامت و زیست برابر است. این تقابل نه آموزشی است و نه فرهنگی، بلکه نبردی است میان نظم استبدادی و آینده‌ای رهایی‌طلب.آموزش اگر بخواهد معنا داشته باشد، باید از سلطه‌ی پلیسی و امنیتی رهایی یابد. رسالت آموزش، تربیت انسان آزاد، آگاه و خلاق است؛ نه تولید شهروند مطیع و ترسان. اگر مدارس به پایگاه‌های سرکوب بدل شوند، آن‌چه از دل آن‌ها بیرون خواهد آمد نه جامعه‌ای سالم و شکوفا، بلکه نسلی پر از زخم، خشونت درونی‌شده و خشم فروخورده خواهد بود.امروز وظیفه‌ی هر انسان متعهد به شکل فردی و تمام تشکلات کارگری و تشکلات مدنی این است که بگوید: پلیس را از مدرسه بیرون کنید .پیش از آن‌که مدرسه دیگر مدرسه نباشد، و آموزش به ابزار خاموش‌سازی کامل جامعه بدل گردد.

………………………….

سپردن فرهنگ به جناب‌ سرهنگ!

مهران صولتی

اظهار نظر خاکسارانه وزیر آموزش‌و‌پرورش در حضور فرمانده نیروی انتظامی با واکنش‌های منفی بسیاری در فضای مجازی مواجه شده است.

علی‌رضا کاظمی در این دیدار نه تنها خود را سرباز احمدرضا رادان دانسته بلکه در یک گزافه‌گویی آشکار او را شخصیتی محبوب و دوست‌داشتنی معرفی کرده‌ است. اما جدا از این تعارفات معمول در کشورهایی از جنس ما درخواست‌های بعدی آقای وزیر از جناب فرمانده به غایت نگران کننده‌تر است، بیشتر از آن‌رو که به نوعی خواستار سرهنگی کردن نظامیان در عرصه‌های فرهنگی شده است. در این‌باره ذکر نکات زیر ضروری است:

نگاه سیستمی به جامعه آن را واجد نهادهای سیاست، اقتصاد، فرهنگ، و خانواده تلقی می‌کند که روابطی متقابل و هم‌افزا با یکدیگر دارند. در این میان هر یک از این نهادها بر اساس منطق و دینامیسمی فعالیت می‌کنند که متفاوت از منطق سایر نهادها است.

بر این اساس منطق نهادهای مختلف را می‌توان به این ترتیب فهرست کرد: سیاست از منطق قدرت پیروی می‌کند، اقتصاد بر سود استوار است، فرهنگ مبتنی بر گفت‌و‌گو و تفاهم بوده، و خانواده از منطق اعتماد و صمیمیت تبعیت می‌کند.

متاسفانه در ایران امروز نه‌تنها با فقدان استقلال نهادی عرصه‌های ذکر شده مواجه هستیم بلکه بدتر از آن با چیرگی نهاد سیاست بر سایر نهادها روبرو شده‌ایم. به عبارت دیگر حوزه سیاست می‌کوشد تا با بهره‌گیری از منطق قدرت سایر نهادها را تابع و‌ پیرو خود سازد.

  تداوم اقتصاد دستوری و کنترلی، حاکمیت ممیزی در عرصه‌های فرهنگی، سیاست‌های جمعیتی و تعیین تکلیف حاکمیت برای فرزندآوری خانواده‌ها، فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی، و قانون‌نویسی برای پوشش زنان و مردان در زمره پیامدهای حضور نامیمون نهاد سیاست در حیاط خلوت سایر نهادها تلقی می‌شود.

حال در این میان سکان‌دار آموزش رسمی و بخش مهمی از فرهنگ این سرزمین خواستار تعیین ماموریت‌های مشترک از سوی عریان‌ترین بخش قدرت یعنی نیروهای انتظامی شده است. روشن است که فرجام این همکاری دوجانبه به معنای کنترل تنوعات فزاینده نهاد فرهنگ توسط نهاد سیاست خواهد بود.

نکته پایانی: فقدان درک عمیق جناب وزیر از جایگاه خود و فرهنگ غنی این سرزمین باعث شده که چنین بی‌پروا خود را سرباز قدرت نامیده و راه را برای سیطره هر چه بیشتر نهاد سیاست بر عرصه آموزش رسمی فراهم آورد.

پرواضح است که حضور پلیس در مدارس نه تنها به گره‌گشایی از مشکلات کنونی منجر نمی‌شود بلکه موجبات نارضایتی هرچه بیشتر معلمان و دانش‌آموزان را فراهم خواهد کرد.

……………………………….

«آموزش و پرورش نیازمند نگاهی نو»

اکبر دانش سرارودی

اظهارات نسنجیدهٔ وزیر غیرخردمند آموزش وپرورش در اعلان مراتب خاکساری و سرسپردگی نسبت به نظامیان جهت پادگانی کردن مراکز آموزشی و فراهم کردن بیش از پیش امکان جولان آنان در مدارس، یعنی فشار مضاعف و تحمیل و تحقیر روزافزونِ نونهالان و نوجوانانی که نتیجه ای جز نفرت و رمیدگی بیشتر بدنبال نخواهد داشت

اینکه فرهنگ را به سرهنگ هایی بسپاریم که عمدتاً مرام و منشی جز تحکّم و خشونت و قلدری ندارند! فاجعه ای است که ظاهراً پایانی ندارد و بنا گذاشته نگذارد اپسیلون روزنه ای نیز جهت امیدواری نسل Z در دریافت پیام آشتی و مدارای نظام با آنان گشوده شود!

ضمن اینکه نمیدانم با چه نگاهی میشود فردِ غیرموجه و نامقبولی چون رادانی که در تیغ کشیدن و بی‌رحمی در حق مردم! کارنامه ای بغایت سیاه دارد را اینگونه توصیف نموده و ستود؟

بیچاره دانش آموزانی که قرار است در چنین بستری آموزش دیده و تربیت شوند

و بیچاره معلمان و مردمی که با انتخاب پزشکیان، تصور کابینه و وزرای فهیم و کارآمدی داشتند تا در کنارشان باشند و گره ای از کارشان باز کنند

متأسفم که نگاه آموزش و پرورش و نظام آموزشی ما معطوف به گذشته است، نه به آینده!

نه برای استفاده از مواهب زندگی و ساختنِ شایستهٔ آن، که برای جنگیدن و ستیز با آن تربیت میکند

کل نظام آموزشی مان در به انقیاد درآوردن و به اطاعت واداشتن است

تا مطیع، مقلّد و سرباز تربیت کند

نظام آموزشی ما برای «انسان بما هو انسان» و «کرامت او» اصالتی قائل نیست و همه را فدایی مکتب و متولیّانی میخواهد که بتواند توهمات ایدئولوژیک اش را تحمیل کرده و در استحفافی تحقیر آمیز همه را بی هویت کرده و در خدمت به خویش قرار دهد

«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ»

سیستم آموزشی ما به دنبال تحمیل سبک زندگی گذشته است و با هر سبکی که ما را به حال و آینده توجه دهد و از ما بخواهد تا با درس آموزی از گذشته، نگاهمان را به آینده دوخته و سبک زندگی مان را متناسب با خواست و نیاز و آرامش و شادی مان تنظیم کنیم مخالفت می‌ورزد و تصور میکند میتواند چوبهای رباتیکی بتراشد که هر آنچه آنان میخواهند را بانجام رساند

ما باید نگاهمان را به زندگی و نیازمندیهای نسل جدید تغییر داده و از تحمیل هر آنچه آنان را کرخت و بی خاصیت و علیل میکند بپرهیزیم

آموزش و پرورش ما باید از کمند نگاه‌های متحجرانه ای که بدنبال تربیت بَرده برای ارباب قدرت است برهد و این مهم با چنین وزرای عقب افتاده و علیلی، هرگز شدنی نخواهد بود.

اصفهان اکبر دانش سرارودی ۱۴۰۴/۲/۱

……………………………….

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©