ما
زنان
در
کنار
رانندگان،
نانوایان،
کشاورزان
و
سایر
زحمتکشان ایستادهایم
اول
خرداد ۱۴۰۴
مصادف شد با یکی
از بزرگترین
اعتصابهای
سالهای اخیر
ایران:
اعتراضات
رانندگان و
کامیونداران،
که بیشک در
متن و زمینه ی
همان شرایط
اقتصادی و سیاسیای
جان گرفت که
جنبش «زن،
زندگی، آزادی»
را بنیان
گذاشت.
از
مدتها پیش
نانوایان و
کشاورزان نیز
در مواجه با شدیدترین
فشارهای
اقتصادی که
زندگی و معیشت
شان را به مرز
نابودی
کشانده است، یکدیگر
را به خیابانها
فرا خواندند
چرا که در خیابان،
زبانهای
آلودهی
نامسئولان،
توان مقابله
با فریادهای
مردم گرسنه
وغارت شده را
ندارد و
بلافاصله با
شعار «دروغگو،
دروغگو» ناگزیر
چهرهی واقعی
خود را عیان میکنند
و به تنها
پاسخ خود برای
مردم معترض،
گرسنه و غارتشده
پناه میبرند:
سلاح تهدید،
زندان، شکنجه
و اعدام. اما
بهخوبی دریافته
اند که زبونتر
و ناتوانتر
از آن هستند
که خود را از این
مهلکهی بزرگ
اعتراضات مردمی
به در برند،
چرا که مردم میگویند:
«معیشت اساس
زندگی ما است
و اگر از دست
برود همانا
زندگی ما
نابود شده است».
اقتصاد
مبتنی بر فساد
و رانت ساختاری،
همچون آفتی
خطرناک از زمینی
به زمینی دیگر
هجوم میبرد و
هیچ بخشی از
جامعه را در
امان نمیگذارد.
قربانیان اصلی
این ساختار
سود محور و
سرمایهداری
مبتنی بر رانت
و فساد «طبقهی
بزرگ کارگر و
مزدبگیر» است.
چنانکه
کوچکترین اعتراض
از هر بخش آن
بلافاصله حمایت
دیگر بخشهای
آنها را دریافت
میکند.
همانطور که
همت بزرگ
رانندگان و
کامیونداران،
حمایت های گستردهای
داشته است. دهها
استان و شهر(بیش
از ۱۵۰
شهر) شاهد اعتصاب
بزرگ و متحدانهی
رانندگان و
کامیونداران
بوده است.
دوازده روز از
این اعتصاب میگذرد
و هر روز
شهرها و حتی
روستاهای جدیدی
به لیست
اعتصابیون میپیوندند.
مطالبه
ی رانندگان در
مقطع کنونی،
در یک کلام «معیشت
و رفاه» است:
سهمیه ی سوخت،
لوازم یدکی
استاندارد با
قیمت مناسب ،
جادههای امن
و استاندارد،
دستمزد، بیمه
و درمان مناسب
و.... مگر میشود
بدون این
امکانات زندگی
کرد؟ مگر میشود
سهمیه ی سوخت
نداشت ولی حق
بیمه های سنگین
برای بیمههای
ناکارآمد
پرداخت کرد؟
مگر میشود بیمه
و بیمارستان
نداشت ولی هر
روزه جادههای
مرگآفرین را
طی کرد؟
اما
پاسخ حکومت در
مقابل این
خواستهای
حداقلی چیست؟
بگیروببند و
زندان، اقرارهای
جعلی زیر
شکنجه و انواع
و اقسام تهدیدها
و تفرقه افکنیها،
استفاده از
کامیون های
نهادهای
حکومتی و حتی
حمله به معترضین
و ضرب و شتم آنها.
منافع
دراز مدت
رانندگان،
کشاورزان،
نانوایان،
کارگران صنایع
و کارگاههای
کوچک و بزرگ،
معلمان و
پرستاران،
بازنشستگان و
اکثریتی از
زنان به هم گره
خورده است.
همه در
مناسباتی آکنده
از تبعیض و
رنج مستمر
شاهد فقیرتر
شدن مان هستیم
و با گوشت و
پوست و خون
خود دریافته ایم
که چاره ای به جز
حمایت از یکدیگر
نداریم.
هوای
آلودهی سود و
منفعتطلبی، فقط
ریه های ما
زحمتکشان را مسموم
میکند. همهی
ما: نیروی کار
ازخانه تا
کارخانه، از
جاده تا زمین
کشاورزی و...
مجبوریم با
همتی یگانه
گلویمان را از
زیر چکمهی
بردهداران
خلاص کنیم.
هرگز
امکان نخواهد
داشت بخشی از
طبقهی کارگر
در رفاه باشد
و بخشهای دیگر
زیر خط فقر
خفه شوند، زیرا
که فقر مسری
است، لایه به
لایه میسوزاند
و پیش میرود.
به دلیل همین
واقعیت زیست
شده است که ما
زنان، اعلام میکنیم
در کنار همهی
معترضان به فقر
و تبعیض ایستاده
ایم تا نیروی
بسنده، شکوفا
و نوینی را
برای رهایی
بسازیم.
تامین
رفاه و معیشت،
به رسمیت
شناختن حق
تشکل و اعتراض
وبه تبع آن
آزادی بدون قید
و شرط همهی
رانندگان
معترض دستگیر
شده، یکی از
نتایج ناگزیر
این همدلی و
اتحاد گسترده
خواهد بود.
درکنار
هم ایستادهایم
تا پایان.
جمعی
از زنان تهران
و کرج
جمعی
از زنان فعال
داخل کشور
خرداد
1404