Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۴ برابر با  ۱۹ آوريل ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۴  برابر با ۱۹ آوريل ۲۰۲۵

 

اعدام هرگز و برای هیچ کس!

 

 

«اين چه نوع جامعه‌اى است كه براى دفاع از خود وسيله بهترى جز جلاد نمى‌شناسد؟»

کارل مارکس

شالوده و بنیاد نظام سیاه ولائی بر سرکوب و شکنجه و اعدام استوار است. از همین رو، ماشین کشتار حکومت اسلامی بی وقفه جان می ستاند و زندگی ها را نابود می کند. و ما هر روزه از دیار چوبه های دار شاهد خبرهای بس تلخ و ناگوار به دار آویختن انسان‌ها و سلب حق حیات زندگان هستیم.

۲۱ زندانی بلوچ طی یک هفته در هفت زندان مختلف کشور اعدام شدند. ۸۵ زندانی در زندان زاهدان زیر حکم اعدام هستند. در سال گذشته بر اساس گزارشات دست‌کم ۱۰۱ بلوچ اعدام شدند. در طی سال۲۰۲۴  میلادی موج اعدام‌ها حداقل جان ۹۷۵ نفر را گرفت. هم‌ اکنون بیش از ۵۰  زندانی سیاسی* زیر حکم اعدام هستند که جانشان در خطر قتل عمد حکومتی است. از جمله حمید حسین‌نژاد حیدرانلو، کولبر۳۹ ساله  کرد و پدر سه فرزند، که با اعتراف گیری اجباری تحت شکنجه های وحشیانه، او را به اتهام «بغی» محکوم به اعدام کرده‌اند. در این خصوص دختر نوجوان حمید با انتشار پیامی در فضای مجازی مظلومانه استمداد طلبیده است:

«من، روناهی حسین‌نژاد، دختر حمید حسین‌نژاد حیدرانلو هستم. در زمانی که درگیری در منطقه ماکو و چالدران رخ داد، به همراه خانواده‌ام در کشور ترکیه بودیم. حضور ما با مهر خروج و ورود گمرک بازرگان در پاسپورت‌ها و نیز آنتن‌دهی سیم‌کارت پدرم در آن تاریخ، کاملاً قابل اثبات است.

با این‌حال، پدر بی‌سوادم را ۱۱ ماه و ۱۰ روز در بازداشتگاه‌های امنیتی شکنجه کردند و تحت فشار، وادار به اعترافات اجباری کردند؛ اعترافاتی که وکلای ما بی‌اساس بودن آن را اثبات کرده‌اند. اما دستگاه قضایی جمهوری اسلامی نمی‌خواهد حقیقت را بپذیرد.

از همه نهادهای بین‌المللی، از شما انسان‌های آزاده، از خانم دکتر مای ساتو خواهش می‌کنم، نگذارید پدر بی‌گناهم را اعدام کنند. نگذارید ما بی‌پدر شویم.»

از دیگر زندانیان سیاسی که به اتهام «بغی» هم‌ اکنون زیر حکم اعدام هستند و جانشان در خطر قتل عمد حکومتی است چهار هموطن بلوچ می باشند. عبدالرحیم قنبرزهی گرگیج، عیدو شه‌بخش، عبدالغنی شه‌بخش و سلیمان شه‌بخش که در قتلگاه زندان قزلحصار کرج از پایمردان کارزار"سه‌شنبه‌های نه به اعدام" هستند. از نمونه‌های بارز وهن عدالت در این نظام جبار و خونریز این است که عیدو و عبدالغنی سال ۱۳۹۱ از اتهامات انتسابی تبرئه و آزاد شده بودند که با فشار نیروهای امنیتی سال۱۳۹۵ مجدداً بازداشت و محکوم به اعدام شده اند. و طرفه اینکه سلیمان نیز در زمان جرم انتسابی فقط ۱۲ سال داشته است. عبدالرحیم نیز که به دلیل بیسوادی کامل قادر به خواندن و نوشتن نبوده، تحت شکنجه های شدید قرار گرفته تا ماموران رژیم با استفاده از انگشت نگاری از او اعترافات اجباری بگیرند. شدت این شکنجه ها به حدی بوده که حتی کارشناسان دیگر ضابطان قضائی رژیم، اجباری بودن این اعترافات را تائید کرده اند. یکی از وکلای پرونده این زندانیان بلوچ محکوم به اعدام، با نگارش دل‌نوشته‌ای، از تلاش‌های بی‌ثمر در مسیر دفاع از موکلان خود و ناامیدی از نظام قضایی حکومت اسلامی سخن گفته است. او که نخواست نامش منتشر شود و خود را به‌ طور مشخص "وکیل عبدالرحیم قنبرزهی" معرفی کرده، نوشته است:

"جناب آقای عبدالرحیم قنبرزهی گرگیج، امروز نه برای دفاع، که برای وداع می‌نویسم. بنده در مقام یکی از وکلای جنابعالی در این مسیر، هرآنچه از دستم برآمد، انجام دادم؛ از دل نوشتم، از قانون گفتم و از انسانیت فریاد زدم.

- وقتی در دل تاریکی، امید به اعاده‌ای داشتیم که شاید بخشی از حق را بازگردانیم، نه برای اینکه معجزه کنیم، بلکه برای اینکه شرافت این حرفه را تنها نگذاریم، نوشتیم و جنگیدیم.

- برای من، یک انسان بود، یک پدر، یک چوپان خاک‌خورده، یک جان در آستانه نیستی.

- اما امروز، من بدون اغراق خسته‌ام. نه از تلاش، که از دیواری که صدایی را بازنمی‌گرداند و ادعاهای بعضی از اشخاصی که بدون هیچ تاوانی خود را با اسم و رسم نداشته‌ی ساختگی‌شان درآمیخته‌اند و به نام فعال مدنی و حقوق بشری دم از انسان و انسانیت می‌زنند! من امروز، تنهاتر از همیشه، دست از قلم می‌کشم."

- این یادداشت، نه سند حقوقی است و نه بیانیه‌ی سیاسی. این، تسبیحی‌ست که آرام می‌چرخد در دستان وکیلی که برای مردمش، سرزمینش و خودش آرزوهایی داشت، و اگر فردا، سطر پایانی این پرونده، مرگ باشد، کسی بود که به جان تو ایمان داشت، حتی اگر همه‌چیز بر خلاف تو بود. خودم را دوست تو می‌نامم، نه از سر الزام، بلکه از سر ایمان."

آری، در نظامی که هیولای آدمخواری چون محسنی اژه ای توسط خلیفه خودکامه و خونخواری به نام سیدعلی خامنه ای، بر مصدر قاضی القضاتی حکومت گماشته شده، صدور چنین احکام ضد انسانی و انجام چنین جنایت هایی نه تنها چندان غریب نیست بلکه کاملاً منطبق بر احکام نظام سیاه ولائی است.

حمزه سواری**، یکی از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایران، در مهرماه سال۱۴۰۰ در نامه‌ای روشنگر از زندان گوهردشت تحت عنوان «مسیر غلط اعدام و تبعات آننوشته بود: «اعدام همواره یک مسئله پرابهام و سوال برانگیز بوده است، سوالاتی مانند اینکه چه کسی حق گرفتن جان انسان را به حکومت می‌دهد؟ اما اعدام سیاسی در کشوری مثل ایران داستانی به مراتب تلخ‌تر و غم انگیزتر دارد و در بسیاری از مواقع بسان پروسه انتقام بی‌پایان می‌ماند. پروسه‌ای که اعدام فرد نقطه آغازین آن است. لحظه اعدام سیاسی ممکن است برای فرد معدوم نقظه اوج و پایان عذاب و شکنجه روحی و جسمی باشد، اما برای بازماندگان او نقطه آغاز غم و غصه بی‌پایان و پرسش‌های بی‌پاسخ خواهد بود. محروم کردن بسیاری از خانواده‌ها از دیدن و یا تشییع جنازه جگرگوشه‌شان و همچنین دفن عزیزشان در شهری به دور از محل سکونت خانواده و یا حتی امتناع از نشان دادن قبر عزیزشان به آن‌ها هیچ توجیه اخلاقی، انسانی و حتی قانونی ندارد و تنها نشانگر عمق کینه و نفرت حذف کنندگان است؛ نفرتی که حتی فرصت سوگواری به شکل متعارفش را از بازماندگان می‌گیرد و نشانگر این واقعیت تلخ است که حکومت سلطه خود بر سرنوشت ما را حتی به دوران بعد از مرگمان امتداد می‌دهد. در نهایت باید بگویم، که من در طول دوران حبس شاهد فراخواندن تعداد زیادی از دوستان و نزدیکانم جهت اجرای حکم اعدام بوده‌ام. تجربه‌ای که هرگز به آن عادت نکردم و با اضافه شدن هر فرد به این جمع نه تنها تحمل آن برایم ساده‌تر نشده بلکه بسیار سخت‌تر و جانکاه‌تر هم شده است. همچنین از دور یا نزدیک شاهد رنج پدران و مادرانی بودم که داغ از دست دادن فرزند، هرگز برای آن ها کهنه نشده است. تجربه‌ای بسیار تلخ که آرزوی آن را حتی برای بدترین دشمنانم نمی‌کنم.

اعدام بی شک مصداق بارز خشونت است و باید بی‌درنگ در هر نقطه دنیا متوقف شود. ضرورت نه بزرگ به اعدام هر روز برای ما آشکارتر می شود و یکی از مهمترین راهکار ساخت آینده‌ای بهتر نهادینه کردن نه به اعدام در تمامی اقشار جامعه است. یادمان نرود که با وجود اعدام ما افق روشنی نخواهیم داشت. به امید آنکه برای نسل‌های بعدی آرامش و طمانینه را به میراث بگذاریم

جا دارد از دلاوران دریا دل کارزار"سه‌شنبه‌های نه به اعدام" نیز که زندان های نظام سیاه ولائی را به سنگر مقاومت و مبارزه تبدیل کرده اند نقل قول کنم که کارزار«از همه فعالان سیاسی، حقوق بشری و تمام وجدان‌های بیدار می‌خواهد صدای این زندانیان بی‌نام و نشان و تمام محکومان به اعدام باشند و خواهان حمایت عملی از خانواده‌های محکومان به اعدام هستند. ما همچنان تاکید می‌کنیم تنها راه توقف ماشین اعدام، اقدام و همبستگی جمعی است.»

برافراشتن بیرق «نه به اعدام» در داخل زندان های مخوف حکومت اسلامی که رذل ترین و بی رحم ترین مهره‌های نظام در آنجا خدائی می کنند، تنها ازعهده کسانی بر می‌آید که جان و تنشان از عزمی راسخ آکنده است. این آزادگان در بند در درون دژ دشمن مرگ آفرین، با جان خود سرود زندگی سر داده اند. این عزیزان در بند سنگینی بار یک جامعه را بر دوش کشیده‌اند تا با ضدانسانی ترین و شنیع ترین احکام حکومت جباران مبارزه کنند. اکنون وظیفه همه انسان‌های آزادیخواه و عدالتخواهی است که با همه ی توان و امکانات از این پیکارگران صف مقدم مبارزه و مقاومت حمایت کنند. باشد که با همبستگی جنبش های گوناگون اجتماعی و با مبارزات مشترک مان این عزیزان در بند را آزاد و مجازات شنیع اعدام را برای همیشه لغو کنیم.

 

 

یاشار جاوید

شنبه ۳۰ فروردين۱۴۰۴  /  ۱۹ آوريل ۲۰۲۵

 

 

….......................................

پانوشت

* اسامی زندانیان محکوم به اعدام:

وریشه مرادی، پخشان عزیزی، شریفه محمدی، سید ابوالحسن منتظر، وحید بنی‌عامریان، پویا قبادی بیستونی، بابک علیپور، سید محمد تقوی سنگ‌دهی، اکبر دانشورکار، محمدامین مهدوی شایسته، سامان محمدی خیاره، علی عبیداوی، مالک داورشناس، عیسی عیدمحمدی، حبیب دریس، سالم موسوی، عدنان غبیشاوی، معین خنفری، محمدرضا مقدم، علی مجدم، محمدمهدی سلیمانی، یوسف احمدی، احمدرضا جلالی، عباس دریس، محمدجواد وفایی ثانی، ادهم نارویی، محمد زین‌الدینی، فرشید حسن زهی، شاهین وصاف، ناصر بکرزاده، محراب (مهران) عبدالله‌زاده، حاتم ازدمیر، حمید حسین‌نژاد حیدرانلو، مهدی حسنی، بهروز احسانی، رسول احمد محمد، آزاد شجاعی، ادریس آلی، علیرضا برمرزپورناک، حسین نعمتی، نوید نجاران، امیرمحمد خوش‌اقبال، علیرضا کفایی، میلاد آرمون، سلیمان شه‌بخش، عبدالرحیم قنبر زهی گرگیج، عبدالغنی شه‌بخش، عیدو شه‌بخش و عباس (مجاهد) کورکور

 

 

 **در مورد حمزه سواری به لینک زیر مراجعه شود

سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر)

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©