Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۲ برابر با  ۰۷ سپتامبر ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۲  برابر با ۰۷ سپتامبر ۲۰۱۳
بازیگران جهانی نزاع سوریه

 

 

بازیگران جهانی نزاع سوریه

 

واقعیت‌های سوریه: راهنمای کامل همه‌ی بازیگران جهانیِ درگیر در منازعه‌ی سوریه

 

 جان جوکاریس

ترجمه: پرویز صداقت

 

اشاره: هدف از انتشار مقاله‌ی زیر آگاهی خواننده از مجموعه اطلاعات و داده‌های گسترده‌ای است که در مورد منافع قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای و جهانی در جنگ داخلی کنونی سوریه در آن ارائه شده است؛ هرچند برخی داوری‌های نویسنده در مقاله ازجمله در تقلیل ریشه‌ی برخی منازعات سیاسی کنونی به اختلافات ایدئولوژیک پذیرفتنی نیست و به نظر نمی‌رسد بتوان موضع تک‌تک کشورهای درگیر در منازعه را یکدست خواند و اختلافات درونی و مواضع متضاد سیاسی در هر کشور را نادیده گرفت یا کم‌اهمیت انگاشت. با این همه، در مقاله‌ی حاضر اطلاعات موجزی درباره‌ی منافع همه‌ی کشورهای درگیر در جنگ احتمالی سوریه  ارائه شده که برای تحلیل‌گران تحولات خاورمیانه می‌تواند سودمند باشد.

 

رسانه‌های خبری در روزهای اخیر سرشار از گزارش‌هایی شده است که بر اساس آن ایالات متحد «درگیر جنگ» با سوریه می‌شود. گفته‌های جسورانه‌ی جان کری وزیر خارجه‌ی امریکا در روز دوشنبه و گفته‌های بعدی چاک هیگل وزیر دفاع امریکا که اگر پرزیدنت باراک اوباما دستور اقدام نظامی  بدهد ایالات متحد «آماده‌ی عمل» است، آغازگر این توفان خبری بود. دولت با گفتن از «آماده‌ی عمل» بودن از ارائه‌ی پشتیبانی هوایی از شورشیان سوری به همان شکلی می‌گوید که دو سال پیش‌تر از شورش لیبیایی‌ها علیه معمر قذافی حمایت کرد.

بااین‌حال، هنوز تردید دارم. اگر ایالات متحد قصد داشته به هرحال به سوریه حمله کند تا بتواند موازنه‌ی قدرت را در جنگ داخلی سوریه تغییر دهد،  نباید این‌گونه اقدامات نظامی را آشکار کند. اما خط قرمز اوباما در مورد سلاح‌های شیمیایی دولت را به دام انداخته است، دولت خواستار مداخله‌ی نظامی نیست، اما نمی‌تواند وقتی چنین به‌صراحت از آمادگی برای اقدام نظامی سخن گفته (یا به هر حال بلوف زده) بیکار بینشیند. آن‌چه دولت واقعاً در پی انجام آن است متقاعدکردن مردمِ خسته از جنگ امریکا است که این مسئله‌ای طولانی نخواهد بود و در عین حال واشنگتن زمان کافی داشته باشد که ائتلاف گسترده‌ای در سازمان ملل، ناتو و/یا اتحادیه‌ی عرب به دست آورد.

اما در حالی که انزواگرایان (یا مخالفان مداخله‌گرایی) در بیم‌وهراس جریان احتمالی اقداماتی هستند که مستلزم استفاده از پیاده‌نظام نباشد، آن‌چه مایه‌ی طنز است این است که ایالات متحد همراه با دیگر کنش‌گران جهانی پیش از این هم طی دو سال اخیر درگیر حضور همه‌جانبه در سوریه بوده‌اند ـ همه‌چیز، از جاسوسی تا اسلحه را به هر دو طرف نزاع ارائه کرده‌اند. به‌گمانم باید به همه یادآوری کنیم که دقیقاً کدام کنش‌گران خارجی درگیر این جنگ داخلی هستند و همچنین در این منازعه چه منافعی دارند. این صرفاً جنگی میان سوری‌ها نیست. این جنگی بین عربستان سعودی و ایران، ایران و ایالات متحد، ترکیه و ایران، روسیه و ایالات متحد، و دیگرانی است که هرکدام منافع بسیار متفاوتی را دنبال می‌کنند.

 

عربستان سعودی

 

عربستان سعودی و ایران قرن‌هاست درگیر منازعه‌ای ایدئولوژیک‌‌اند و جنگجویان امروزیشان انگیزه‌شان را از نبردهای قرن هفتم میلادی می‌گیرند. انگیزه‌ی پشتیبانی سعودی‌ها از اپوزیسون سوریه تمایلی به قدمت چند دهه دارد تا ائتلاف بین سوریه و جمهوری اسلامی ایران، یعنی رقیب اصلی عربستان برای تسلط در منطقه‌ی خلیج فارس و به طور گسترده‌تر در خاورمیانه را درهم بشکند.

واکنش عربستان به بهار عربی دوجانبه بوده است: محدودساختن ناآرامی‌ها پیش از آن که به خطه‌ی سعودی برسد، و اطمینان از این که ایران  از تغییرات در موازنه‌ی قدرت در منطقه‌ سود نمی‌برد. در این چارچوب، آغاز شورش سوریه در بهار 2011 فرصتی طلایی برای سعودی‌ها بود تا به متحد اصلی ایران در جهان عرب حمله کنند. در حالی که عربستان سعودی فاقد ظرفیت نظامی برای مداخله‌ی مستقیم است از ثروت نفتی خود برای تجهیز نظامی شورشیان سوری استفاده کرده تا در صورت سقوط اسد اطمینان یابد که جایگزینش یک دولت سنی با روابط دوستانه است.

 

ترکیه

 

ترکیه طی دهه‌ی اخیر در پی فرصتی منطقه‌ای بوده که خود را به عنوان الگو و رهبر جهان اسلام نمایش دهد. قسمت مضحک ماجرا این است که پیش از شورش کنونی، ترکیه به سوریه به عنوان شالوده‌ی برنامه‌هایش برای آن که رهبر سیاسی و اقتصادی و «اخلاقی» در خاورمیانه باشد نگاه می‌کرد. اکنون ترکیه خود را متعهد کرده که به همراه عربستان سعودی و بازیگران اتحادیه‌ی عرب تغییر رژیم در دمشق را محقق کند. ترکیه به مخالفان سوری اجازه داده ستادهایی در استانبول تشکیل دهد و شورشیان سنی را مسلح می‌کند و آموزش می‌دهد.

در واقع، ترکیه صرفاً یک حرکت سنی در سوریه را دربرگرفته است. آنکارا نه‌تنها درگیر رویارویی با رژیم علوی سوریه شده بلکه بر سر خطه‌های کردی در نزاع با رژیم شیعه‌ی عراق است. علاوه بر این، بعد از وقفه‌ی کوتاهی که در طی آن به نظر می‌رسید ترکیه به «چرخش به شرق» مدتی در کنار ایران و علیه شرکای غربی‌اش بر سر مسئله‌ی هسته‌ای ایران بود، رقابت تاریخی و ژئوپلتیک بین ایران، پشتیبان سوریه، و ترکیه از سر گرفته شده است. این رقابت اکنون در سوریه و عراق نمایان است.

 

ایران

 

ایران همپیمانان کم‌شماری در میان اعراب دارد که مهم‌ترین‌شان سوریه است. رابطه‌ی این دو کشور به سال‌های بعد از انقلاب اسلامی 1979 در ایران بازمی‌گردد. این دو کشور نیاز داشتند در جنگ با رقیب مشترک‌شان، صدام حسین در عراق، به  یکدیگر نزدیک شوند. همچنین ایران و سوریه به منظور کنترل پیش‌روی‌های اسراییلی‌ها در لبنان متحد شدند. سوریه دایماً برای ایران ژرفای استراتژیک فراهم کرده است. این کشور برای ایران دسترسی به مدیترانه و مسیرعرضه‌ی پشتیبانان شیعه‌ی ایران در جنوب لبنان (حزب‌الله) در مجاورت مرز اسراییل را فراهم می‌کند.

از دست دادن این پشتیبانی ضربه‌ی بزرگی به ایران است.  برای همین ایران با عرضه‌ی سلاح از دولت اسد (بی‌وقفه در دوره‌ی گذار از دوره‌ی ریاست جمهوری احمدی نژاد تا دوره‌ی حسن روحانی) پشتیبانی کرده  و ایرانیان در جانب رژیم اسد می‌جنگند.

 

اسراییل

 

اسراییل رابطه‌ی پیچیده و نه همواره شفافی با دولت سوریه داشته است. برخلاف دشمنی‌های صوری، این دو کشور منافع مشترکی در لبنان دارند، اسراییل بعد از شکست‌های دهه‌ی 1980 خواهان کنترل لبنان نیست اما هنوز خواهان مدیریت لبنان و به طور خاص حزب‌الله است. سوریه می‌خواست به دلایل سیاسی و اقتصادی لبنان را کنترل کند و نمی‌خواست اسراییل در آن‌جا مداخله کند. بنابراین به توافقی تلویحی دست یافتند.

برای اسراییل کماکان رژیم علوی در سوریه به یک رژیم رادیکال سنی ارجحیت دارد (نوعی راهبرد که بر اساس آن کنار آمدن با شرّی که می‌شناسی بهتر از کنار آمدن با شرّی ناشناخته است). در چارچوب حضور ایالات متحد در عراق، تهدید اسراییل از ناحیه‌ی اسلام‌گرایان سنی است، ومنافع اسراییل با مخالفان آن‌ها همسویی دارد. اگر رژیم بشار اسد استمرار یابد (با اسد یا بدون وی) ایران همچنان حوزه‌ی نفوذ خود از مدیترانه تا غرب افغانستان را حفظ خواهد کرد. بدین ترتیب، تفکر اسراییل از پشتیبانی از رژیم اسد به درخواست کنارنهادن او تغییر می‌کند با این امید که دولتی سنی که دشمن ایران است اما تحت سیطره‌ی اسلام‌گرایان رادیکال نیست بتواند قدرت را در اختیار بگیرد.

 

روسیه

 

روسیه در حالی که همچنان حضور و نفوذ خود را مانند اتحاد شوروی سابق ـ بدون دخالت غربی‌ها ـ بار دیگر اعمال می‌کند در پی آشوب بیش‌تر در گرداب خاورمیانه است تا ایالات متحد هر چه بیش‌تر در این گرداب فرو رود. مسکو نیز منافع راهبردی و مالی درازمدتی در سوریه دارد.

سوریه میزبان ناوگان دریایی روسیه در مدیترانه است و قراردادهای فروش سلاح روسی به سوریه ـ منعقدشده و در دست مذاکره ـ در مجموع پنج میلیارد دلار است. سقوط قذافی نیز در پشتیبانی پوتین از اسد نقش داشته است. کرملین بعد از سقوط رژیم لیبی قرارداد فروش سلاح به ارزش تقریبی چهار میلیارد دلار را از دست داد و می‌خواهد مانع از تکرار چنین وضعی در سوریه شود. فراتر از تجهیزات نظامی، از سال 2009 شرکت‌های روسی 20 میلیارد دلار در سوریه سرمایه‌گذاری کرده‌اند. اگر اسد قدرت را از دست بدهد، این قراردادها از دست می‌رود. منافع روسیه در حمایت از رژیم دیگری که در ضدیت با منافع غرب است را نقل قولی از پدرخوانده جمع‌بندی می‌کنم: «این مسئله‌ای‌ شخصی نیست، بحث صرفاً بر سر کسب‌وکار است»

 

چین

 

در حالی که ظاهراً چین خوشحال است که بگذارد روسیه و چین نقش پشتیبانان اصلی اسد را ایفا کنند، این کشور اصلاً بی‌طرف نیست. منافع چین در نزاع سوریه، خیلی شبیه روسیه، کاملاً عملی است. کادری جمیل معاون نخست‌وزیر در امور اقتصادی رجزخوانی کرده که چین در تحویل ماهانه 500 میلیون دلار نفت و اعتبار به سوریه مشارکت داشته است. بخش اعظم نفت سوریه در شمال و شمال شرقی کشور است که عمدتاً در اختیار شورشیان است و شبکه‌ی لوله‌هایی که این چاه‌ها را به کانون‌های جمعیتی وصل می‌کند در برابر حمله‌ی شورشیان آسیب‌پذیر است. در نتیجه، تولید نفت سوریه در طی منازعات جاری تا میزان 95 درصد کاهش یافته است و اهمیت کمک چین را نباید دست‌کم گرفت. پشتیبانی مالی و مالی چین مکمل کمک‌های روسیه و ایران است و امکان داده ماشین جنگی اسد کماکان کارآمد باشد.

بقای اسد نیز با ملاحظات ژئواستراتژیک چین در مورد منطقه‌ی سرشار از انرژی خاورمیانه گره خورده است به طوری که حمایت از اسد به عنوان سدّ موثری در برابر نفوذ غرب در منطقه ملاحظه می‌شود. علاوه بر این، دولت چین به سبب ناامنی‌های درونی خودش از ایجاد سابقه‌ای برای مداخله در زمینه‌های بشردوستانه نگران است.

 

اروپا

 

اروپا منافع روشنی در لیبی داشت: مهم‌ترین مصرف‌کننده‌ی نفت این کشور شمال افریقا بود. رهبران اروپایی نیز دهه‌ها به قذافی ناسزا می‌گفتند در عین حال همزمان در کنارش قرار داشتند، حتی وقتی پناهگاهی برای سازمان‌های بی‌شمار تروریستی از ارتش آزادی‌بخش ایرلند شمالی تا سازمان آزادی‌بخش فلسطین فراهم می‌کرد. در سال 2011 دیوید کامرون نخست‌وزیر بریتانیا و نیکولا سارکوزی رییس‌جمهور فرانسه دو رهبر اصلی بودند بیش‌از همه برای کارزار ناتو به منظور کنار گذاشتن قذافی فشار آوردند، و باراک اوباما رییس‌جمهور ایالات متحد و سیلویو برلوسکونی نخست‌وزیر ایتالیا با اکراه آنان را همراهی کردند.

به نظر می‌رسد دیوید کامرون و فرانسوا اولاند رییس‌جمهور جدید فرانسه بر سر ادعای حملات شیمیایی رژیم پیشاپیش آماده‌ی «مجازات اسد» بودند، اما اکنون به نظر می‌رسد در پی گزارش‌های جدید سازمان ملل که مدعی است شاید شورشیان از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده باشند مردد شده تاحدودی به عقب نشستند. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان مسلماً ریسک نمی‌کند و چند هفته مانده به انتخابات در کشور به اقدامی دست نمی‌زند ـ دقیقاً به همین دلیل بود که دو سال قبل نیز در جریان دخالت در لیبی نخواست ریسک کند که منجر به عدم محبوبیت در داخل بشود.

 

ایالات متحد

 

به‌صراحت باید گفت که نفع استراتژیک امریکا پرهیز از آن است که بیش‌تر درگیر یک انتقام گیری فرقه‌گرایانه‌ی قدیمی شود که توان امریکا برای حفظ موازنه‌ی موردنظرش در جهان را به تحلیل ببرد. کماکان، همچنان‌که بارها رخ داده است، بسیاری در ایالات متحد و اروپا در هراس از خوفناکی جنگ داخلی هستند، برخی از آن‌ها خواسته‌اند که ایالات متحد «دست به کاری بزند». ایالات متحد تمایل نداشته به این خواسته‌ها توجه کند. در حالی که واشنگتن هیچ علاقه‌ای به رژیم اسد ندارد، منفعت مستقیمی هم در مورد نتیجه‌ی حاصل از این مداخله ندارد، زیرا همه‌ی پی‌آمدهای احتمالی از منظر امریکا بد است. علاوه بر این، مردمی که بیش از همه از امریکا می‌خواهند کاری برای توقف کشتارها انجام دهد نخستین کسانی هستند که وقتی امریکا شروع به کشتار مردم برای توقف کشتار مردم (شگفت‌آور است!) بکند آن را محکوم خواهند کرد.

ازاین‌رو، دولت اوباما راهبرد به‌غایت محتاطانه‌ای را برگزیده است. اعلام کرده ایالات متحد به طور مستقیم درگیر جنگ در سوریه نمی‌شود مگر این که رژیم اسد از سلاح‌های شیمیایی استفاده کند. وقتی اوباما خط قرمز خود را در مورد سوریه و سلاح‌های شیمیایی اعلام کرد فرض کرده بود که این مسئله به وقوع نمی‌پیوندد. تنها در صورتی که اوباما اثبات قاطعانه و بی‌چون‌وچرایی پیدا کند که اسد از سلاح شیمیایی استفاده کرده ـ و قرار نیست چنین چیزی رخ دهد ـ اوباما یا باید بر اساس اصل خط قرمز عمل کند یا نشان می‌دهد که بلوف زده است. اما پشتیبانی سیاسی در امریکا از مداخله وجود ندارد. این خود رییس‌جمهور است که باید بازی را به پیش ببرد و از این رو سخت است ببینیم که او از اقدام نظامی پرهیز می‌کند و همچنان اعتبارش حفظ می‌شود. همچنین سخت است ببینیم که او چه‌گونه به اقدام نظامی دست بزند که اگر در این زمینه به خطا رفت با مخالفت جدی سیاسی مواجه نشود.

 

مقاله‌ی بالا ترجمه‌ای است از:

http://www.policymic.com/articles/61461/syria-facts-the-complete-guide-to-all-the-global-players-involved-in-the-syrian-conflict

 

برگرفته از «نقد اقتصاد سیاسی»

http://pecritique.com/

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©