Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
چهارشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۱ برابر با  ۱۱ جولای ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲۱ تير ۱۳۹۱  برابر با ۱۱ جولای ۲۰۱۲
تریبونال لندن

«ریبونال لندن»

و نمایش درماندگی بخشی از چپ ایران

در مبارزه سوسیالیستی و ضد امپریالیستی

(بخش دوم)

یوسف لنگرودی

 

مقاله ای که  تحت عنوان " تریبونال لندن و نمایش واماندگی چپ ایران درمبارزه برای سوسیالیسم و ضد امپریالیستی که در تاریخ ۲۷ئن درسایت سازمان راه کارگرانتشار یافت، واکنش های مختلفی را برانگیخت. ازجمله خانم آذرماجدی، که بخش قابل توجه ای ازآن مقاله به نقد نظرات ایشان در انتقاد به مواضع اعلامیه سازمان ما درباره تریبونال لندن اختصاص داشت، دیدگاه مرا به نقد کشید. در این جا نگاهی خواهیم داشت به نظراتش. اما قبل از هر چیزیک عذر خواهی به خانم آذرماجدی بدهکارم. و آن مطلبی است که درباره تحریم ها عنوان کرده بودم. در نوشته ام آورده بودم که " آذرماجدی کلمه ای درباره محکومیت تحریم ها سخن نگفته است." در حالی که چنین نبوده و این حرفم اشتباه و ناشی ازبی دقتی ام بوده است. اما در عین حال این سئوال همچنان مطرح است که چگونه کسی که مدعی مخالفت با تحریم ها است در مورد مواضع همکاران تریبونال و از جمله دادستان آن ( پیام اخوان ) که سال ها طرفدار و مبلغ تحریم های فلج کننده بوده و همراه با راست ترین طیف سیاست مداران وابسته به سرمایه جهانی کاربست این نوع تحریم ها را به دولت آمریکا و متحدانش توصیه می کرده ، سکوت اختیار کرده و سخنی نگفته است. البته از یک لحاظ باید از صراحت نظرش درباره دریافت امکانات از دولت های سرمایه داری و موسسات وابسته به آن تشکر کرد. مواضعی که می خواهد کمک گرفتن ازدشمنان مردم را کاملا عادی و امری پیش و پا افتاده جلوه دهد و این گرایش خطرناک را در سطح جنبش مردمی جا بیاندازد. بی جهت نیست که او هیچ گاه گرفتن امکانات و کمک از دولت های امپریالیستی و ارتجاعی مورد سرزنش قرار نداده است.

درست به همین دلیل او تا به حال درباره وابستگی مالی و سیاسی برخی از سکان داران تریبونال لندن، به دولت های امپریالستی و موسسات سرمایه داری، انتقادی نکرده است. این البته منحصر به خانم آذر ماجدی و همفکران او نمی باشد. چنین گرایشی در سال های اخیر در میان پاره ای از جریانات مترقی و چپ نیز دیده می شود. و این چندان هم عجیب نیست. بقول آذر ماجدی" دنيا تغيير کرده است و راسل ها و ژان پل سارترها نيز اگر زنده بودند باحتمال زياد مواضع ديگري اتخاذ مي کردند" یعنی این که با به دست گرفتن  کاسه گدایی برای تامین منابع مالی تشکلات مردمی از نهاد های سرمایه داری اعانه جمع آوری می کردند. ما در این جا به کسانی که ازنظام سرمایه داری تجلیل می کنند و به این شغل "شریف" خود افتخارمی کنند کاری نداریم. اما بخشی ازافراد و نیروهای انقلابی از جمله آذر ماجدی، متاسفانه، هم بدلیل تصویر نادرستی که از اوضاع جهان ارائه می دهند ( همان طوری که در نوشته قبلی ام اشاره کردم، آذر ماجدی مسئله اصلی جهان ما را جنگ میان دو قطب دولتهای امپریالیستی و تروریستی ازیک سو و تروریست های اسلامی از جانب دیگرمی داند و این همان طور که در همان مقاله به آن پرداخته ام نادرست است و تضاد و جنگ اصلی در جهان ما میان کار و سرمایه است و همه جنبش های بنیاد گرایانه اسلامی و غیر اسلامی و تروریستی دراین نبرد بزرگ در صف سرمایه داری جهانی قرار دارند ویکی از مشخصات اصلی غالب آن ها دشمنی هار با جنبش کارگری و کمونیستی  است. یک علت دیگرچنین نگرشی این است که او و همفکرانش مشکل اصلی شان  با اسلام سیاسی است و اگردر این راه خیلی جلو بروند و فراموش کنند که اسلام سیاسی و بنیاد گرایی بخشی ازاردوی سرمایه است، عاقبت حامی نظریه ارتجاعی برخورد بین تمدن های "ساموئل هانتینگتون " خواهند شد که مایل است جنگ میان تمدن ها و مذاهب را جایگزین نبرد طبقاتی کند ) و هم درک غلطی که نحوه و شرایط نادرست  دراستفاده از امکانات دشمن دارند، دچارلغزش هایی می شوند که اگر توسط نیروهای انقلابی بکار گرفته شود، جنبش های انقلابی را با مصیبت های بزرگی روبرو خواهد ساخت.

تردیدی نیست که تحت توازن قوای معینی و شرایط مناسبی که امکان استفاده اصولی ازامکانات دشمنان مردم فراهم باشد، حتی با شیطان نیز می توان بده بستان هایی انجام داد. اما معیاراصلی چنین همکاری هایی تنها و تنها باید منافع زحمتکشان و اکثریت مردم و از نقطه نظر کمونیست ها حتی فراتر از این : معیاراصلی  باید تامین منافع جنبش سوسیالیستی باشد. یعنی باید دید که آیا چنین همکاری هایی در خدمت جنبش سوسیالیستی قراردارد یا خیر؟ غیر ازاین، چنین همکاری هایی، جنبش های انقلابی را به بیراهه خواهد برد وبه ورطه شکست خواهد کشانید. کم نبودند انقلابیونی  که در این زمینه تجریبات موفقیت آمیزی داشتند. و نیز کم نبودند انقلابیونی که در این زمینه به کجراه رفتند و سرانجام از ناکجا آباد سر بر آوردند.

 لنین، که استاد بکار گیری تاکتیک های بسیار هوشیارانه در دنیای سیاست و مبارزه طبقاتی بود، در زمره گروه نخست قراردارد. او اگر درجریان جنگ جهانی اول از تضاد میان امپریالیست ها استفاده کرد و حتی مثلا با قطار آلمانی وارد روسیه شد، اما هرگز اجازه نداد تا این همسویی ها در خدمت منافع و پروژه های امپریالیستی قرار گیرد و منافع کارگران و زحمتکشان قربانی استفاده هوشیارانه از تضاد ها و امکانات دشمن شود. او لحظه ای هم در مبارزه پیگیرعلیه سرمایه و امپریالیسم جهانی کوتاه نیامد و درجریان سفر با همان قطار معروف، طرح های خود را برای انقلاب سوسیالیستی آماده می کرد و به محض رسیدن به مسکو درباره ضرورت بی چون و چرای انقلاب کارگری و تداوم آن سخنرانی کرد.

 البته دردوره کنونی یعنی در دوره ای که جنبش کمونیستی هنوز اززیر آوارسنگین ضربات گیج کننده ناشی از فروپاشی  باصطلاح سوسیالیسم موجود بیرون نیامده ونیز خیلی ها دوران مبارزه ضد امپریالیستی و ضد سرمایه داری را متعلق به گذشته می دانند، معلوم است که تاکتیک های هنرمندانه و انقلابی لنین از مضمون تهی گردد و تلاش شود تا استفاده بر حق ازحقوق مدنی وشهروندی و تشکلات با مضمون بورژوایی در عرصه اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، بهانه ای باشد برای توجیه همراهی با پروژهای امپریالیستی و نهاد های سرمایه داری.

با توجه به مطالب گفته شده در بالا است که باید دید آیا همراهی با پروژهای حتی با پایه مردمی، که دست های پنهان و آشکار " نهاد های  وابسته به امپریالسیم و سرمایه داری جهانی" ی خواهند بر آن سوار شوند، روشی درست است یا نه؟ معلوم است که نه. مثلا در شرایطی که امپریالیسم جهانی برای ربودن مبارزات مردمی با هزاران نیرنگ فریب وارد میدان می شود و نهاد های رنگارنگ حقوق بشری را براه می اندازد، و به بهانه بر سر جا نشاندن جمهوری اسلامی، درزمینه برنامه هسته ای اش، می خواهد زندگی مردم را به بازی بگیرد و موجودیت کشور را به ورطه نابودی بکشاند، آیا مجازیم  به طورغیر شفاف رفتار کنیم وبا کسانی که حرف اول را در گرداندن تریبونال لندن می زنند و هم زمان جزو نئولیبرال ها وخدمت گذاران طرح های امپریالیستی هستند، همکاری و همدلی  نماییم؟ چپ هایی مانند آذر ماجدی خوب است چشمان شان را باز کرده و به این مسایل مسئولانه فکر کنند.

اما عده ای از افراد و جریانات سیاسی از جمله آذر ماجدی و سازمان اقلیت و حتی راه کارگر - کمیته مرکزی - برای توجیه  حرکت نادرست شان یعنی سکوت در برابروابستگی مالی و سیاسی ( و حتی ایدئولوژیک ) تعدادی از سکانداران تریبونال لندن به امپریالیسم، و متاسفانه تنها برای فضا سازی، مواضع  راه کارگر در افشای جریانات وابسته به امپریالیسم را به معنای تقویت موضع جمهوری اسلامی معرفی می کنند. معلوم است که چنین ادعاهایی عاری از حقیقت است و کمکی به آنان نخواهد کرد. و راه کارگر البته مرعوب این فضا سازی های غیر عقلانی وکودکانه نخواهد شد و مانند همیشه بر حقیقت پافشاری خواهد کرد. همان گونه که در نخستین روز به قدرت رسیدن رژیم اسلامی، این حکومت را کاملا ارتجاعی و ضد انقلابی معرفی کرد و درست به همین دلیل شکست انقلاب سال پنجاه و هفت را علیرغم مقاومت شدیدی که بر سر آن وجود داشت با صدایی بلند اعلام داشت. و همه می دانند که در آن دوره نه فقط میلیون ها نفر ازمردمی که سلطنت را ساقط کرده بودند، شدیدا نسبت به ارتجاع بر آمده از دل آن انقلاب بزرگ توهم داشتند، بلکه بسیاری از جریان های سیاسی نیزاز ماهیت دقیق آن سر درنمی آورند.

البته این هنوز نوک کوه یخ است. قبلا هم در نشست معروف به " اتحاد برای دمکراسی در ایران" که در استکهلم و به دعوت "مرکز بین المللی  بنیاد اولاف پالمه "، در فوریه همین سال برگزار گردید، نمونه دیگری از این پروژهای امپریالیستی را دیده ایم و مورد تازه اش نیز کنفرانس موسوم به " پیشبرد اتحاد برای دمکراسی" دربروکسل است. غالب افراد شرکت کننده در آن، وابستگی سیاسی و ایدئولوژیکی شان به سرمایه جهانی و حمایت شان ازاقتصاد و سیاست نئولیبرالی را از افتخارات خود می دانند. برای آن که بدانیم ماهیت این کنفرانس چیست و چه آش دیگری برای مردم ما در حال پخته شدن است، کافی است که گفته شود که در یکی ازهمین نشست های این کنفرانس، وقتی یک فرد غیر ایرانی به نام " آتولانگی " ضمن حمایت از تحریم های اقتصادی، تاکید کرده که حمله نظامی همچنین بر روی میز است، با هیچ اعتراضی ازحاضرین روبرو نشد.(1) کنفرانس بروکسل  مسلما آخرین پروژه امپریالیستی نخواهد بود و بی گمان طرح های مشابه دیگری در راه خواهد بود.

اما پایه توده ای و مردمی یک حکومت و یک حزب و یا یک تشکل، دلیل بر حقانیت رهبری آن نمی باشد. تریبونال نیز با آنکه بسیاری ازفعالان و قربانیان سیاسی و خانواده ای شان خالصانه و برای به محاکمه کشانیدن حکومت تبهکار جمهوری اسلامی تلاش بسیارمی کنند، اما این باعث آن نخواهد که ما در برابر کسانی که هدایت اصلی این تریبونال را در دارند سکوت نماییم. باید از همه خواست تا روشن وشفاف عمل کنند و بدانند چه کسانی و با چه هدفی می خواهند بر زحمات و تلاش های مردمی سوار شوند و چگونه آن را در خدمت منافع امپریالیست ها قرار دهند. شفاف عمل کردن در این زمینه حداقل چیزی است که می توان  وفادارای خود را نسبت به آرمان های همه جانباختگان راه آزادی نشان داد و یادشان را گرامی داشت.

اگردر ابتدای کارهنوز جوانب مختلف و سئوال برانگیز مربوط به گردانندگان " تریبونال لندن "کاملا روشن نبود، اما اکنون اسناد  بسیارمهمی در این زمینه افشا شده است. از این رو آن دسته از جریانات چپ انقلابی وهمه  کسانی که برای رهایی از شر استبداد و امپریالیسم و برای آزادی می جنگند، بسیاربه جاست بدون لجاجت های مخرب و منافع گروهی و فرقه ای، چشمانشان شان را باز کرده و مسئولانه رفتار کنند.

دهم جولای ۲۰۱۲

(1) http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=46598

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©