Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۴ برابر با  ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۴  برابر با ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۵

بیانیۀ هیئت اجرایی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)

به مناسبت سومین سالگرد خیزش انقلابی ژینا

 

جنبش انقلابی پر توان «زن، زندگی، آزادی»،

 چهره ایران دگرگون می سازد!

 

۱ـ  از قتل جنایتکارانه مهسا (ژینا) امینی، سه سال گذشت. دختر جوان ۲۲ سالۀ کرد سقزی در سفرش به تهران در روز ۲۲ شهریور به دست گشت ارشاد دستگیر شد، ساعتی بعد در پی ضربات سخت به سرش، در بازداشتگاه به کما رفت  و در روز  ۲۵ شهریور ۱۴۰۱ درگذشت. مرگ دلخراش این دختر جوان که که پس از آن به «دختر ایران» شهرت یافت، جرقه جنبشی را زد که همچنان با قدرت در جریان است. این جرقه سر منشاء خیزش انقلابی قدرتمندی شد که زنجیره در هم تنیدۀ تبعیض های حاکمیت فاشیسم دینی در ایران را به یکباره در جلو چشمان همگان به شکل برجسته ای نمایان ساخت و جنبش های گوناگون ضد تبعیض را به هم گره زد. زن بودن او به جنبش قدرتمند زنان کشور شتاب چشم گیری داد. وقتی زنان و دختران سقزی در مراسم خاکسپاری او در ۲۶ شهریور روسری هایشان را به هوا پرتاب کردند و شعار «ژن، ژیان، ئازادی » سردادند، با زنده شدن خاطره اقدام جسورانه ویدا موحد، شعار «زن، زندگی، آزادی» به شعار محوری و نماد این خیزش انقلابی بدل شد. جوان بودن او به جنبش جوانان کشور جان تازه ای بخشید.  جنبشی که برای آزادی های مدنی علیه حاکمیت تاریک اندیش دینی که سرکوب مدنی را برسرکوب سیاسی افزوده بود، مبارزه می کرد.  کُرد بودن او مسئله ملی را به کانون مبارزات مردم ایران کشاند تا جایی که شعار « سنندج، زاهدان، چشم و چراغ ایران » ، به یکی از شعارهای همبستگی مردمی در سراسر کشور تبدیل شد. سنّی بودن او تبعیض مذهبی علیه دین باوران مخالف دین رسمی را برجسته تر از گذشته عریان کرد. امری که تظاهرات سیاسی هفتگی بعد از نماز جمعه های زاهدان در طول دو سال پس از آن، نشانۀ بارز آن به حساب می آیند. شهرستانی بودن او تبعیض های میان مرکز و پیرامون را برجسته تر ساخت.

۲ ـ فاشیسم دینی و نهادهای سرکوبگراش با تلاش فراوان ، پس از شش ماه توانستند موج های قدرتمند این خیزش انقلابی را که به بیش از ٢٠٠ شهر بزرگ و کوچک کشور گسترش یافته بود، توانستند تا حدی کنترل کنند. سرکوبگران رژیم در جریان اقدامات ضدمردمی خود بیش از ۹۰ هزار نفر را بازداشت کردند؛ ده ها تن را شهید و صدها تن را مجروح کردند. مزدوران حاکمیت با نشانه رفتن چشم های دختران و پسران شجاع این کشور، به چشم های ۵۸۰  تن از آنان آسیب جدی رساندند. نهادهای امنیتی رژیم با حملات شیمیایی به ۲۳۰ مدرسه دخترانه در ۲۵ استان کشور در فاصله ۹ آذر۱۴۰۱ تا پایان سال، از دختران جوان دانش آموز به دلیل حضور درخشان شان در این انقلاب زنانه انتقام گرفتند. حاکمیت جنایتکار تصور می کرد با این اقدامات ضد بشری و سرکوبگرانه می تواند خیزش انقلابی را سرکوب کرده و از پیشروی باز دارد. اما اکنون، در آغاز چهارمین سال این جنبش، نگاهی به دستاوردهای آن در سه سال گذشته، نشان می دهد که این روند انقلابی ریشه دار چهره ایران را دگرگون کرده است؛ حاکمیت دین رسمی را به گونه ای در هم شکسته که حالا "ایران" جای "اسلام" را گرفته  و دین را به عرصه زندگی خصوصی هر فرد کشانده است. حجاب اجباری به عنوان پرچم اسلام حاکمیتی و نماد تسلط بر زنان کشور را آشکارا به چالش کشیده است. به مناسبات ریشه دار و نهادینه شده پدرسالارانه ضربات سهمگینی وارد ساخته و روابط دختران و پسران، درک از ازدواج و زندگی مشترک و مناسبات اعضای خانواده ها را دگرگون ساخته است. در یک کلام، به دلیل ادغام سرکوب سیاسی با سرکوب مدنی توسط فاشیسم دینی ، شاهد یک انقلاب فرهنگی و مدنی تمام عیار در کشور هستیم. انقلاب فرهنگی پرتوانی که در حال دگرگون ساختن بنیان های جامعه ای است که قرن ها تحت سلطه پدرسالاری ریشه دار و حاکمیت روحانیت و خرافات مذهبی قرار داشته است. این انقلاب زنانه در کشوری که فقر بشدت زنانه شده و سازماندهی اقتصاد خانواده بر عهده زنان است، پیوند جنبش های آزادیخواهانه، مدنی و ضد تبعیض را با جنبش های مطالباتی و طبقاتی به شکل ستایش برانگیزی استحکام بخشیده است. حضور پر رنگ زنان در میان معلمان، پرستاران، دادخواهان، دانشجویان، بازنشستگان، وکلا و فعالان محیط زیست، همبستگی مبارزات آزادیخواهانه و عدالت طلبانه را بیش از پیش گسترش داده است. به جرات می توان گفت که جنبش مطالباتی در سه سال اخیر توانسته است ستوان فقرات مبارزه طبقاتی جنبش «زن، زندگی، آزادی» را استحکام بخشد و یک گردش به چپ طبقاتی را در جامعه رقم بزند. این واقعیت بخش بزرگی از نیروهای وابسته به اردوی سرمایه را در ایران و جهان نگران کرده است.

۳ ـ خیزش انقلابی ژینا در سه سال تداوم و عمق یابی خود در عرصه سازمانیابی و تشکل سازی گام های بلندی برداشته است. گروه های اجتماعی و اقشار گوناگون جامعه با حوصله و با دقت فراوان، حتی در زیر سرکوب خشن فاشیسم دینی خود را متشکل کرده اند. در کنار سندیکاهای کارگری، معلمان ، پرستاران، کارگران حمل و نقل شهری، کامیون رانان و کارگران بخش های تولیدی، با گسترش تشکل های زنان، دانشجویان، مدافعان محیط زیست، بازنشستگان، دادخواهان، مبارزان علیه شکنجه و اعدام و تشکل های گوناگون اهل هنر روبرو هستیم. به دیگر سخن، جنبش انقلابی ژینا، اعماق جامعه را به حرکت درآورده و مبارزات مدنی، فرهنگی و مطالباتی را به هم گره زده و با متشکل کردن خود  و همگرایی ها میان این تشکل ها، راه ایجاد یک رهبری جمعی و مردمی را فراهم آورده است. ابن خرد جمعی و رهبری گروهی، راه را بر موج سواران و شخصیت سازی های از بالا و بی ارتباط با جنبش بسته است. بی جهت نیست که نیروهای اصلی اپوزیسیون راست با شعار محوری این خیزش یعنی «زن، زندگی، آزادی» به مقابله برخاسته و در برابر آن شعارهای من درآوردی گذاشته اند. سلطنت طلبان مزدور نتانیاهو شعار «مرد، میهن ، آزادی» را شعار این جنبش می دانند و مجاهدین وابسته به نئوکان های آمریکایی شعار «زن، مقاومت، آزادی» را برای خود برگزیده اند. پشت کردن مردم  ایران به درخواست های این نیروهای متحد دولت فاشیستی اسرائیل و دولت آمریکا در جنگ دوازده روزه، نشان از بلوغ سیاسی مردمی ایران می داد که نمی خواهند زیر بار قدرت های خارجی و تعیین تکلیف برای سرنوشت این کشور از سوی سلطه جویان قرار گیرند. موضع گیری درخشان «کانون نویسندگان ایران»، «شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران» ، «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه » و دیگر تشکل های کارگری در محکوم کردن سرراست تجاوز خارجی، نشان داد که این نیروها تا چه حد با پایگاه اجتماعی خود عجین شده و بیانگر خواست های اعماق جامعه هستند.

۴ ـ انقلاب شکوهمند «زن، زندگی، آزادی»، مُهر خود را بر تمامی تحولات مدنی و اجتماعی جامعه کوبیده و چهره ایران امروز را به کلی دگرگون ساخته و ایران جدیدی به دنیا نشان داده است. جنبش ریشه دار، عمیق و آرام مردمی با گام های سنجیده و متوازن خود و با نافرمانی مدنی ستایش برانگیزش سیاست را از بالا به پائین جامعه کشانده است.  امروز حاکمیت اسلامی می کوشد تصمیاتی اتخاذ کند که خشم  توده ای مردم را برنیانگیزاند. این امر بویژه در پی واکنش مردم در جنگ دوازده روزه به شکل برجسته تری خود را نشان می دهد. ترس از مردم سبب شد که با مرگ ابراهیم رئیسی، سیاست "خالص سازی" امت گرایانه و بشدت ارتجاعی کنار گذاشته شود و از اپوزیسیون درونی رژیم برای نجات حاکمیت کمک خواسته شود. همین ترس از مردم، عامل اصلی به بایگانی سپردن "لایحه حجاب" و "صیانت دو" شد. همین هراس عاملی است که خبر برگزاری یک کنسرت خیابانی، علیرغم دریافت مجوز اولیه، ترس بر جان نهادهای امنیتی و جناح های هارتر رژیم می اندازد که از گردهم آیی ساده مردم هراسان باشند و به لغو آن اقدام کنند. به دیگر سخن در شرایطی که حاکمیت در زیر فشار خارجی و شکست اطلاعاتی ـ امنیتی خفت بارش در جنگ دوازده روزه و در پی ناتوانی از تامین ضروری ترین نیازهای زندگی مردم، همچون تامین آب، برق، گاز و هوای پاک، در وضعیت ضعیفی قرار گرفته، امکان رشد و گسترش و پیشروی جنبش های مردمی بیش از پیش فراهم گشته است.

۵ ـ سه سال تداوم و پیشروی جنبش در اعماق جامعه، یک گردش به چپ طبقاتی را رقم زده است. درست است که انقلاب ژینا با عمق یابی خود یک انقلاب فرهنگی بی همتا در اعماق جامعه ایجاد کرده ، اما هنوز به سمت یک انقلاب سیاسی تمام عیار خیز برنداشته است. از این رو برخی کوته نظران از شکست انقلاب «زن، زندگی، آزادی» سخن می گویند. اما واقعیت این است که گام های سنجیده و حساب شده بر متن نافرمانی مدنی مسالمت آمیز و کم هزینه، امکان سرکوب این جنبش انقلابی را کاهش داده است. از سوی دیگر تجربه انقلاب بهمن به مردم ایران آموخته است که شورش های انقلابی بدون داشتن چشم انداز روشن و تصوری دقیق حکومت جایگزین می تواند زمینه ساز پرش در تاریکی و به قدرت رساندن جریانات فاشیستی و مزدور و مستبد جدیدی گردد. هر چند هنوز آلترناتیو حکومتی معینی در میان مردم از نفوذ توده ای گسترده برخوردار نشده است ، اما محورهای اساسی خواست های مردمی را می توان در بسیاری از زمینه ها به خوبی مشاهده کرد:

الف ـ  تاکید بر آزادی های بی قید و شرط سیاسی، آزادی اندیشه، بیان، تشکل و رسانه های همگانی مردم نهاد برای شفاف سازی هر چه بیشتر تمامی تحولات درونی جامعه، افشای ساختارهای فاسد باندهای مافیایی قدرت و توطئه های قدرت های سلطه جو و مزدواران شان از اساسی ترین خواست های مردمی است. بایکوت تمام عیار صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشانه آگاهی مردم به چنین خواست اساسی است. توجه داشته باشیم که طبق نظر سنجی ایسپا تنها ۱۲ درصد مردم اخبار را از صدا وسیمای جمهوری اسلامی دریافت می کنند که با بودجه ۲۴ هزار میلیاردی و ۴۸  هزار نیروی شاغل اداره می شود. همین پشت کردن به "امپراتوری دروغ" نشاندهنده خواست آزادی های اساسی است.

ب ـ  تاکید بر دمکراسی فراگیر و پیگیر برای ایجاد شرایطی که سازمانیابی پائین جامعه امکان پذیر شود، اصلی است که مردم با حساسیت بالایی آن را دنبال می کنند. بدون دمکراسی گسترده و احترام به حق تعیین سرنوشت مردم از پائین ترین تا بالاترین ارگان ها، نمی توان از حق مردم در تعیین سرنوشت خود سخن گفت. بایکوت انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری رژیم نشان داد که مردم به چه شکل درخشانی خشم خود را از زیر پا گذاشتن حق شان نشان می دهند. این نحوه برخورد مردم با حق خود برای ترسیم آینده شان باید درسی باشد به تمام آن هایی که  این حق مردم را به رسمیت نمی شناسند و برای خود حق قیمومت بر مردم قائل هستند.

پ ـ  برابرحقوقی زنان و مردان در همه عرصه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حقوقی و تاکید بر حق شهروندی برابر بی توجه به تمایزات جنیستی، جنسی، فرهنگی، مذهبی، نیروی پیشران جنبش «زن، زندگی، آزادی» بوده است. دفاع از حقوق پناهجویان و مهاجران و تلاش برای تدوین قانونی که حق شهروندی مهاجران و پناهجویان را تسهیل نماید نیز از عرصه های مهم مبارزاتی مردم بوده است. این امر بویژه با سیاست های خارجی ستیزی سازمانیافته دولتی بویژه علیه خواهران و برادران افغانستانی مان از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است.

ت ـ تاکید بر تامین اجتماعی فراگیر و همگانی، مبارزه برای آموزش، بهداشت و درمان رایگان، مبارزه برای دستمزد متناسب با هزینه  زندگی شایسته انسانی و مقابله با قوانین برده دارانه در محیط های کار یکی از عرصه های اساسی مبارزات معلمان، پرستاران، کارگران و بازنشستگان بوده و به اصلی ترین خواست های مبارزات روزانه مردمی تبدیل شده است. برای تحقق چنین خواست هایی، تجدید سازمان اقتصاد کشور در راستای منافع اکثریت عظیم جامعه یک ضرورت اساسی است که می تواند بنیان های رفاه ، آرامش و شادمانی جامعه را فراهم آورد.

ث ـ مبارزه علیه شکنجه و اعدام، اکنون به یکی از خواست های اساسی مردم تبدیل گشته است. شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» نه تنها یکی از خواست های جنبش دادخواهی است بلکه به عرصه خواست های جنبش بازنشستگان و حرکت های کارگری نیز کشیده شده است. مبارزه برای لغو مجازات اعدام  در ایران امروز که بر پایه قوانین فقهی گرفتن جان انسان "خواست خدا"  یا  "مشیعت الهی" می دانند، به یک جنبش گسترده  در میان مردم، در میان جنبش نجیب دادخواهی و در میان زندانیان سیاسی در ده ها زندان کشور تبدیل شده است.

ج ـ  حق شهروندی برابر برای همه ایرانیان از ملیت های گوناگون تشکیل دهنده رنگین کمان زیبای ایران، یکی دیگر از خواست های اساسی انقلاب ژیناست. همبستگی درخشان ملیت های ایران با خیزش انقلابی ژینا بویژه در کردستان و بلوچستان نشان داد که تمامی تلاش ها برای زدن انگ تجزیه طلبی بر خواست های ملیت های تحت ستم، آب در هاون کوبیدن بوده است. به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملیت ها و کمک به اتحاد داوطلبانه و تاکید بر فدرالیسم سرزمینی یکی از عناصر اساسی مبارزات مردمی بوده است. زیر فشار این مبارزات، حاکمیت ناگزیر شده بخشی از کارها را به نیروهای بومی بسپارند و حتی بخشی از قدرت مرکز را به استان ها انتقال دهند. اقدامی که خشم شوونیست ها را برانگیخته است.

چ ـ  دفاع قاطع از زیست بوم و گسترش مبارزات زیست محیطی برای نجات کشور از سیاست های ویرانگرانه و چپاولگرانه حاکمیت اسلامی یکی از دیگر از دست آوردهای مبارزاتی مردم بوده است. در سه سال گذشته شاهد مبارزات شکوهمند مردم در دفاع از هوای پاک، مبارزه با دست اندازی به جنگل ها و مناطق حفاظت شده و مبارزه با غارت آب بوده ایم. مسئله محیط زیست به یکی از محورهای اساسی پیکارهای روزمره مردم تبدیل شده است. به جرئت می توان گفت که جمهوری اسلامی، ویرانگرترین حکومت تاریخ ایران در عرصه محیط زیست بوده است. زیرا این حکومت تمامی عرصه های محیط زیست را به عرصه چپاول و غارتگری بی مهار تبدیل کرده است.

خیزش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» اکنون به سمتی حرکت می کند تا همدلی ها، همراهی ها، همگرایی ها، به همگامی های عملی و شکل گیری ثقل نیرومندی از همبستگی جنبش ها از پائین و از اعماق مبارزات جاری مبدل شده و مبارزات درخشان و همبسته زنان، کارگران، فرودستان و ستم دیدگان به مثابه جنبشِ جنبش ها به عامل تعیین کننده در گسترش و دگرگونی های دوره کنونی برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی  از طریق یک انقلاب اجتماعی روئیده از پائین فرا روید. حضور پررنگ مردم در همه عرصه های زندگی ، می تواند هم سدی نیرومند علیه آلترناتیو های راست و ارتجاعی نظیر سلطنت، مجاهدین و نظائر آن ها بر افرازد و هم قدرت بازدانده ای در برابرتوطئه های شوم قدرت های سلطه جو و بویژه اقدامات جنگ طلبانۀ دولت فاشیستی و اشغالگر اسرائیل به عنوان بازوی تهاجمی آمریکا در منطقه ایجاد نماید. خیزش انقلابی ژینا در پایان سومین سالگرد و پا نهادن در چهارمین سال تولد، با ادامه راهپیمائی بی وقفه، آرام، عمیق و نافذ خود به سوی پیروزی وعملی ساختن شعار "زن، زندگی، آزادی" ، امیدی توفنده و بی همتا برای رهائی در برابر جامعه ای رو به  قهقرا و فروپاشی قرار داده است.

روشن است که دستاوردها و پیشروی های خیزش انقلابی ژینا را نمی توان دست کم گرفت. با این حال ایران امروز در یک بزنگاه سرنوشت ساز قرار دارد. خطر جنگ و سیاست تقابل گرایانه حاکمیت اسلامی در برابر فشارهای خارجی و تلاش هسته سفت قدرت برای مقابله با پیشروی های انقلاب مردمی، می تواند به عنوان عواملی علیه این جنبش عمل کند. دوره های انقلابی هر چند همواره بستر پیشروی های مردم به حساب می آیند، اما هم زمان می توانند زمینه ساز قدرت گیری یک ضدانقلاب خشن تر و سرکوبگر تر نیز باشند. توجه به این امر بویژه در مورد انقلاب ایران که همچون خاری در چشم حاکمان اسلامی، قدرت های مرتجع منطقه و نیروهای سلطه جوی جهانی است، از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. این نکته ای است که نباید از چشم فعالان سیاسی، مدنی و کنشگران جنبش های اجتماعی دور بماند. از این رو سازماندهی یک جنبش ضد جنگ و ضد سرکوب می تواند نیروهای گسترده ای  را علیه این خطر بسیج نماید.

به امید هر چه فروزان شدن مشعل رهائی بخش خیزش انقلابی، سالگرد انقلاب " زن، زندگی، آزادی" را به همه فعالان این جنبش و تلاش های ستایش برانگیز آن ها تبریک گفته و در برابر خاطره جاودان همه شهدای این جنبش و همه شهدای راه آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم در ایران سرتعظیم فرود می آوریم.

 

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد انقلاب مردم ایران

زنده باد آزادی؛ دمکراسی و سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

شنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۴ برابر با  ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۵

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©