حق
خواهی زندانی
سیاسی با سلاح
تن رنجور
زندانی
ای اوج فریاد
زندانی
ای هر دم در
یاد
ای
که شور و عزم
آهنینات
سر
داده آواز
آخرینات
(مطلع
یک سرود)
یکی
از سیاستهای
کثیف و
رذیلانه ای که
حکومت اسلامی
در قبال
زندانیان،
بویژه
زندانیان
سیاسی مقاوم،
دنبال میکند
سوق دادن آنها
به مرگ خاموش
با محرومیت از
دارو و درمان
موثر و زجرکش
کردن زندانی
است. در این
خصوص هم
کارنامه این
نظام خونریز
ولائی، همچون
میزان اعدام
زندانیان
سیاه و دهشتناک
است. لیست
تعداد
زندانیانی که
با محرومیت از
خدمات درمانی
مؤثر در
زندانی های
رژیم
جنایتکار،
زجر میکشند
طولانی است. در
اینجا فقط به
دو نمونه
اشاره می کنم
که در واقع
خود
بیانگرعمق
رذالت و شقاوت
این نظام سیاه
ولائی است: یکی عبدالامام
زائری،
زندانی سیاسی
عرب محکوم به
حبس ابد، که
گماشته رذل
حکومت اسلامی
در مقام
دادستان
اهواز برای
مرخصی درمانی
ایشان در
بیستمین سال
حبس اش تقاضای
وثیقه ۸۰
میلیارد
تومانی کرده
است. و دیگری زینب
جلالیان*، قدیمی
ترین زندانی
سیاسی زن
ایران محکوم
به حبس ابد،
که در تبعید
زندان یزد به
سر میبرد و
نیاز فوری به
معالجه
بیماریهای
متعدد ناشی از
هفده سال
شکنجه و حبس
ظالمانه دارد.
گماشتگان رذل
حکومت ولائی
برخورداری
زینب از خدمات
درمانی را
منوط به نوشتن
توبه نامه کرده
اند. زینب اما
با مقاومت
ستودنی اش داغ
حسرت این آرزوی
محال را بر دل
حکومتیان
جبار گذاشته
است.
در
سیاه چال های
چنین نظام
جهنمی یک
زندانی سیاسی
با تن رنجور
دست به اعتصاب
غذا زده است
تا دادخواه
حق خود و دیگر زندانیان
باشد. نام این
زندانی سیاسی مطلب
احمدیان** است که
شانزدهمین
سال از حکم سی
سال حبس ظالمانه
اش را در
زندان اوین می
گذراند. مطلب
از پانزدهم
اردیبهشت
ماه اعتصاب
غذای خود را
آغاز کرده و
از تن رنجور
خود سلاحی
ساخته است در
اعتراض به حقی
که از او دریغ
داشته می شود. او
در بیانیه
آغاز اعتصاب
غذای خود
نوشته است:
«من،
مطلب
احمدیان،
زندانی سیاسی
کُرد، اکنون
در چهل و دو
سالگی و در
شانزدهمین
سال حبس خود،
تصمیم گرفتهام
از دوشنبه ۱۵
اردیبهشت ۱۴۰۴،
در اعتراض به
نقض فاحش حق
درمان و بیعدالتی
مستمر دستگاه
قضایی، دست به
اعتصاب غذا
بزنم.
من
به جرم
ایستادگی در
برابر تبعیض،
به ۳۰ سال حبس
محکوم شدهام؛
نیمی از آن را
تاکنون
گذراندهام. در
این سالها،
از شکنجههای
طاقتفرسا در
سلول انفرادی
و شکستن سه
مهره از ستون
فقراتم تا
محرومیت از
ابتداییترین
حقوق انسانی،
بارها مرز مرگ
و زندگی را لمس
کردهام. اما
اکنون، وضعیت
سلامت جسمیام
به مرحله
بحران رسیده
است.
بر
اساس نظر صریح
پزشکان
زندان،
بهداری اوین،
پزشکی قانونی
و پزشکان
معتمد دستگاه
قضایی، به
دلیل توده
مشکوک در اثنیعشر،
فتق شکمی، پارگی
دیافراگم،
شکستگی مهرههای
کمر و نارسایی
نخاعی، باید
هرچه سریعتر
تحت چندین عمل
جراحی سنگین و
پیدرپی
قرار گیرم و
دوران نقاهت
را در شرایطی
خارج از زندان
سپری کنم.
علیرغم
وثیقه ۵۰
میلیارد
ریالی که
تمامی توان
خانوادهام
را شامل میشود
و کفالت هفت
وکیل و کارمند
رسمی دولت،
دادستان
تهران، بیهیچ
توجیه قانونی
و تنها با
لجاجت سیاسی،
با توقف حکم و
اعزام من به
بیرون از
زندان برای درمان
مخالفت کرده
است.
من
با آگاهی کامل
از پیامدهای
این تصمیم
اعلام میکنم
که این اعتصاب
غذا صرفاً
برای خودم
نیست. این
فریاد اعتراض علیه
نظامی است که
در ۴۶ سال
گذشته حقوق و
کرامت هزاران
زندانی، بهویژه
حق درمان را
لگدمال کرده
است.
مسئولیت
هرگونه آسیبی
که در پی این
اعتصاب متوجه
من شود، بر
عهدهی قوه
قضائیه،
دادستان
تهران و
نهادهای امنیتی
است. آنان
باید پاسخگوی
این بیعدالتی
و پیامدهای آن
باشند.
امروز
از من تنها
جان رنجورم
باقی مانده؛
اما همین جان
را به سلاحی
برای افشاگری
و اعتراض بدل
میکنم. در
برابر ظلم
سکوت نخواهم
کرد، حتی اگر
بهایش جانم
باشد.
مطلب
احمدیان
زندان
اوین – ۱۵
اردیبهشت ۱۴۰۴»
مطلب
که در دل سیاه
چال های نظام
با سلاح جان به
مصاف حکومتی
رفته است که
در تمام دوران
حیات ننگین اش
حقوق و کرامت
هزاران
زندانی و هر
انسان
آزادیخواهی
را پایمال
کرده است،
اکنون وظیفه
ما و همه ی
انسان های
آزادیخواه و
عدالت طلبی
است که صدای مطلب
احمدیان ها، عبدالامام
زائری
ها و زینب
جلالیان ها باشیم. حق
درمان نه تنها
حق مسلم
آنهاست بلکه
اصولاً نمی
بایست این
عزیزان
زندانی میشدند.
زندانی کردن
چنین انسان
های شریفی از
سوی حکومت
اسلامی،
جنایت
نابخشودنی
است. این
زندانیان
سیاسی نه تنها
باید بی قید و
شرط آزاد شوند
بلکه می بایست
خسارت های
جانی و مالی
وارد بر آنها
نیز جبران
شود. گرچه
خسارت های
روحی و عاطفی
جبران
ناپذیرند.
یاشار
جاوید
۲۷
ارديبهشت۱۴۰۴
/ ۱۷ می ۲۰۲۵
پانویس
…...................................................
* در
مورد زینب
جلالیان به
لینک زیر
مراجعه شود
سايت
سازمان
کارگران
انقلابی
ايران (راه
کارگر)
** در
مورد سال
ها درد و رنج
جانکاه مطلب
احمدیان به
لینک زیر
مراجعه شود
سايت
سازمان
کارگران
انقلابی
ايران (راه
کارگر)