شناسايی
فلسطين در
سازمان ملل
متحد: واقعيت
و مجاز
ميشل
وارشاوسکی
برگردان
و توضيحات:
محمد علی
اصفهانی
ميشل
وارشاوسکي،
نويسنده و
روزنامه نگار
برجسته ی
فرانسوی ـ
اسراييلي، در
مقاله ی جديد
خود، در
ارتباط با
شناسايی
فلسطين در
سازمان ملل
متحد، همچنان
ضرورت بايکوت
اسراييل،
اجتناب از
سرمايه گذاری
و مشارکت در
اقتصاد
اسراييل، و
اِعمال
مجازات های بين
المللی عليه
اسراييل،
يعنی همان «بی
دی اس» معروف (۱)
را مورد تأکيد
قرار داده
است، و کارزار
جهانی هرچه
گسترده تر در
جهت پيشبرد آن
را برای منع
اسراييل از
خنثی کردن پی
آمد های مثبت
اين شناسايي،
اجتناب
ناپذير
دانسته است.
ميشل
وارشاوسکي،
برای آشنايان
با نوشته ها و ترجمه
های راقم اين
سطور، نيازی
به معرفی ندارد.
اما در هر
حال، کسانی که
مايلند در
مورد او و
نظرات او
بيشتر بدانند
می توانند به
مقالات متعدد
ديگر او با
ترجمه و
توضيحات اين
قلم مراجعه
کنند. (۲)
در
حدود ۲۵ سال
است که «مرکز
اطلاعات
جايگزين» يا AIC به منظور
انتشار اخبار
و مقالات و
تحليل های ديکته
ناپذير و
متفاوت با
روايت و حکايت
رسمی رسانه
های تحت
انقياد، در
دفاع از مردم
و مقاومت
فلسطين، و
عليه
بنيادگرايی و
انتگريسم خالص
و خلص و نابی
موسوم به
«صهيونيسم»،
به همت ميشل
وارشاوسکی و
ياران او، علی
رغم همه ی
محدوديت هايی
که بر آن روا
داشته می شود،
به کار خود
ادامه می دهد.
فعل و
انفعالات
اخير در
فلسطين، و ـ
بسی مهم تر ـ
آنچه اين روز
ها در تمامی
منطقه می
گذرد، در
پيوند مستقيم
با سرنوشت
ميهن ماست؛ و
بايد نسبت به
آن شديداً
حساسيت داشت.
بنابر
اين، بهتر است
که پرداختن به
آن را، که نياز
به شرح و
تفصيل فراوان
دارد، به
نوشته هايی
جداگانه
واگذاشت، و
فعلاً يکسر و
بدون مقدمه و
تفصيلات، به
سراغ مقاله ی
ميشل
وارشاوسکی
رفت که گرچه
به نوعی در
همان راستا
قرار دارد،
اما بيشتر
معطوف به
مسأله يی خاص
است.
۱۶ آذر
۱۳۹۱
شناسايی
فسطين در
سازمان ملل
متحد: واقعيت
و مجاز
ميشل
وارشاوسکی
۲ دسامبر
۲۰۱۲
«اين قضيه را
يک موضوع خيلی
مهم و جدی
تلقی نکنيم.
هيچ نتيجه ی
پراتيک و عملی
يی نخواهد
داشت»
اين را
نتانياهو بعد
از رأی خرد
کننده ی مجمع
عمومی سازمان
ملل متحد در
مورد شناسايی
فلسطين به
عنوان يک
«دولت غير عضو»
اظهار داشت.
شايد
بتوان گفت که
«اين قضيه، يک
موضوع خيلی مهم
و جدی نيست»؛
اما آيا می
توان در برابر
اين واقعيت
نيز بی تفاوت
بود که
اسراييل،
امروز، خود را
در انزوا می
بيند؟ فقط
آمريکا،
کانادا، و
جمهوری چک،
همراه اسراييل
به اين مصوبه
رأی منفی
دادند. فراموش
کردم. جزاير
مارشال،
ميکرونزيا،
نائورو، و
پالائو هم به
نفع اسراييل
رأی دادند. (۳)
آنچه
در اين رأی
گيري، بسيار
شاخص و پرمعنا
بود، موضع
اروپا ست. با
پيشتازی
فرانسه (بالاخره
يک دفعه شد که
ما بتوانيم از
فرانسوا اولاند،
و لوران
فابيوس، رييس
جمهوری و وزير
امور خارجه ی
فرانسه،
متشکر باشيم)
کشور های اسپانيا،
ايتاليا،
يونان، سوئد،
و بلژيک، به شناسايی
دولت فلسطين
رأی مثبت
دادند.آلمان،
انگلستان،
بلغارستان، و
رمانی هم که قبلاً
اعلام کرده
بودند که رٰأی
منفی خواهند
داد، نهايتاً
به جای رأی
منفی دادن، از
شرکت در رأی گيری
امتناع کردند.
«اروپا
را از دست
داديم.»
يک
مقام
بلندپايه ی
وزارت خارجه ی
اسراييل، بلافاصله
بعد از رأی
گيري، اين را
گفت. اسراييل،
هرگز تا اين
اندازه در
صحنه ی بين المللي،
منزوی نبوده
است. کلونيزاسيون
وقيحانه ی
اسراييل، به
همراه قساوت و
سبعيت خونين
دولت
سوپرراستگرای
آن، موفق شد
دولت هايی را
که در گذشته
يی نزديک، به عنوان
دوستان دولت
عبری به حساب
می آمدند از اسراييل
دور کند.
با
وجود اين، خوب
است که شور و
شعف پرزيدنت
محمود عباس،
کمی فرو
بنشيند.
نخست
وزير
اسراييل،
کاملاً هم
اشتباه نکرد وقتی
که گفت اين
مصوبه، هيچ پی
آمد پراتيک و
عملی يی
نخواهد داشت.مگر چنين
نيست که همان
دولت های
اروپايی که به
نفع مصوبه رأی
دادند، همين
اخيراً به
بهتر کردن و
گسترده تر
کردن و تقويت
روابط ميان اتحاديه
ی اروپا و
دولت اسراييل
رأی داده اند؟
شناسايی
فلسطين به
عنوان يک دولت
غير عضو، همچنان
موضوعی است در
حيطه ی عالم
مَجاز.
در
سرزمين های
اشغال شده ی
فلسطين، که
حالا به عنوان
يک دولت،
شناسايی شده
است، آنچه
واقعی است و
در حيطه ی
عالم واقعيت
قرار دارد، برنامه
ها و برنامه
ريزی ها و طرح
های تمرکز يافته
ی
کلونيزاسيون
است که
اسراييل از
ديرباز ساخته
و پرداخته است
و به صورت
متديک به آن
مشغول است.
در اين
فرايند
کلونيزاسيون،
مرز ميان
اسراييل و
کرانه ی
باختری
(همانچه خط
سبز ناميده می
شود) يک تکه
زمين کوچک است
که برای آنچه
سازمان ملل به
عنوان دولت
فلسطين شناسايی
کرده است، جای
کمتری باقی می
گذارد. [اسراييل،
خود را نه
تنها به «خط
سبز»، با همان
مشخصات سال
۱۹۴۹به عنوان
مرز فرضی غير
رسمی و موقت
ميان اسراييل
و همسايگان
عرب، مقيد نمی
داند، بلکه به
«خط سبز» با
مشخصات بعد از
۱۹۶۷ نيز مقيد
نيست، و در فرايند
کلونيزاسيون،
بسيار فراتر
از آن را تحت کنترل
خود گرفته است
و می گيرد. ـ م]
اگر
همچنان که
نتانياهو
گفته است،
شناسايی فلسطين
در سازمان
ملل، به عنوان
«دولت غير عضو»،
هيچ پی آمد
پراتيک و عملی
يی ندارد، پس
لازم است که
ما دست به
اقداماتی
بزنيم که اين
شناسايی
مجازی را به
يک واقعيت
ملموس و عينی
بدل سازيم. اين
اقدامات ما،
بايد بايکوت
اسراييل،
اجتناب از
سرمايه گذاری
و مشارکت در
اقتصاد اسراييل،
و اِعمال
مجازات های
بين المللی
عليه اسراييل
ـ بی دی اس ـ را
در بر داشته
باشد .تنبيهات
بين المللی
واقعي، می
تواند نتانياهو
را وادار کند
که سخن خود را
دوباره فرو
بلعد؛ و می
تواند
شناسايی
فرماليته و
مجازی فلسطين
را مبدل به
واقعيتی عينی
سازد.
در
هرحال، چنين
چيزی نيازمند
يک بسيج
شهروندی
پرتوان است که
قادر باشد
فرانسوا
اولاند، مرکل،
و ديگران را
ناگزير از آن
کند که دست از
سياست رياکارانه
ی خود
بردارند.
سياستی که با
يک دست، به
شناسايی
فلسطين رأی می
دهد، و با دست
ديگر، روابط
اتحاديه ی
اروپا با
اسراييل را
مستحکم تر و
بيشتر می کند.
توضيحات
ـــــــــــــــ
متن
فرانسوی
مقاله در سايت
فرانسوی
BDS، و متن
انگليسی آن در
سايت AIC
http://www.bdsfrance.org
http://www.alternativenews.org
۱ ـ نام
کارزار «بی دی
اس» ( بايکوت
اسراييل،
اجتناب از
سرمايه گذاری
و مشارکت در
اقتصاد
اسراييل، و
اِعمال
مجازات های
بين المللی
عليه اسراييل)
از حروف اول
سه کلمه ی زير
ساخته شده است:
Boycott, Divestmen,Sanctions
کارزار
بی دی اس، که
روز به روز در
سراسر جهان رو
به گسترش است،
از شهروندان
عادی تا
برجسته ترين
روشنفکران و
هنرمندان و
نويسندگان و
شاعران و
دانشگاهيان و
فرهنگيان و تشکل
های مترقی را
در بر می گيرد.
در جمع فعالان
اين کارزار،
تعداد زيادی
از افراد و
تشکل های يهوديان
پيشرو و صلح
طلب حضور
دارند.
۲ ـ
مقالات و
تحليل های
متعددی از
ميشل وارشاوسکي،
با ترجمه و
توضيحات همين
قلم، طی سال های
اخير منتشر
شده اند. از
جمله:
ايران
را خطر يک
«فرار به جلو» ی
جنايتکارانه
و شبيه به
خودکشی
اسراييل
تهديد می کند
http://www.ghoghnoos.org/ak/kj/wrsh-ir.html
در
فلسطين، چه
کسی عليه چه
کسی کودتا
کرد؟
http://www.ghoghnoos.org/ak/kp/wrsh-c.html
آنان
که «هر دو طرف»
را محکوم می
کنند، بدتر از
خود قاتلانند
http://www.ghoghnoos.org/ak/kp/wrch-do.html
تحليل
برخورد جهان
با ماجرای
غزه، از ديد
ميشل
وارشاوسکی
http://www.ghoghnoos.org/ak/kp/wrsh-t.html
۳ ـ «
فراموش کردم.
جزاير
مارشال،
ميکرونزيا،
نائورو، و
پالائو هم به
نفع اسراييل رأی
دادند.». ميشل
وارشاوسکی
اين جمله را
به منظور
تمسخر
اسراييل، به
اين صورت
نوشته است.
چرا که «کشور»
های نامبرده،
به لحاظ جمعيت
و مساحت، بی
اندازه کوچک
هستند. مثلاً
نائورو
جمعيتی در
حدود ده هزار
نفر، و مساحتی
در حدود بيست
و يک کيلومتر
مربع دارد!
البته
پاناما را هم
با جمعيتی در
حدود سه
ميليون و
پانصد هزار
نفر، و مساحتی
در حدود هفتاد
و پنج هزار کيلو
متر مربع،
بايد به ليست
۸ کشوری که
همراه اسراييل،
به نفع
اسراييل رأی
دادند اضافه
کرد.
بيشتر
از حمايت حماس
از طرح محمود
عباس، و بيشتر
از تلاش فتح و
حماس برای
تشکيل دولت
وحدت ملي،
بايد نقش
مقاومت
فلسطين در غزه،
و پيروزی
چشمگير آن بر
اسراييل را،
در وادار شدن
آلمان،
انگلستان،
بلغارستان، و
رمانی ـ که
قبلاً اعلام
کرده بودند که
رٰأی منفی خواهند
داد ـ به عقب
نشينی و بسنده
کردن به امتناع،
در نظر داشته
باشيم. همچنان
که تأثير اين
پيروزی را در
تعداد غير
منتظره ی آرای
مثبت به
فلسطين.
اگر
مقاومت غزه
نتوانسته بود
پيروز شود، و
اسراييل
توانسته بود
غزه را در هم
بشکند، و آنچه
وزير کشور
اسراييل وعده
داده بود و
هدف اسراييل
از اين تجاوز
دانسته بودش
را تحقق بخشد،
معادله ی قوا
در صحنه ی سياست
جهانی نيز
ديگرگون می شد.
روزنامه
ی اسراييلی
هاآرتص در
وقايع نگاری ساعت
به ساعت تجاوز
اسراييل به
غزه، در ۱۷
نوامبر، چنين
گزارش می دهد:
«ساعت
هفت و پنجاه و
پنج دقيقه ی
بعد از ظهر:
وزير کشور،
الی ايشاي، در
باره ی عمليات
اسراييل در
غزه: هدف
عمليات، اين
است که غزه را
به قرون وسطی
برگردانيم.
تنها در آن صورت
است که
اسراييل می
تواند برای
چهل سال در
آرامش به سر
ببرد.