Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
پنجشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۴ برابر با  ۲۴ آوريل ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :پنجشنبه ۴ ارديبهشت ۱۴۰۴  برابر با ۲۴ آوريل ۲۰۲۵

آنان که حتی برایشان «جنازه‌ای در کار نیست»!

 

 

در آستانه روز جهانی کارگر، برای اعدام مخفیانه حمید حسین‌نژاد حیدرانلو کارگر کورد و تمامی زحمت‌کشان نامرئی شده و گمنام در جغرافیای ستم!

«وطن یعنی نباید همه‌ این‌ها اتفاق‌ها می‌افتاد»(غسان کنفانی)

 

اعدام مخفیانه حمید حسین نژاد حیدرانلو، زندانی گمنام کورد، مهر تاییدی بر ضرورت بازتعریف وطن به‌عنوان پناهگاهی امن برای همه و توجه به حقوق طبیعی طبقات نامرئی مردمان حاشیه است؛ همان محذوفانی که هرگز قابل مشاهده برای نقد و تشویق نیز نبوده‌ و نیستند!

آنان که حتی برایشان "جنازه‌ای در کار نیست"!

 

در چنین شرایطی؛ تعهد قلم انقلابی و نیروهای مترقی مبارز برای خلق‌ها، بازتعریف “وطن”، "میهن" و نقد بنیادین “همبستگی”با تمرکز جدی بر اختلاف‌های طبقاتی و تضادها است!

در گستره پرتلاطم اندیشه‌های آزادی‌خواه و متعهد، امروز وظیفه‌ای بنیادین بر دوش اهل قلم نهاده شده است: “بازخوانی انتقادی مفهوم وطن و بازتعریف همبستگی در جغرافیایی که عمیقاً با ستم در آمیخته است

در هیاهوی شعارهای وطن‌دوستی و میهن‌پرستی، پرسش‌هایی گزنده رخ می‌نمایند که بیان آن‌ها شاید تلنگری باشد بر غفلت اذهان نقاد و نیروهای اجتماعی مبارز آرمان خلق:

مخاطب این خطابه‌های پرشور درباره وطن‌دوستی یا همبستگی حول این مفهوم، کدام بخش و از کدام گروه مردمان ساکن این جغرافیای پرتناقض به خاک و خون کشیده شده هستند؟

آنگونه که “وطن” و “میهن” به‌مثابه عامل همبستگی ستایش می‌شود، گویی قرار بر آن است که لایه‌های پنهان و دردناک ستم، هرگز نه دیده و نه به رسمیت شناخته شوند. آیا این شیوه، چیزی جز پاک کردن صورت مسئله برای ترسیم تصویری خیالی و دست‌نیافتنی از آینده‌ای آزاد برای ایران است؟ تصویری که فراتر از بستر قلم و صفحات کاغذ و پیج‌ها و سایت‌های مجازی، محقق نخواهد شد؟

در چنین شرایطی، و در فقدان سازمان‌ها و تشکل‌های علنی انقلابی، نقش‌آفرینی مبارزین عمل‌گرا در میادین تحلیل طبقاتی‌ و نقدهای بنیادین بر تجسد یافتن ایده میهن‌دوستی و به تبع آن شکل‌گیری مقوله‌ای تحت عنوان “همبستگی میهن‌دوستانه”در واقعیت کنونی، برای رهایی از دام رمانتیزه شدن رنج خلق‌های محذوف در رسانه‌ها، اهمیتی دوچندان دارد. جای نگاه‌هایی معطوف به این سرزمین که مولفه‌های تهی شده از معنای امروز همچون “انسان بودن” را دقیق‌تر ببینند و شامل تمامی ساکنین ایران–بی‌هیچ استثنایی- بدانند، خالی است!

تنها قلم‌ و اندیشه متعهد و فدایی می‌تواند برای پایه‌سازی سیاسی فراتر از اوهام، به بررسی مسائل و امکان‌یابی‌ حل مسائل پیچیده و جلوگیری از یاس بی‌شمار مردمانی که در جدال گفتمان‌های برجسته شده امروزی نامرئی شده‌اند، اقدام کند. در این شرایط نیروهای آوانگارد، وظیفه دارند به‌صورت جدی به مسائل عملی و نظری چالش‌مند بپردازند.حق حیات و تعیین سرنوشت برای تمامی ملل ساکن این سرزمین ـ نه صرفاً آن بخش‌هایی که به گزینش رسانه‌های جریان اصلی تا حدودی مرئی شده‌اند ـ باید به رسمیت شناخته شود. باید معضلِ تعمیم دادن یک گروه به کل و نادیده‌انگاری محرومیت‌ها و سرکوب مطالبات اکثریت به حاشیه رانده شده، با تابانده شدن نور بر آن‌ها، برجسته شود. تنها به این شیوه شاید بتوان برای بازکردن گره کاری کرد؛ نه با تعمیم‌های کلی‌نگر و کلی‌گویی پراکنده که در آن‌ها اصل مسئله گم شود!

قلم و ادبیات انقلابی در خدمت خلق است و از بطن شرایط عینی و اجتماعی زاده می‌شود. اینجاست که تمثیل “قلم مسلح” معنا می‌یابد؛ قلمی که وقتی از باهم بودن به نام وطن و میهن می‌نویسد، از تمامی مردمان کورد، بلوچ، عرب، لر، تورک و دیگرانی که در بی‌خبری و بی‌صدایی روزگار پرمشقتی را می‌گذرانندیا بر سر چوبه‌ دار می‌روند، بنویسد.این تصویر هولناک، دروغین نیست! این واقعیت جاری در لایه‌های زیرین زندگی حاشیه است؛ واقعیتی که در آن برای زبان مادری اعلام جرم می‌شود، محرومیت‌های جدی دیده نمی‌شوندیا خوشایند ذائقه رسانه‌های رنگارنگ پسند و مرکزنشینان نیستند.

واژه‌ها و مفاهیم مرتبط با همبستگی، میهن دوستی، وطن برای طردشدگان و خستگان، دیگر نه دریچه‌ای از امید به رهایی، بلکه یادآور خاطرات تلخ حذف در طول تاریخ طولانی ستم است. یادآور قتل‌گاه‌های پنهان و تمسخر شدن به دلیل تفاوت‌هاست. در ایرانی که حقیقت زندگی ملل دیگر ساکن آن انکار یا کمرنگ شود، فقط یک زبان مجوز و اجازه حیاتیابد، مطالبه و اعتراض زحمت‌کشان حاشیه حتی از جانب مدعیان آزادی‌خواهی و مبارزه با حاکمیت مستقر برچسب برهم‌زننده همبستگی ملی بخورد و مصلحت‌گرایانه کنار گذاشته شود، دیگر تعریف “وطن” برای همه به‌عنوان پناهگاهی امن صدق نمی‌کند و “همبستگی میهنی”- رایج شده در زبان و گفتارهای فعلی–درچنین فضایی و حول محور این تعاریف، بی‌معناست.

 

در جغرافیای سیاسی ایران که حاکمیت تنها یک ملت را به رسمیت می‌شناسد و “دیگری‌ها” را مازاد می‌داند، در شرایطی که حتی روایت تاریخی مبارزات نیز بدون در نظر گرفتن تجارب زیسته تمامی مردمان ثبت می‌شود و واکنش‌ها معمولا در مقابل کنش‌های رسانه‌ای و مطالبات مرکزی شکل می‌گیرد، ایده “میهن‌دوستی” که باید تجلی‌گاه عدالت، آزادی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و در مسیر احقاق حقوق تمامی ساکنان خاک باشد، چیزی جز یک مفهوم انتزاعی و ناممکن نیست.

و مردمان متکثر ساکن ایران، دیگر از این همه ناممکن ـ که از قلم‌های مدعی آزادی‌خواهی یا افراد و گروه‌های دارای صدا برمی‌آید ـ خسته‌اند!

وقتی در واقعیت جاری ایران، با روبنای دفاع از حق “انسان” و تعمیم جزء به کل، نفی تکثر را شاهدیم؛ وقتی در ساختار سیاسی ـ اقتصادی حاکمیت، عدالت تعریف مشخصی ندارد و اساساً جایی برای آن نیست، “وطن” یا“میهن” و مفهوم “باهم بودگی” حول این واژه‌ها و عبارات، مگر چیزی جز ابزار سرکوب صداهای متفاوت و پوششی برای تداوم ستم روا شده بر آن‌هاست؟

در این لحظات که هر شعاری رنگ می‌بازد و به قلمرو شاعرانگی فرو می‌کاهد، ضرورت بازاندیشی در زیست واقعی و ملموس تمامی “انسان‌های” ساکن ایران آشکار می‌شود. همین تاکید بر گزاره “ما همه انسان هستیم”، خود اعترافی است بر این کاستی عمیق!

آنچه به‌عنوان همبستگی میهنی مطرح می‌شود، تنها زمانی محقق خواهد شد که به نابرابری‌های تاریخی و ساختاری ـ نه فقط در سطح روبنا، بلکه با تمامی جزئیات، تضادها و گزاره‌های درون همین گروه‌ها و با درنظر داشتن تفاوت‌های طبقاتی ـ بپردازیم. بیگانه شدن”دیگری‌ها”حاصل عبور غیرمسئولانه از ویرانی و زخم عفونی شده‌ برآمده از ستم و تبعیض تاریخی است؛ زخمی که التیام نیافته تا جایی برای اندشیدن به وطن یا عشق به میهن به‌مثابه عامل همبستگی ایجاد شود. در یک سو مردمانی قرار دارند که در زندگی زیر سایه فاشیسم له می‌شوند و در سوی دیگر، مخالفان حاکمیت هستند که در رسانه‌های اجتماعی و جریان اصلی، صدا و تریبون دارند و گویی خلق محو شده و مطالبات مغفول مانده آن‌ها را نمی‌بینند. این شکاف مانعی جدی در مسیر تحقق هر نوع باهم‌بودگی در جهان واقع است.

بدین ترتیب؛ بازتعریف مفهوم باهم بودگی، همبستگی و وطن در جغرافیای ستم، بدون نادیده‌انگاری حقوق همه ملت‌ها، فرونکاهیدن آن‌ها به اقوامی که ذیل ملت بزرگ ایران فقط موجودیت دارند و به رسمیت شناختن تکثری که هنوز در سطح تحلیل روبنایی باقی‌مانده است، بی‌تردید اولین گام ضروری در مسیر هر اندیشه و قلم متعهد انقلابی است.

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©