بازهم
در باره طرح
"هدفمند سازی
یارانه ها"
محمدرضا
شالگونی
بالاخره
اجرای طرح
"هدفمند سازی
یارانه ها" از
روز یکشنبه (۲۸
آذر ) آغاز شد.
دولت احمدی
نژاد با پنهان
کاری ها ،
دروغ بافی های
بی شرمانه و
پراکندن
خبرهای ضد و
نقیض کوشیده
است در باره
چگونگی و پی
آمدهای این
جراحی بزرگ
اقتصادی تا حد
ممکن مردم را
در بی خبری و
سردرگمی
نگهدارد. با
این همه ، جهت
اصلی طرح روشن
تر از آن است
که با این
ابهام آفرینی
ها پوشیده
بماند. بعلاوه
شیوۀ عمل دولت
خود گویای
خیلی چیزهاست.
از همین حالا
باید به نکاتی
توجه کنیم که
بی تردید پی آمدهای
مهمی خواهند
داشت. در این
جا من سعی می
کنم یک بار
دیگر بعضی از
آنها را به
طور تلگرافی
یادآوری کنم:
۱ - شیوه اجرای
فاشیستی طرح ، دولتی
را به نمایش
می گذارد که
سوار بر گردۀ
مردم ، دروغ
سیستماتیک
را
ضروری ترین اهرم
فرمانروایی
خود می داند.
فراموش نباید کرد
که ما فقط با
یک طرح
نئولیبرالی
سرو کار نداریم
، بلکه همچنین
با دولتی
روبرو هستیم
که می کوشد
مردم را چشم
بسته و کت
بسته نگهدارد تا
سیستم دروغ
پردازی های
سازمان یافته
اش کارگر
بیفتد. این
سیستم دروغ
پردازی ها
چنان ویرانگر
است که هر نوع
قانون
وعملکردِ
عادی ( روتین )
خودِ حکومت را
ناممکن می
سازد و
غافلگیری را
به اصل طلایی
فرمانروایی
تبدیل می کند. برای
پی بردن به
اهمیت یافتن
این اصل
غافگیری کافی
است فقط شیوه
کار دولت
احمدی نژاد را
در رابطه با
همین طرح
"هدفمند
سازی" در ذهن
تان مرور
کنید. مثلاً در
ماه های گذشته
، تا آخرین
لحظه های پیش
از شروع اجرای
طرح ، همه
مقامات دولتی
اعلام می کردند
که در باره
چگونگی اجرای
طرح چیزی نمی
توانند
بگویند و بعضی
از آنها حتی
اعلام کردند که
جز "شخص آقای
رئیس جمهور"
کسی در باره
جزئیات طرح
چیزی نمی
داند!
نمایندگان
دولت حتی حاضر
نشدند به
"کمیسیون
تلفیق مجلس"
که مسؤول
رسیدگی به چند
و چون این طرح
بود اطلاع
درستی بدهند!
به عبارت دیگر
، اصل
غافلگیری حتی
نهادهای رسمی
خودِ رژیم را
بیکاره کرده
است. و البته
نمایش های
بزرگ تر ِ اصل
غافلگیری ،
حتی در مورد
همین طرح ،
هنوز در راه
است.
۲ - امنیتی کردن
کل فضای کشور
همراه با
اجرای این طرح
نشلن می دهد
که اولاً
آنچه آنها در
باره مضمون
این طرح به
مردم می گویند
مطلقاً دروغ
است و وظیفه
این طرح
عادلانه کردن
ساختار درآمد
مردم نیست ،
بلکه تیغ زدن
هرچه بیشتر زحمتکشان
و دزدیدن نان
از سفره خالی
تهیدستان این
کشور است. آیا
تصادفی است که
تمرکز همه طرح
ها و "رزمآیش"
های امنیتی
سپاه و بسیج
متوجه محلات
زحمتکش نشین شهرهای
بزرگ کشور
است؟! اگر
آنها می
خواهند پول
بین تهیدستان
تقسیم کنند ،
پس چرا این
قدر از آنها
می ترسند؟! ثانیاً
این فضای
امنیتی نشان
می دهد که
رهبران رژیم ،
خود به لاف و
گزاف های خودشان
باور ندارند و
می دانند که
رژیم چقدر
شکننده است و
مخصوصاً شورش
زحمتکشان به
سرعت می تواند
آن را به هم
بریزد. ثالثاً
امنیتی کردن
فضا جایی برای
تردید باقی
نمی گذارد که
آنها هر نوع
بحث جدی در
باره مضمون
واقعی این طرح
را بسیار
خطرناک می
دانند. مثلاً
دستگیری
ضربتی فریبرز
رئیس دانا را
که جز بیان
شجاعانه نظر
کارشناسانه
اش در باره پی
آمدهای
اقتصادی و
اجتماعی این
طرح ( در
مصاحبه با بی
بی سی ) کاری
انجام نداده
است ، چگونه
می توان توضیح
داد؟ یا مثلاً
سخنان عزت الله
یوسفیان ( عضو
کمیسیون برنامه
و بودجه مجلس )
را که حدود دو
هفته پیش از
آغاز اجرای
طرح ، خواهان
مجازات اعدام
برای مخالفان
این طرح شد ،
جز وحشت از
روشنگری به چه
باید تعبیر
کرد؟
۳ - زحمتکشان
قربانیان
اصلی این طرح
خواهند بود و
بار اصلی
هزینه ها و
مصیبت های
اجتماعی ناشی
از آن را بر
دوش خواهند
کشید. فراموش
نباید کرد که
این طرح فقط
به افزایش
قیمت حامل های
انرژی منجر
نخواهد شد ،
بلکه قیمت همه
کالاها و
خدمات اساسی
را به شدت
بالا خواهد
برد. زیرا در
دنیای امروز
حامل های
انرژی جزو مهم
ترین عوامل
تولید در
اقتصاد همه
کشورها هستند
و در همه حوزه
های زندگی
مردم اثر می
گذارند. مثلاً
کافی است ۲۱
برابر شدن
قیمت گازوئیل
را در نظر
بگیرید که در
کشور ما در
حمل و نقل
کالا در درون
شهرها و بین
شهرها ، ونیز
در کشاورزی و
صنعت اهمیت
تعیین کننده
ای دارد و با جهش
از ۵/۱۶ تومن
به ۳۵۰ تومن
اختلالات
بسیار گسترده
ای در همه
حوزه های
اقتصادی به
بار خواهد
آورد. مسأله
فقط به افزایش
عمومی و جهشی
قیمت ها خلاصه
نمی شود ،
اجرای این طرح
بی تردید ،
بیکاری های
وسیعی را دامن
خواهد زد و
واحدهای کوچک
تر ، مخصوصاً
در شاخه های
انرژی بَر اقتصاد
تعطیل خواهند
شد. تعطیلی
واحدهای کوچک
اقتصادی که در
کشور ما بخش
بزرگی از
نیروی کار را
در استخدام
دارند ، آسیب
پذیرترین بخش
کارگران کشور
را به بیکاری
های مزمن و
مصیبت بار
گرفتار خواهد
کرد. بعلاوه ،
ورشکستگی
واحدهای کوچک
اقتصادی ، قدرت
شرکت های بزرگ
وابسته به دستگاه
های حکومتی را
به صورت جهشی
افزایش خواهد
داد. فراموش
نباید کرد که
دولت متعهد شده
است که ۳۰ در
صد درآمد ناشی
از این طرح را
برای کمک به
طرح های
اقتصادی و
بالا بردن
بهره وری کار
و تولید
اختصاص بدهد.
مسلم است که
در یک رژیم
دیکتاتوری
ایدئولوژیک و
فاسد که بخش
اعظم اقتصاد
به طور رسمی و
غیر رسمی زیر
کنترل خودِ
حکومت گران
قرار دارد ،
بهانه ها و
فرصت های بی
همتایی برای
تزریق منابع
عمومی به این
شرکت ها و به
طور کلی ، به
بورژوازی
ممتاز فراهم
خواهد آمد. در یک
کلام ، این
طرح فساد را
به نحو بی
سابقه ای در
اقتصاد کشور گسترده
تر خواهد کرد.
نکته دیگری که
نباید نادیده
گرفت این است
که اجرای این
طرح به توان
صادرات غیر
نفتی کشور به
شدت آسیب خواهد
زد و واردات
را که همین
حالا نیز به
نحو غیر قابل
تحملی متورم
است متورم تر
خواهد ساخت.
فراموش نباید
کرد که ارزانی
انرژی تاکنون
مهم ترین عامل
در برتری های
مقایسه ای
اقتصاد ایران
محسوب می شده
است. به عبارت
دیگر ، از این
نظر نیز طرح
هدفمند سازی ،
موقعیت
بورژوازی
ممتاز و
"آقازاده ها" را
در مقابل
کارگران و
زحمتکشان
کشور تقویت
خواهد کرد.
۴ - یارانه های
نقدی گول زنکی
بیش نیستند.
وظیفه اصلی
آنها ایجاد
آشفتگی و
سردرگمی در میان
مردم و
مخصوصاً
ایجاد شکاف در
مراحل اولیه
اجرای طرح
است. مسلم است
که پرداخت
همین ۴۰ و ۴۴
هزار تومنی که
یک بار داده
اند ، نیز ادامه
نخواهد یافت.
حقیققت این
است که همین
دو ماهه ای که
پرداخت شده
اختلال
آشکاری در
مالیه دولت
ایجاد کرده
است که اگر
قرار باشد
ادامه یابد
سیستم را به
هم می ریزد و
دلیل وجودی
این طرح را ( که
کسب درآمد اضافی
برای دولت است
) از بین می برد.
گذشته از این
، حتی اگر
همین مبلغ پرداختی
را الگوی مورد
نظر آنها
بدانیم ، در
می یابیم که صحبت
از عدالت در
این طرح چقدر
بی معناست.
آیا فقط با
چهار هزار
تومن اضافی برای
تهیدست ترین
دهک های
جمعیتی می
توان نابرابری
های درآمدی
کشور را کاهش
داد؟! راه حل
آنها مانند
سخنان خودِ
احمدی نژاد در
آخرین مصاحبه
تلویزیونی اش
( که صحبت از
"برکت پول
امام زمان" به
میان آورد )
عوام فریبانه
و چندش آور
است. یارانه
های نقدی همان
سرنوشتی را خواهند
داشت که "سهام
عدالت" داشت
که با همه سر و
صدایی که در
باره آن راه
انداختند ،
فقط یک بار
پرداخت شد و
آن هم برای
روغن کاری
کمپین
انتخاباتی
احمدی نژاد! البته
ممکن است برای
بخشی از
بسیجیان
همچنان پول
هایی را تحت
عنوان
"یارانه های
نقدی"
بپردازند ،
ولی مسلم است
که این بازی
پرخرج تر از
آن است که
بشود حتی در
مورد پائین
ترین دهک های
درآمدی آن را ادامه
داد.
۵ - مدافعان
"بازار آزاد"
کور خوانده
اند. از همین
حالا روشن است
که طرح
دولت احمدی
نژاد حرکتی
است در جهت
تقویت بیشتر
اقتصاد
مافیایی که هم
اکنون نیز
درجمهوری
اسلامی به حد
کافی نیرومند
است و همه
مواضع کلیدی
اقتصاد را دست
دارد. برخورد
ایدئولژیک طرفداران
نئولیبرالیسم
که به صورت
هیستریک با هر
نوع مداخله
دولت به نفع
زحمتکشان
مخالفند ، نه
فقط تفکر شبه
مذهبی ، بلکه
پیوند طبقاتی
آنها را با
ثروتمندان و
مفت خوران به
نمایش می
گذارد. حمایت
اصولی
طرفداران
"بازار آزاد"
، از بانک
جهانی و صندوق
بین المللی
پول گرفته تا
اقتصاد دانان
وطنی
نئولیبرال از
این طرح نشان
می دهد که
اندیشه
اقتصادی
بورژوازی تا چه
حد خصلت
ایدئولوژیکِ
کور و جانبدارانه
ای دارد. مگرآنها
کورند و نمی
بینند که هدف
اصلی این طرح
مسلط کردن هر
چه بیشتر یک
دولت فاشیستی
بر زندگی
اقتصادی و
اجتماعی مردم
این کشور است؟
۶ - پیروزی در
این رویارویی
فقط از طریق
اقدامات جمعی
زحمتکشان
امکان پذیر
خواهد شد.
واکنش های
مردم از هم
اکنون آغاز
شده است و
مسلماً از
طریق گسترش اقدامات
توده ای
کارگران ،
زحمتکشان و
تهیدستان می
تواند ادامه
یابد. تردیدی
نیست که این رویارویی
فرسایشی
خواهد بود و
با یکی - دو حرکت
تند و آنی در
اینجا و آنجا
مشکلی حل
نخواهد شد.
تأملی در طرح
های امنیتی
رژیم جایی
برای تردید باقی
نمی گذارد که
آنها بیش از
همه روی
درگیری های
آنی تند حساب
می کنند.
حقیقت این است
که درگیری های
تند و آنی
فشرده در زمان
و مکان می تواند
به نفع آنها
تمام شود.
زیرا مردم را
با نقطه قوت
نیروهای
سرکوب روبرو
می سازد. چنین
درگیری هایی
هرقدر هم تند
و وسیع باشند
، به نفع
نیروهای
سرکوب تمام
خواهند شد.
توده های مردم
و مخصوصاً ،
کارگران و
زحمتکشان از طریق
رویارویی های
فرسایشی می
توانند قدرت
خود را به کار
بیندازند و
مخصوصاً در
حین مبارزه
هرچه بیشتر
خود را در
مقیاسی توده
ای سازمان
بدهند و حرکت
های آگاهانه و
سنجیده تر را
امکان پذیر
سازند. انواع
نافرمانی های
مدنی
فرساینده که
هزینه سرانه
شرکت در
اقدامات توده
ای را برای
شمار هر چه
بیشتری از
مردم پائین
بیاورند و
بنابراین
دامنه توده ای
این جنبش را
گسترده تر
سازند ، در
شرایط کنونی
بهترین و
کارآمدترین
شیوه مبارزه
است. اعتصاب هایی
که هم اکنون
شروع شده اند
، نشان می
دهند که اگر
دامنه حرکت ها
گسترش یابد ،
راه اعتصاب عمومی
می تواند
هموارتر گردد.
عدم پرداخت
قبض های آب و
برق و گاز
حرکت کم هزینه
ای است که می تواند
نیروی بزرگی
را پشت سر
اعتصابات
احتمالی بسیج
کند. فراموش
نباید کرد که
نیروهای
سرکوب را برای
مدت درازی نمی
توانند در حالت
آمادگی
نگهدارند.
رویارویی
فرسایشی هر چه
توده ای تر ِ پراکنده
در زمان و
مکان مسلماً
برای رژیم
کلافه کننده
خواهد بود.
۷ - وظیفه
طبقاتی چپ را
فرا می خواند.
فراموش نباید
کرد که غیر از
چپ تقریباً
همه جریان های
دیگر با حذف
یارانه ها به
طور اصولی
موافقند. البته
تردیدی نیست
که دیگران دست
روی دست نخواهند
گذاشت و از
فرصت کنونی
برای پیشبرد
مقاصدشان
استفاده
خواهند کرد ،
ولی هیچ یک از
آنها خواهان
اقدامات توده
ای سازمان
یافته و بیدار
کننده
کارگران و
زحمتکشان
نیستند. چپ
باید تلاش کند
این رویارویی
را به فرصتی
برای سازمان
یابی توده ای
طبقه کارگر و
زحمتکشان هم
سرنوشت با او
تبدیل کند.
پشت کردن به
این وظیفه
قابل بخشش
نخواهد بود.