Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۲ برابر با  ۰۵ ژوئن ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۲  برابر با ۰۵ ژوئن ۲۰۱۳
تجربه شخصی من از معترضان ترکیه:

یادداشت های یک ایرانی از تظاهرات مردم ترکیه

 

برگرفته از مطالب منتشره در شبکه های اجتماعی

 

تجربه شخصی من از معترضان ترکیه

 

اولین نکته حضور پررنگ چپ ها در اعتراضات بود. می دانستم که چپ ها در فضای سیاسی ترکیه و به خصوص بین جوانها جای مهمی دارند تظاهرات اول ماه مه معمولا در ترکیه خیلی مفصل برگزار می شود و پوسترهای این گروه ها هم همیشه روی در و دیوار به چشم می خورد. گروه های ده پانزده نفری از جوانان که معمولا بیشتر از تعدادشون پرچم در دست داشتند و جلوی هر دسته ای راه می افتادند انگار که چند صد نفر همه اعضای حزب آنها هستند. اکثرا اسپری برای شعارنویسی داشتند و خیلی از شعارهای روی دیوارها رو در همان شب اول نوشتند.

نکته دوم مجهز بودن معترضان بود که ماسک و اسپری های پرشده از آبلیمو و شیر برای مقابله با اثر گاز اشک آور همراه آورده بودند. ماسک های جنگی ضد گاز هم زیاد بود. شایعه بود که این ماسک ها را ارتش توزیع کرده که به نظرم بیش از حد توطئه انگارانه بود.

عمده معترضان جوانهای ساده ای بودند که به اسلامی شدن بیش از حد جامعه اعتراض داشتند و می ترسیدند میراث آتاترک برای بنا کردن یک جامعه لائیک از بین برود. علائم و نشانه هایی که نشانی از آتاترک روی آن باشد همه جا دیده می شد.

آدم ها وقتی تحت فشار قرار بگیرند و هدف مشترک داشته باشند به هم نزدیک می شوند. ظاهرا این حکم کلی اختصاص به فرهنگ و کشور خاصی ندارد. توی درگیری های سال 88 همه مهربان شده بودند. این جا هم دقیقا همان فضا حتی شاید بیشتر وجود داشت. همه به هم کمک می کردند، حتی در حد باز کردن در خانه ها به روی معترض ها برای فرار از پلیس.

جمعیت با توجه به این که می دانست خطر مرگ در کار نیست خیلی نترس تر و شجاع تر از ایران در مقابل حمله های پلیس می ایستاد.

البته گسل های فکری جامعه ترکیه بین معترضان هم همچنان وجود داشت. حتی یکی از چپ ها که قاعدتاً باید کمتر روی مسائل ناسیونالیستی متمرکز باشند به بکار بردن واژه genocide از طرف من برای مساله ارامنه اعتراض کرد و یک ایرانی هم برای من تعریف کرد که چند تا از معترضها جلوی رقص کردی اون ها رو توی پارک گزی گرفته بودند.

و در آخر این که واقعا هیچ چیز هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که وسط خیابان علیه کسی که اگر دیکتاتور نباشد هم بالاخره احساس تعیین تکلیف برای بقیه می کند فریاد بکشی، حتی اگر شعارها رو مثل یک وِرد کلمه به کلمه حفظ کرده باشی و معنای انگلیسی شان را پرسیده باشی.

 

تجربه شخصی من از رفتار پلیس ترکیه

 

از اون جایی که ما سرکوب شده ها سرمون درد می کنه برای حضور در اعتراض (من فکر می کنم خاطره 88 در سال های آینده هم جزئی جدا نشدنی از وجود ما خواهد بود)، از همون عصر روز جمعه که اتفاقی و با حس کردن گاز اشک آور فهمیدیم خبری شده ، اول به صورت تماشاگر وارد جریانات شدیم. اما خب از اونجایی که روز دوم توی عکاسی کردن بی احتیاطی کردم و بیش از حد لازم نزدیک شدم با فشار ماشین آب پاش خوردم زمین و بعد از چند دقیقه هم توی خیابون استقلال با وجود خارجی بودن دستگیر شدم.

ما رو منتقل کردند به مرکز پلیس محله فاتیح. اونجا حدود 10 تا اتوبوس از بازداشتی ها وجود داشت. از این اتوبوس ها خارج نمی شدیم و فقط برای سیگار کشیدن اجازه داشتیم بیرون از اتوبوس بیایم. رفتار پلیس خیلی محترمانه بود و برای ما که خاطره مون از بازداشت شدن با فحش خواهر مادر و توسری و تحقیر گره خورده، عجیب بود. من کلاً 7 ساعت بازداشتم طول کشید و همراه با یک آمریکایی و یک بلغار آزاد شدیم اما فکر می کنم بقیه بازداشتی ها رو شب نگه داشتند. یک گروه از وکلا دائماً دنبال کار بازداشتی ها بودند و هرمرحله از کار رو برای ما توضیح می دادند و مخصوصا من چون خارجی بودم توجه بیشتری به من داشتند هرچند با کنایه می گفتند تو چون ایرانی هستی و اردوغان با ایران رابطه اش خوبه زودتر آزاد میشی!

هیچ ترسی بین بازداشتی ها نبود و همه می دونستند تا چند ساعت آینده آزاد می شوند فقط ممکنه شب جمعیتو نگه دارند تا میدان خلوت بشه. بعد ما رو فرستادند بیمارستان تا احتمالا بعداً کسی ادعای ضرب و شتم توسط پلیس رو نکنه. البته افسری که من رو به صورت اختصاصی باهاش فرستادند که فکر می کنم پزشکی قانونی باشه از من خواست خون روی دستمو که مربوط به زمین خوردنم بود پنهانی بشورم تا دکتر نبینه! ( این جا خودم یاد پلیس فیلم روزی روزگاری آناتولی افتادم!)

آخرین نکته هم این که سی که من رو بازداشت کرد یونیفورم پلیس ترکیه نداشت و یک چیزی در مایه های لباس شخصی بود

**********

این هم همون عکسی که برای گرفتنش جوگیر شدم و از عکاس آسوشیتدپرس هم بیشتر به درگیری نزدیک شدم!! نتیجه اش هم چند ثانیه بعد اسیر همین ماشین آب پاش شدن و زمین خوردن و بعد از چند دقیقه هم بازداشت چند ساعته پلیس ترکیه بود!

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©