سینمای
ایران در
چنگال
استبداد دینی
ارژنگ
بامشاد
سی
و دومین
جشنواره فیلم
فجر پایان
یافت. دولت
جدید تلاش
داشت وانمود
کند که فضا
عوض شده است و
مردم می
توانند با
سینما آشتی
کنند.
سینماگران
نیز می توانند
بدون دغدغه
فیلم بسازند و
فیلم هایشان
اکران شود.
اما روند
پیشبرد و
نتایج این
جشنواره نشان
داد که چنین
تصویری از
سینمای ایران
نه واقعی است
و نه شدنی است.
در جریان این
جشنواره،
فیلم «من عصبانی
نیستیم» که به حوادث
پس از
انتخابات
ریاست جمهوری
سال ۱۳۸۸
ایران
پرداخته و
ماجرای
دانشجوی
ستارهداری
را روایت میکند
که زندگیاش
طی چندسال
گذشته بر اثر
شرایط سیاسی،
اقتصادی از هم
میپاشد؛ زیر
فشار باندهای
نزدیک به هرم
قدرت از گردونۀ
تصمیم گیری
حذف می شود.
وزیر ارشاد در
این رابطه می
گوید: « خود
تهيهكننده
اين فيلم
تصميم گرفت كه
چون ممكن است
برخي از جوايز
اين جشنواره
را بگيرد و بر
اين اساس نيز
برخي از
مسوولان تحت
فشار قرار
گيرند تصميم
گرفتند كه از
مرحله ارزيابي
حذف شود» و هوشنگ
گلمکانی داور
جشنواره فجر و
مدیر مجله
فیلم نیز می
گوید: «عصبانی
نیستم! را ما
کنار
نگذاشتیم،
خود کارگرداناش
به حکم عقل از
جشنواره خارج
کرد. به جز این مورد،
هیچ دخالتی در
کار ما صورت
نگرفت». اما
این تمام
ماجرا نبود.
پخش مراسم
اختیامیه
جشنواره، از
سیمای جمهوری
اسلامی با
آنچنان قطع و
وصل های
ناشیانه ای
برای حذف
سخنان انتقادی
برندگان
جوایز همراه
شد که روزنامۀ
«قانون» با
تیتر بزرگ « سيمرغ
بهترين
سانسور براي ضرغامي»
به آن واکنش
نشان داد.
مشکل
سینمای ایران
به این
جشنواره و
حواشی آن محدود
نمی شود. این
جشنواره آینۀ
تمام نمای وضعیتی
است که سینما
یا هنر هفتم
اسیر آن شده
است. مشکل
سینمای ایران
آن است که این
سینما
در چنگال
استبداد خشن و
بی مهار دینی
گرفتار آمده است.
نزدیک به 90
درصد فیلم
هائی که
سالانه ساخته
می شود به
سفارش دولت یا
نهادهای
دولتی تولید می
شوند. چنین
دخالت آشکاری
در عرصه سینما
و تخصیص بودجه
عظیمی که در
این رابطه صرف
می شود، باید
که هدف ها و
برنامه های
دولت را دنبال
کنند. نکته ای
که در پیام
حسن روحانی
نیز به صراحت
بیان شده بود.
دخالت دولتی
در سینما طبعآ
در تخصیص
بودجه ، در
سانسور فیلم
نامه ها، در
قیچی فیلم ها
و در نهایت در
نحوه اکران
فیلم ها خود
را نشان می
دهد. وقتی
سینما بخواهد
با قدرت همسو
شود ، از
منابع مالی
قدرت بودجه
دریافت نماید
و فیلم های
"سفارشی"
بسازد دیگر
نمی توان از
استقلال
سینما و از دغدغۀ
سینما با
زندگی مردم
سخن گفت.
واقعیت این
است که
استقلال
سینما در
حکومت دینی
حاکم به رسمیت
شناخته نمی
شود. فشار
سنگین دولتی
بر «خانۀ
سینما» و تلاش
برای تسلط بر
آن را فراموش
نکرده ایم.
درست است که
دولت باید بودجه
عظیم سینما را
تامین کند. بودجه ای
که از پول
مردم است. اما
اگر دادن
بودجه و امکانات
با زیر
پاگذاشتن
استقلال
سینما و تبدیل
آن به زائده
دولت همراه
باشد، دیگر
این سینما نمی
تواند دغدغه
های مردمی را
بیان کند و
مجبور است به
ساز دولت و
حاکمیت برقصد.
در ایران که یک
دولت مذهبی
سرکوبگر بر سر
کار است، از
نگاه حاکمیت ،
سینما نیز
باید خدمتگزار
همین سیاست
سرکوبگر باشد.
فشارهای
گسترده بر
سینماگران
مستقل و
مردمی، حمایت
گزینشی از برخی
از سینماگران
وابسته به
حاکمیت و تلاش
برای وابسته
ساخته سینما
به قدرت،
سیمای واقعی وضعیت
کنونی در مورد
سینمای ایران
است. جشنواره
فجر امسال نیز
نشان داد که
"لبخند
فرهنگی" دولت
روحانی، هم بی
محتواست و هم
دروغی است بیشرمانه.
اما
مشکل سینمای
ایران تنها به
دخالت بی حد و حصر
پیدا و پنهان
قانونی در
تمامی مراحل
تهیه و تولید
و اکران فیلم
خلاصه نمی
شود. باندها و
نهادهای
مذهبی نزدیک به
بیت رهبری یا
بیوت
"آقایان" و
لشگر چماقداران
سازمانیافته
مداحان و
عربده کشان
نیز همچون
گیوتینی
بالای سر
سینما ایران
قرار گرفته اند.
هنوز چند روز
از درو کردن
هشت سیمرغ
بلورین توسط
فیلم
«رستاخیز» که
روایتی از حادثه
عاشوراست
نگذشته است که
برخی از
مدرسین حوزه
علمیه قم و
تعدادی از
مداحان، آن را
"توهین به عاشورا"
و هتک «حرمت
اهل بيت» می
نامند در حالی
که
وزیر ارشاد
در باره آن
گفته بود: « اين
فيلمنامه در
رابطه با
حماسه عاشورا
ساخته شده بود
و در اين
زمينه نيز نظر
بسياري از شخصيتهاي
حوزوي را
گرفته بود». حال
روشن نیست با
مخالفت های
گسترده ای که
اکنون در میان
شبکه های
مذهبی وابسته
به حاکمیت در
حال شکل گیری
است، اساسآ
این فیلم می
تواند اکران
شود و تازه
اگر اجازه
اکران هم بگیرد،
آیا گروه های
چماقدار
سازماندهی
شده و
موتورسوارهای
اجیر شده،
سینماها را
موقع نمایش به
هم نخواهند
ریخت یا به
آتش نخواهند
کشید؟
دخالتی چنین
گسترده در
سینما توسط
مراکز قدرت و
نهادهای
مذهبی، امکان
استقلال
سینما و کار
بدون دغدغه را
از آن ها می
گیرد. نقش
سیمای جمهوری
اسلامی که زیر
نظر رهبر رژیم
اداره می شود
، در این
جشننواره نیز
نشان داد که
نبود آزادی و
اعمال سانسور
در زننده ترین
شکل آن،
آنچنان عریان
به نمایش
گذاشته می شود
که جائی برای
توهم باز شدن
فضا باقی
نگذارد. تعویض
مجری بخش اختتامیه
جشنواره از
سوی صدا و
سیمای رژیم و
قطع سخنان
انتقادی در
برنامۀ زنده،
اوج دخالت بیت
رهبری در این
جشنواره بود.
جشنواره ای که
باید مستقل از
دولت و حاکمیت
بوده و تنها توسط
سینماگران
برگزار می شد.
نباید فراموش
کرد به دلیل
همین فضای
سنگین حاکم بر
سینما، بسیاری
از فیلم سازان
علیرغم
اعمال
خودسانسوری
، باز در موقع
به تصویر
کشیدن ایده
هایشان با
مشکلات عدیده
ای روبرو
خواهند شد.
حاکمیت
استبداد دینی
بر سینمای
ایران، بدلیل
نگاه
آپارتاید
جنسی اش نسبت
به زن،
فشار بیشتری
بر سینماگران
زن وارد می
سازد. فراموش
نکنیم که حضور
کارگردانان
زن در سینمای
ایران به نسبت
جمعیت کشور در
سراسر جهان در
مقام اول است.
به این رقم
تحسین
برانگیز باید
حضور گستردۀ
بازیگران زن
را افزود که
در فضای بشدت
مذهبی و ضد زن
باید در
شرایطی بازی
کنند که حتی
شکل
لباس پوشیدن
شان،
نحوۀ گریم شان،
نوع آرایش
شان، همواره
با گیرهای
خواهران و
برادران
"ارزشی"
روبرو می شود
و گاه سایت ها و
وبلاگ های حزب
اللهی ها پر
است از توهین
به این بازیگران
ارزشمند
سینمای ایران.
بی اعتنائی به
نقش زنان
درسینمای
ایران را می
توان در هیئت
داوران این
جشنواره نیز
دید که حتی یک
تن از کارگردانان
صاحب نام زن
در این هیئت
حضور نداشت و
در موقع تقسیم
جوایز نیز به
نقش و وزن
زنان بی توجهی
شد. در این جا،
سیاست رسمی رژیم
اسلامی در
پیشبرد
آپارتاید
جنسی را نیز بخوبی
مشاهده کردیم
و دولت جدید
نیز نشان داد
که نمی خواهد
و نمی تواند
از این نگاه
بشدت ضد زن
فاصله بگیرد و
سخن سرائی بی
محتوای رئیس
جمهور رژیم و
وزیر ارشادش
هم تنها در محدوده
ای خاص و با
هدف کشاندن
سینما به
دنبال جناح
خود بکار می
آید و نه
بیشتر.
علیرغم
تمامی این
موانع سنگین و
گسترده، اما سینماگران
مستقل و مردمی
که دغدغه شان
زندگی مردم
است ، در
تمامی این سال
ها تلاش کرده
اند در این
زمین مین
گذاری شده به
ساختن فیلم
هائی بپردازند
که با استقبال
گسترده مردم
روبرو می شود.
این بخش از
سینمای ایران
با بی مهری
حسابشده کلیت
حاکمیت
و با توهین
سازمانیافتهِ
باندها و
نهادهای
مذهبی روبرو
بوده و هست.
اما علیرغم
این وضعیت
بشدت دشوار،
سینماگران
مستقل و
مردمی،
کارگردانان
صاحب فکر،
بازیگران با
ذوق و مجرب و
کارگران
زحمتکش عرصه
های گوناگون
تهیه و تولید
فیلم ها،
سینمای ایران
رابه چنان حدی
از رشد رسانده
اند که تحسین
جهانیان را
برانگیخته
است. از این جا
می توان
دریافت که اگر
به استقلال
سینما احترام
گذاشته شود؛ اگر
تسلط قدرت ،
ثروت و مذهب
از سر سینمای
ایران
برداشته شود و
به استقلال آن
احترام گذاشته
شود، آن وقت
با چه شکوفائی
حیرت انگیزی
روبرو خواهیم
بود. برای
رسیدن به این
شکوفائی راهی
جز شکستن این
سدهای رشد هنر
و فرهنگ کشور
وجودندارد.
جمعه
۲۵ بهمن ۱۳۹۲
برابر با ۱۴
فوريه ۲۰۱۴
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واکنش
ها به جشنواره
فجر در سایت
ها و شبکه های
اجتماعی
گردآوری
: ارژنگ
بامشاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضيح
جنتي در باره
حاشيههايپررنگ
جشنواره و
دفاع از راي
هيات داوران
: «عصباني
نيستم»چگونه
كنار گذاشته
شد؟
«دولت
مصمم است در
چارچوب قانون
آزاديهايي
را تضمين كند»
اين مهمترين
جمله و
اظهارنظر علي
جنتي، وزير
ارشاد در جلسه
هيات دولت بود.
در اين شش
ماهي كه دولت
روحاني با
رويكردي بيشتر
اقتصادي
مشغول فعاليت
است،
اظهارنظرهاي
وزير ارشاد در
خصوص مطبوعات
و شبكههاي
اجتماعي
سروصداي
زيادي به پا
كرده است. به
تازگي هفتهنامه
آسمان مجوز
روزنامه
دريافت كرده و
به عنوان
نخستين
روزنامه
دوران اعتدال
شناخته ميشود،
اين در حالي
است كه
روزنامه بهار
اوايل دولت
روحاني با راي
هيات نظارت بر
مطبوعات توقيف
شد و راي آخر
براي توقيف
نشريات به
يالثارات
رسيد. اما
همچنان علي
جنتي معتقد
است كه دولت
ميكوشد تا
آزاديهايي
را به روزنامهنگاران
در چارچوب
قانون بدهند و
از حضور وزرا
در فيسبوك
دفاع ميكند.
علي جنتي، در
پاسخ به سوال
«اعتماد» مبني
بر اينكه
گشايش فضاي
مطبوعات و
آزادي بيان از
وعدههاي
دولت روحاني
است اما در
اين شش ماهه
روي كار آمدن
دولت تغيير
محسوسي در اين
فضا ايجاد نشده
است، حتي
انتشار برخي
روزنامهها
همچون همميهن
و نشاط هم كه
وعده انتشار
داده بودند به
تعويق افتاده
است و روزنامه
بهار هم توقيف
شده است،
برنامه دولت
براي تحقق اين
وعده آقاي رييسجمهور
چيست ؟ گفت: ما
بدون وقفه و
مرتبا هفتهيي
يكبار جلسه
هيات نظارت بر
مطبوعات را
تشكيل ميدهيم
كه در هر يك از
جلسات؛ تعداد
قابل توجهي
مجوز جديد
براي نشريات
صادر شده. حتي
تعدادي از
نشريات كه از
سال 85 تا الان
نامشخص مانده
بود را تعيين
تكليف كردهايم
و تقريبا
مجوزها تا مهر
92 صادر شده است.
عضويت
در فيسبوك جرم
نيست
وي
افزود: براي
تغيير وضعيت
فضاي مطبوعات
كارهايي در
هيات نظارت
انجام ميشود.
روشن است كه
فضاي جديدي
ايجاد شده و
دولت مصمم است
در چارچوب
قانون آزاديهايي
را تضمين كند.
ضمن اينكه
قانون اساسي
تصريح دارد
مطبوعات در
بيان مطالب
خود آزاد هستند
مگر مطلبي كه
در قانون منع
آن آمده باشد.
جنتي با تاكيد
بر اينكه در
برداشت از قانون
ممكن است
اختلافسليقه
وجود داشته
باشد، گفت:
هيات نظارت بر
مطبوعات 7 عضو
دارد كه علاوه
بر وزير ارشاد
و نماينده
وزارت علوم كه
از دولت
هستند؛ بقيه
اعضا از مجلس
قوه قضاييه و
نماينده
مطبوعات و
حوزه علميه
هستند.
بنابراين
ممكن است در
برداشت از قانون
اختلافنظر
باشد و اكثريت
هر نظري كه
بدهد؛ ملاك
خواهد بود اما
ديدگاه دولت
در اين زمينه
كاملا روشن است.
وي در خصوص
اينكه عضويت
در فيس بوك
جرم اعلام شده
و مسوولان عضو
آن هستند،
اظهار داشت: يكي
از مقامهاي
قضايي اعلام
كرده بودند كه
عضويت در فيسبوك
جرم نيست، چرا
كه برخي
معتقدند چون
فيسبوك
فيلتر است،
كساني كه
فيلتر را دور
بزنند و
بشكنند جرم
است، نه عضويت
در فيسبوك.
علي جنتي در
خصوص برنامه
دولت جهت
جبران كسري
بودجه فرهنگ
اظهار داشت:
بر اساس تبصره
14 كه به مجلس
تقديم كرديم
مقرر شد كل
دستگاههايي
كه از بودجه
عمومي دولت
استفاده ميكنند
در پروژههاي
عمراني يك
درصد به
فعاليت
عمراني و يك
درصد به
فعاليتهاي
هنري اختصاص
دهند. وي با
بيان اينكه
براساس ماهيت
كشور در پروژههاي
دولتي بايد
اثري از
معماري هنري
وجود داشته
باشد، گفت:
اين موضوع
مورد تاكيد
مقام معظم
رهبري نيز
است، منتها در
مجلس شوراي
اسلامي مورد
مخالفت
كميسيون تلفيق
قرار گرفت و
در صحن مجلس
اين تبصره حذف
شد. وزير
ارشاد ادامه
داد: البته
مجلس سقف
بودجه را
اضافه كرده
است كه اگر
اين بودجه به
صورت صددرصد
به دستگاهها
تخصيص يافت
فعاليتهاي
فرهنگي
متناسب با
كشور را نيز
ادامه خواهيم داد.
علت
حذف« عصباني
نيستم
»
جنتي
در ادامه در
پاسخ به اين
سوال كه حذف
فيلم «من
عصباني نيستم»
به دليل هجمه
اصولگرايان به
اين فيلم بوده
است، تاكيد
كرد: خود تهيهكننده
اين فيلم
تصميم گرفت كه
چون ممكن است
برخي از جوايز
اين جشنواره
را بگيرد و بر
اين اساس نيز برخي
از مسوولان
تحت فشار قرار
گيرند تصميم گرفتند
كه از مرحله
ارزيابي حذف
شود و هيچ
هجمهيي از
جانب
اصولگرايان
نديديم كه
فيلم حذف شود.
در ادامه
خبرنگاري از
وزير ارشاد در
خصوص علت
توقيف نشريه
يالثارات
پرسيد كه جنتي
پاسخ داد: اين
نشريه سابقه
طولاني در
تذكر گرفتن
داشته است كه
حتي اعضاي
قديمي هيات
نظارت بر
مطبوعات ميگفتند
كه اين نشريه
بارها تذكر
كتبي گرفته بود
و براساس آييننامه
نيز اگر
روزنامه يا
نشريهيي سه
بار تذكر كتبي
بگيرد بار
چهارم اقدام
شديدتري عليه
آن صورت ميگيرد.
جنتي تصريح
كرد: يالثارات
نظر جمع اعضاي
هيات نظارت
بوده و نه نظر
دولت. وي در
پاسخ به اين
سوال كه اخيرا
گزارش جهاني
ارائه شده است
كه در آن از
نحوه فعاليت
روزنامهنگاران
و همچنين
عضويت برخي
مسوولان در
فيسبوك به
عنوان نكته
مثبت در توسعه
كشور ياد شده
است، اظهار
داشت: طبعا
اين سياست
ادامه پيدا خواهد
كرد و دولت
مصمم است اين
شرايط ادامه
داشته باشد و
در مقطعي
متوقف يا
محدود نشود و
به اين روش
كماكان ادامه
ميدهيم.
علما
فيلم رستا خيز
را تاييد
كردند
وزير
ارشاد در خصوص
فيلم رستاخيز
و نحوه تامين
بودجه اين
فيلم نيز گفت:
بنده اين فيلم
را ديده بودم
و از 9 سال پيش
در جريان ساخت
آن قرار
داشتم. جنتي
افزود: اين
فيلنامه در
رابطه با
حماسه عاشورا
ساخته شده بود
و در اين
زمينه نيز نظر
بسياري از شخصيتهاي
حوزوي را
گرفته بود و
از نظر تاريخي
مشكلي نداشته
و منطبق با
تاريخ صحيح
عاشورا تدوين
شده است. وي با
بيان اينكه
بسياري از
علما فيلم
رستاخيز را
تاييد كرده
بودند، اظهار
داشت: در متن
فيلم هيچ
تحريفي صورت
نگرفته بود و
يكي از فيلمهايي
كه جوايز را
درو كرد فيلم
رستاخيز بود.
جنتي افزود:
البته شايد
اين فيلم از
نظر محتوايي
اشكالاتي
داشته است.
مثلا در خود
واقعه عاشورا
و روز عاشورا
آنچه بيشتر در
فيلم ديده ميشد
حماسه بود و
به عنوان مثال
وضعيت زنان و
كودكان در
خيمه يا حالت
لطف خاص امام
حسين (ع) به فرزندانشان
در اين فيلم
به تصوير
كشيده نشده
بود و در كل
فيلم خوبي از
نظر
كارشناسان به
حساب ميآمد.
فيلم
هاي جشنواره
نظر رييس
جمهور را جلب
نكرد
وزير
ارشاد در پاسخ
به سوال ديگري
مبني بر اينكه
چرا جايزه
ويژه رييسجمهور
به هيچ فيلمي
در جشنواره
فيلم فجر اختصاص
نيافت، گفت:
رييس محترم
جمهور در پيام
خود به
جشنواره فيلم
فجر اعلام
كردند كه ما
آمادگي دادن
يك جايزه بزرگ
را به بهترين
فيلم داريم.
منتها ايشان
شاخصهايي
براي تعيين
اين جايزه
اعلام كرده
بودند كه توسط
آقاي
نهاونديان
نيز در مراسم
اختتاميه
عنوان شد.
مثلا اينكه
فيلمهايي كه
در زمينه
اعتدال و
مقابله با
خشونت و افراطيگري
موردنظر باشد
واجد گرفتن
جايزه است اما
فيلمهاي
رسيده
نتوانست نظر
رييسجمهور را
جلب كند. جنتي
در پاسخ به
سوالي مبني بر
اينكه برخي
معتقدند كه
هيات داوران
جشنواره فيلم
فجر در برخي
موارد قضاوت
زيادي داشتهاند،
اظهار داشت:
اينگونه
نيست من فكر
ميكنم هياتي
كه براي
داوران
انتخاب شده
بود از هر جهت
تخصص لازم را
داشتند ما نيز
به راي آنها احترام
ميگذاريم و
قطعا دلايل
سياسي در
انتخاب فيلمها
در كار نبوده
است. هيات
داوران
آگاهانه و حرفهيي
انتخاب شده
بودند و هيچ
ديكتهيي نيز
به آنها صورت
نگرفته بود.
وزير ارشاد افزود:
ديپلماسي
فرهنگي يكي از
سياستهاي
مهم دولت است
و در اين
زمينه ما بايد
به دنبال
زمينههاي
فرهنگي در
زمينه
برقراري
ارتباط با
مراكز و
نهادها و
هنرمندان
خارج از كشور
باشيم. وي درباره
اينكه گفته ميشود
پايگاه
اطلاعاتي
خبرنگاران
(سمان) مربوط به
دولت گذشته
بود و اين
دولت هيچ
علاقهيي
براي ادامه
اين سياست
ندارد، گفت:
من اطلاعي در
اين زمينه
ندارم. وزير
ارشاد افزود:
اگر منظور شما
فعاليت سايتهاي
مختلف خبري
باشد بايد
بگويم كه ما
به برخي سايتها
كه مجوز
فعاليت
ندارند ضربالعجل
تعيين كردهايم
كه بيايند و
مجوز بگيرند.
جنتي افزود:
ما تا اول
بهمنماه
فرصت داده
بوديم تا سايتهايي
كه مجوز
فعاليت ندارند
نسبت به اخذ
مجوز اقدام
كنند كه
متاسفانه هنوز
هيچكدام از
سايتها اين
كار را نكردهاند
و قطعا كساني
كه مجوز
نگرفتهاند
سايتهاي
آنها براساس
قانون بسته ميشود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رییس
جمهوری در
پیامی به
مناسبت آغاز
سی و دومین
جشنواره فیلم
فجر گفت:
بازگرداندن
تماشاگر
قهركرده از سینما،
ضروریترین
مسئولیت
امروز مدیران
و سینماگران
ما است. سینما
بدون تماشاگر
معنا ندارد و
جشن و جشنواره
آن روز معنا
مییابد كه
بدانیم مردم
از سینمای
بومی خود راضیاند
و به آن دل
بستهاند.
رییس
جمهور در
پیامی به
مناسبت آغاز
سی و دومین
جشنواره فیلم
فجر:
بازگرداندن
تماشاگر
قهركرده از
سینما، ضروریترین
مسئولیت
امروز
سینماگران
است
رییس
جمهوری در
پیامی به
مناسبت آغاز
سی و دومین
جشنواره فیلم
فجر گفت:
بازگرداندن
تماشاگر
قهركرده از
سینما، ضروریترین
مسئولیت
امروز مدیران
و سینماگران
ما است. سینما
بدون تماشاگر
معنا ندارد و
جشن و جشنواره
آن روز معنا
مییابد كه
بدانیم مردم
از سینمای
بومی خود راضیاند
و به آن دل
بستهاند.
شناسه
خبر: ۷۴۴۵۶ -
جمعه
۱۱ بهمن ۱۳۹۲ -
۲۲:۳۴
- فرجاد
غلامنیا
متن
کامل پیام حجت
الاسلام
والمسلمین
دکتر حسن
روحانی به شرح
زیر است:
بسم
الله الرحمن
الرحیم
جشنواره
فجر مهمترین
گردهمایی
سالانه
سینماگران و
محبوبترین
جشن سینمایی
در كشور عزیز
ما است.
اکنون، سی و
دومین دورۀ آن
را گرامی میداریم
و امیدواریم
هنرنمایی نامآوران
در کنار
چالشگریِ نامجویان،
طلیعهدار
سالی پر از
رونق و تعالی
برای سینمای
ایران باشد.
این پیام
مروری است بر
سیاستهای
دولت تدبیر و
امید در عرصه
سینما به
مثابه هنریترین
صنعت و صنعتیترین
هنر، در اولین
سالی که
اعتدالگرایی
میهمان جشن
بزرگ سینمای
ایران است.
آنچه
از برگزاری
این آیین پر
شکوه مهمتر
است، لزوم
حرکت شتابنده
از نمایشی
سالانه به سوی
مخاطبانی
همیشگی در
سالنهای
سینماست.
جشنواره فجر
میتواند
آغازگر جشنی
باشد كه در
طول سال در
سالنهای
سینمای كشور
برپا میشود و
مخاطب را به
تماشای فیلم
ایرانی دعوت
میكند؛
تماشاگری که
باور کرده
سینماگر هموطن،
همدرد و
همدلش،
توانایی
نمایش
خلاقانه
دغدغههای او
را بر پرده
سینما دارد.
بازگرداندن
تماشاگر
قهركرده از
سینما، ضروریترین
مسئولیت
امروز مدیران
و سینماگران
ما است. سینما
بدون تماشاگر
معنا ندارد و
جشن و جشنواره
آن روز معنا
مییابد كه
بدانیم مردم
از سینمای
بومی خود راضیاند
و به آن دل
بستهاند.
رقابت
«صفحه» با «پرده»
بر سرِ جلب
توجه و کسب
رضایتِ
تماشاگرِ
انتخابگر،
چنان جدی شده
که زندگی
روزمره همه ما
در محاصره
محصولات
متنوعی قرار
گرفته كه از
چهارگوشه
دنیا، مصرفکنندگان
را به خود میخواند.
کمیت بالا و
سهولت دسترسی
به تولیدات بصری
در دنیا،
احتمال
موفقیت سیاست
انحصار را از
بین برده است.
خاماندیشی
است كه تصور
كنیم
تماشاگر، چشمانتظار
میماند كه ما
چیزی تولید
كنیم و بر
پرده نمایش دهیم؛
دلالان
فرهنگی بر سر
چهارراههای
تردید ما
ایستادهاند؛
وه که چه گران
تماشا میفروشند
و چه ارزان دل
میبرند. تلاش
را باید صد
چندان کرد تا
«سینما» را به
هنرمندان
واقعی این
کشور بسپاریم
و به اغیار وا
مگذاریم و
مراقب باشیم
تا «سفره
تماشا» از «نان
حلالِ
سینمایِ
خانگی» خالی
نشود.
سینمای
ما میتواند
موانع
فناورانه را
از سر راه
راضی كردن تماشاگران
برطرف كند و
همان
استانداردی
را به آنان
عرضه كند كه
در سینمای
تراز اول
امروز دنیا
مرسوم است.
دیجیتالسازیِ
تولید و عرضه،
یکی از گذرگاههای
خطیر در راه
استقرار
زنجیره ارزش
در سینمای
فردای ایران
است. این سیاست
دسترسی مردم
به سینمای
ایرانی را
فراگیر و دست
چپاولگران را
از تعدی به
حقوق فرهنگی کوتاه
میکند.
جشنواره فجر
میتواند
اولین تجلیگاه
موفقیتهای
فنی سینمای ما
باشد.
سینماگران
ما نه در
برجهای عاج
بلکه همینجا
كنار مردم
زندگی میكنند
و چه بسا خود
را ملزم به
موضعگیری
علیه جریان یا
موجی بدانند
كه در دورهای
آنها را
گرفتار كرده
است. گریزی از
این قبیل
واكنشها
نیست؛ هنرمند
همان است که
گاه قهر میكند،
خشمگین میشود
یا مبالغه میكند.
اما خواسته
این برادر
کوچکتان این
است که از آنچه
پشت سر گذاشتهایم
فاصله بگیریم؛
دوران جدیدی
آغاز شده و
وقت آن است كه
با کرامت از
آنچه پیش از
این در حوزه
سینما گذشته،
بگذریم؛ اگر
چه آن عبرتها
را هرگز
فراموش
نخواهیم کرد.
امروز و پس از گذشتِ
این چند سالی
که بر فرهنگ و
هنر گذشت، سینمایِ
کشورم را قدری
غبار گرفته و
غمگین میبینم.
فیلمساز
سرزمینم به من
میگوید حالا
که انسانِ
ایرانی،
حماسه بیست و
چهارم خرداد
را رقم زده
است، به من
آزادی بده و بگذار
واقعیتهای
تلخ و تیرهای
را که تا
دیروز نمیتوانستم،
امروز در فیلمهایم
نشان دهم! من
به او میگویم
آن واقعیتها
را که همگان
بیش و کم میدانند،
بیا تا در
کنارِ تیرگیهای
واقعیت، نقطههایی
روشن از حقیقت
را هم نشان
دهیم. میگوید
بگذار در
فیلمم از خطرِ
بیماریِ
واگیردارِ
فساد و ریا و
دروغ و از
مسابقه
هولناک و بیرحمانۀ
«پول درآوردن
به هرقیمت»
بگویم. به او میگویم
بگو، از تمامِ
این بدیها
بگو، اما اگر
میشناسی و میتوانی
«ستارهای» را
به من و مردمم
نشان بده که
با وجود تمام
سختیها، به
همه کجیها و
پلشتیها،
قهرمانانه
«نه» میگوید و
واقعیت تیره
را به حقیقت
روشن تبدیل میکند.
بیایید
باهم به افقهای
وسیعتری در
پیش رو چشم
بدوزیم و با
رجوع به ذخایر
عظیمی كه در
بطن تمدن
پویای اسلامی
و ایرانی
نهفته است،
دوره پرشوری
را بسازیم كه
سینمای ایران
نه تنها شاهد
همراهی
تماشاگر هموطن،
بلكه میزبان
بینندگانی در
كشورهای همجوار
و چه بسا در
افقی وسیعتر
باشد. اکنون
که جهان به
استقبال پیام
ملت ایران در
قالب طرح
«جهان عاری از
خشونت و
افراطیگری»
شتافته و تیغ
ایرانهراسی
کند شده و
صدای رسای
اعتدال و
عقلانیت از
این سرزمین
طنینانداز
شده است،
جشنواره فجر
میتواند
مسیر رسیدن به
این مقصود را
هموار كند و
درآمدی باشد
برای جشنهایی
وسیعتر كه
بابت توفیقات
سینمای ایران
در خرسندكردن تماشاگران
بینالمللی
برپا خواهد
شد.
در
پاسخ
سینماگری که
نه فقط سودای
سیمرغ که هوای
درخشش جهانی
دارد و میگوید
بگذار آزاد
باشم تا با
فیلمهایم به
شرق و غرب
عالم سفر کنم،
میگویم سفر
به سلامت، اما
قول بده جایزه
اولت را از
مردم سرزمین
خودت بگیری!
به او میگویم
آزاد باش و
منصفانه از
واقعیتها
بگو، اما
حقیقتها را
هم فراموش
نکن. با او
زمزمه خواهم
کرد؛ حُسنِ
هنر به همراه
ملاحتِ
ایمان، اثر
فرهنگی را
ابدی و جهان
گیر میکند؛
در پرده با
صورتگرِ
سرزمینم همان
را میگویم که
حافظ بیپروا
گفت:
حُسنت
به اتفاقِ
ملاحت جهان گرفت
آری! به
اتفاق، جهان
میتوان گرفت
مایلم
در همین مراسم
با شکوه اعلام
نمایم که نهاد
ریاست جمهوری
آماده است با
کمک وزارت فرهنگ
و ارشاد
اسلامی همه
توان خود را
برای حمایت از
سینماگرانی
به کار ببندد
که در راه
آشتی دادن همه
مردم ایران با
سینمای ملی و
یا عرضه آثار
فرامرزی و
میان فرهنگی
تلاش میکنند.
از این رو در
نظر دارد همه
ساله جایزه
ویژهای با
عنوان «جایزه
ملی ریاست
جمهوری» به
بهترین آثار
هنری کشور
خصوصاً آثار
سینمای داستانی
و مستند اهدا
کند.
حسن
روحانی
رئیس
جمهوری
اسلامی ایران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بله،
شما عصبانی
هستید!
محمد
نوری زاد
فیلم
خوب
وهوشمندانه
ودرنوع خود
جسورانه ی " من
عصبانی
نیستم" به
کارگردانی
رضا دُرمیشیان،
آنچنان
مظلومانه از
گردونه ی
اعتنای دست اندرکاران
سینما
وارشادگران
حکومتی کنارانداخته
شد که آه و
آسیبش حالا
حالاها
گریبان سینمای
ما را رها
نخواهد کرد.
من این فیلم
را دیدم. که
برای جوانی
مثل رضا
دُرمیشیان یک
جهش بلند وبرای
سینمای ایران
یک آزمون
بشمار می رود.
این
فیلم را
اگرریز ریزهم
بکنند،
ازحیثیت کارگردانش
چیزی که کم
نمی شود،
برقدر وقیمت
او افزوده
خواهد شد.
منتها با
کنارگذاردن
جبارانه ی این
فیلم
ازگردونه ی
اعتنا، برای
سینماگران و
صاحبنامان
این عرصه
وآینده ی
سینمای ایران
خسارت بزرگی
ثبت می شود که
شاید به این
زودی ها ترمیم
آن میسرنگردد.
اهالی
سینمای ما
دیشب به راحتی
نشستند وقربانی
شدن اثرهنری
یک جوان
هوشمند را
تماشا کردند و
بجز یکی دو
جوان آنهم
درلفافه ی
سخن، آنهم در
انتهای اختتامیه،
کسی دم برنزد
و سخنی به
اعتراض برنیاورد.
فضای حاکم
براختتامیه
آنچنان خفه و
ناجور بود که
مرتب ازجانب
صدا وسیما
سانسورمی شد.
و این
نشاندهنده ی
این بود و این
هست که حاکمان
ما مطلقاً به
هنرمندان
اعتماد ندارند
و هردم احتمال
می دهند یکی
ازآنان
گریبان بدرد و
سروصدایی
بکند. واین که:
حاکمان و
آخوندهای
سینماگریزما
چقدر
ازهنرمندان
مستقل عصبانی
هستند.
ایکاش
یکی ازنام
آوران سینما –
آنجا که برای
گرفتن جایزه
اش می رفت –
رسماً به این
نگرش اعتراض
می کرد و
جایزه اش را
به رضا دُرمیشیان
تقدیم می کرد.
ایکاش یکی
ازپشت تریبونی
که دراختیارش
بود، به نرمی
دم گوش وزیرارشاد
پچ پچ می کرد و
به او می
فهماند این
مسیر، جزبه
قهقرا نمی
انجامد. من
این نوشته ام
را به رضا
دُرمیشیان
تقدیم می کنم.
محمد
نوری زاد
بیست
و سوم بهمن
نود و دو -
تهران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محمد
آقازاده
اواخر
دهه فجر ما
انجمن
منتقدان
سینمایی را شکل
دادیم و قرار
شد بهترین
فیلمها را با
نظر جمعی
منتقدان
انتخاب کنیم ،
فیلم ؛ باشو
غریبه کوچک ؛
بیضایی رای
بیشتری آورد،؛کشتی
آنجلیکا؛ رای
کمتر ، بعضی
از اعضای هیات
مدیره گفتند
مقامات نسبت
به بیضایی به
دلایل پاره یی
شایعات
حساسیت اند،
بهتر است
خودمان در آرا
دستکاری کنیم
و کشتی
آنجلیکا را
برنده اعلام
کنیم ، گفتم
اگر این کار
را بکنید من
نامه سرگشاده
یی می نویسم و
جریان این دستکاری
را اعلام می
کنم ، بعد از
جر و بحث های
زیاد قرار شد
با حضور همه
منتقدان جلسه
یی برقرار شود
و طرفین
منازعه
حرفشان را
بزنند و عقل جمعی
هر تصمیمی
گرفت همان
بشود ، خلاصه
منتقدان بر سر
حرف خود
ایستادند و
باشو جای
شایسته خود را
یافت،
وقتی
آرای جشنواره
اعلام شد با
خود گفتم با
ترکیب هیات
داوران که با
سلیقه
سینمایی آنها
آشنایم امکان
ندارد
برگزیده ها
جدا از
استثناهایی
جاصل سلیقه
آنها
باشد،کاش کسی
در میان آنها
بود که حاضر
نمی شد تن به
این بازی
بدهد، فیلم
های ؛ رستاخیز
؛ و ؛چی ؛ حاصل
راهبرد ساخت
فیلمهای فاخر
در دولت احمدی
نژاد
است،پولهای
زیادی که صرف
این دو فیلم
شده است حاصل
تحقق این ایده
است،
در
حقیقت شمقدری
مسئول قبلی
سازمان
سینمایی که
این ایده را
طرح کرد برنده
اصلی ماجراست
که راهبردش در
دولت اعتدال و
امید تحقق
یافت و همه
جوایز را درو
کرد، کسانی که
این جشنواره
را اداره
کردند در دولت
قبلی هم حضور
داشتند و انتظار
اتفاقی جز این
نداشتیم ،
نوبت سلیقه رای
دهنده ها به
دولت روحانی
کی می رسد ،
خدا می داند،
در
مورد ؛چه؛ و ؛
رستاخیز ؛ بعد
خواهم نوشت تا
ببینیم واقعا
شایسته
اینهمه جایزه
بودند
و یا نه
❊ البته در
دوره بعد
انجمن
منتقدان
یادشده با ترفندی
نام من از
هیات مدیره
حذف شد ولی
حذف کنندگان
نتوانستند
انجمن را از
انحلال نجات
دهند
چگونگی
توزیع جوایز و
نحوه پخش
مراسم اختتامیه
توسط
تلویزیون
نشان داد که
پیش بینی بی
اعتبار بودن
جشنواره چقدر
درست است
❊جشنواره
فیلم فجر
بلاخره با
فشار فیلم
؛عصبانی
نیستم ؛ را از
لیست ارزیابی
داوران خارج
کرد،ازنظر من
همین اتفاق
مشروعیت همه جوایز
را زیر سوال
می برد،هم
وعده های دولت
روحانی را بی
اعتبار می
کند،اگر
سینماگران
حمیت داشتند
از گرفتن
جوایز
خودداری می کردند
و سالن را ترک
می کنند،جالب
آنست این اتفاق
را خواست خود
فیلمساز
اعلام می
کنند،این گونه
سانسور آنهم
در بیست و دو
بهمن نشان می
دهد تا تحقق
رویای آزادی
چقدر فاصله
داریم،ساعتی
پیش سایت
آنلاین خبر
داد رضا داد
دبیر جشنواره
کارگردان
فشار آورده
است تا انصراف
بدهد ، دبیر
جشنواره باید
بداند نامش در
تاریخ به نیکی
نخواهد
ماند،خوب است
در شبکه
اجتماعی قدر
دانی از این
فیلم را در
دستور کار خود
قرار
دهیم،خبر را
بخوانید
حذف
ناجوانمردانه
جوایز یک
فیلم/ فالگوشهای
جشنواره فیلم
فجر
فرهنگ
> سینما - جوایز
فیلم «عصبانی
نیستم» به
کارگردانی
رضا درمیشیان
قرار است در
مراسم
اختتامیه
فیلم فجر به
درخواست
علیرضا رضا داد
دبیر جشنواره
حذف شود.
به
گزارش
خبرگزاری
خبرآنلاین،
مراسم اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر در حالی
تا دقایقی
دیگر در برج
میلاد برگزار
میشود که این
مراسم تحت
تاثیر خبری
قرار گرفته که
در سالن همایشهای
برج میلاد
دهان به دهان
میچرخد.
مدیران
جشنواره فیلم
فجر از رضا
درمیشیان خواسته
اند تا نامهای
به دبیر
جشنواره
بنویسد و در
این نامه رقابت
در جشنواره
امسال انصراف
دهد.
درمیشیان
تا لحظه تنظیم
این خبر
زیربار این خواسته
نرفته و به
همین خاطر
رضاداد شخصا
وارد عمل شده
و خواستار حذف
جوایز این
فیلم شده است.
نوید
محمدزاده به
خاطر بازی در
این فیلم جایزه
بهترین بازگر
جشنواره
امسال را به
دست آورده و
باران کوثری
هم بر اساس
آرای هیات
داوران شایسته
دریافت دیپلم
افتخار شده
است.
عوامل
فیلم گویا در
حال رایزنی با
مقامات عالی
فرهنگی و
اجرایی هستند
تا جلو این
اقدام گرفته
شود.
این
در حالی است
که خبرگزاری
فارس هم از
شایعه اهدای
سیمرغ به این
فیلم خبرداده
است.
فارس
نوشته، بر
اساس شنیدهها
هیات داوران
جشنواره فیلم
فجر قرار است
امشب در
اختتامیه
جشنواره به
فیلم عصبانی
نیستم که
مضمون حمایت
از فتنه ۸۸ را
دارد، سیمرغ
اهدا کند.
بنا
بر این گزارش،
این فیلم که
به دلیل
محتوای آن
مورد اعتراض
برخی رسانهها،
نمایندگان
مجلس و برخی
متدینین قرار
گرفته، در ۵
مورد
کاندیدای
دریافت سیمرغ
شد که بر اساس
شنیدهها
قرار است امشب
سیمرغ بگیرد.
این
در حالی است
که مسئولان
سینمایی
درباره محتوای
«عصبانی
نیستم» بارها
از سوی
نمایندگان مردم
تذکر دریافت
کرده بودند.
پیش
از این نیز
نشست فیلم به
دلیل جلوگیری
از اعتراض
برخی رسانهها
برگزار نشد و
عنوان میشود
که در صورت
اهدای سیمرغ
به این فیلم
اعتراضات
ادامه خواهد
داشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Mohammad
Aghazadeh
هوشنگ
کلمکانی عزیز
سردبیر مجله
فیلم که روحیه
محافظه کارش ،
قلم غم زده اش
و یک بی
حوصلگی طبیعی
در رفتارش
همیشه باعث
شده او را سخت
دوست بدارم ،
در حوالی
سینما می پلکد
، مسئله اش خود
سینماست و
تداوم مجله
فیلم از کل
زندگی برایش
مهمتر
است،سالهای
خیلی دور دست
به فیلمنامه
نویسی زد ولی
ممیزی نگذاشت
او خود را در
سینما
بیازماید،اگر
این ممیزی
نبود شاید
امروز فیلمنامه
هایش می
توانست حال و
هوای دیگری به
سینمای ما
بدهد ولی نشد
نگذاشتند که
بشود
چرا
این ها را می
نویسم،چون
امسال او عضو
هیات داوران
شد و حرفهایی
زد که نباید
می زد ، لااقل
باید سکوت می
کرد،در
مصاحبه یی
گفته است «عصبانی
نیستم! را ما
کنار
نگذاشتیم،خود
کارگرداناش
به حکم عقل از
جشنواره خارج
کرد» ، گزاره ؛
به حکم عقل؛
مرا می
هراساند ، بر
اساس همین حکم
بی رحمانه در
این آب و خاک
چه جانهایی پر
استعدادی
تباه شده اند
، چه حرفهای
مهمی ناگفته
مانده اند ،
عقل را با
سانسور یکی
گرفته اند
وحشتناک است ،
آقای گلمکانی
اگر عقل خوب
است چرا در
مورد
فیلمنامه
تصویب نشده
تان رنجیدید ،
چرا فکر نمی
کنید بخشی از استعدادتان
قربانی همین
سانسور شد ،
سهراب
شهید ثالث ،
امیر نادری ،
بهرام بیضایی و،،،
همین عقل
اندیشی ها
نبود الان
سینمای ما را
کجا می بردند
، چرا بر
سانسور و حذف
لباس عقل می
پوشانید ، کاش
به محافظه
کاری ذاتی تان
که برایتان
همیشه خوب بود
وفا می کردید
و وارد معرک
توجیه نمی
شدید ، راستی
گفته اید جز
این مورد در
بقیه موارد در
کار هیات
داوران دخالت نکردند
، خوب همین
جمله نشان می
دهد؛ من عصبانی
نیستم ؛
قربانی دخالت
شده است ،
شاید
همین شهادت بر
عدم دخالت در
سلیقه داوران
هم بخشی از
همین عقل
اندیشی های
باشد که از آن
دفاع می کنید
، چون این
هیات داوران
آنگونه که من
می شناسم
نباید سلیقه
یی اینقدر
فرمایشی داشته
باشد ، هوشنگ
عزیز کاش کمی
این عقل جانب جوانانی
را می گرفت که
بخاطز دیوار
بلند منع همه
هستی خود را
بر باد رفته
می یابند ،
فارغ از این
حرفها چاکریم
هوشنگ
کلمکانی عزیز
بی تعارف
ـــــــــــــــ
کافه
سینما
هوشنگ
گلمکانی داور
جشنواره فجر:
«عصبانی نیستم!
را ما کنار
نگذاشتیم،
خود کارگرداناش
به حکم عقل از
جشنواره خارج
کرد» / «به جز این
مورد، هیچ
دخالتی در کار
ما صورت
نگرفت»
23 بهمن 1392
هوشنگ
گلمکانی داور
جشنواره فجر:
«عصبانی نیستم!
را ما کنار
نگذاشتیم،
خود کارگرداناش
به حکم عقل از
جشنواره خارج
کرد» / «به جز این
مورد، هیچ
دخالتی در کار
ما صورت
نگرفت»
کافه
سینما- هوشنگ
گلمکانی:"
فیلم «عصبانی
نیستم» در 5
رشته نامزد
دریافت جایزه
بود و قرار
بود سیمرغ
بهترین
بازیگر مرد را
دریافت کند
اما..."
به
گزارش کافه
سینما، هوشنگ
گلمکانی داور
بخش سودای
سیمرغ
جشنواره بین
المللی فیلم
فجر درباره
حواشی پیش
آمده در مورد
اهدای جوایز و
کنار گذاشته
شدن فیلم
«عصبانی
نیستم» ساخته
رضا درمیشیان
از داوری به
مهر گفت: در
داوری بخش
سودای سیمرغ
سی و دومین
جشنواره فیلم
فجر به جز حذف
فیلم «عصبانی
نیستم!» (رضا
درمیشیان)
توسط تهیهكننده
و كارگردانش،
هیچ جابجایی
یا دخالتی صورت
نگرفته است.
وی
افزود: فیلم
«عصبانی
نیستم» در 5
رشته نامزد دریافت
جایزه بود و
قرار بود
سیمرغ بهترین
بازیگر مرد را
دریافت کند
اما فشارهای
بیرونی که به
مدیران
جشنواره برای
کنار گذاشتن این
فیلم وارد شده
بود به داوران
هم منتقل شد ولی
داوران اعلام
کردند که
تغییری در
آرایشان نخواهند
داد و طبق
مقررات اگر
قرار است این
فیلم از داوری
ها کنار
گذاشته شود یا
باید از طرف
خود جشنواره
این اتفاق
بیفتد یا تهیهکننده
فیلم درخواست
حذف اثرش از
بخش مسابقه را
اعلام کند.
گلمکانی
درباره
شایعاتی مبنی
بر اینکه رضا
درمیشیان
حاضر نشده
فیلمش را از
جشنواره خارج کند
و علیرضا
رضاداد دبیر
جشنواره شخصا
به داوران
اعلام کرده که
فیلم را از
داوری کنار
بگذارند؟
توضیح داد:
این شایعات صحت
ندارد و در
نهایت خود رضا
درمیشیان
انصراف فیلمش
را از داوری
ها اعلام کرده
است. گاهی اوقات
احساسات ما یک
چیز میگوید و
عقلمان چیز
دیگر. در این
مورد احساس میگوید
که به دنبال
یک موفقیت
مقطعی باشیم
اما عقل تذکر
می دهد که
باید به فکر
عواقب سوء این
جریان هم بود.
درمیشیان نیز
به حکم عقلش
فیلمش را از
داوری ها کنار
کشید.
وی
درباره
جوایزی که به
فیلم های «چ» و
«رستاخیز» تعلق
گرفته است نیز
گفت: آرای
اعلام شده
نتیجه نهایی
جمع بندی هیات
داوران بود
چون از لحاظ فنی
و حرفهای نمیتوان
ارزشهای این
دو فیلم را
نادیده گرفت.
از جنبه دیگر نیز
نتایج جمعبندی
و بحث کردن در
یک گروه ممکن
است حاصل جمع ریاضی
عقاید تک تک
داوران نباشد
و بیشتر
برآیند بحثها
و هماندیشی
یک جمع است و
كسی که تجربه
مشابهی نداشته
باشد
احتمالاً نمیتواند
چنین موقعیتی
را تصور كند.
این
منتقد سینما
در پایان
درباره دلیل
اهدا دو سیمرغ
بلورین
بهترین فیلم
متذکر شد: به
این دلیل به
هر دو فیلم
«رستاخیز» و
«آذر، شهدخت،
پرویز و
دیگران» سیمرغ
بهترین فیلم
تعلق گرفت که
هیچکدام از
این فیلمها
رأی قاطع و
بالایی در
داوریها
نیاورده
بودند چون هر
دو این آثار
سه رای داشتند
و در نهایت هم
یك گروه
نتوانست رأی
گروه دیگر را
به سوی انتخاب
خود تغییر
بدهد، تصمیم
گرفته شد سیمرغ
بهترین فیلم
به دو اثر
اهدا شود. دو
سیمرغ بهترین
فیلم، حاصل
این وضعیت بود
و نه چیز دیگر.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چه
کسی عصبانی
است؟ گفتهها
درباره یک
فیلم جنجالی
بی
بی سی ـ به روز
شده: 16:51
گرينويچ -
چهارشنبه 12
فوريه 2014 - 23 بهمن 1392
نمایش
فیلم عصبانی
نیستم در
جشنواره فیلم
فجر حمله چهرهها،
نهادها و
خبرگزاریهای
نزدیک به
اصولگرایان
را در پی داشت
که نهایتا به
کنار گذاشته
شدن این فیلم
از بخش مسابقه
منجر شد.
بعضی
از منابع خبری
از دخالت
مستقیم دبیر
جشنواره خبر
دادند و برخی
از انصراف
خودخواسته کارگردان
فیلم. به هر
حال آنچه مشخص
است نخستین
جشنواره فیلم
فجر در دولت
حسن روحانی آن
چنان که
انتظار می رفت
با آرامش پایان
نیافت.
در
روز اختتامیه
با آنکه این
فیلم در چند
بخش نامزد
بود، مجری
برنامه گفت:
"تهیهکننده
فیلم سینمایی
عصبانی نیستم
برای حفظ آرامش
سینما
خواستار
داوری نشدن
فیلمش شده است."
آنچه
می خوانید
واکنش های چند
چهره سیاسی،
مسئولان
وزارت ارشاد،
داوران جشنواره
و نویسنده و
منتقد فیلم به
کنار گذاشته
شدن عصبانی
نیستم از بخش
مسابقه است.
این
فیلم در رای
گیری مردمی سی
و دومین دوره
جشنواره فیلم
فجر، در رده
سوم قرار
گرفت.
کارگردان:
رضا درمیشیان
بازیگران:
باران کوثری،
نوید محمدزاده،
رضا بهبودی،
میثاق زارع و
وحید قاضیزاهدی
فیلم
رضا درمیشیان
تنها فیلم
ایرانی بود که
علاوه بر
نمایش در
جشنواره فیلم
فجر، همزمان در
جشنواره فیلم
برلین هم حضور
داشت و با
توجه به
محتوای
جسورانهاش،
هر دو نمایش
داخلی و خارجی
آن از سوی
اصولگرایان
مورد انتقادات
بسیار قرار
گرفت.
فیلم
مستقیما به
حوادث پس از
انتخابات
ریاست جمهوری
سال ۱۳۸۸
ایران، یا به
گفته رسانههای
اصولگرا
"فتنه" میپردازد
و ماجرای
دانشجوی
ستارهداری
را روایت میکند
که زندگیاش
طی چندسال
گذشته بر اثر
شرایط سیاسی،
اقتصادی از هم
میپاشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرای
فیلم «عصبانی
نیستم» را به
سطل زباله ریختند
• حذف فیلم
«عصبانی
نیستم» - فیلمی
که محتوی آن
زنده
نگهداشتن
رویداد ۸۸ است
- باعث واکنش
ها و افشاگری
هایی شده است
که پرده از
تصمیمات امنیتی
- حکومتی
جشنواره ی فجر
بر می دارد ...
اخبار
روز: ممکن است
دو روز دیگر
فرامرز
قریبیان هم
مثل سعید راد
مجبور به
«عذرخواهی»
بشود، اما
افشاگری هایی
که تا همینجا
در مورد
«افتضاح
جشنواره ی
فجر» و چگونگی
تصمیم گیری در
مورد حذف فیلم
«عصبانی
نیستم» که
یادی است از
جنبش سبز،
صورت گرفته
است واکنش های
زیادی را
برانگیخته
است. اظهارات
فرامرز
قریبیان در
گفتگو با
«کافه سینما»
بخشی از وقایع
پشت پرده را
آشکار کرده
است. «کافه
سینما» در عین
حال نامه ای
از یکی از
دانشجویان
دانشگاه پلی
تکنیک را
پیرامون این
موضوع منتشر
کرده است.
اظهارات
قریبرز
قریبیان -
انتخاب ما کس
دیگری بود
کافه
سینما-حسین
لامعی: فرامرز
قریبیان بازیگر
و کارگردان
سرشناس
سینمای
ایران، یکی از
اعضای مستقل
هیئت داوران
جشنواره سی و
دوم فیلم فجر
بوده است.
هیئت داورانی
که در روزهای
گذشته کانون
بیشترین
اعتراضات
علاقه مندان
سینما بوده
اند. قریییان
در گفت و گو با
"کافه
سینما"، با
اعتراض به
اتفاقات پیش
آمده در مراسم
اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر، و ندادن
"سیمرغ نقش
اول مرد" به
نوید
محمدزاده(بازیگر
عصبانی
نیستم!) گفت:
سیمرغ "نقش
اول مرد" تنها
رشته ای بود
که هیئت
داوران در موردش
رای گیری
انجام ندادند.
زیرا به به
اتفاق آرا
تمامی اعضای
داوران
نظرشان مبنی
بر انتخاب
آقای نوید
محمدزاده به
عنوان بهترین
بهترین
بازیگر مرد
بوده است. من
این بازیگر
جوان را از
قبل نمی
شناختم و چیزی
از او در
سینما ندیده
بودم، اما
حضور درخشان
این جوان در
فیلم آقای
درمیشیان
باعث تعجب من
و تمامی اعضای
داوران شده
بود. به همین
دلیل بی درنگ
سیمرغ بهترین
بازیگر نقش
اول مرد را
برای ایشان
کنار گذاشتیم.
قریبیان
در ادامه در
گفتگو با کافه
سینما افزود:
البته این وسط
دبیرخانه
جشنواره فجر
بازی هایی را
هم سر ما در
آورد. وقتی
آخرین نشست
هیئت داوران
به پایان
رسیده بود،
دبیرخانه
جشنواره به ما
گفت فردا روز
استراحت است و
پس فردا
دوباره همه
جمع شوید،
برای اتخاذ
تصمیمات
نهایی. اما
این وسط
ماجرای عجیبی
رخ داد. فردای
آن روز که
قرار بود روز
استراحت ما
باشد، ساعت ۲
و ۵ دقیقه بعد
از ظهر به من
زنگ زدند که
اعضای هیئت
داوران از ساعت
۱۰ صبح در
جلسه هستند
اما شما غایب
هستید! من هم
متعجب به آنها
گفتم مگر شما
دیروز به ما
نگفتید که
امروز جلسه ای
برگزار
نمیشود و جلسه
نهایی پس فردا
برگزار
میشود؟ گفتند
جلسه امروز
صبح اضطراری
بوده و ما با
موبایل شما
تماس گرفتیم
اما خاموش
بود. در جواب
گفتم من که از
قبل به شما
گفته بودم
وقتی منزل
هستم موبایلم
را خاموش
میکنم، چرا با
تلفن منزل
تماس نگرفتید؟
که در آخر
جواب درستی
ندادند و طفره
رفتند.
به
هر حال من
ساعت ٣ بعد از
ظهر وارد جلسه
نهایی داوران
شدم و دیدم
همان طور که
قرار ما بود،
آقای نوید
محمدزاده و
خانم مریلا
زارعی به
اتفاق آرا به
عنوان بهترین
بازیگر نقش
اول مرد و نقش
اول زن انتخاب
شدند. با این
حال خبرهایی
به ما رسیده
بود مبنی بر
اینکه ممکن
است در مراسم
اختتامیه، به
دلایلی که خودتان
میدانید،
جایزه نفش اول
مرد را به
نوید
محمدزاده
ندهند و به
شخص دیگری
بدهند. من و
دیگر اعضای
هیئت داوران
در واکنش به
این شنیده ها
دبیرخانه را
تهدید کردیم
که اگر جایزه
نقش اول مرد
به کسی غیر از
نوید محمد
زاده داده
شود، ما به
نشانه اعراض
روی سن نمی
رویم و مراسم
اختتامیه را
ترک میکنیم.
همین سبب شد
آقایان عقب
نشینی کنند و
جرات این را نداشته
باشند ما را
تحت فشار قرار
دهند.
قریبیان
در انتها بیان
کرد: همان طور
که می دانید
در ابتدای
مراسم
اختتامیه
نامه ای از
طرف کارگردان
فیلم "عصبانی
نیستم!"
خوانده شد که ایشان
به طور
داوطلبانه از
بخش رقابتی
جشنواره کنار
کشیدند. این
نامه باعث
تعجب من شد و من
هنوز این نامه
و اتفاقات پیش
امده در مراسم
اختتامیه
مشکوک هستم.
چرا یک
فیلمساز باید
به یکباره از
بخش رقابتی
جشنواره
کناره بکشد و
در اخرین لحظه
سیمرغ بازیگر
نقش اول مرد
فیلم اش را به
دیگران
ببخشد؟ این
اتفاقات از
نظر من مشکوک
و غیرقابل
قبول است.
نامه
ی یک دانشجو:
معنای اعتدال
این است؟
یادداشت
رسیده به کافه
سینما- جناب
آقای ایوبی
لطفا به موارد
زیر توجه کنید
:
۱ - انگار
شما معنای
واژه «اعتدال»
را اشتباهی گرفته
اید. «اعتدال»
این نیست که
نه سیخ بسوزد
و نه کباب.
همچنین
اعتدال این
نیست که هم
سیخ بسوزد و
هم کباب !! اعتدال
یعنی شما
شرایطی فراهم
کنید که تمام
عقاید و تمام
اندیشه ها در
جشنواره شرکت
کنند و با هم
رقابت کنند که
این کار را
نکردید پس مدعی
کلمه مقدس
اعتدال و عدل
نباشید. شما
ناعادلانه
برخورد کردید.
اصلا مردم
برای این امر،
به آقای
روحانی رای
دادند که
شعارشان
عدالت و امید
بود. نه عدالت
دیدیم و نه
امید. دیشب
فقط قلب
هایمان بود که
درد میگرفت.
۲-
نمیخواهم بی
انصافی کنم.
دستتان درد
نکند که دست
خیلی ها را از
سینمای ایران
کوتاه کردید.
دستتان درد
نکند که لحن
خوبی دارید
ولی اینها به
هیچ وجه برای
مدیریت
سینمای ایران
کافی نیست.
انتظار مردم
از شما بیش از
این بود که در
میان بهت
تماشاگران و
بینندگان
جشنواره امسال
هم بشود مانند
جشنواره
پارسال.
٣ - اینکه در
سینما ملت
جلوی چشم
کارگردان و چند
صد نفر
تماشاگر،
آرای فیلم
«عصبانی
نیستم» به سطل
زباله ریخته
میشود و به
مردم میگویند
که ما ماموریم
و معذور(!!)، چه
ربطی به
اعتدال دارد !؟
از درمیشیان
میپرسم که چرا
این کار را
میکنند جواب
میدهد که جای
شکرش باقیست
که آرای این صندوق
را به صندوق
شیار ۱۴٣
نمیریزند!!
این بود امید
شما ؟ البته
ما هم از این
قضایا درس
گرفتیم. مشت
نمونه خروار
است. خوب فهمیدیم
که در سال ٨٨
چه اتفاقاتی
افتاد و با چه
کسانی روبرو
هستیم ولی شما
آمدید تا جلوی
اینها را
بگیرید و نه
اینکه تمام
حرفهایتان را
با آنها تنظیم
کنید. حرف های
وزیر ارشاد و
آقای نهاوندیان
در رابطه با
حداقل سینما،
شعار محض بود.
کاش اصلا آن
حرف های
تبلیغاتی و شعاری
را نمیزدند.
۴ - آیا به
گوش شما رسید
که کسانی که
میخواستند فیلم
«عصبانی
نیستم!» را
ببینند از
جلوی یکی از سینماها
متفرق شدند،
آن هم با یگان
ویژه !! مگر جنگ
است !؟؟ یک
جشنواره مگر
تماشاگر زیاد
نمیخواهد ؟؟
من واقعا گیجم
که هیچ حرفی
نمیزنید. اگر
این قضایا دست
شما نیست
لااقل حرفی،
نامه ای،
مقاله ای. چرا
میترسید ؟
۵ - چرا
وزارت ارشاد و
سازمان
سینمایی خود
را بخشی از
صدا و سیما
میداند !؟ چرا
باید صدا و
سیما مجری
جشنواره را
مشخص کند؟
تهدید کردند
که میخواهند
پخش نکنند ؟
خب به جهنم.
پخش نکنند.
بهتر از این
است که استقلال
سینما و وزارت
ارشاد زیر
علامت سوال گنده
برود. مگر
جشنواره
نیازمند این
است که صدا و
سیما آن را
پوشش دهد ؟
صدا و سیما
باید از خدایش
هم باشد که
مخاطبان خودش
را با پخش
جشنواره بالا
ببرد. چرا
انقدر شان
سینما را
پایین آوردید
که صدا و سیما
برایتان
تعیین تکلیف
کند؟
۶ - ندیده
میتوان حدس
زد. اگر فیلم
«محمد(ص)» در جشنواره
بود. بیشترین
سهم از جوایز
را میبرد و بعد
رستاخیز و بعد
چمران.
میدانید چرا
!!!؟؟ چون حماسه
ها تمام
نمیشود ! چون
در کشور ما و
در جشنواره به
ظاهر سینمایی
ما، کسی با
پارامترهای
کیفی فیلم
کاری ندارد.
مصلحت ها حرف
میزنند. و
واقعا برای
درمیشیان ها و
حمید نعمت اله
ها و
امیریوسفی ها
و کیایی ها
متاسفم که
فیلم بی در و
پیکر و یک جمله
ای «شیار ۱۴٣»
به آنها ترجیح
داده شد.
فیلمی که احتمالا،
اولش سکانس
آخرش را گرفته
اند و بعد
فیلم(اسمش
اصلا فیلم
نیست) را بر اساس
آن ساخته اند !!!
۷ - جناب
ایوبی. به
کسانی که شما
را تهدید
کردند تا
«عصبانی
نیستم» را از
جشنواره حذف
کنید بگویید،
جوانان این
سرزمین هر طور
شده این فیلم
را خواهند
دید، همانطور
که سنتوری را
دیدند. و این
فیلم در خاطره
ها میماند. و
به آنها
بگویید که
نمیتوانند
تاریخ را عوض
کنند. ما به
بچه هایمان
راستش را
میگوییم و مثل
پدر و
مادرانمان در
امانت حقیقت،
خیانت
نخواهیم کرد.
٨ - دیروز
اعتدالتان را
«خیلی» دیدیم
که فیلم بد رستاخیز
و فیلم بدتر
پرویز و شرکا،
جوایزی را از
آن خود کردند
که متعلق به
کسان دیگر
بود. دیروز اعتدالتان
را «خیلی»
دیدیم [...]
۹ - در پایان
از سازمان
سینمایی و
وزارت ارشاد و
هر نهادی که
در دولت قدرتش
را دارد(البته
فکر کنم این
دولت قدرت
هیچی ندارد و
به غیر وزیر امور
خارجه، هیچکس
جسارت حرف زدن
و حق گفتن را
ندارد)، تذکری
به صدا و سیما
بدهد.
گماشتگان تفکرات
سنگی فکر کرده
اند که مردم
بی شعور و
نفهم هستند که
برایشان
تعیین و تکلیف
میکنند که چه صحنه
ای را ببینند
و چه صحنه ای
را نبینند !؟؟
اگر قرار بود
اینگونه مردم
را بیشعور فرض
کنند، بهتر
بود از همان
اول پخش
نمیکردند. این
چه بازی
بچگانه ای بود
که تا اسم
«آشغال» یا
«عصبانی» می
آید، برنامه
قطع میشد. این
دو کلمه به
نظام ضربه های
جبران ناپذیر
میزد ؟!!؟؟ واقعا
انقد می ترسید
؟؟ [...]
۱۰ - و در
پایان باید
بگویم که ما،
کسانی که روزمان
شب نمیشود اگر
یک فیلم خوب
نبینیم، از
دست شما و
سیاست های
عقبگردتان
عصبانی هستیم!
به
امید موفقیت
فیلم «عصبانی
نیستم!» در
عرصه های بین
المللی
یک پلی
تکنیکی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جشنواره
دولتی فیلم
فجر و قربانی
شدن سینمای مستقل
پرویز
جاهد
منتقد
فیلم
بی
بی سی ـ به روز
شده: 13:48
گرينويچ -
چهارشنبه 12
فوريه 2014 - 23 بهمن 1392
بی
تردید
جشنواره فیلم
فجر، مهمترین
رویداد در
تقویم
سینمایی
سالانه سینمای
ایران است.
این
جشنواره،
علیرغم تمام
انتقادها و
اعتراضهایی
که به نحوه
مدیریت و
سیاست های
اجرایی آن
وارد است، از
این نظر که به
نوعی کارنامه
یک ساله
سینماگران
ایرانی محسوب
شده و فعالیت و
تلاش آنها را
در طی یک سال و
یک جا به
نمایش می گذارد
و محلی برای
ارزیابی سطح
کیفی و کمی
سینمای ایران
و شناسایی و
کشف
استعدادهای
جوان است،
اهمیت زیادی
دارد.
اما
از سوی دیگر
این جشنواره
به دلیل
ساختار
دولتی، مناسبات
پیچیده و
غیرشفاف حاکم
بر آن و
چارچوب بسته و
تنگ آن، اصولا
نمی تواند نقش
تعیین کننده و
تاثیرگذاری
در سرنوشت
سینمای ایران
داشته باشد و
چشم انداز و
افق روشنی
برای آینده
این سینما
ترسیم کند.
به
اعتقاد
بسیاری از منتقدان
سینمای
ایران،
جشنواره فیلم
فجر، نه تنها
با
استانداردهای
حرفه ای و
رایج جشنواره
های معتبر بین
المللی فاصله
زیادی دارد
بلکه ذاتا
محافظه کار و
مصلحت گراست و
این محافظه کاری
همیشه و از
آغاز با آن
بوده است.
این
جشنواره،
هرگز حاضر
نبوده و نیست
که خط قرمزها را
زیر پا بگذارد
و همیشه از
این که مورد
انتقاد گروه
های فشار و
نیروهای
تندرو جامعه
قرار گیرد، می
ترسد. از این
رو به همه باج
می دهد و می خواهد
همه را به
نحوی راضی نگه
دارد. برای
همین، جوایز
آن، همیشه
طوری تقسیم می
شود که سر کسی
بی کلاه
نماند.
اما
جشنواره امسال
به عنوان
نخستین
جشنواره ای که
در دولت جدید
برگزار می شد،
به هر حال از
همان ابتدا
امیدهایی را
در دل ها
برانگیخت.
نخستین
جشنواره در
دولت جدید
تازه
ترین ساخته
بهروز افخمی
برنده جایزه
بهترین فیلم
شد
بر
اساس گزارش
های منتشر
شده، نوع فیلم
ها و درونمایه
انتقادی آنها
و توجه
کارگردان ها
به مسائل
اجتماعی و
دردهای جامعه
امروز ایران و
عبور از برخی
مرزها و خطوط
قرمز تعیین
شده در سینمای
ایران، از
ویژگی های این
دوره جشنواره
و تفاوت آن با
دوران مدیریت
جواد شمقدری
بود.
همین
طور حضور
کارگردان های
شناخته شده و
صاحب نام سینمای
ایران مثل
داریوش
مهرجویی،
مسعود کیمیایی،
رخشان بنی
اعتماد،
کیانوش
عیاری، کیومرث
پوراحمد،
بهروز افخمی،
احمدرضا
درویش، ابراهیم
حاتمی کیا و
کمال تبریزی
در کنار نسل تازه
ای از
سینماگران
جوان، مستعد و
تازه نفس مثل
سامان سالور،
بهرام توکلی،
هومن سیدی، مهدی
رحمانی،
امیرحسین
ثقفی، رضا
درمیشیان و
شهرام مکری از
یک سو و حضور
برخی فیلم های
توقیفی و
مسئله دار از
نظر ممیزی و
سانسور مثل
خانه پدری
(کیانوش
عیاری)، زندگی
مشترک آقای
محمودی و بانو
(روح الله
حجازی) و قصه
ها (رخشان بنی
اعتماد) از
سوی دیگر، شور
و هیجان زیادی
را در
تماشاگران
جشنواره
ایجاد کرده و
بسیاری از
مردم را در
هوای سرد و
آلوده تهران،
از خانه ها
بیرون کشیده و
روانه
سینماها کرد.
اما
از یادداشت ها
و نقدهای
منتقدان
سینمایی درباره
فیلم ها و نیز
از واکنش های
تماشاگران در
سالن های
سینما به فیلم
ها که اغلب با
کف زدن ها،
سوت زدن ها یا
هو کردن همراه
بود، چنین
برمی آید که
بیشتر فیلم
ها، به ویژه
فیلم های
سینماگران
کارکشته و
قدیمی
نتوانست
رضایت نسبی
آنها را جلب
کند.
فیلمنامه
های سست با
روایت های
غیرمنسجم و شخصیت
پردازی ضعیف،
میزانسن ها و
بازی های بد،
از جمله
ایرادهایی
بود که عموما
در نوشته های
تعدادی از
منتقدان
سینمایی در
مورد برخی
فیلم های
جشنواره تکرار
می شد.
فیلم
های پرخرج و
پروژه های چند
میلیاردی دولتی
مثل چ ساخته
ابراهیم
حاتمی کیا و
رستاخیز احمدرضا
درویش، که
کلید آنها تحت
عنوان "فیلم های
فاخر" از دوره
قبل زده شده بود
نیز نتوانست
مورد توجه
اغلب منتقدان
قرار گیرد و
بیشتر به خاطر
جنبه های فنی
آن مثل طراحی
صحنه،
فیلمبرداری،
صدابرداری و
جلوه های ویژه
تحسین شدند.
در
این میان فیلم
های خانه پدری
کیانوش عیاری (تولید
سال ۸۹ که
قبلا توقیف
شده بود و
هنوز هم پروانه
نمایش ندارد)
و فیلم
اپیزودیک قصه
ها ی رخشان
بنی اعتماد(که
در سال ۹۰
ساخته شده اما
جلوی اکرانش
گرفته شده
بود) با
استقبال
نسبتا خوب
منتقدان
مواجه شد تا
حدی که برخی
از منتقدان،
خانه پدری را
بهترین فیلم
جشنواره
امسال
ارزیابی
کردند.
ارجحیت
مصلحت سینما
بر مصلحت یک
فیلم
من
عصبانی نیستم
فیلم
رضا درمیشیان
تنها فیلم
ایرانی بود که
نه تنها در
جشنواره فیلم
فجر راه یافت،
بلکه تقریبا
همزمان در
جشنواره فیلم
برلین هم به
نمایش داده شد
و با توجه به
محتوای
جسورانهاش،
هر دو نمایش
داخلی و خارجی
آن از سوی
اصولگرایان
کلیک مورد
انتقادات
بسیار
قرارگرفت.
فیلم
مستقیما به
حوادث پس از
انتخابات یا
به گفته رسانههای
اصولگرا
"فتنه" میپردازد
و ماجرای
دانشجوی
ستارهداری
را روایت میکند
که زندگیاش
طی چندسال
گذشته بر اثر
شرایط سیاسی،
اقتصادی از هم
میپاشد
اما
بیشتر توجه ها
در جشنواره
امسال معطوف
چند فیلم از
سینماگران
جوان و خلاق
تازه به میدان
آمده بود.
فیلم های
عصبانی نیستم
(رضا
درمیشیان)، سیزده
(هومن سیدی)،
همه چیز برای
فروش (امیرحسین
ثقفی)، چند
مترمکعب عشق
(جمشید
محمودی)، برف
(مهدی
رحمانی)، خط
ویژه (مصطفی
کیایی)، کلاشینکف
(سعید سهیلی) و
ماهی و گربه
(شهرام مکری)
به خاطر
درونمایه
جسورانه و
پرداخت سینمایی
قابل
توجهشان،
مورد تحسین
بسیاری از
منتقدان واقع
شدند.
از
طرفی از همان
روز اول
جشنواره،
انتقادها و فشارها
از جانب
نیروهای
تندرو و سایت
ها و خبرگزاری
های نزدیک به
اصولگرایان
به فیلم ها و کارگردان
های حاضر در
جشنواره شروع
شد.
آنها
نه فقط برخی
فیلم های
جشنواره را به
خاطر زیر پا
گذاشتن "ارزش
های اسلامی و
انقلابی" و "حمایت
از فتنه ۸۸ "،
کلیک زیر سوال
بردند بلکه به
انتقاد شدید
از نحوه حضور
بازیگران زن و
پوشش و آرایش
آنها در فیلم
ها یا در
برابر دوربین
های عکاسان در
نشست های
رسانه ای
جشنواره
پرداختند.
مرتضی
آقاتهرانی،
عضو کمیسیون
فرهنگی مجلس و
عضو ارشد جبهه
پایداری در
گفتگو با
خبرگزاری
فارس گفت: "ما
جاهایی را
خطوط قرمز میبینیم،
مثلا در برخی
فیلمها به
بدترین شکل
ممکن به سبک
زندگی اسلامی
پرداخته میشود
یا به ارزشها
تهاجم میشود.
برخی از آنها
هم فتنه و
فتنهگری را
توجیه میکند."
اما
عجیب تر از
همه، مراسم
اختتامیه این
جشنواره و
ماجراهایی
بود که در
مورد تعویض
مجری این
مراسم و تغییر
رای هیئت
داوران در
مورد فیلم
عصبانی نیستم
به کارگردانی
رضا درمیشیان
پیش آمد.
ایوبی:
تدبیر و
اعتدال اقتضا
میکند که ما
در خیلی از
جاها مصلحت
سینما را بر مصلحت
یک فرد یا یک
فیلم ترجیح
دهیم
بر
اساس برخی
گزارشها،
مدیران
جشنواره فجر
از رضا
درمیشیان کارگردان
این فیلم
خواستند تا
نامهای به
دبیر جشنواره
بنویسد و در
این نامه از رقابت
در جشنواره
امسال انصراف
دهد اما ظاهرا
درمیشیان زیر
بار این درخواست
نرفت و در
نتیجه آن طور
که در برخی منابع
خبری آمده
دبیر جشنواره
شخصا وارد عمل
شده و با
دخالت در رای
هیئت داوران،
مانع از اهدای
جایزه بهترین
بازیگر مرد به
نوید محمدزاده
و دیپلم
افتخار
بهترین
بازیگر زن به
باران کوثری،
بازیگران
فیلم عصبانی
نیستم رضا درمیشیان
شد.
با
این حال هوشنگ
گلمکانی،
سردبیر مجله
فیلم و یکی از
اعضای هیئت
داوران این
خبر را تکذیب کرده
و گفته که
کارگردان
عصبانی نیستم
"به حکم عقل
کنار کشید" و
"هیچ فشاری بر
داوران وارد نبود."
کنار
گذاشتن
عصبانی نیستم
همراه با عقب
نشینی آنها در
مقابل درخواست
صدا و سیما در
موردکلیک
کنار گذاشتن
حسین پاکدل از
مجری گری
مراسم
اختتامیه به
بهانه ممنوع
التصویر بودن
او، مورد
انتقاد و
اعتراض وسیع
منتقدان
سینمایی قرار
گرفت و آنها
از مسئولان
جشنواره و علی
جنتی، وزیر
ارشاد می خواهند
که در این
مورد پاسخگو
باشند.
هر
چند حجت الله
ایوبی، رئیس
سازمان
سینمایی فشارها
بر مسئولان
سینمایی را
تلویحا رد نکرده
و در پاسخ به
خبرنگار
ایسنا که
پرسیده وزارت
ارشاد چقدر
قدرت دارد که
جلوی فشارهای
بیرونی را
بگیرد گفت:
"معتدل بودن
کار سختی است
اما در جواب،
خیلی خلاصه میتوانم
بگویم که
تدبیر و
اعتدال اقتضا
میکند که ما
در خیلی از
جاها مصلحت
سینما را بر مصلحت
یک فرد یا یک
فیلم ترجیح
دهیم."
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش
مهرجوئی : این
جشنواره فجر
افتضاحست
داریوش
مهرجویی
کارگزدان
سینما ،
خودشان سناریو
می نویسند ،
فیلم درست می
کنند ،فیلمها
را به فستیوال
فجر می آورند
و به خودشان
هم جایزه می
دهند این
جشنواره فجر
افتضاحست
داریوش
مهرجویی در
مصاحبه با بی
بی سی فارسی (از
دقیقه 41 تا 44:40) در
رابطه با
مکانیسم حاکم بر
جشنواره فجر
چنین گفت
من
در فجر شرکت
نداشتم و لی
طراحی این نوع
فستیوالهای
هنری در
کشورمان
افتضاحیست که
شما در هیچ
کشور دیگر نمی
بینید ، در
ایران اینها می
دوزند و می
پزند و بعد هم
با هم می
خورند
او
با نفد
متودولوژی
حاکم بر
جشنواره فیلم
فجر توضیح داد
که روش رایج
در سینمای
ایران
اینگونه است که
دولت
شرکتهایی را
درست می کند و
با صرف هزینه
های 10 تا 15
ملیاردی به
افراد خودی ،
هم سناریو می
نویسد، هم
فیلم درست می
کند و بعد هم
همانها را به
هئیت ژوری
معرفی می کند
وبعد همانها
جایزه ها را
می گیرند
آقای
مهرجویی در
بخش دیگر این
مصاحبه با
انتقاد از روش
حاکم بر
سینمای کشور
ادامه داد که
شرکتهای وابسته
به دولت و آن
خودیها ، سالی
70 تا 80 فیلم می سازند
که 90 درصد
اینها با
دستور دولت
ساخته می شود
و سپس در چنین
روزهایی
خودشان هم
هیئت داوران
ژوری را تعیین
می کنند و به همان
فیلمهای از
فبل ساخته شده
جایزه می دهند
، الان در
سینمای ما
خودی و ناخودی
و بی خودی وجود
دارد
داریوش
مهرجوی با
نگرانی از
وضعیت فیلم و
صنعت
مونوپولیزه
شده سینما به
وسیله دولت
ادامه داد که :
سناریو را
خودشان می
نویسند و
جایزه را هم
خودشان به
خودشان می دهند
، اینها قبیله
ای و خانوادگی
همه چیز را در اختیار
خود گرفته اند
و یک تیکه
کوچکی را هم میندازند
جلوی پای
دیگران تا دل
آنها را هم به دست
آورند و بخش
خصوص باید
برود بمیرد و
برای خود
بپلکد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از
روزنامه
اعتماد :
دريغ
پرستويي از
جشنواره فيلم
امسال
امروز،
روز آخر بود...
خدا را شكر كه
تمام شد... خدا
را شكر كه
آسمان،
زمينگيرمان
كرد و در
محاصره برف
مانديم و
نتوانستيم
بياييم و
نيامديم... با
خودم ميانديشم
كه اگر من هم
در آن سالن و
سالنهاي
كذايي بودم و
عكسالعملها
را ميديدم و
ميشنيدم، چه
ميكردم؟! چه
ميتوانستم
بكنم؟! پاسخي
كه جز «هيچ» نميتوانم
به خودم بدهم،
خدا را شكر ميكنم
كه نبودم.... به
خدا كه اينگونه
برخورد در شأن
و شوون فرهنگي
ما نيست... به خدا
كه مردم، آدمهاي
عادي، آنهايي
كه به عشقشان
كار ميكنيم و
دغدغهشان
را داريم،
خيلي راحتتر
و بيبغضتر
فيلمهايمان
را تماشا ميكنند...
به خدا كه اين
حب و بغضها
قشنگ نيستند...
چرا ما نميتوانيم
مثل تمام
جشنوارههاي
تمام دنيا
فيلم ببينيم و
ارزيابي و
انتقاد
سازنده و
اساسيمان را
بكنيم و
بگذاريم كه سينمايمان
ارتقا پيدا
كند و در
سراشيبي تمسخر
و «تو افتضاح
بودي» و «من
بهترم» و...
نيفتيم؟!به خدا
كه ما، لااقل
خودمان،
نبايد با
خودمان چنين
رفتاري
بكنيم... آخر
فكر نميكنيد
كه مردم چه ميگويند؟
مخاطبانمان
را ميگويم...
هميشه گفتهام
و ميگويم كه
اين 10 روز،
نوروز
سينماست و ما
هر سال در اين
روزهاي سرد بهمن،
با مهر به
يكديگر و با
عشق به مردم،
داغ ميشويم و
براي يك سال
آينده، گرما
ذخيره ميكنيم...
همهمان در
كنار هم... ولي
دريغا از
امسال...
دوستان و همكاران،
به نظرتان بد
نشد كه
پيشكسوتها
را حرمت
ننهاديد و نقد
و استهزا را
اشتباه
گرفتيد و به
جاي تفكر و تلاش
بر رفع مشكلات
خودتان و
خودمان،
انگشت بر ايراد
ديگران
فشرديد و در
اين راه، حتي
از مردود
شمردن نظر
داوران نيز
دريغ
نورزيديد؟!...
به نظرتان
كارتان بد
نبود؟ ناجور
نشد؟! مردم چه
گفتند؟ چه ميگويند؟...
من
پرويز پرستويي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آنچه
بر فجر و
اختتاميهاش
گذشت
آقاي
ايوبي، اين
است اعتدال؟
ناصر
صفاريان
آن روز
كه گشوده شدن
دوباره درهاي
خانه سينما به
دست شما رخ
داد و در
مراسم روز
سينما در خانه
سينما حرفهايي
زديد مبني بر
گشايش فضا و
نبود ناامنيهاي
شغلي، صنفي و
امنيتي،
نخستين
مواجهه با شما
و انديشهتان
بود براي من.
براي مني كه
در دوره گذشته
قرباني همان
فضاي بستهيي
بودم كه حالا
شما نويد ديگر
نبودنش را ميداديد
و كم نبودند
مثل من در آن
جمع و در آن
روز. به اميدي
دل بستيم و
بستند كه پيش
از آن در روز
انتخابات
بسته بودند تا
درست شود هر
آنچه به
ويراني و
ويرانه رسيده
بود در سالهاي
پشت سر. در
ديدار حضوري
كه دو ماهي به
نوبت گذشت و
دست آخر به
لطف يك دوست
ميسر شد هم رد
و نشاني پررنگ
از آن درايتي
كه تصورش بود
جلوه داشت.
حرفهايتان
از فكرها و
آرزوها – و صد
البته از
محدوديتها-
براي قرص شدن
دل كافي بود.
سخت نبود درك
اينكه ميخواهيد،
ولي هر
خواستني
توانستن نيست.
آقاي ايوبي،
ولي آنچه در
فجر امسال رخ
داد، نه فقط برآمده
از آن حرفها
و از آن خود شما
نبود، كه اصلا
حرفهيي نبود.
با آن اضافه
شدنهاي آخر
كار و با آن
اعلام عجيب
دبير جشنواره كه
براي فيلم
آقاي دهنمكي
جا نگه داشتهاند
و با حضور
فيلمهاي
عجيبي كه از
بودجههاي
خاص ارشاد
توليد شده
بود، جشنواره
ديگر جشنواره
نبود، شده بود
يك دورهمي
همين جوري كه
دوستان خوش
باشند و صداي
كسي هم
درنيايد. از سر
همين صداي كسي
درنيامدن بود
كه بهترين
فيلمهاي
جشنواره به هر
شكل ممكن كنار
گذاشته شدند.
«خانه پدري» در
مسابقه نبود و
«آشغالهاي
دوستداشتني»
به كلي كنار
رفت و نزول
بلا بر
«عصباني نيستم»
به روزهاي آخر
و حتي ساعتهاي
آخر رسيد. اگر
فيلم كيانوش
عياري را به
مسابقه
نياورديد تا
مبادا جايزه
بگيرد و سر و
صدا به پا شود
و فيلم محسن
اميريوسفي را
– خواسته يا
ناخواسته- حتي
به هيات
انتخاب
جشنواره نشان
نداديد تا
مبادا انتخاب
شود، آنچه با
فيلم رضا
درميشيان شد
به كلي متفاوت
بود و اتفاقا
به دور از شكل
قانونياي كه
سعي شده بود
در مورد آن دو
فيلم ديگر رعايت
شود. «عصباني
نيستم» به بخش
مسابقه راه
پيدا كرده
بود. ديده شده
بود. دوست
داشته شده
بود. در پنج
رشته نامزد
شده بود. براي
دريافت جايزه
در دو رشته
انتخاب شده
بود. در
تصويرسازيهاي
اختتاميه بود
و آنقدر در
لحظه آخر حذف
شده بود كه فرصت
حذفش از مراسم
اختتاميه
نبود. رضا
درميشيان
مقررات شما را
رعايت كرده
بود؛ شما
مقررات
خودتان را
رعايت كرديد؟
جناب
ايوبي عزيز،
تصورم اين بود
و توقعم اين بود
كه در بازي
حذف، اگر كاري
از شما ساخته
نبود و نميتوانستيد
كاري كنيد،
دست كم در حد
جملهيي،
كلمهيي،
چيزي، اشارهيي
ميكرديد به
نبودن فيلم و
اظهار تاسفي و
اميدي براي
حضورش در
آينده و... شما
كه توقع
نداريد مردم باور
كرده باشند
فيلمسازي كه
فيلمش در
جشنواره مطرح
بوده و پنج تا
نامزد بوده و
قرار بوده دو
تا جايزه بگيرد،
ناگهان يك
ساعت مانده به
پايان اختتاميه
خوابنما شده
باشد و به
صورتي خودجوش
انصراف داده باشد؟
شما اگر يك
تماشاگر
بوديد و اين
پايين بوديد
كنار ما،
باورتان ميشد؟
آن وقت، بعد
اختتاميه،
تازه دفاع هم
ميكنيد از
اين كار، از
اين حذف، از
اين بيعدالتي؟
راستش تا خودم
نديدم و
نخواندم،
باورم نشد اين
جملههايي كه
گفته بوديد.
در خبرگزاري
ايسنا چنين نوشته
شده: «ايوبي در
پاسخ به سوال
خبرنگار ايسنا
مبني بر اينكه
در جشنواره
امسال شاهد
بوديم در روز
آخر به دليل
جلوگيري از
بروز حاشيههايي،
ساعت نمايش يك
فيلم در كاخ
جشنواره
تغيير كرد و
نيز در
شهرستانها
اكران آن
متوقف شد
(عصباني
نيستم)،
سازمان سينمايي
چقدر قدرت
دارد كه جلوي
فشارهاي بيروني
را بگيرد تا
در آينده شاهد
چنين اتفاقهايي
نباشيم؟ گفت:
معتدل بودن
كار سختي است
اما در جواب،
خيلي خلاصه ميتوانم
بگويم كه
تدبير و
اعتدال اقتضا
ميكند كه ما
در خيلي از
جاها مصلحت
سينما را بر مصلحت
يك فرد يا يك
فيلم ترجيح
دهيم.» واقعا
اين اعتقاد
شماست يا فقط
به مثابه آبي
بر آتش معترضان
كه ماجرا ختم
به خير شود؟
واقعا
اعتقاد شما
اين است كه
اين كار، اين
حذف، اين بيعدالتي،
اقتضاي تدبير
و اعتدال است؟
قرباني كردن
يكي براي
اينكه
مخالفان ساكت
شوند، آن هم
يكياي كه
مقررات شما را
رعايت كرده و
تحت حمايت شما
بوده، انصافا
چه نسبتي دارد
با تدبير، چه
نسبتي دارد با
اعتدال؟
تعريف سياسي و
اقتضاي روزگار
را نميدانم و
راستش علاقهيي
هم به فراگيرياش
ندارم ولي همين
حالا رفتم
سراغ «فرهنگ
معين» تا
ببينم اعتدال
را چه نوشته
است. ميانه
حال گشتن،
برابر شدن،
ميانهروي،
راستي. اين
اعتدال شما كه
حذف يكي است
به قيمت رضايت
ديگري، «برابر
شدن» است،
«راستي» است؟
به روزگاري كه
با يك پروانه
ساخت و يك
پروانه نمايش
و نمايش در
فجر و وام و
حمايت،
دوستان مدعي
همه ساكت ميشوند،
شايد حق با
شما باشد كه
براي راضي نگه
داشتن
منتقدين هر
تلاشي كنيد
ولي آقاي
ايوبي عزيز،
دلم ميخواهد
براي چند لحظه
هم شده از پشت
ميزتان بياييد
اين سو، جايي
كه كسي بالاسر
نباشد و فقط خدا
بالا سر باشد.
حالا قضاوت با
شما. با خود
شما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پايان
10 روز سينمايي
سي و
دومين
جشنواره فيلم
فجر روز سه
شنبه به پايان
رسيد. جشنواره
فيلم رويدادي
است كه با وجود
تمامي افت و
خيزها هميشه
مخاطبان خاص
خود را دارد.
جشنواره
امسال نخستين
جشنوارهيي
است كه در
دولت جديد
برگزار شد.
نقاط قوت و ضعف
و ويژگيهاي
قابل تامل
جشنواره فيلم
امسال را از
منتقدان و
اهالي سينما
پرسيديم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جشنواره
نيازمند
تجديدنظري
بنيادي
فرزاد
موتمن
كارگردان
مهمترين
نكته مثبت
جشنواره
امسال نظم و
انضباط در
شيوه برگزاري
جشنواره بود
كه به نسبت
سالهاي
گذشته بسيار
متفاوت بود
اما جشنواره
امسال به طور
كلي بسيار
پرحاشيه بود و
شبهههاي
بسياري در
مورد عدم
استقلال راي
مسوولان از
مرحله انتخاب
آثار تا
چيدمان و
نمايش فيلمها
و آثار بخش
مسابقه به
وجود آمد كه
فضاي كلي جشنواره
را تحت تاثير
قرار داد.
جوسازي براي برخي
فيلمها و
رفتارهايي
غيرحرفهيي
مسلما به
سلامت
جشنواره لطمه
ميزند. يكي
از نقاط ضعف
جشنواره در
شكل نمايش آثار
خارج از مسابقه
به ويژه بخش
نوعي تجربه
بود. اكران
اين آثار در
سالنهاي
كوچك و بيكيفيت
امكان ديده
شدن آثار را
خصوصا براي
اهالي
مطبوعات از
بين برده بود
اما به گمان
من بايد
تجديدنظري
اساسي در شيوه
برگزاري
جشنواره فيلم
فجر اتفاق
بيفتد. اكران
اين تعداد
گسترده آثار
سينمايي در
تمامي شهرها و
استانها هيچ
كاركردي
ندارد جز آنكه
كنجكاوي
مخاطب را براي
اكران سال
آينده از بين
ميبرد و به
اقتصاد سينما
ضربه خواهد
زد. جشنواره
را بايد يا به
شيوه جشنوارههاي
بينالمللي
برگزار كرد كه
نهايتا چهار
يا پنج فيلم
از سينماي
ايران در آن
حضور داشته
باشد يا در
پايان هر سال،
جشنواره براي
قضاوت آثار
اكران شده در
يك سال قبل
برگزار شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پايانبندي
كليدي
جشنواره
جهانگير
كوثري
تهيهكننده
جشنواره
امسال به نظرم
بهترين
جشنواره فيلمي
بود كه تا به
حال برگزار
شده است؛
جشنوارهيي
منظم با
مديريت دقيق و
بسيار
ساختاري و هماهنگ.
رنگآميزي
مضموني فيلمها
متنوع و جالب
توجه بود. از
سينماي دفاع
مقدس، تا
كمدي، درام و
آثار نسل
جوان. اين
تنوع آثار در
جشنواره
امسال يكي از
نكات بسيار
مثبت بود. گذشته
از تنوع
مضموني آثار،
فيلمسازان از
نسلهاي
مختلف امسال
همگي به
جشنواره
آمدند، حضور
كساني كه سالها
با جشنواره
قهر بودند،
نويد روزهاي
بهتري براي
سينما دارد.
مهمترين بخش
جشنواره
اختتاميه آن و
اعلام جوايز است.
اگر به
هر علت،
استقلال راي
هيات داوري
زير سوال
برود، اعتبار
تمامي
جشنواره و
زحمات برگزاري
با كيفيت آن
همه زير سوال
خواهد رفت.
يكي ديگر از
ويژگيهاي
مثبت جشنواره
امسال كه
البته واكنشهاي
متفاوتي به
دنبال داشت،
پخش سراسري
آثار جشنواره
در ديگر شهرها
و استانهاي
كشور بود. از
نظر من اين
اقدام، حركت
بسيار مثبتي
است و عدالت
را ميان
مخاطبان
سينما در تمام
كشور برقرار
ميكند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جشني
كوچك براي
سينما
احمد
طالبي نژاد
منتقد
از
مجموع ديدهها
و شنيدهها به
نظر ميرسد
جشنواره در
مجموع موفق بوده
و حس رضايت
نسبي در اهالي
سينما وجود
دارد. مهمترين
ويژگي
جشنواره
امسال دايره
وسيع محتوايي
فيلمها بود.
بالطبع تنوع
در آثار
جشنواره نكته
مثبتي است اما
شايد بهتر
باشد در
انتخاب فيلمهاي
بخش مسابقه
سختگيرانهتر
عمل كنيم. هم
از نظر كمي و
هم كيفي.
توليدات سينمايي
به نمايش
درآمده در
جشنواره
امسال محصول
بينابيني در
دولت قبلي و
دولت جديد است
از اين جهت
نميتوان
فضاي سينما را
بر اين مبنا
در چنين شرايطي
قضاوت كرد.
اما جشنواره
امسال كورسوي
اميدي در دل
اهالي سينما
ايجاد و اين
را نميتوان
انكار كرد. در
مجموع فكر ميكنم
جشنواره فيلم
فجر را بايد
از جنبه
داخلي و ملي
تقويت چرا كه
برگزاري بخش
بينالملل
هميشه با
دشواريهايي
همراه است از
آنجا كه ماهيت
جشنواره فيلم
فجر تا قسمتي
سياسي است و
جزيي از جشن
سالگرد
انقلاب
اسلامي است،
برگزاري آن به
صورت هماهنگ
در ديگر
شهرستانها
توجيه دارد
اما اگر بنا
بر عدالت
فرهنگي است
شايد بهتر
باشد جشنوارههاي
مستقل ديگري
در استانهاي
ديگر كشور
برگزار شود
چرا كه اكران
سراسري فيلمهاي
جشنواره ميتواند
در طول يك سال
بعدي به
اقتصاد سينما
لطمه وارد كند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تحليلي
رسانه يي بر
پخش زنده
اختتاميه
جشنواره فجر
مخاطب
گمشده
تلويزيون
پژمان
موسوي
شايد
آن روز كه
انديشمندان
علوم
ارتباطات اجتماعي،
مخاطب را كسي
ميدانستند
كه داوطلبانه
به محتوا يا
رسانه معيني
روي ميآورد،
هيچگاه فكرش را
هم نميكردند
كه در روزگاري
بسيار مدرنتر
از آن روز از
نظر تجهيزات و
تكنولوژيهاي
ارتباطي، در
كشوري مردم
«مجبور» باشند
براي تماشا و
دسترسي به
برنامههايي
كه علاقهمند
به پيگيري و
دنبال كردن آن
هستند، به
محتوا يا
رسانه معيني
روي بياورندو
واژه
«داوطلب»، در
عصر
ارتباطات،
اساسا معنا و
مفهوم خود را
از دست بدهد.
مخاطبان در
طول تاريخ حتي
از زماني كه
رسانههاي
گروهي هم
اختراع و راهاندازي
نشده بودند،
داراي آداب و
روسوم، قواعد،
انتظارات خاص
و حقوقي معين
بودند و رفتار
باري به هر
جهت گونه و
غير حرفهيي
با آنان، از همان
زمانها هم
محتوم به شكست
بود. كساني كه
سهشنبه شب از
تلويزيون
شاهد پخش زنده
مراسم اختتاميه
سي و دومين
جشنواره بينالمللي
فيلم فجر
بودند، شاهد
يكي از غير
حرفهييترين
و عجيبترين
«پخشهاي
زنده» بودند؛
جايي كه
مديران رسانه
ملي هر زمان و
در هر كدام از
بخشهاي اين
برنامه كه
صلاح ميديدند،
برنامه را قطع
ميكردند تا
مخاطبان اين
اختتاميه
شاهد يكي از سانسورهاي
سليقگي در
برنامههاي
پخش زنده
تلويزيون
باشند. اين
اقدام در كنار
سوابق صداوسيما
در حوزههاي
مختلف، نشان
ميدهد كه صداوسيما
كمترين
احتراميبراي
مخاطبان خود
قايل نيست و
با پيشفرض
هميشگي
«انحصار»،
هرگونه اعمال
سليقهيي را
كه صلاح بداند
در فرم و
محتواي
برنامههاي
خود انجام ميدهد
بيكوچكترين
دغدغهيي از
حيث از دست
دادن و ريزش
مخاطبانش.
رسانه انحصاري،
رسانه
انحصاري است و
از همين رهگذر
هم ميتواند و
بايد كه با
مخاطبانش هر
آنگونه كه ميخواهد
رفتار كند، در
روزنامهها،
مجلات و حتي
شبكههاي
ماهوارهيي،
از دست دادن
اعتماد مخاطب
به معناي حذف
و نابودي
رسانه خطاكار
از سپهر رسانهيي
است و در يك
رسانه، بزرگترين
خطا و بيشترين
سطح از عملكرد
غير حرفهيي و
بياعتماد
كردن مخاطب هم
آنچنان كه
بايد عواقب
بدي ندارد و هيچ
سطحي از
پاسخگويي و
عذرخواهي را
هم بر نميتابد.
گويي آن رسانه
آزاد است هر
رفتاري را كه ميخواهد
با مخاطبانش
انجام دهد بيگوشه
چشمي به عواقب
و سرنوشت آن
رفتار در ادامه
حيات و
فعاليتش. از
نظرگاه رسانهيي،
عدم اعتماد به
يك رسانه،
البته موضوعي
نيست كه حتي در
رسانههايي
مانند
تلويزيون
ايران كه از
ويژگي انحصاري
هم
برخوردارند،
بدون تاثير
باشد و ادامه روند
بياعتمادي و
رفتارهاي غير
حرفهيي، نه
تنها به بياعتمادي،
كه به
سرخوردگي و بيتوجهي
به ساير پيامهاي
اين رسانهها هم
خواهد
انجاميد و اين
امر بيشك
مشكلاتي
اخلاقي و
ارتباطي را به
دنبال خواهد
داشت. نبايد
فراموش كرد و
فراموش كنند
كه درست است
كه در گذشته،
مفهوم مخاطب
به «جمع دريافتكنندگان
همزمان در
نقطه پايان
فرآيند خطي انتقال
اطلاعات»
اطلاق ميشد،
اما اين روزها
برداشت فوق از
مخاطبان «به
تدريج جاي خود
را به نگرشي از
دريافتكنندگان
رسانهها
داده است كه
كم و بيش
فعال، مقاوم
در برابر اثرات
رسانهها و در
پي علايق و
خواسته خويش-
با توجه به
زمينههاي
فرهنگي و
اجتماعي خود-
هستند.» از
همين رو به
نظر ميرسد
ضرورت امروز
رسانه ملي،احترام
به مخاطب و
رعايت دقيق
اصول حرفه اي
كار رسانه يي
است زيرا
مخاطب امروز
مخاطبي آگاه و
برخوردار از
سطحي از سواد
رسانهيي است
كه به او
توانايي
تحليل و
ارزيابي پيام
هاي رسانه را
ميدهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Mira Ghorbanifar
هیآت
محترم داوران
جشنواره فیلم
فجر،برادر من،عزیز
من ،آخه یعنی
چی دو تا
سیمرغ بلورین
بدید به
فیلم،یعنی چی
بهترین فیلم
جشنواره فیلم
فجر شده دو تا
؟؟ خوب مردم
رو مسخره
کردید؟ خودتون
رو مسخره
کردید؟ هوا
خیلی معتدل
شده ؟؟(
آذر،شهدخت
پرویزودیگران
و فیلم
رستاخیز)
آخه
یعنی چی سیمرغ
بلورین
بهترین
کارگردانی رو
بدید به یه
نفر(احمدرضا
درویش برای
رستاخیز)بعد
دو تا جایزه
ویژه اهدا
کنید(فیلمهای
«شیار 143» نرگس
آبیار و
«آرایش غلیظ»
حمید نعمتالله)
اونم وقتی یکی
از این دو تا
جایزه ویژه رو
بدید به فیلمی
که اصلآ توی
اسامی
کاندیداها
نبوده.بله
بنده هم فیلم
شیار 143 رو دوست
داشتم و خیلی
از گرفتن سیمرغ
توسط مریلا
زارعی برای
این فیلم
خوشحالم ولی
آخه وقتی نرگس
آبیار اصلآ در
لیست کاندیداهای
بهترین
کارگردانی
نیست چه طوری
بهش جایزه
ویژه دادید؟؟
در
جریان هستید
مراسم رو
تبدیل کردید
به مسابقات در
سطح مهدکودک ؟
همه مسابقه
بدن به همه
جایزه می دیم.
این روش امسال
هیآت داوران و
یا شاید نگاه
بالادستی ها بود
، این که دو
برابر هر سال
سیمرغ سفارش
بدن بعد همین
جور توزیع کنن.
یعنی
انتخاب یه
بازیگر توی
فیلم ضعیف
اشباح اون قدر
سخت بود که
باید حتمآ دو
تا دیپلم
افتخار به
بازیگرای زن
مکملش می
دادید؟
برادران
هیات برگزاری
اختتامیه ،
خاک برسرتون
با این
اختتامیه
اتون. وقتی 10
روز تیم حفاظت
داشته به خوبی
عمل می کرده و
حداقل توی
سالن و نشست
ها خیالت جمع
بود اینی که
بغلت نشسته
خبرنگار و
روزنامه نگار
و منتقد نباشه
حداقل سینما
رو می فهمه چون
با پروسه درست
انتخاب شده ،
این که لااقل فیلم
کوتاهی ساخته
توی جشنواره
ایی بوده ، این
که ده روز
گذشته بد یا
خوب از بچه
اسمارتیس در
دست خبری نبود
و ملت با سبد
پیک نیک نمی
اومدن سینمای
رسانه و برج
میلاد بعد کل
اون تیم رو
برای
اختتامیه
مرخص کردید به
جاش یه سری
آدم آوردید که
فرق خبرنگار و
سینمای رسانه
رو از فرفره
نمی فهمه ،
نتیجه این که
تا نیم ساعت
بعد از شروع
افتتاحیه ونگ
ونگ بچه
شیرخوره
دقیقآ توی بخش
خبرنگارها
بود(یعنی حتی
یه ذره در این
موضوع اغراق
نمی کنم) و خبرنگارها
و روزنامه
نگارها و
منتقدین،من
جمله خودم با
داد و هوار
تونستیم فرق
خودمون با مهمان
ویژه رو به
گارد حفاظت
بفهمونیم.
خلاصه
این که هر چی
توی افتتاحیه
نظم و ترتیب برقرار
بود و زمان
بندی درست ،
هر چی توی این
ده روز
خبرنگارها از
این که مدام
چک می شدن گله ایی
نداشتن چون
حداقل به نسبت
سال های قبل
یک نظم و
سازمانی وجود
داشت و توی
نشست
مطبوعاتی دیگه
کسی کف نمی زد
چون حتی مهمان
ویژه رو هم راه
نمی دادن توی
نشست ، توی
اختتامیه با
مدیریت
اشتباه رشته
هاتون رو پنبه
کردید.
پی
نوشت : لازم
نیست زحمت دست
به دست کردن
این نوشته رو
به مسولین
سینمایی کشور
و ارشاد بکشید
، خودم امشب
تا حد امکان
رسوندم ، ول
هم نمی کنم،
منتظرم صبح
بشه بقیه رو
برسونم
دستشون.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مطهری
درباره پخش
اختتامیه
«فیلم فجر» از
«سیما»:
پخش
بریدهبریده
مراسم برای
بیننده
دردناک بود
عکس:امیر
جدیدی، شرق
گروه
هنر: رفتار
رسانهملی در
ممیزی مراسم
اختتامیه سیودومین
جشنواره بینالمللی
فیلم فجر
اعتراض
بسیاری را بههمراه
داشت؛
مخاطبانی که
قطعشدنهای
پیدرپی
مراسم را حین
پخش، توهین به
شعور خود دانستند.
علی مطهری،
نماینده مردم
تهران و عضو
کمیسیون
فرهنگی یکی از
کسانی بود که
به این موضوع
اعتراض کرد و
در گفتوگو با
مهر گفت: «پخش
مراسم از
تلویزیون خوب
بود ولی
سانسورهایی
که مدیران
تلویزیون بر
مراسم اعمال
کردند اصلا
جالب نبود.» به
گفته مطهری
این اتفاق
زمانی رخ میداد
که انتقادی
صورت میگرفت:
«هرکسی که
انتقادی میکرد
فورا تصویرش
محو و برنامه
قطع میشد و
مراسم بریدهبریده
پخش شد که این
برای بیننده
دردناک بود. نمیدانم
چرا دوستان
اینقدر از
انتقاد میترسند.
با این
کارهایشان
برنامهای
اعصابخردکن
را به نمایش
گذاشتند.» این
ممیزی در حالی
رخ داده بود
که تلویزیون
برای پخش این
مراسم از شبکههای
کابلی یعنی
نمایش و آیفیلم
هم برای
برگزارکنندگان
یعنی ستاد
جشنواره شرط
گذاشته بود؛ شرطی
که البته با
صحبتهای چند
هفته قبل رییس
رسانه ملی و
معاون سیما در
تضاد کامل
بود. یکی از این
شروط تغییر
مجری مراسم
بود.
برگزارکنندگان
جشنواره پیش
از این با
حسین پاکدل
برای برگزاری
مراسم
اختتامیه
صحبت کرده
بودند. اما
پخش تلویزیون
با این گزینه
مخالفت کرده
بود و برگزارکنندگان
جشنواره را
مجبور به
جایگزینی
محمدرضا
شهیدیفر
برای اجرای
این مراسم
کرده بود.
مجریای که در
جریان
جشنواره با
انتقاد از
فیلم خانه
پدری آن را
خیانت به ملت
و تاریخ
دانست. اما نکته
جالبتوجه
این بود که
شهیدیفر در
حین اجرای
مراسم زمانی
که از کیانوش
عیاری برای
اهدای جایزه
دعوت کرد او
را کارگردانی
صاحبسبک با
فیلمهای
بسیار دقیق
خواند. اما
پشت پرده حذف
حسین پاکدل بهعنوان
مجری مراسم
اختتامیه در
حالی رخ داده
که او چندین
دوره اجرای
اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر را برعهده
داشت. پاکدل
با تایید خبر
حذفش از مراسم
اختتامیه به
ایسنا گفت: از
10روز پیش برای
اجرای
اختتامیه
جشنواره فیلم
با من صحبت شد
و من تمام
برنامههایم
را تغییر دادم
تا بتوانم در
خدمت دوستان باشم
اما یکباره
گفتند
تلویزیون با
شما مشکل دارد
و به همین
دلیل، موضوع
منتفی شد! حذف
حسین پاکدل از
مراسمی که
تلویزیون
تنها پخش آن
را برعهده داشت
در حالی صورت
گرفت که عزتالله
ضرغامی و علی
دارابی، رییس
و معاون
صداوسیما در
کمتر از یکماه
گذشته اعلام
کرده بودند که
هیچ مجری و
هنرمندی نیست
که ممنوعیت
پخش چهرهاش
را از
صداوسیما
داشته باشد.
این اتفاق در
حالی رخ داد
که حسین
فردرو،
کارگردان
تلویزیونی
مراسم را هم
متعجب کرده
بود. او در گفتوگو
با ایسنا ضمن دفاع
از عملکرد
تلویزیون
گفته بود: «من
هم مثل همه
تعجب کردم که
عدم حضور آقای
پاکدل از جمله
شروط
صداوسیما
باشد؛ فکر نمیکنم
به دلیل اینکه
پخش مراسم
برای
صداوسیما باشد،
لزوما میتواند
در انتخاب
مجری هم دخالت
کند چرا که
برنامههای
سازمان مربوط
به خودش است و
در مقابل
برنامههای
وزارت ارشاد
هم مربوط به
خودش است.
مساله عدم
حضور حسین
پاکدل بهعنوان
مجری
اختتامیه
جشنواره فجر
میتواند از
عالم سیاست
باشد؛ چرا که
روزی آقای پاکدل
در زمان آقای
لاریجانی نفر
دوم صداوسیما
و در عین حال
هم رییس پخش
صداوسیما
بودند و فقط
یک مجری
معمولی
نبودند، بر
این اساس من
فکر نمیکنم
برخوردی که با
ایشان شده به
خاطر شخصیت هنریشان
بوده باشد چرا
که احساس میکنم
به خاطر
مناسبات
سیاسی بوده که
در روابطشان
با تلویزیون
تاثیر گذاشته
است.»اما قطعشدن
پیدرپی
مراسم زمانی
که هنرمندان
لب به انتقاد
میگشودند،
مهمترین
حاشیه
اختتامیه سیودومین
جشنواره بینالمللی
فیلم فجر بود.
مراسم
اختتامیه که
در برنامه
سینمایش از
شبکه نمایش
پخش میشد با
اجرای شهریار
ربانی و
محمدتقی فهیم
بود. این
مراسم که قرار
بود ساعتی پیش
از مراسم از لحظه
حضور
هنرمندان در
کاخ جشنواره
آغاز شود، بعد
از چنددقیقه
پخش مستقیم
قطع شد و مجریان
دلیل آن را
قطع ارتباط با
برج میلاد دانستند.
درحالیکه با
توجه به
مرکزیت آنتن
در برج میلاد
و صافبودن
هوا و حضور
چندین ماشین
واحد سیار در
محل جشنواره
قطعشدن آنتن
نباید بیشتر
از چندثانیه
طول میکشید.
از سوی دیگر
ربانی و فهیم
نیز در محل
برج میلاد
بودند. اما با
آغاز مراسم
ماجرای قطع
آنتن از آنجایی
آغاز شد که
محسن دارسنج،
دیپلم افتخار
بهترین چهرهپردازی
را به فیلم
«آشغالهای
دوستداشتنی»
ساخته محسن
امیریوسفی
تقدیم کرد.
دارسنج زمانی
که نام آشغال
را بر زبان
آورد پخش
یکدفعه قطع شد
و ربانی و
فهیم درباره
نگاه نو صحبت
کردند و
مخاطبان
ندیدند که
سیمرغ بلورین
بهترین چهرهپردازی
به محسن موسوی
برای فیلم
«رستاخیز» رسید.
دفعه دوم با
حضور سیدجمالالدین
ساداتیان،
تهیهکننده
آذر، پرویز،
شهدخت و
دیگران بهعنوان
یکی از بهترین
فیلمها روی
صحنه بود.
زمانی که او
خواست درباره
اختلاف حوزه
هنری با
معاونت
سینمایی صحبت
کند، صدایش
قطع شد. اما
شاید مهمترین
وقتی که
تلویزیون
پوشش زنده را
قطع کرد زمانی
بود که
محمدمهدی
عسگرپور برای
اعلام بهترین
فیلم از نگاه
مردم روی صحنه
رفت؛ اتفاقی که
زمانی که
مصطفی کیایی
هم برای
دریافت جایزهاش
روی صحنه رفت
تکرار شد. قطع
پیدرپی
برنامه تنها
در تلویزیون
نبود و دامن
رادیو را هم
گرفت. حسین
فردرو،
کارگردان میگوید
که این قطعهای
پیدرپی بهخاطر
منشور
تلویزیون است:
«در شرایط بهوجودآمده
نه جای گله از
آقای ضرغامی است
و نه جای گله
از آقای جنتی،
وزیر ارشاد.»
او در گفتوگو
با ایسنا
گفته: «نحوه
پخش این
جشنواره که بهطور
مستقیم انجام
میگیرد و
گاهی هم قطع و
وصلهایی در
پوشش صورت میگیرد،
در حقیقت
مربوط به
دستورالعملها
و منشور
صداوسیماست و
به فرد خاصی
مربوط نمیشود.»
لینک
خبر
ـــــــــــــــــــــ
:
http://sharghdaily.ir/?News_Id=32428..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برترينهاي
جشنواره سيودوم
فيلم فجر
معرفي شدند
سيمرغ
بهترين
سانسور براي
ضرغامي
قانون
ـ گروه فرهنگ
و هنر-
جشنواره سي و
دوم فيلم فجر
شب گذشته با
معرفي
برگزيدگان خود
به پايان رسيد
و سيمرغها بر
روي شانههاي
برندگان آرام
گرفت. اما اين
مراسم حاشيههاي
كمي به همراه
نداشت. از
حضور نيافتن
ابراهيم
حاتمي كيا و
احمدرضا
درويش كه فيلمهايشان
بيشترين
كانديداتوري
را داشتند تا
شاهكار صداوسيما
در سانسور
مراسم
اختتاميه.
تلویزیون هنگام
پخش مستقیم
مراسم
اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر، اجراي
موسيقي زنده
توسط عليرضا
قرباني را در
ابتدا پخش
نكرد و پس
بازگشت مجدد
از پخش تصاوير
ساز طفره رفت.
در جايي ديگر،
هنگامیکه
محسن دارسنج،
جایزه دیپلم
افتخار
بهترین چهرهپردازی
را برای فیلم
«همه چیز برای
فروش» دریافت
کرد، آنرا به
فیلم «آشغالهای
دوستداشتنی»
ساخته محسن
امیریوسفی
تقدیم کرد که
امسال بنا بر
آنچه که
ازسوی دبیر
جشنواره
«ملاحظات»
عنوان شد، از
این جشنواره
کنار گذاشته
شد. در
این هنگام
زمانیکه
دارسنج در
کلام خود به
کلمه «آشغالها»
رسید،
تلویزیون پخش
مستقیم مراسم
را برای دقایقی
قطع کرد. این
اتفاق موجب شد
وقتیکه پخش
مستقیم مراسم
مجددا به آنتن
تلویزیون بازگشت،
از پوشش اهدای
سیمرغ بلورین
بهترین چهرهپردازي برای
فیلم
«رستاخیز» جا
بماند.
چندی بعد
زمانیهم که
سیدجمال
ساداتیان -
تهیهکننده
فیلم «آذر،شهدخت،
پرویز و
دیگران» - برای
دریافت یکی از
دو سیمرغ
بلورین
بهترین فیلم
روی سن حاضر
شد و چند جمله
سخن گفت، وقتی
به این جمله
رسید که امیدوارم
به جایی برسیم
که همه سلیقهها
را بتوانیم
تحمل کنیم،
پخش زنده
مراسم اختتامیه
از شبکه نمایش
مجددا قطع شد. اين اتفاق
چند بار ديگر
نيز تكرار شد. از نكات حاشيهاي
ديگر جشنواره
كنار رفتن
فيلم عصباني
نيستم از بخش
مسابقه
جشنواره در
روز پاياني
بود. تهیه
کننده «عصبانی
نیستم» برای
آرامش در جشنواره
خواستار حذف
این فیلم از
بخش داوری شد.
شهیدی فرد
مجری
اختتامیه سی و
دومین
جشنواره فیلم
فجر اعلام
کرد: تهیهکننده
فیلم سینمایی
«عصبانی
نیستم!» به
كارگرداني
رضا درمیشیان
برای برقراری
آرامش در سینما
و جشنواره
فیلم فجر
خواستار
کنارهگیری
این فیلم از
داوری جشنواره
فیلم فجر شده
است. فیلم
عصبانی نیستم!
به دلیل موضوع
آن که به
حوادث سال 88
برمیگردد
مورد انتقاد
رسانههای
اصولگرا و
نمایندگان
مجلس قرار
گرفته بود.
این فیلم در
چند بخش نامزد
دریافت جایزه
بود. مراسم
پایانی سیودومین
جشنواره بینالمللی
فیلم فجر با
حضور رییسدفتر
رییسجمهور،
مشاور فرهنگی
رییسجمهور،
وزیر فرهنگ و
ارشاد
اسلامی، وزیر
راه و شهرسازی
و جمع کثیری
از هنرمندان
هنرهای نمایشی،
با اجرای مجری
منتخب مدیران
سازمان صداوسیما،
در سالن برج
میلاد برگزار
شد. ليست برندگان
سي و دومين
جشنواره فيلم
فجر به شرح
زير است:
سیمرغ
بلورین
بهترین جلوههای
ویژه بصری به
سیدهادی
اسلامی برای
فیلم «چ»
سیمرغ
بلورین
بهترین جلوههای
ویژه میدانی
به حمیدرضا
سلیمانی برای
فیلم «چ» و
رستاخیز
سیمرغ
بلورین
بهترین چهرهپردازی
به محسن موسوی
برای فیلم
«رستاخیز»
دیپلم
افتخار در این
بخش به محسن
دارسنج برای
فیلم «همه چیز
برای فروش»
تعلق گرفت.
سیمرغ
بلورین
بهترین طراحی
صحنه و لباس
به مجید
میرفخرایی
برای فیلم
«رستاخیز»
سیمرغ
بلورین
بهترین صدای
فیلم به فیلم
«چ» صدابردار:
بهمن اردلان /
صداگذار:
سیدعلیرضا
علویان
هیات
داوران در بخش
صدا به جای
تفکیک
نامزدهای دو
جایزه
صدابرداری و
صداگذاری، با
محور قرار
دادن صدای
فیلم، دو سیمرغ
بلورین به
صدابردار و
صداگذارِ یک
اثر اهداء کرد.
سیمرغ
بلورین
بهترین
بازیگر نقش
مکمل مرد به بابک
حمیدیان برای
فیلم «چ» و
«رستاخیز» و در
این بخش میلاد
کیمرام برای
فیلم «خط ویژه»
دیپلم افتخار
گرفت.
سیمرغ
بلورین
بهترین
بازیگر نقش
مکمل زن اهدا
شد به شبنم
مقدمی برای
فیلم «امروز»
دو
دیپلم افتخار
این بخش هم به
هنگامه
حمیدزاده و
ملیکا شریفینیا
برای فیلم
«اشباح» تعلق
گرفت.
سیمرغ
بلورین
بهترین
موسیقی متن
برای استفان
واربک برای
فیلم «رستاخیز»
دیپلم
افتخار به
کارن
همایونفر
برای فیلم «همه
چیز برای فروش»
سیمرغ
بلورین
بهترین تدوین:
مهدی حسینیوند
برای فیلم «چ»
سیمرغ
بلورین
بهترین فیلمبرداری
برای حسین
جعفریان برای
فیلم «رستاخیز»
سیمرغ
بلورین
بهترین
بازیگر نقش
اول مرد به
رضا عطاران
برای فیلم
«طبقه حساس»
سیمرغ
بلورین
بهترین
بازیگر نقش
اول زن تعلق گرفت
به مریلا
زارعی برای
فیلم «شیار
۱۴۳»
سیمرغ
بلورین
بهترین فیلمنامه
به بهروز
افخمی برای
فیلم «آذر،
شهدخت، پرویز
و دیگران»
سیمرغ
بلورین
بهترین
کارگردانی به
احمدرضا درویش
برای فیلم
«رستاخیز» (تقی
علیقیزاده
جایزه را به
دلیل عدم حضور
احمدرضا درویش
گرفت) و تقی
علیقیزاده
جایزه را به
بازیگر نقش
بکیر رستاخیز
اهداء کرد.
هیات
داوران دو
جایزه ویژه
داشتند که به
فیلمهای
«شیار 143 » نرگس
آبیار و
«آرایش غلیظ»
حمید نعمتا...
اهدا کردند.
همچنین
در بخش بهترین
فیلم، دو
سیمرغ اهدا شد:
سیمرغ
بهترین فیلم
به فیلم
«آذر،شهدخت
پرویز و
دیگران» به
تهیهکنندگی
بهروز افخمی و
سید جمال
ساداتیان
سیمرغ
بهترین فیلم
به «رستاخیز»
به تهیهکنندگی
تقی علیقلیزاده.
سیمرغ
ویژه نگاه ملی
به فیلم «چ»
حاتمی کیا به
تهیهکنندگی
بنیاد
سینمایی
فارابی
سیمرغ
مردمی
جشنوارهی
فیلم فجر به
دو فیلم شیار
143 و خط
ویژه
تعداد
بازدید :
4057
لینک
خبر
:
http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=34074
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«پخش
زنده»
حامد
طبیبی .
روزنامهنگار
«سیمرغ
بلورین
بهترین
سانسور برای
ضرغامی!»؛ این
تیتر نخست یکی
از روزنامههای
صبح در توصیف
11بار قطع پخش
زنده
اختتامیه جشنواره
فیلم فجر 32 از
سیماست که با
جسارت و البته
خلاقیت
انتخاب شده
است. امری که
نشان داد
مطبوعات
مستقل با وجود
محدودیتها
در بررسی نقاط
ضعف «رسانه
عمومی»، نمیتوانند
و نباید نسبت
به تداوم
رفتارهای یکسویه
این رسانه که
تمام «خرج» آن
از «جیب مردم»
پرداخت میشود،
بیتفاوت
باشند. از چند
روز قبل که
تبلیغات
پرحجم این
رسانه مبنی بر
پخش «زنده»
مراسم
«اختتامیه» از
شبکه نمایش،
به صورت
زیرنویس یا
روی خروجی
سایتهای
نزدیک به
صداوسیما
انتشار یافت،
این ابهام
ایجاد شد که
باتوجه به
نحوه برخورد
این رسانه با
مراسمی از این
دست در گذشته،
آیا مدیران آن
«یکشبه» به
میزانی متحول
شدهاند که
این مراسم را
بدون
«محدودیت»های
گذشته روی
آنتن بفرستند؟
سهشنبهشب
که پس از دیدن
فیلم «چ»
ابراهیم
حاتمیکیا به
خانه رسیدم،
محمود کلاری
در حال قرائت نامزدهای
سیمرغ بلورین
بهترین
فیلمبرداری بود.
پس از آن بود
که شاهد تعریف
جدیدی از «پخش
زنده» بودم؛
سیدجمال
ساداتیان که
پس از دریافت
سیمرغ بلورین
بهترین فیلم،
سخنان
انتقادی خود
را آغاز کرد
ناگهان پخش «زنده»
قطع شد و مجری
شبکه نمایش با
یکی از منتقدان
با دستپاچگی
هر چه تمامتر
به بیان
کلیاتی
پیرامون
جشنواره
امسال پرداختند!
بلافاصله در
خبرگزاری
ایسنا، ادامه سخنان
این تهیهکننده
سینما را
خواندم:
«امسال چند
فیلم در جشنواره
فجر بود که
مشکلاتی برای
آنها پیش آمد. ابتدا
«آشغالهای
دوست داشتنی»
اجازه حضور در
جشنواره نگرفت
و برخی از
اکرانهای
«عصبانینیستم»
نیز حذف شد و
این اتفاق بدی
است». قطع پخش زنده
باز هم تکرار
شد. وقتی
محمدمهدی
عسگرپور بهعنوان
مدیرعامل
خانه سینما
تصمیم داشت
توضیحاتی
درباره شیوه
انتخاب
بهترین فیلم
از نگاه
تماشاگران
بدهد، همین
اتفاق افتاد و
این بار فضایی
مفرحتر در
استودیوی
سیار شبکه
نمایش در کاخ
جشنواره دیده
شد. مجری از آن
آقای منتقد
پرسید: «به نظر
شما کدام فیلم
از نظر
تماشاگران،
بهترین فیلم
خواهد شد؟»! و
منتقد جواب
داد: «چ و
رستاخیز،
بیشترین جوایز
را دریافت
کردند و امشب،
شب این دو
فیلم بود»!
مجری که از
جواب جا خورده
بود، باز هم
سوالش را
تکرار کرد و
همان جواب
قبلی را شنید!
بعد هم درحالیکه
خودش هم متعجب
بود، اعلام
کرد: «گویا
برای پخش
دقایق پایانی
اختتامیه وقت
نداریم!» سپس
ناگهان پخش
زنده از سر
گرفته شد و
زمانی که
مصطفی کیایی
بهعنوان
کارگردان یکی
از دو فیلم
برگزیده تماشاگران
- خط ویژه- قصد
داشت راجع به
وضعیت سینما سخن
بگوید،
احتمالا
مسوولان پخش
حدس زدند که وی
قصد دارد
موارد خاصی را
بیان کند، پس
بار دیگر باید
برنامه قطع میشد!
دیگر از
«استودیو»،
«مجری» و «آقای
منتقد» هم خبری
نبود و برنامههای
عادی شبکه
نمایش از سر
گرفته شد! این
را در کنار
اجبار برای
تغییر مجری
اختتامیه
-حسین پاکدل-
به سبب ممنوع
الکاری در
صداوسیما
قرار دهیم تا
از خود بپرسیم
واقعا در کدام
شبکه برونمرزی
در کدام کشور
جهان، میتوان
چنین چیزهایی
را مشاهده
کرد؟ البته
پیش از این در
برنامههای
دیگر به ویژه
برنامههای
ورزشی، روشهایی
از این دست
«امتحان» شده
بود با این
تفاوت که مثلا
پخش قرعهکشی
جامجهانی فوتبال
یا مراسم
اعطای جایزه
در «المپیک»،
در یک کشور
دیگر برگزار
میشود و ممکن
است صحنههایی
در آن وجود
داشته باشد که
طبیعی است
مسوولان پخش
تصمیم بگیرند
«فورا» به
استودیوی
شبکه
«برگردند» و
مجری و
کارشناس را
برای دادن
«اطلاعات
عمومی» به
مخاطبان،
جایگزین «پخش زنده»
آن مراسم یا
مسابقه کنند.
اهالی
رسانه بهخوبی
از ظرفیت
بالقوه
اکثریت
کارکنان
صداوسیما در
حوزههای
مختلف و میداندادهنشدن
به آنان
آگاهند اما
وضعیت این
رسانه، مصداق
«هر دم از این
باغ بری میرسد»
شده است. یک
روز برنامه
تلویزیونی
رییسجمهور
روحانی را با یکساعتونیم
تاخیر روی
آنتن میفرستند،
روزی دیگر در
جهت تخریب
دولت و دستاوردهای
دیپلماسی و
اقتصادی آن
گام برمیدارند
و فردای آن،
یکطرفه به
قاضیرفتن در
فلان میزگرد
سیاسی خود، به
اوج میرسانند.
صداوسیما از
منظر حجم
فیزیکی،
تعداد ساختمان
و تشکیلات
اداری، بزرگترین
رسانه جهان
محسوب میشود.
کارشناسان به
دفعات، دلیل
شرایط نامطلوب
فعلی در این
رسانه را نبود
فضای رقابتی
در کشور در
حوزه رسانههای
دیداری و
شنیداری میدانند.
«کارکرد
رسانه» در
دنیای امروز،
تعریف مشخص و
علمی دارد.
تجربه
انتخابات
اخیر و رفتارهای
جامعه ایران
حتی در
دورافتادهترین
نقاط کشور
نشان داد
«مخاطب» در عصر
ارتباطات
آنچه از نظر
خود، «واقعیت»
میداند را
پیدا خواهد
کرد.
لینک
خبر
: http://sharghdaily.ir/?News_Id=32438
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسين
پاکدل به
اختتامیه
جشنواره راه
نیافت
تنها
چند روز پس از
تاخیر در پخش
مصاحبه رئیسجمهور
بهدلیل
اصرار
صداوسیما بر
تحمیل مجری
مورد نظر مدیران
این سازمان
عمومی،
انتشار خبر
تغییر اجباری
مجری مراسم
پایانی
جشنواره بینالمللی
فیلم فجر نیز
به دلیل
اصرار
مدیران صدا و
سیما خبرساز
شد. در
حالی که در
روز هشتم
جشنواره فیلم
فجر اعلام شده
بود «حسین
پاکدل» اجرای
مراسم
اختتامیه را
بر عهده دارد
اما ناگهان شب
قبل از
برگزاری
مراسم اعلام
شد که پاکدل
اجازه اجرای
این مراسم را
ندارد. این
اتفاق کمتر از
یک هفته پس از
آن در حال رخ
دادن است که
مسئولان
صداوسیما در
دومین مصاحبه
تلویزیونی
رییسجمهور،
اصرار داشتند
تنها مجریهای
مورد تایید
آنان این گفتوگو
را انجام دهند
نه مجری دیگری
که او هم در سازمان
شاغل بوده و
برنامه اجرا
میکند. این
تمایلات
مدیران
سازمان گاهی
حتي تا آنجا
پیش رفته که
بخشی از یک
فیلم سینمایی
بهخاطر بازی
فردی مشخص در
آن، بهکل حذف
شده است.
به گزارش
ایسنا، حسین پاکدل،
با تایید
منتفی شدن
حضورش بهعنوان
مجری مراسم
اختتامیه
جشنواره
فیلم فجر، در
سخنانی تصریح
کرد: «برای
وزارت ارشاد
متأسفم که
زیرمجموعه
تلویزیون شده
است و در این
شرایط،
تلویزیون
برای جشنواره
فیلم فجر
تعیین تکلیف
میکند... حیرت
میکنم که
تلویزیون به
خود اجازه میدهد
برای وزارت
ارشاد تعیین
تکلیف کند و
باز هم شگفتزده
هستم که چگونه
وزارت ارشاد
بهراحتی زیر
بار میرود.
اگر آنها
تصمیمی میگیرند،
باید پای
تصمیم خود
بایستند.»
تعداد
بازدید :
103
لینک
خبر
:
http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=34036
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آزادی
بیان و
«صداوسیما»
سیدمحمود
علیزادهطباطبایی
. حقوقدان
آزادی
بیان از نظر
علمای حقوق به
مفهوم افشای اندیشه،
عقیده، افکار
و سلیقه و
اینگونه آزادی
حقوقی به فرد
اعطا میکند
که بهوسیله
سخنگفتن یا
مطبوعات و کتب
و آثار،
کنفرانس،
پژوهش و
تحقیق،
اندیشه و
عقاید خود را
برای مردم بازگو
کند و آزادی
بیان حقی است
همگانی. یکی
از مهمترین
ابزارهای
آزادی بیان
رادیووتلویزیون
است و بهدلیل
تاثیرگذاری
گسترده این
رسانه همگانی
باید همزمان
قدرت دولت و
آزادیهای
مردم در این
رسانه مورد
رعایت قرار
گیرند و در
انجام خدمات
عمومی باید بیطرفی
و بینظری
کامل رعایت
شود و همه
افراد کشور
باید بتوانند
بهطور مساوی
از این رسانه
بهرهمند
شوند. در برخی
کشورها،
رسانه ملی در
اختیار حکومت
قرار دارد و
آنچه را که
دولت به مصلحت
ملت میداند
پخش میکند
ولی در
کشورهای
دارای نظام
دموکراتیک این
رسانه از یکطرف
نظرات و برنامههای
دولت را که
نماینده
اکثریت مردم
است منعکس میکند
و از طرف دیگر
بیانکننده
نظرات و
دیدگاههای
منتقد دولت
است و این
رسانه باید
مستقل از دولت
و از جریانهای
مخالف دولت
اداره شود.
مقدمه قانوناساسی
جمهوری
اسلامی ایران
مقرر میدارد:
وسایل ارتباط
جمعی (رادیووتلویزیون)
باید در جهت
روند تکاملی
انقلاب
اسلامی در
خدمت اشاعه
فرهنگ اسلامی
قرار گیرد و
در این زمینه
از برخورد
سالم اندیشههای
متفاوت بهره
جوید و از
اشاعه و ترویج
خصلتهای
تخریبی و ضد
اسلامی جدا
پرهیز کند.
پیروی از اصول
چنین قانونی
که آزادی و
کرامت ابناء
بشر را سرلوحه
اهداف خود
دانسته و راه
رشد و تکامل
انسان را میگشاید
برعهده همگان
است و لازم
است که امت
مسلمان با
انتخاب
مسوولان
کاردان و مومن
و نظارت مستمر
بر کار آنان
بهطور
فعالانه در
ساختن جامعه
نمونه اسلامی
مشارکت جویند
به امید اینکه
در بنای جامعه
نمونه اسلامی
(اسوه) که
بتواند الگو و
شهیدی بر همگی
مردم جهانی
باشد موفق
شود.
ملاحظه میشود
قانونگذار
موسس بر این
باور بوده که
برخورد سالم
اندیشهها و
پرهیز از
اشاعه و ترویج
خصلتهای
تخریبی و
ضداسلامی است
که روند
انقلاب اسلامی
را تکامل میبخشد
و فرهنگ
اسلامی را
اشاعه میدهد.
بر
اساس قانون
اساسی نظارت
مستمر بر کار
این رسانه برعهده
همگان است و
رییسجمهور
که به استناد
اصل
یکصدوسیزدهم
قانون اساسی
پس از مقام
رهبری عالیترین
مقام رسمی
کشور و مسوول
اجرای قانون
اساسی است حق
نظارت بر کار
این رسانه را
دارد. در اصل
یکصدوهفتادوپنجم
قانون اساسی
مقرر شده «در
صداوسیمای
جمهوری
اسلامی
ایران، آزادی
بیان و نشر
افکار با
رعایت موازین
اسلامی و
مصالح کشور باید
تامین گردد...»
در قانون خطمشی
کلی و اصول
برنامههای
صداوسیمای
جمهوری
اسلامی ایران
مصوب 61/4/17 تاکید
بر ضرورت
حاکمیت اسلام
و قانون اساسی
بر تمامی
برنامههای
صداوسیما در
ماده 6 این
قانون «ارجنهادن
به حیثیت
انسانی افراد
و پرهیز از
هتکحرمت
آنان طبق
ضوابط اسلامی
«ماده8» پذیرش
انتقادات و
نظرات سازنده
مردم و ایجاد
رابطه متقابل
با جامعه و
نفی تاثیر
یکجانبه» مورد
تاکید قرار
گرفته است.
ماده 15 قانون
خطمشی کلی و
اصول برنامههای
صداوسیما
مقرر میدارد:
«صداوسیمای
جمهوری
اسلامی ایران
زبان گویای
ملت و چشم و
گوش حساس کشور
است. از اینرو
وظیفه دارد
خواستها،
نیازها و
مشکلات مردم
را به اطلاع
مسوولان
برساند و مردم
را در جریان
کامل فعالیتها،
برنامهها،
پیشرفتها و
مشکلات
نهادهای
قانونی کشور
قرار دهد و در
جهت برقراری
تفاهم و
ارتباط هرچه
عمیقتر
مسوولان و
اقشار مختلف
مردم تلاش
نماید.» متاسفانه
به دلیل عدم
وجود سازوکار
نظارت موثر بر
کار صداوسیما
تشخیص مصالح
مردم که مورد
تاکید اصل
یکصدوهفتادوپنجم
قانون اساسی
قرار گرفته برعهده
گردانندگان
این سازمان
است. ماده 7
قانون مقرر میدارد
«صداوسیمای
جمهوری
اسلامی ایران
متعلق به تمام
ملت است و
باید منعکسکننده
زندگی و احوال
تمام اقوام و
اقشار مختلف
کشور باشد...»
قضاوت و داوری
مردم که بهوسیله
آرای آنان در 24خرداد92
به صندوقها
ریخته شد نشان
داد مردم
دیدگاهی
متفاوت از گردانندگان
صداوسیما
دارند. در
جریان اخیر و تاخیر
در پخش مستقیم
مصاحبه رییسجمهور
اعلام مشکلات
فنی بهعنوان
دلیل تاخیر،
غیرواقعی بود
و نشر اینگونه
موارد اشاعه و
ترویج خصلتهای
اسلامی نیست
که به صراحت
در قانون
اساسی، منع
شده است. وقتی
رییسجمهور
که عالیترین
مقام اجرایی
کشور است
نتواند
آزادانه افکار
و عقاید خود
را با مردم در
میان بگذارد، چگونه
میتوان به
تامین آزادی
بیان و نشر
افکار که از تکالیف
قانونی
صداوسیماست
امیدوار بود.
گردانندگان
صداوسیما باید
بدانند طبق
ماده 7 قانون،
صداوسیما
متعلق به تمام
ملت است و
باید زمینه
برخورد سالم
اندیشههای
متفاوت را طبق
قانون فراهم
آورد. سیمای
جمهوری
اسلامی ایران
تجربه مناظره
شهید بهشتی و
کیانوری را در
کارنامه خود
دارد و از این
تجربه،
انقلاب ضرر
نکرده است چرا
از تکرار آن
میهراسیم.
لینک
خبر
: http://sharghdaily.ir/?News_Id=32439
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جشنواره
فیلم فجر در
روزهای
پایانی
کات؛ خوب
بود اما باید
تکرار بگیریم
قانون
ـ گروه فرهنگ
و هنر-
جشنواره فیلم
فجر در روزهای
نهم و
دهم،بیشترین
التهابات در
نمایش فیلمها
و همچنین
کمترین تنشها
در نشستهای
خبری را تجربه
کرد.جا به
جایی زمان پخش
فیلمها
روزهای آخر
جشنواره را
آشفته تر کرد.
اما شاید
بتوان بهترین
رویدادهای
روزهای آخر
جشنواره را اکران
فیلم«گربه و
ماهی»از شهرام
مکری
و«جینگو»تورج
اصلانی و
مستند
داستانی«فیلم ناتمامی
برای دخترم
سمیه »به
کارگردانی
مرتضی پایه
شناس دانست که
هر سه به سانس
ویژه نیز رسیدند.
اکران فیلمهای
ماهی و گربه و
جینگو در بخش
نوعی تجربه و
مستند فیلم
ناتمامی برای سمیه
در بخش سینما
حقیقت به رونق
بیشتر این دو
بخش در روزهای
آخر جشنواره
منتهی شد.
خواب
زده از آرایشِ
غلیظ
در
روز نهم
جشنواره فیلم
«خواب زده» از
فریدون جیرانی
در حالی به
نمایش در آمد
که در ابتدای نمایش
فیلم،جیرانی روی
صحنه حاضرشد و
تلویحا اعلام
کرد که تنها
این فیلم را
کارگردانی
کرده است و
این فیلم به
وی تعلق
ندارد.داستان
این فیلم
درباره مادر
فیروز است که
به خواب همه
دوستان،
آشنایان و
کارمندان او
میرود و از
همین طریق
هشدار میدهد
که بیست و
چهار ساعت
بیشتر فرصت
ندارد تا رضایت
نازگل مشرقی
دختر
خدمتکارش را به
دست آورد و در
غیر این صورت
خواهد مرد.
فیروز، نازگل
را پیدا میکند
و تلاش میکند
رضایت او را
بهدست
آورد.فریدون
جیرانی در
نشست خبری
فیلم گفت:«بعد
از فیلم «من
مادر هستم»نمی
توانستم مجوز بگیرم.یک
ملودرام
نوشته بودم و
نه ماه منتظر
بودم که
پروانه ساخت
بگیرم که در
نهایت ندادند
ما فیلمساز
بخش خصوصی هستیم
و تنها کارمان
فیلم سازی
هست.یک
ملودرام پیشنهاد
شد که بسازیم
که در نهایت
تصمیم گرفتیم کمدی
رمانتیک
ساخته شود.
اگر فیلم را
به جشنواره
آوردم به این
خاطر بود که
بازیگران
زحمت کشیده
اند و دلم نمی
خواست زحمت
آنها هدر رود.»
جیرانی
درباره تغییر
لحن فیلم که
جاهایی از
کمدی به سمت
تراژدی می رود
یا برعکس، توضیح
داد:«من جزو
معدود
کارگردانهایی
هستم که
فیلمنامه را
برمبنای ژانر
می سازم. این
فیلم ایده ای
از یک فیلم
ایتالیایی است
که سالها پیش
فیلمنامه اش
را نوشته بودم
ولی این که چه
نوع کمدی باشد
شک داشتم.
چیزی که در
این فیلم کار
را سخت کرده
بود فانتزی
خواب بود.»
فیلم
مهم بعدی در
این روز
«آرایش غلیظ »
به کارگردانی
حمید نعمت ا...
بود که پس از 5
سال با این
فیلم در
جشنواره فیلم
فجر حاضر
بود.نشست خبری
فیلم آرایش
غلیظ به مدد
بی حوصلگیها
و کم گویی
کارگردان به
یکی از
سردترین نشستهای
خبری تبدیل شد
که شاید تنها
حضور«همایون شجریان»
به کمک این
فیلم و نشست
آمد. در مراسم
فرش قرمز پیش
از آغاز فیلم
بیشتر توجه
اصحاب رسانه و
منتقدان و
بینندگان این
فیلم به حضور
همايون
شجریان بود که
تیتراژ «آرایش
غلیظ» را
خوانده بود و
در نشست خبری
نیز پاسخگویی
وی بود که به
کمک این فیلم
آمد.
حمید
نعمت ا...
کارگردان این
فیلم، درباره
شرایط ساخت آن
گفت:«نقطه
عظیمت فیلم
برای ما این بود
که فیلمی پر
انرژی بسازیم
و همه ما در
مورد این
اتفاق نقطه
نظر مشترک
داشتیم.»نعمت
ا... در پاسخ به
این نقد که
چرا حامد
بهداد در این
فیلم بازی
کلیشه ای را
ارائه داد،
گفت:«به هر حال
درخواست بازی
خوب همیشه اصل
است تا متفاوت
بازی کردن و
حامد بهداد به
خوبی از پس
ایفای نقشش
برآمد.»در
ادامه این
نشست حامد
بهداد درباره
تجربه صحنه
اکشن در این
فیلم و اینکه
چرا از بدلکار
در صحنه ای که
پرتاب می شود استفاده
نکرده است،
گفت:«برای من
تجربه تازه ای
بود. دوست
داشتم این کار
را انجام
دهم.البته تیم
بدلکاری هم
امنیت این
صحنه را
برقرار کردند.»
همچنین
در پاسخ به
سوال خبرنگار
قانون که شخصیت
بهداد در این
فیلم قهرمان
است یا ضد
قهرمان ، حمید
نعمت ا... پاسخ
داد:« شخصیت مسعود
که حامد بهداد
بازی می کند
را نه می توان
قهرمان دانست
و نه ضد
قهرمان ، او
تبدیل به یک شخصیت
منفی شده
است.»همایون
شجریان
خواننده تیتراژ
پایاني این
فیلم نیزبا
بیان این که
اولین بار بود
از سازهای
جدید استفاده
می کرد و
تجربه ای را
که انجام داده
دوست داشته
است،
گفت:«قصدمان
از ساخت آهنگ
این فیلم این
بود که موسیقی
پرانرژی را
اجرا کنیم و
در نهایت به
شعری از
مولانا
رسیدیم و
سهراب پور ناظری
به ساختارهای
تازه ای از
ملودی رسید و
از موسیقی
الکترونیک
استفاده
کردیم و با
تکنیک خوانده
شد و سعی کردم
تحریر داشته
باشیم و بر
خلاف تصور من
تجربه فوق
العاده ای شد.»
از
دیگر فیلمهای
نمایش داده
شده در روز
نهم جشنواره
نیز می توان
به «فرشتهها
می آیند» حامد
محمدی اشاره
کرد. فیلم قصه
طلبه جوانی
بود که صاحب
سه فرزند می
شود و شرایط جدید
برای وی پیش
می آید که
اولین تجربه
کارگردانش در
فیلمسازی بود.
فرشِ
قرمز طبقه
حساس و نمایش
عصبانی نیستم
روز
آخر جشنواره
در حالی آغاز
شد که مراسم
فرش قرمز در
ساعت 10 صبح
برای فیلم
«طبقه حساس» به
کارگردانی
کمال تبریزی
برگزار شد و
در سالن نمایش
بدون معرفی عوامل و
حضور
کارگردان
«عصبانی
نیستم» به
کارگردانی
رضا درمیشیان
به نمایش در
آمد و تقریبا
همه
تماشاگران و
منتقدان و
اصحاب رسانه
در سالن اصلی
برج میلاد
شگفتزده
شدند و از
سویی
بینندگان و
منتقدانی که
عصر روز آخر
را برای دیدن
فیلم «عصبانی
نیستم» برنامه
ریزی کرده
بودند با
نمایش «طبقه
حساس» مواجه
شدند.
همه
این اتفاقات
در حالی روی
داد که نشست
خبری فیلم
«عصبانی
نیستم» هم لغو
گردید و فیلم
بدون فرش قرمز
و نشست خبری
در روز آخر
برای اصحاب رسانه
نمایش داده شد
تا بزرگترین
جنجال خبری روز
آخر جشنواره
پیرامون
حاشیهها و
شایعات
پیرامون این
جا به جایی
لغو نشست
مطبوعاتی این
فیلم
باشد.روابط
عمومی فیلم
«عصبانی نیستم
» در توضیح
فیلم یک
یادداشت
کوتاه به
خبرگزاریها
تحویل داده
بودند با این
مضمون «عصبانی
نیستم ،یک
فیلم اجتماعی
درباره جوان و
کمبودهایش در
جامعه است.
این فیلم
درباره فریاد
فروخفته
جوانانی است
که از بابت
کمبودها
عصبانی هستند.»
اما شاید
توضیح کامل تر
برای این فیلم
را بتوان
داستان
دانشجویی
دانست که برای
فراهم آوردن
حداقل شرایط
زندگی در رویارویی
با بی اخلاقیهای
جامعه با خود
تمرین می کند
تا عصبانی
نباشد و در
تلاش است تا
دختر مورد
علاقهاش
«ستاره»را از
دست ندهد. از
سویی خبرهای
شنیده شده از
سینماهای محل
اکران فیلمهای
جشنواره از
درگیریهای
پراکنده و لغو
تمامی اکرانهای
این فیلم در
سینماهای
شهرستانها
خبر می دهند.
شامگاه 20 بهمن
ماه، تعداد
زیادی از
تماشاگران
پشت در سالن
سینما
استقلال مانده
بودند که توسط
با یگان ویژه
متفرق شدند.هر
چند مدیر
سینما
استقلال دلیل
این موضوع را
نه لغو نمایش
بلکه عدم
موافقت با
سانس فوق
العاده برای
فیلم «عصبانی
نیستم»می داند.
اما
یکی از مهم
ترین فیلمهای
روز آخر
جشنواره را
بدون تردید
باید «طبقه
حساس»به
کارگردانی
کمال تبریزی
دانست. کمال تبریزی
برخلاف
بسیاری از
همکاران
دیگرش که در دو
روز آخر اگر
هم در نشست
خبری حاضر می
شدند سعی میکردند
با بله یا خیر
پاسخ بدهند با
حوصله به سوالات
خبرنگاران و
اصحاب رسانه
پاسخ گفت و سعی
میکرد
توضیحات
کاملی راجع به
فیلمش ارائه
بدهد.
«طبقه
حساس» فیلمی
کمدی است که
فیلمنامه آن
توسط پیمان
قاسم خانی
نوشته شده است
و داستان مردی
را روایت میکند
که بعد از مرگ
همسرش او را
در یک قبر دو
طبقه دفن میکند
اما پس از
مدتی که سر
مزار همسرش میرود
متوجه میشود
به اشتباه
مردی غریبه در
آن مکان (قبر
دیگر) دفن شده
است.
کمال
تبریزی
درباره فیلم و
ایده آن توضیح
داد:«اگر
بخواهم جان
مایه فیلم را
توضیح دهم بر
این اساس است
که یک فرهنگ
غلطی در رفتار
و سکنات ما
وارد شده که قدری
ناشکر شده ایم
و نسبت به
داشته هایمان
بی تفاوت
هستیم. وقتی
داشته هایمان
را می گیرند می
فهمیم که چه
چیز را از دست
داده ایم.
وقتی طرح اصلی
نوشته شد در
ذهنم این بود
که تا زمانی
که عزیزانمان
در کنارما
هستند خیلی به
آنها اهمیت
نمی دهیم اما
وقتی فوت می
کنند، افسوس
می خوریم که
چرا فلان کار
را نکردیم.
همه شوخی هایی
که در فیلم
هست در مسیری
هستند که شخصیت
اصلی را به
نقطه ای یعنی
دلتنگی برای
همسرش برسانند.»
پیمان
قاسم خانی
فیلمنامه
نویس طبقه
حساس در این
نشست، توضیح
داد:«طرح برای
سیروس همتی
بود، داستانی
یک خطی که او
تعریف کرد
درباره مردی
بود که روی
قبر خانمی دفن
می شود و من از
ابتدا عاشق
این داستان شدم
و فیلمنامه را
نوشتم.» وی با
خنده در ادامه
گفت :«عشق به
این فیلمنامه
از آن عشقهای
در یک نگاه
بود.»حبیب
رضایی در نشست
پرسش و پاسخ
فیلم «طبقه
حساس» بیان
کرد: قرار بود
عوامل فیلم
«عصبانی
نیستم» به جای
ما اینجا
باشند چون حق
آنها بود
بنابراین
امیدوارم به
زودی شرایطی
فراهم شود تا
از نسبتهای
ناروایی که به
آنها زده میشود،
دفاع کنند.»
حبیب رضایی
مسئول انتخاب
بازیگران
درباره
انتخاب عطاران
برای این
فیلم،
گفت:«پروسه
طولانی در مورد
این فیلم
اتفاق افتاد و
این طور نبود
که پیمان قاسم
خانی
بلافاصله
فیلمنامه را
بنویسد و ما
بسازیم، این
فیلمنامه بعد
از ارائه در سال
۸۸ توقیف شده
بود در آن
زمان انتخاب
اصلی ما پرویز
پرستویی بود،
صحبت ابتدایی
هم شده بود
ولی فیلمنامه
اجازه نگرفت و
بعدا که اجازه
یافت آقای
پرستویی
درگیر کار
دیگری بود در
نتیجه از
عطاران
استفاده
کردیم و الان
فکر می کنم
کار بدون
عطاران قابل
تصور نیست.»
تبریزی
هم درباره
عطاران،
گفت:«فکر میکنم
رضا عطاران
انسان بسیار
نازنینی است
که در کنار
سوپر استارها
قرار می گیرد،
اما اخلاق بی
همتا و یگانه
ای دارد.»وی در
ادامه گفت
عطاران از باشخصیت
ترین و دوست
داشتنی ترین
بازیگران امروز
سینمای ایران
است.
آگهي
تسلیت روز آخر
از
دیگر فیلمهای
مهم در روز
آخر جشنواره
فیلم فجر و در
کاخ جشنواره و
سینمای رسانه
می توان به
«شیفتگی»از
علی زمانی
عصمتی و «ارسال
یک آگهی تسلیت
برای روزنامه
» به
کارگردانی ابراهیم
ابراهیمیان
اشاره کرد.
با
نمایش «ارسال
یک آگهي
تسلیت برای
روزنامه» در
ساعت 12 شب
دهمین روز از جشنواره
فیلم فجر به
کار خود خاتمه
دادو صدای کات
در بخش نمایش
جشنواره طنین
انداز
شد.جشنوارهای
که هر چند در
دولت یازدهم
برگزار گردید
اما فیلمهای
آن محصول
رویکرد
فرهنگی دولت
دهم باید دانست
و عجیب این که
مدیران
سینمایی دولت
دهم خود تبدیل
به بزرگترین
منتقدین فیلمهای
جشنواره سی و
دوم بودند.
باید منتظر
ماند و دید
جشنواره سی و
سوم به عنوان
اولین
جشنواره که
فیلمها و
برگزاریها
محصول دولت
تدبیر و امید
است چگونه
آغاز می شود و
به کار خود
ادامه می دهد.
تعداد
بازدید :
63
لینک
خبر
:
http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=34037
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزهای
هشتم و نهم در
جشنواره فیلم
فجر چه خبر
بود؟
حسام
نصیری «قانون»
«خانه پدری»
آخرین
اثر کیانوش
عیاری، فیلمی
است با لحظاتی
ماندگار در
سینمای
ایران.به
حافظهام نمیتوانم
اعتماد کنم
ولی با اینحال
تصور می کنم، فیلمی
در تاریخ
سینمای مان
نداشته باشیم
که لحظه خشونت
و جنایت را
چنان عریان
مانند یک سیلی
بر صورت
مخاطبش
بزند.سکانسی
که تعلیق اصلی
فیلم با آن
آغاز می شود و
با ردیف شدن
اپیزودهای
مختلف همچنان
پابرجاست.تعلیق
فیلم موجب
استرس و
هیجانی عصبی
در مخاطب می
شود.تمرکز
فیلم بر
شخصیتی است به
نام
محتشم.ساختار
روایت زندگی
محتشم بهوسیله
تاکید بر چهار
گزاره قطعی
است.1-محتشم جنایت
کرده و مجرم
است.2-آیا جرم
او و پدرش
آشکار می
شود؟3-آیا
پدرمحتشم،
محتشم و حتی
پسر محتشم از
این جنایت رها
می شوند؟ 4-
جنایت محتشم و
پدرش چگونه در
طول 75 سال،
زندگی خود و
دیگران را تحت
تاثیر قرار می
دهد؟گزاره
سوم،سوال
اصلی است که
فیلم پاسخی
قطعی به آن می
دهد.استادکیانوش
عیاری در تکنیک
تنها می تواند
چنین روایتی
را ماندگار و
واکنش
برانگیز
سازد.مبنای
زمانبندی عیاری
در عوض شدن
اپیزودها،
حفظ تعلیق با
ریتم است.اگر
به هر فیلمساز
ایرانی
موضوعی با تم رنجهای
زن ایرانی
داده می
شد،واقعا چه
کسی جسارت آن
را داشت که
این تم را
جنایی بسازد؟
کیانوش عیاری
سینما بلدیاش
در سطحی عمیق
تری از تعهد
اجتماعیاش
عمل کرده و
فیلمی که روایتگر
رنجهای زنان
معاصر ایران
است را با
عنصر جنایت آمیخته
و به مخاطب،
ویرانگری را
ارائه می دهد
که تا به
امروز حل نشده
باقی مانده
است.چه در فیلم
و چه در زندگی
واقعی
ایرانیان و
حتی در سطحی عمیق
تر هم حل نشده
مانده در
سوبژکتیویته
ایرانیان.در
جشنواره ای که
غالب فیلمهای
به نمایش در
آمده اش موجب
نگرانی و
بدگمانی است
نسبت به وخامت
حال آنچه که
بر سینمایمان
رفته ،ناگهان
فیلم توقیف
شده عیاری در
دولت قبل بسان
قطره آبی است
در
بیابان.«خانه
پدری» نیاز به
بررسی جدی تری
دارد که با
آنالیز میزان زمان
هر سکانس و
برشهای داخلش،
رابطه
میزانسن در
چگونگی روایت
جنایت
خانواده سنتی
ایرانی،مشخص
ترو مطمئن تر
می توان
درباره فیلم
صحبت کرد و در
این یادداشت مجال
آن نیست.اما
می شود
قاطعانه گفت
که بهترین
فیلم جشنواره
امسال است.
«آذر،شهدخت،پرویز
ودیگران»
آخرین
اثر افخمی از
نمونههای جذاب
سینمایی است
که جریان غیر
جذاب و مصنوعیاش
در سالهای
اخیر کم ساخته
نشده.نام بلند
فیلم هم برداشتی
از فیلم
«ونسان،فرانسوا،پل
و دیگران» کلود
سوته
است.افخمی
فبلا هم نشان
داده بود که
به ساختاری با
محوریت نریشن
و راوی در
فیلم علاقه
دارد.بهعلت
نمایش در
روزهای آخر
حرفهای غیرمثبتی
حول فیلم شکل
گرفته بود که
خب حالا فیلم
چه می خواهد
بگوید؟سوالی
که خطر
معنایابی در اثر
را تشدید می
کند و اصولا
معنایابی و
چنین تفاسیری
بسیار خطرناک
است.به هر روی
برخلاف حرفهای
پیرامونش
مطلقا اثر بدی
نیست.اینکه
افخمی به
سینمای قصه گو
علاقه دارد فی
نفسه نکته
مثبتی است و
اینکه روی به
ادبیات می
آورد هم بهنوعی
مثبت است.برای
مخاطبی که
فرصت مطالعه ندارد و
خسته از کار
می آید و می
خواهد با
خانواده
دورهم اوقات
خوشی را سپری
کند ،فیلمساز
داستانی
تعریف می کند
که دست کم تا
انتها به
تماشایش می
نشیند و بعد
آن هر چند
زودگذر حال و
هوای خوشی پیدا
می کند.افخمی
با
پرسوناژهای
متعدد و روابط
درون
خانوادگی به
نوعی مختصات
خاصی از جامعه
را هجو می
کند.فیلم مدعی
واقعگرایی و
لایههای
متعدد نیست
وادعایی هم بهجز
سرگرمی ندارد
و لحن کنایه
آمیزش به
موضوعات مد
روز روشنفکری
هم برای
مخاطبان خاصی
آزار دهنده
است و نه
اکثریت.تغییر
تماتیک افخمی
در فیلم آخرش
نکته مثبتی
است و باید از
آن استقبال
کرد.
«آرایش
غلیظ»
آرایش
غلیظ حمید
نعمت ا... با
شخصیتهایی
خلقالساعه و
عاری از منطق
سعی در
خنداندن
مخاطبش دارد
که از پسش هم
نسبتا بر می
آید.از این
جهت فیلم با
کاراکترهای
فی نفسه جذابش
و موضوعاتی
همچون
کلاهبرداری،مواد
مخدر،...هم می
خنداند و هم
سرگرم میکند.اما
نمی شود، چنین
فیلمی که آدمهایش
استوار بر فرضهای
متزلزلی
هستند که با
لمسی فرو می
ریزند را فیلم
خوب قلمداد
کرد.نعمت ا...
همچنان در خلق
فیلمی در
اندازه فیلم
اولش«بوتیک»
نا موفق
است.گرچه
عامدانه در
این فیلم مسیر
فیلمسازیاش
از آنچه که
اجتماعی نام
دارد را به
کمدی تغییر میدهد
ولی هرگز به
موفقیت فیلم
اولش نزدیک هم
نمی شود.گرچه
از بر و روی
فیلم و قصه ای
که حول آدمهای
بامزه است
گیشه هدف قرار
داده شده و
البته در
لحظاتی هم
فیلم به عهدش
وفا می کند و
می تواند به
خنده مخاطب
برسد.ریتم
فیلم از نیمه
اول به بعد می
افتد و آدمها
هم دیگر آدمهای
جذاب اول فیلم
نیستند و
حرکاتشان پیشبینی
پذیر و تکراری
می شود.روابط
علی و معلولی
فیلم هم کم
نقص نیست.اگر
فیلم را به سه
قسمت تقسیم
کنیم ،نیمه
اولش بهترین
قسمتش است.در
نیمه دوم از
ریتم می افتد
و وقایع بهعلت
پیش بینی
پذیری جذابیت
اول فیلم را
ندارد.و در
نیمه سوم گویی
بهنظر می رسد
که هرطوری که
شده فیلم باید
جمع شود.پایان
فیلم با آدمهای
رها شده و
معلق روبهروییم
و اینکه سزای
چنین اعمال
بدی که سراسر
از ابتدا مورد
تمجید فیلم
است ،مجازات و
تاوان است.
تعداد
بازدید :
85
لینک
خبر
:
http://www.ghanoondaily.ir/?News_Id=34041
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگاهی
به فیلم حاتمیکیا؛
«چ» مثل کدام
چمران؟
امید
ایرانمهر
تاریخ
ایرانی: «در
آن روزگاری که
طرفداری از
اسلام به
ارتجاع و به
قهقراگری
تعبیر میشد و
کمتر کسی جرأت
میکرد که از
مکتب مقدس تو
دفاع کند، من
در همه جا،
حتی در سرزمین
کفر، علم
اسلام را بر
میافراشتم و
با تبلیغ
منطقی و قوی
خود، همه مخالفین
را وادار به
احترام میکردم
و تو ای خدای
بزرگ! خوب میدانی
که این فقط بر
اساس اعتقاد و
ایمان قلبی من
بود و هیچ
محرک دیگری جز
تو نمیتوانست
داشته باشد.»
اینها
کلماتی است که
ما را با یکی از
وجوه شناخته
شدۀ شخصیت
مصطفی چمران
آشنا میکند.
مسلمانی عارفمسلک
که جز نماز
یومیه، در
قالب جملات
شاعرانه نیز
با خدایش
مناجات کرده و
این نوشتهها
و چند فایل
صوتی از
مناجاتهایش
را برای
آیندگان به
یادگار
گذاشته است.
دانشجوی
رشتۀ پلاسما
فیزیک
دانشگاه
برکلی و گل
سرسبد دانشآموختگان
دورههای
چریکی و
پارتیزانی
مصر ناصر، که
دلدادۀ مبارزات
انقلابی بود،
چنان که خبر
پیروزی نهضت
را شنید، سر
از پا نشناخت
و راهی ایران
شد تا در کنار
استادش مهدی
بازرگان و
دیگر مبارزان همفکرش
کشتی انقلاب
را از میان
تلاطم دریای طوفانی
سیاست در
اواخر دهۀ
پنجاه عبور
دهد. جنگ که شد
او وزیر دفاع
بود و حالا
رسالتی دیگر
برای خود تعریف
کرده بود، پس
راهی جبهههای
نبرد با عراق
بعثی شد و
آنقدر به
مناطق عملیاتی
رفت و آمد که
سرانجام به
رفتنی بیبازگشت
رسید. این
روایتی
آشناست از
شهید دکتر مصطفی
چمران که سالهاست
تکرار و تکرار
میشود. اما
این نیز همۀ
ماجرا نیست.
جز این «چمران» که
نگاه رسمی سالهاست
تبلیغش کرده،
چمرانهای
دیگری هم
هستند که پس
از شهادتش یک
به یک معرفی و
تبیین شدند.
چمرانی که عضو
نهضت آزادی ایران
و همدل همزبان
مهندس
بازرگان بود و
چمرانی که شاید
حتی برخی در
تهران هم
بدشان نمیآمد
او را اعدام
کنند!
حالا
پس از سالها
کشمکش میان
گروههای
مختلف برای
اثبات تصویر
مورد نظرشان
از فرماندۀ
محبوب جبهههای
دهلاویه،
تصویر چمرانی
دیگر بر پردۀ
سینما نقش
بسته است که
گویی برخی از
آن گروهها و
روایتها را
راضی کرده و
دیگرانی را به
اعتراض
واداشته است.
چمرانی که
شاید مهمترین
شباهتش با
نمونۀ واقعی
در همین چالشبرانگیز
بودن و حرف و
حدیث داشتنش
باشد. ابراهیم
حاتمیکیا،
کارگردان
فیلم «چ» معتقد
است چمرانی که
ساخته میتوانست
به هر شکل
دیگری باشد
«اگر کارگردان
کس دیگری بود.»
او گفته است:
«این فیلم
چمرانی است که
من خلق کردم و
هر کس دیگری
این فیلم را
میساخت چیزی
دیگری میشد.
چمران روزی
برای من چمران
شد که دیدم او
مرد صلح است
اما نه به هر
قیمت. این
تحلیلی است که
با وضعیت
موجود با گوشت
و پوستمان آن
را احساس میکنیم.»
تکیۀ حاتمیکیا
بر صلحطلبی
چمران در
دیدگاههای
بازیگران
فیلمش نیز
بازتاب یافته
چنانکه مهدی
سلطانی
بازیگر نقش
دکتر عنایت در
فیلم «چ» گفته
بود: «فیلم "چ"
نفی
رادیکالیسم
است.»
«چ» روایت دو
شبانه روز (۲۵
تا ۲۷ مرداد
۱۳۵۸) حضور
دکتر مصطفی
چمران معاون
نخستوزیر در
شهر پاوه است.
او به اتفاق
تیمسار فلاحی
به عنوان
نمایندۀ دولت
به کردستان
آمده است.
زمانی میرسد
که شهر پاوه
در آستانه
سقوط است و
اصغر وصالی
فرمانده
پاسداران
منطقه با
تعدادی رزمنده
تنها سد نظامی
در برابر هجوم
سراپا مسلح مخالفان
به سرکردگی
دکتر عنایت
هستند.
روایتی
که هرچند تنها
دو روز از
زندگی چمران
را به تصویر
کشیده است،
اما حامیان و
منتقدان بسیاری
را در برابر
حاتمیکیا و
فیلمش به صف
کرده است.
جبهۀ
موافقان: از
فیلم شاهکار
تا این همانی
چمران
حامیان
فیلم حاتمیکیا
به دو گروه
عمده تقسیم میشوند.
مدیران
سینمایی یا
منتقدانی که
خاطرات و یا
روایتی از
چمران دارند
که با آنچه در
«چ» روایت شده
همخوانی دارد
و منتقدان
سینما که بیآنکه
حساسیتی در
مورد شباهتها
و تفاوتهای
احتمالی
چمران واقعی و
چمران حاتمیکیا
داشته باشند،
به تجلیل از
فرم و شیوۀ
ساخت «چ»
پرداخته و از
آن تجلیل کردهاند.
وزیر
فرهنگ و ارشاد
اسلامی از
جمله حامیان
فیلم حاتمیکیا
در دستۀ اول
است. علی جنتی
که خود در
دوران پیش از
انقلاب از
جمله آموزشدیدگان
دورههای
نظامی لبنان و
چریکهای
مسلمان بوده،
تصویری که از
شهید چمران در
خاطر داشت
چنان با آنچه
در فیلم «چ» به نمایش
درآمد، منطبق
بود که پس از
تماشای فیلم گفت:
«فیلم "چ"
همان تصویری
بود که از
شهید چمران در
زمان حیاتش
دیده بودم.» او
افزود: «من در
سالهای قبل
از پیروزی
انقلاب
اسلامی ۴-۳
سال در بیروت
با شهید چمران
همراه بودم و
از نزدیک روحیاتش
را میشناسم.
در این فیلم
همان روحیات
عاطفی که از
او سراغ داشتم
به تصویر
کشیده شده بود
و در این حال
شجاعت و صلابت
او را میشد
دید که پیش از
این هم در جنگهای
داخلی لبنان
چنین چیزی را
از او دیده
بودیم.»
پرویز
شیخ طادی،
کارگردان
سینما هم با
تجلیل از
تصویر ارائه
شده از چمران
در «چ» گفته بود:
«فیلم "چ" با
فضای
مستندگونه و
جدیدی در
سینمای ایران
تجربه شد و
فضای خاصی
داشت.» او
افزود: «در "چ"
ما عرفان عملی
چمران را
دیدیم که خیلی
از آن مناجاتهای
چمرانگونه
خبری نبود و
به مناجاتهای
عملی این شهید
بزرگوار
اشاره شده
بود.»
محمدتقی
فهیم نیز طی
یادداشتی در
خبرگزاری
فارس، نوشته
است: «فیلم "چ"
تمام قد
تصویرگر عبور
این مردم از
گردنههای
نفسگیر و پر
شهید است.
فیلم به خوبی
نشان میدهد
که چرا این
مردم امروزه
هم برای حفظ
دستاوردهایشان
ایستادگی میکنند.
مهم نیست که
«چمران»اش
حداقلی است،
مهم این است شاگردان
و سربازان
«خمینی»اش
مانند اصغر
وصالی
حداکثری
هستند.»
اما
گروه دیگر
هواداران «چ»
نویسندگان
سینمایی و
منتقدانی
هستند که در
مواجهه با کار
حاتمیکیا
قلم نقد را
غلاف کرده و
در مدح
فیلمسازی کارگردان
«آژانس شیشهای»
کم نگذاشتهاند.
از آن جمله
امیر قادری که
دربارۀ «چ» و
کارگردانش
گفته بود:
«عجیب است که
فیلمی بتواند
این قدر جدا
از سطح کیفی
سینمای ایران
حرکت کند.
انگار هوشی
فراتر از این
سینما پشتش
است. تنه به
تنه فیلمهای
رایدلی اسکات
و مثلا لینکلن
اسپیلبرگ.»
مسعود
فراستی،
منتقد سینما
هم طی نقدی «چ»
را بهترین
فیلم حاتمیکیا
پس از «مهاجر» و
«دیدهبان» و
البته «مهمترین
فیلم جشنواره
امسال» لقب
داد. به عقیدۀ
او «فیلم "چ"
فیلم نزدیک به
خوبی است.
فیلمی تحقیق
شده و کار شده.
نه سرهم بندی
شده. فیلم بیمسالهای
نیست. مفهومزده
هم نیست.
خوشبختانه
مساله دارد.
مساله دیروز و
مهمتر مساله
امروز. فیلم
کهنه و دیروزی
هم نیست. فیلم
سخت و آبرومند
و سرپایی است
که نه ملودرام
سطحی میشود
نه جنگی
دمُده. فیلمی
است که میتواند
مخاطب امروز
را جلب کند
حتی مخاطب
ناآشنا با
چمران و
بیگانه با
پاوه آن زمان.
فیلم جنگزده
نیست و جنگطلب
و قهرمانساز
دروغین. صلحطلب
است اما نه
تسلیمطلب.
آسیبشناسانه
است و تا حدی
تحلیلگر. ملی
است و نگاهش
نیز خیلی
خصوصی نیست.»
موحد
منتقم از دیگر
منتقدانی است
که در تجلیل از
حاتمیکیا،
«چ» را چنین
توصیف کرده
است: «به هیچ
وجه فکر نمیکردم
حاتمیکیا
آنقدر بزرگ
باشد که فیلمش
درباره یک
شهید اسطورهای
تمامی فیلمهای
سال را به زیر
بکشد. فیلمی
که با صدای
بلند به نسل
جوان میگوید
که برای یافتن
قهرمانهای
واقعی برو
تاریخ کشورت
را بخوان!»
البته
در کنار اینها
کسانی هم
هستند که کار
حاتمیکیا در
«چ» را عرفی
کردن هنر
انقلاب میدانند
چراکه به
عقیدۀ آنها
«ابراهیم
حاتمیکیا به
جای ساختن
فیلمی که در
آن فرشتهها
سواربر تانکها
با دشمنان
بجنگند و
رزمندگان حرفهای
عارفان را
تکرار کنند،
انسانهای
واقعی را به
میدان جنگ
آورده است و
چمران را از
حجاب «چریک
عارف» رها
ساخته و او را
آنگونه که بود
به تصویر
کشیده است:
دیپلماتی خردمند
و البته با
ایمان که با
انتخاب و
اختیار به
مصداق «لا
تلقوابایدکم
الی تهلکه»
مقاومت میکند
اما خودکشی
نمیکند.»
به
اینها اضافه
کنید داوران
جشنوارۀ سی و
دوم که «چ» را در
کنار فیلم
«رستاخیز»
ساختۀ
احمدرضا
درویش لایق
بیشترین
تعداد سیمرغ
دانستند،
هرچند این
سیمرغها در
مورد «چ» بیشتر
به جنبههای
فنی فیلم اهدا
شد. جلوههای
ویژه بصری،
جلوههای
ویژه میدانی،
تدوین، صدای
فیلم و البته
بهترین
بازیگر نقش
مکمل مرد برای
بابک حمیدیان
به خاطر بازی
در نقش اصغر
وصالی.
جبهۀ
منتقدان؛ از
زلالی از دست
رفته تا
شعارزدگی
هرچند
برخی منتقدان
سینما ساختار
سینمایی فیلم
«چ» را پسندیده
و آن را در سطح
فیلمهای روز
دنیا ارزیابی
کردهاند،
اما برخی دیگر
هم هستند که
درگیر شدن حاتمیکیا
در فُرم را
عامل از دست
رفتن محتوا و
«زلالی» فیلمهای
پیشینش دانستهاند.
از آن جمله
منتقد
روزنامۀ
دنیای اقتصاد
است که نوشته
است: «فیلم "چ"
تصویری جدید
از شخصیتی
ارائه میدهد
که هنوز خیلیها
یادشان است
منش و مسلک
منحصربهفردش
را. مصطفی
چمران در
محاصره پاوه
به کمک کردهای
منطقه میرود
و ۴۸ ساعت از
زندگیاش در
این بحران عجیب
و غریب تصویر
میشود. اما
ابراهیم
حاتمیکیا
روایتی از
چمران ارائه
میدهد که به
هیچ وجه نمیتواند
خودش را حذف
کند تا ما
چمران را
ببینیم. اصلا
نمیشود
کارگردانی
حاتمیکیا را
ندید، او در «چ»
کاملا خود را
به رخ میکشد
و بعضی جاها
البته حیرتانگیز
این کار را میکند؛
اما مساله
اصلی «چ» این
است که اصلا
تماشاگر نمیتواند
به چمران
نزدیک شود.
حاتمیکیا
فیلمی دارد به
نام «دیدهبان».
کاش قبل از
ساختن چمران
یک بار دیگر
عارفی را میدید
و زلالی «دیدهبان»اش
را با
خودنمایی «چ»
تاخت نمیزد.»
اما
گذشته از
زلالی از دست
رفته، خیلیها
با تصویرسازی
حاتمیکیا از
چمران و
کردستان و
البته شیوۀ
نگارش و حال و
هوای دیالوگهای
فیلم نیز
مساله دارند.
موضوعی که طی
روزهای اکران
فیلم در
جشنواره فجر
در شبکههای
اجتماعی
بیشتر دیده
شد.
کاربری به
اسم ناهید در
زیر یکی از
پستهای
مربوط به «چ» نسبت
به دوگانۀ
«چمران
بازرگان،
چمران خمینی» که
در فیلم حاتمیکیا
بیان میشود،
واکنش نشان
داده و گفته:
«"چ" فیلمی پر
از شعار آن هم
از نوع کلیشهای
است. کجاست
حاج کاظم
آژانس شیشهای
که وقتی دستش
میبرد بالا و
فریاد میزد:
"من شما رو نمیشناسم،
اما اگه مثل
ما فارسی حرف
میزنین پس
معنی این
غیرتُ میفهمین.
این غیرت داره
خشک میشه،
شاهرگ این غیرت...
کمک کنید
نذاریم این
اتفاق بیفته
…من برای صبرتون
یه یا علی میخوام،
همین" همه تو
سینما میخکوب
میشدن؟! دورهات
انگار به سر
اومده آقای
حاتمیکیا.
کاش توی اوج
رفته بودی...»
امیر
یکی دیگر از
کاربران در
یادداشتی
کوتاه خطاب به
حاتمیکیا به
ناگفتههایی
که به عقیدۀ
او در «چ» اثری
از آنها
نبود، اشاره
کرده و نوشته
بود: «روزی که
جنازه شهید
چمران را از
مهرآباد به
پزشکی قانونی در
خیابان بهشت
میبردیم
مقابل
دانشگاه
تهران بنری
نصب شده بود
به این مضمون
که "بازرگان،
یزدی و چمران بایستی
بخاطر ملاقات
با برژینسکی
محاکمه و اعدام
شوند." اما
وقتی فهمیدند
خدا این فرصت
را از این
فرومایگان
دریغ کرده،
روی اسم چمران
یک کاغذ آ۴
سنجاق کرده
بودند.»
موضوع
کردستان از
دیگر مواردی
است که در نقدها
به آن پرداخته
شده است. برخی
معتقدند
کردستانی که حاتمیکیا
به عنوان مقصد
سفر چمران
تصویر کرده با
آنچه این روزها
نیاز به
روایتش وجود
دارد متفاوت
است. از آن
جمله سعید
شریعتی است که
طی یادداشتی
با عنوان «قصۀ
کردستان، قصۀ
"چ" نیست»،
خطاب به حاتمیکیا
نوشته است:
«ابراهیم جان
سلام! دیشب "چ"
را دیدم. راست
میگویی! قصه
کردستان،
اندوه پاوه،
داغ اورامانات
فراموشناشدنی
است. قصه
کردستان اما
قصه "چ" نیست.
«پاوه چمران»،
«پاوه وصالی»،
«پاوه عنایتی»
اینها شاید
حکایت یک هفته
و یک ماه و دو
ماه و دو سال و
ده سال
کردستان باشد.
اما قصه
کردستان «پاوه
هانا»ست.» او
افزوده است:
«به چمران
خمینی یا
چمران
بازرگان یا
چمران صدر یا
چمران چمران
کاری ندارم
اما چمران
حاتمیکیا
شکست خورد.
شکست خواهد
خورد. نه از
دنائت عنایتی
و نه از
مقاومت وصالی.
چمران تو در
برابر آن
پیرزن کرد که
چشمهایش از
اشک برای رولهاش
سفید شده و با
تمام وجود
برای پاره تنش
زار میزد
شکست. چمران
حاتمیکیا از
هروله هانا
میان سیروان و
اویس شکست خواهد
خورد.»
هرچند
حاتمیکیا به
صراحت از
چمران خودش
سخن گفته و
چمران «چ» را
مخلوق خود
انگاشته اما
خودش نیز میداند
که نام چمران
آنقدر بزرگ
است که خیلیها
بخواهند خارج
از چتر «چ» به
قضاوتش
بنشینند. آنها
چمرانهای
دیگری میشناسند
که در جشنوارۀ
امسال موفق به
دیدارش نشدند
و او در پاسخ
بهشان میگوید:
«حرفهای
زیادی در مورد
چمران است و
من هم که نمیتوانم
حریفی شوم
برای همه آنهایی
که رسانه دارند
و قدرت دارند
و همه حرفها
را میزنند.
من نمیتوانم
انکار کنم که
چمران عضو
نهضت آزادی
بود اما
بزرگتر و فراتر
از ذهنیت حزبی
نهضت آزادی
بود در عین
اینکه آنها
را محترم میشمرد.
یکی از دلایل
من برای
انتخاب اینکه
این فقط ۴۸
ساعت از زندگی
او را نشان
دهم همین بود.
اینکه در این
مقطع بتوانم
منش چمران را
بگویم.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ف
مثل فاشیست
یادداشت
های شبانه
http://sovietbeing.wordpress.com
از
فردای
انتخابات سال
1384، طبقه
متوسّط که گول
شعارهای
عدالتمحور و
عوامفریبانهی
احمدینژاد
را خورده بود،
احساس خطر میکرد
– این طبقه که
منافع خود را
در خطر میدید
از خود پرسید
آیا صدای پای
فاشیسم به گوش
نمیرسد؟
اما
چنین سوالی
فقط ناپختگی
سیاسی
ایدئولوگهای
طبقه متوسّط
را به اثبات
میرساند.
اینان فراموش
کرده بودند که
فاشیسم پدیدهیی
نیست که بتوان
آن را در
گرایشات شخصی
دولتمردان
خلاصه کرد؛
فاشیسم پیش از
هر چیز یک
صورتبندی
اجتماعی است:
شکلی از
سازماندهی
اقشار متوسّطِ
مأیوس و
سرخورده که به
صورت
گردهماییها
و تظاهرات بیهدف
تجلّی مییابد
و تنها کارکرد
آن عبارت است
از خنثی کردن
تأثیر گروههای
مترّقی.
در
دوران احمدینژاد،
هرگز امکان
چنین
سازماندهییی
فراهم نشد:
احمدینژاد
فقط توانست
تخم یأس و
ناامیدی را در
میان طبقه
متوسّط بپراکند،
اما هرگز
موفّق نشد از
پتانسیل این
انبوههی
سرخورده و
مستأصل
استفاده کند.
برای نمونه، میتوان
از برنامهیی
یاد کرد که در
سال 1386 به
ابتکار بسیج و
سپاه در
دانشگاه
تهران برگزار
شد: منظورم
گردهمایی «چه
مثل چمران»
است. گویا در
این برنامه
قرار بود که
با استفاده از
حضور فرزندان
چهگوارا
پتانسیل
اعتراضی
دانشگاه به
سمت حمایت از
پروژههای
ارتجاعی
حاکمیّت سوق
داده شود – اما
نتیجهی کار
بسیار مأیوس
کننده از آب
درآمد و سهم
ارتجاع از این
پروژه رسوایی
بود و بس!
اکنون
اما در سال 1392 و
پس از رسوب
کردن امواج
«جنبش» سبز،
ورق برگشته
است: امروز
فیلم «چ» حاتمیکیا
به طرز
موفقیّتآمیزی
همان کاری را
به انجام میرساند
که دختر چهگوارا
هوشمندانه از
زیرش شانه
خالی کرد.
اقبال
تماشاگران
جشنواره فیلم
فجر به دروغهای
تاریخی حاتمیکیا،
فقط شمهیی از
رسواییهایی
است که طبقه
متوسّط به بار
میآورد.
درخواستهای
مکرّر و
«خودجوش»
مردمی از
بازپخش این
اثر، فقط و
فقط پتانسیل
این طبقه را
برای درغلتیدن
به دامن
ارتجاع به
اثبات میرساند.
طبقه
متوسّط، علیرغم
تمامی
ادعاهای
انتلکلتوال و
مصارف فرهنگیاش،
در این قبیل
رسواییها
نشان میدهد
که در هنگامهی
بروز بحرانهای
تاریخی، تا چه
حد درمانده میشود
و نیروهای
ذهنیاش را از
کف میدهد:
مرور خردهمقاومتهای
چند سالهی
اخیر عدم
کفایتی را
آشکار میکند
که همچون
بیماری
لاعلاجی به
جان این طبقه افتاده
است و او را از
یافتن راه
خروج باز میدارد.
چنین طبقهیی
هرگز نمیتواند
حتی به
«خودسازماندهی»
هم فکر کند.
نتیجتاً تنها
شکل
سازماندهی
این طبقه، به
شکل تفویض
سونوشت تجلی
مییابد. طبقهیی
که از بیان
مطالبات و
اعتراضات خود
ابا دارد، به
سادگی پشت سر
کسی پنهان میشود
که
«شبه-اعتراضات»ش
مشروع شمرده
میشوند.
حاتمیکیا در
مقام یکی از
این
«شبه-معترضان»
به اندازه خود
طبقه متوسّط
فاقد خلاقیّت
و از لحاظ
ذهنی عقبمانده
است.
ممکن
است برخی از
طرفداران
فیلم «چ»،
منجمله برخی
از آکادمیستهای
بورژوا، این
قضاوت را یکطرفه
بخوانند و
بخواهند که
کارنامهی
درخشان او را
به یادمان
بیاورند. مثلاً
ممکن است به
حمایت آقای
اباذری ارجاع
دهند که
«حاتمیکیا
انتقادیترین
و رادیکالترین
فیلمساز
دوران معاصر
است.» اما مگر
«انتقادیترین
و رادیکالترین»
ساختهی این
روشنفکر
قلّابی چیست؟
«آژانس شیشهیی»
که کپی رنگ و
رو رفته و دست
چندمی است از
فیلم
«بعدازظهر سگی»
ساخته سیدنی
لومت. طبقه
متوسّط و
ایدئولوگهایش
حتی توانایی
تشخیص تقلّبهای
این کپیکار
فرهنگی را هم
ندارند، اما
با این حال
ذرهیی در
مورد حقیقتی
که در آثارش
یافتهاند شک
نمیکنند. به
همین دلیل است
که سعید
شریعتی، با آن
علاقهی
دیوانهوارش
به فلسفهی
فاشیستی
هایدگر، به
راحتی جلوههای
ویژهی فیلم
«چ» را با حقیقت
تاریخی
اشتباه میگیرد
و دستان حاتمیکیا
را به خاطر
برملا کردن
حقیقت میبوسد.
بد نبود فرزند
برومند دکتر
شریعتی، قبل از
ریخت و پاش
احساساتشان
نگاهی به
خاطرات چمران
میانداختند
تا متوجه شوند
هلیکوپتر 214
حامل
مجروحین، نه
با آرپیجی
«دشمنان مردم»
که به خاطر
برخورد با کوه
منفجر شده
است!
ممکن
است مدافعان
«چ» از این
دشنامها و بیاخلاقیها
آزرده شوند و
چنین واکنش
نشان دهند که
به هر حال «این
فیلم، اثری
اعتراضی است،
چرا که روایت
مسلّط حاکم را
در مورد شخصیت
شهید دکتر
چمران نفی میکند.»
حماقت چنین
دفاعی در این
است که نمیبیند
خود حاکم و
مناسبات قدرت
حتی به اندازهی
سرسوزنی هم
تغییر نکردهاند،
فقط حاکم
روایتی جدید
را جای روایت
قبلی نشانده
است – درست
همانطور که در
فیلم «اخراجی»ها
مشتی لمپن جای
رزمندگان
متعهد روایت
فتح را گرفتند
تا در قدم
بعدی، لمپنهای
واقعی به نام
دفاع از
مملکت، در
خیابانها به
جان مردم
بیافتند.
طبقهی
متوسّطی که
امروز در
سینماها برای
چمران اصلاحطلب
جیغ و هورا میکشد،
هرگز نباید از
یاد برد کسی
را تشویق میکند
که در فاجعهی
اردوگاه «تلالزعتر»،
یعنی در قتلعام
هزاران مبارز
فلسطینی
توسّط ائتلاف
شبهنظامیان
مسیحی و ارتش
حافظ اسد، به
عنوان یکی از
نیروهای جنبش
شیعی «امل»، در
جناح سرکوبکنندگان
مهاجران سنّی
ایستاد.
همچنین طبقه متوسّط
اگر خیلی به
روایات تازه
علاقهمند
است و میخواهد
در چمران چهرهیی
اصلاحطلب را
بیابد، بهتر
است به روایت
یکی دیگر از ایدئولوگهای
محبوب خویش
گوش بسپارد
–سحابی در
خاطرهیی از
آن روزها میگوید
که به همراه
چمران و فروهر
از طرف دولت بازرگان
مسئول مذاکره
با کردها بوده
است، اما چمران
چنان با خشونت
با این مردم
رفتار کرده بود
که ترجیح داد
به جای خود،
نمایندهیی
دیگر را پای
میز مذاکره
بفرستد.
طبقه
متوسّط به
سادگی «آژانس
شیشهیی» را
جایگزین
«بعدازظهر
سگی» میکند، «چ»
را به جای «چه»
مینشاند و
«شکارچیان
انسان» را با
«اومانیستهای
مصلح» اشتباه
میگیرد؛ به
همین ترتیب
اعمال
ارتجاعی خود
را نیز به
سادگی به
منزله «کنشی
آزادیبخش» جا
میزند.
بیهوده
است وقت خود
را برای
ائتلاف با این
طبقه هدر
دهیم: آنان در
تحلیل نهایی
پشت دیوارهای
دولت سنگر
خواهند گرفت،
از اینرو هر
کنشی علیه
استبداد
سیاسی، لاجرم
بایستی کنشی
باشد علیه
هستی اقتصادی
این طبقه. مگر
غیر این است
که دم و
دستگاه عریض و
طویل بوروکراتیک
دولت، یکی از
مهمترین
منابع تغذیه
طبقه متوسّط
است؟
روزی
که خلقهای
ستمدیده به پا
خیزند،
خواهید دید بر
پیشانی تک تک
«آزادگان»
امروز، حرف «ف»
همچون ستارهیی
منحوس خواهد
درخشید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رادیو
فردا ـ جمعه
۲۵ بهمن ۱۳۹۲
تهران ۱۵:۰۸ -
۱۴ فوریه ۲۰۱۴
نمایش
چهره
ابوالفضل در
فیلم
«رستاخیز»
جنجال آفرین
شد
يک
عضو جامعه
مدرسين حوزه
علميه قم با
انتقاد از
نمايش چهره
ابوالفضل
عباس، برادر
ناتنی امام
سوم شيعيان در
فيلم «رستاخيز»
گفت که «اين
بزرگواران
قداست بالايی
در بين شيعيان
و افراد متدين
دارند، لذا
نبايد چهره
آنان به صورت
شفاف نشان
داده شود.»
به
گزارش روز
پنجشنبه ۲۴
بهمن
خبرگزاری
ايسنا، مرتضی
مقتدايی گفت
که «آنچه در
فيلم رستاخيز
رخ داده است
کار خوبی نيست
و ما بايد حرمت
اهل بيت را
نگه داريم.»
آقای
مقتدايی
افزود که «اگر
خودمان به دست
خودمان حرمت
اهل بيت و
فرزندانشان
را حفظ نکنيم،
چه توقعی از
تکفيريون و
سلفيون
خواهيم داشت؟»
و گفت: «من به
عوامل فيلم
رستاخيز
توصيه میکنم
که از نمايش
چهره فرزندان
معصومين
همچون حضرت
ابوالفضل
العباس
خودداری کنند
تا عاقبتشان
ختم به خير
گردد.»
سيدمجيد
بنیفاطمه،
از مداحان
مشهور تهران
نيز در يادداشتی
که خبرگزاری
فارس آن را
منتشر کرد،
رستاخيز را به
«تحريف
عاشورا» متهم
کرد و خطاب به
کارگردان
فيلم نوشت: «چطور
جرات کرديد
تصوير حضرت
عباس، حضرت
علی اکبر و... را
در فيلم خود
نشان دهيد؟
بالاتر از همه
اينها چطور
اين حق را به
خود داديد که
صدای حضرت
زينب را شبيه
سازی کنيد؟
گستاخی تا
کجا؟»
وحيد
يوسفی، يکی
ديگر از
مداحان تهران
نيز نشان دادن
چهره تعدادی
از اقوام امام
سوم شيعيان در
اين فيلم را
«يک نوع
هنجارشکنی» توصيف
کرد و گفت: «به
عنوان يک عضو
کوچک در مکتب
اهل بيت حرکت
کارگردان
فيلم رستاخيز
را اشتباه میدانم.»
سيدمحمدعلی
علوی گرگانی،
از مراجع
تقليد شيعه
نيز با صدور
بيانيهای
گفت که «بر
خلاف نظر عموم
مراجع مبنی بر
عدم جواز نشان
دادن تصوير
ذوات مقدسه در
فيلمها، در
فيلمی در
جشنواره فجر
اين ذوات نشان
داده شد. لذا
اين موضوع
نوعی بیاحترامی
و بیتوجهی به
نظر دينی
مراجع تقليد
میباشد و
باعث حرمت
شکنی عظمت
امامزادگان
بزرگوار
خواهد شد و
لذا اينجانب
اين عمل را
محکوم میکنم.»
رستاخيز
فيلمی به
کارگردانی
احمدرضا
درويش و درباره
وقايع روز
عاشورا است که
مراحل توليد آن
از سال ۱۳۸۱
آغاز شد.
طولانی شدن
روند ساخت فيلم
باعث شد که
رستاخيز در
جشنواره ۳۲
فيلم فجر در
سال ۱۳۹۲ به
نمايش در
بيايد و با
دريافت هشت
سيمرغ بلورين
از جمله سيمرغ
بلورين بهترين
فيلم، موفقترين
فيلم جشنواره
باشد.
بهادر
زمانی،
بازيگری است
که در
«رستاخيز» در نقش
ابوالفضل
عباس، برادر
امام سوم
شيعيان بازی
کرده است.
ابوالفضل
عباس اگرچه
جزو ۱۴ معصوم
شيعيان محسوب
نمیشود اما
به علت روايتهای
تاريخی و
مذهبی که
درباره شجاعت
او در رساندن
آب از رودخانه
فرات به
«خانواده تشنه
حسين بن علی»
در کربلا وجود
دارد، مورد
احترام زياد
شيعيان قرار
دارد.
در
واکنش به
انتقاداتی که
به اين فيلم
شده است، علی
جنتی، وزير
فرهنگ و ارشاد
اسلامی با دفاع
از محتوای آن
گفته که «در
متن فيلم هيچ
تحريفی صورت
نگرفته» است و
افزوده که «در
کل، فيلم خوبی
از نظر کارشناسان
به حساب میآید.»
نمايش
چهره برادر
امام سوم
شيعيان در
فيلم رستاخيز
در حالی صورت
گرفته که پيش
از اين نمايش
چهره
ابوالفضل
عباس در سريال
«مختارنامه»،
واکنش
شديداللحن
تعدادی از
مراجع تقليد
شيعه را به
دنبال داشت.
آيتالله
وحيد خراسانی
از جمله اين
مراجع بود که
درباره عواقب
اين مسئله
هشدار داده
بود. این هشدارها
سبب شد تا
تلویزیون
دولتی ایران،
این شخصیت
مذهبی را از
سریال
مختارنامه
حذف کند.
هزينه
توليد اين
فيلم يکی ديگر
از مباحث جنجالی
مرتبط با آن
بوده است. علی
قلیزاده،
تهيه کننده
رستاخيز،
بودجه فيلم
خود را
«محرمانه»
دانسته اما
گفته که
«پروژهای که
بودجه خصوصی
دارد و از هيچ
ارگان دولتی منابع
مالی نگرفته
است بودجه آن
میتواند
بيان نشود.»
او
در عين حال
گفته که «اين
پروژه صرفا
منابع خصوصی
متعلق به
افرادی داشته
که به توليد
چنين آثاری
اعتقاد
داشتند و اين
اثر توليد شد.»
اما
برخی رسانههای
ايران از
بودجه ۱۴
ميلياردی
توليد رستاخيز
خبر میدهند.
علی
جنتی، وزير
فرهنگ و ارشاد
اسلامی پيش از
اين گفته بود
که فيلمنامه ن
فيلم به تاييد
آيتالله
سيستانی، از
مراجع تقليد
شيعه رسيده و
«نمايندگان
اين مرجع
تقليد هم بخشی
از هزينههای
آن را تامين
کردند.»
به
گفته آقای
جنتی، بخشی از
بودجه آن نيز
توسط «برخی
شيعيان خارج
از کشور»
تامين شد.
اما
اندکی بعد،
وزارت ارشاد
«سرمايه گذاری
مستقيم
تعدادی از
مراجع عظيم
الشان تقليد
در ساخت فيلم
رستاخيز و
نظارت بر
مراحل تحقيق و
نگارش فيلم
نامه» را
تکذيب کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یوسف
علی میرشکاک:
اسلام
ذاتاً به
سینما هیچ
احتیاج
ندارد.!
اگر
اسلام ذاتاً
یا عرضاً به
سینما احتیاج
داشت، حضرت
حق، ملائکه
مقرب و آقا رسولالله
حتما فکری
برای سینما میکردند
و به نوعی به
این حوزه وارد
میشدند!!!
فرهنگ
و هنر > سینمای
ایران
میرشکاک
در نشست
سینمای دینی:
اسلام
ذاتا به سینما
احتیاج ندارد/
چرا به جای
سینمای دینی
دنبال
تلویزیون
دینی نیستیم
یوسفعلی
میرشکاک در
سخنانی بیان
کرد: اسلام ذاتا
به سینما
احتیاج ندارد.
اگر اسلام
ذاتا یا عرضا
به سینما
احتیاج داشت،
حضرت حق،
ملائکه مقرب و
آقا رسولالله
حتما فکری
برای سینما میکردند
و به نوعی به
این حوزه وارد
میشدند.
به
گزارش
خبرنگار مهر،
یوسفعلی میر
شکاک در نشست
سینمای دینی
که یکشنبه 20
بهمن در
راستای
برگزاری
سومین هم
اندیشی
سینماگران و
متفکران
انقلاب
اسلامی در
تالار سوره
حوزه هنری
برگزاری شد با
بیان این مطلب
و مقدمه ای بر
حضور مدرنیته
در جهان امروز
خاطر نشان کرد:
برای تعریف و
کند و کاو در
عنوان سینمای
دینی باید در
ابتدا به این
سوال پاسخ
دهیم که آیا
همه چیز ما
دینی است که
خواهان
سینمای دینی
هستیم؟ آیا ما
توانسته ایم
همه چیز را دینی
کنیم که محکم
به واژه
سینمای دینی
چسبیده ایم؟
وی
با اشاره به
جریان های
اجتماعی،
فرهنگی و اقتصادی
کشورمان از
آغاز انقلاب اسلامی
تاکنون گفت:
من نمی دانم
این چه فضایی
است که
تلویزیون ما
نمی تواند
دینی باشد اما
می خواهیم
سینمای دینی
داشته باشیم؟
و باز نمی دانم
چرا به جای
غنی سازی
رسانه ملی
خودمان از محتویات
ارزشمند دینی
به مثل
«آفتابه لگن
هفت دست، شام
و نهار هیچی»
می رسیم. ما در
حالیکه در نهج
البلاغه از
بیان شفاهی
فرمایشات
حضرت علی (ع) به
مالک اشتر حتی
به صورت شفاهی
نیز ممیزی می
کنیم و حالمان
کمی از بیان
آن دگرگون می
شود چطور می
توانیم داعیه
داشتن سینمای
دینی داشته
باشیم.
میرشکاک
با پیشنهاد
دینی کردن
تلویزیون توضیح
داد: سینما
امری متکثر و
چند پاره است،
اگر قرار بود
رسانهای را
دینی کنیم، با
توجه به
یکپارچه بودن
انسانها و
عوامل
تلویزیون و
صدا و سیمایمان،
مطمئنا امکان
تلویزیون یا
رسانه دینی بسیار
محتملتر از
امکان سینمای
دینی است.
تلویزیون را
که راحتتر از
سینما میتوان
دینی کرد. چرا
نمیخواهیم
تلویزیون
دینی باشد و
همواره از
سینمای دینی
حرف میزنیم؟
میرشکاک
ادامه داد:
اصولا نمی
دانم می
خواهیم با این
عناوین چه
کنیم، آیا به
هر چیزی که
عنوان «دینی»
را بچسبانیم
آن مقوله دینی
می شود؟ من در
ساده ترین شکل
ممکن معتقدم
محال است که معیشت
شما دنیوی
باشد اما در
عین حال
انتظار داشتن
سینمای دینی
را هم داشته
باشید. در
جامعهای که
یک اتومبیل در
آن بیش از یک
میلیارد تومان
قیمت دارد، در
جامعه ای که 8
میلیون بیکار
در آن هستند،
در جامعه ای
که کارتن خواب
ها هروز
افزایش می
یابند، در
جامعه ای که
آمار طلاق آن
با آمار
ازدواج آن
تفاوت های
بسیاری با هم دارند،
آیا می توانیم
با زور عنوان
برگزاری این
جشنواره و آن
جشنواره
داعیه داشتن
سینمای دینی
داشت؟
این
نویسنده در
بخش دیگری از
صحبتهای خود
با بیان اینکه
عنوان سینمای
دینی به هیچ
عنوان در جامعه
شکل واقعی به
خود نمی گیرد،
تصریح کرد:
اصلا من می
خواهم کمی به
ماجرا در فرض
محال خود خوشبینانه
نگاه کنم و
بگویم که در
حال حاضر ما
با نمایش و
اکران 100 فیلم
توانسته ایم
سینمای دینی
تولید کنیم،
اما یک سوال!
آیا می توانیم
با همین صد
فیلم در مقابل
چندین هزار
تولید سینمایی
هالیوود و
بالیوود و
کمپانی های
دیگر سینمایی
ایستادگی و به
موفقیت دست
پیدا کنیم؟
وی
تاکید کرد:
مطمئن باشید
اگر غرب سینما
نداشت با بمب
هسته ای هم
نمی توانست
فرهنگ و تمدن
های دیگر را
منحل کند.
سینما صورت
تکنیک است و تکنیک
یک حوالت است
که کل زمین را
تبدیل به دهکده
جهانی می کند
تا همه بفهمند
از آدمیزاد دم
بریده و
اهریمن زده
بداند که کاری
بر نمی آید و
آن وقت موعود
ظهور خواهد
کرد.
میرشکاک
گفت: حتم
داشته باشید
آمریکا به ما
در هیچ شرایطی
رحم نمی کند
حتی اگر با
این کشور صد
در صد هم کنار
بیاییم او
بازهم به ما
حمله ور خواهد
شد. پس بیاییم
با مطرح کردن
حرف های اصلی
سرمان را با
عناوینی چون
سینمای دینی
گرم نکنیم.
فقط این نکته
را بدانید هر
مخاطبی هر وقت
خواهان دیدن
سینمای دینی و
اخلاقی باشد و
فقط و فقط هم
به این فیلم
توجه کند
آنگاه می توان
از سینمای
دینی حرف زد
دیدگاهی که
فعلا به هیچ
عنوان امکان
تحقق آن وجود
ندارد.
این
شاعر در بخش
دیگر صحبت
هایش بیان
کرد: حضرت
امیرالمومنین
(ع) جایی که به
طور جدی مته
به خشخاش
گذاشته، فقط و
فقط در «عدالت»
است و با وجود
این بیکاریها،
فحشا، اضطرابها
و آمار زیاد
جنایت و طلاق
و ... نمیشود با
شعار و حرف و
کنگره و
جشنوارههای
جنبی و
غیرجنبی به
سینمای دینی
رسید. آیا از
قرن چهارم
قمری تا کنون
توانستهایم
جامعه را دینی
کنیم؟ آیا میشود
از یک پیکره
واحد، یک جزء
یا بخش را
دینی کرد و
گفت جامعه
دینی شده است؟
وی
افزود: ما
لباسهایمان
را از دست
دادهایم و
برهنه شدهایم،
معماریمان
از دست رفته،
مناسبات
اخلاقیمان
تباه شده و با
این حال به
برخی امامزادهها
چسبیدیم و
برای خود کسب
وجهه میکنیم.
ذات سینما
همین چیزی است
که امروز به
ما رسیده،
همین سینما
است که این
لباس و معماری
و مناسبات
اخلاقی را
برای ما آورده
و اینها در
ذات سینما
وجود دارد.
اگر غرب سینما
نمیداشت با
بمب هستهای
هم نمیتوانست
کشورهای جهان
را زیر سلطه
خود درآورد.
میرشکاک
همچنین توضیح
داد:
امام خمینی(ره)
میفرمود ما
با سینما
مخالف نیستیم
بلکه با فحشا مخالفیم،
بر خلاف عدهای
که از این حرف
نتیجه میگیرند
که امام تعرضی
به سینما
نداشتهاند،
من فکر میکنم
او با بیان
اینکه ما با
فحشا مخالفیم
اتفاقا به ذات
سینما تعرض میکرد.
حرف امام به
این معنا است
که اگر قلب
ماهیت ممکن
است، ما با
سینما
موافقیم.
وی
با بیان اینکه
اسلام ذاتا
نیازی به
سینما ندارد،
گفت: اگر
اسلام ذاتا یا
عرضا به سینما
احتیاج داشت،
حضرت حق، ملائکه
مقرب و آقا
رسولالله
حتما فکری
برای سینما میکردند
و به نوعی به
این حوزه وارد
میشدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جشنوارهی
سی و دوم فجر
در رجانیوز/27/
در حاشيه
ناديده گرفتن«چ»در
اختتامیه
ذبح«چ»ابراهيم
به پاي
نورچشميها/چرا
دولتاعتدال
این چمران صلحطلب
را هم تحمل
نكرد؟/حاتميكيا:چمران
مرد صلح است
اما نه به هر
قیمت!
امير
ابيلي- گروه
فرهنگي
رجانيوز: از
همان زماني كه
ابراهيم
حاتميكيا
بعد از تلاش
شبهروشنفكران
براي مصادرهي
«چ» به اين
بهانه كه
چمرانِ حاتميكيا
مرد صلح است،
برگشت و گفت
كه «چمران مرد
صلح است اما
نه به هر قیمت»
بايد پيشبيني
چنين روزي را
ميكرد. چمران
حاتميكيا
طرفدار صلح
است اما در
نهايت تفنگ به
دست ميگيرد و
جلوي دشمن ميايستد.
او بايد حواسش
به اين ميبود
كه اثر درخشان
او قرار است
در دولتي مورد
ارزيابي قرار
گيرد كه «دولت
صلح است به هر
قيمت» و طبعا
اين طعنهي او
بعدها برايش
گران تمام
خواهد شد.
دولت طرفدار
صلح و ارامشي
كه طرفدارانش
سعي ميكردند
«چ» را فيلم خود
نشان دهند،
اما معلوم نشد
چرا حاضر نشدند
حتي جايزه
رياستجمهوري
را به آن
بدهند.
اگر
حتي از اين
بگذريم.
بعدتر، وقتي
«ابراهيم» طعنهاي
نثار فيلمهاي
تاريخي اين
سالها كرد و
به بهانهي
توضيح سكانس
تاريخي و
درخشان سقوط
هليكوپتر «چ»
گفت كه
«میتوانستم
اسکار گرفتهای
را برای طراحی
این صحنه
بیاورم اما بر
نیروی جوانان
مملکتم حساب
کردم و جوابم
را هم گرفتم.»
بايد حواسش ميبود
كه دبير
جشنواره،
مدير اجرايي
يكي از همين
فيلمهاست و
اين حرفها
تبعات بدي
برايش خواهد
داشت. او اگر
ميخواست اينطور
ناجوانمردانه
فيلم درخشانش
ذبح نشود بايد
حواسش ميبود
به فيلم دبير
جشنواره و
همچنين
«رستاخيز»ي كه
در اعتراض به
دولت قبلي در
جشنواره
پيشين شركت
نكرده بود و
نورچشمي
مديران
سينمايي دولت
اعتدال بود
اينچنين بيمهابا
طعنه نزند.
****
او
حتي بايد
حواسش ميبود
كه در سينماي
اين مملكت نبايد
به جريان
«سينماي
سفارتي»
حمله كند.
حاتميكيا از
همان زماني كه
در پاسخ به
بودجهي
دولتي فيلمش
گفت كه «بودجه
فیلمهای مرا
جشنواره
برلین و سفارت
هلند نمیدهند
اگر هم بدهند
من نمیگیرم.»
بايد ميدانست
كه سينماي اين
مملكت پر از
شبهروشنفكران
غربزدهايست
كه روي برلين
و كن و اسكار و
سفارتخانههاي
غربي تعصب
دارند. حمله
به بودجههاي
سفارتي و
جشنوارههاي
غربي در اين
سينما هزينه
دارد و حاتميكيا
بايد حواسش به
اين هزينهها
ميبود؛ اگر
ميخواست
فيلمش
اينطور
ناديده گرفته
نشود.
****
جز
اينها، حتي
اگر از تاثير
اين موارد بر
روي ذبح «چ»
بگذريم. همان
روزي كه ابراهيم
حاتميكيا
براي حمايت از
فيلم مظلوم
«شيار143» پا به
ميدان گذاشت و
انتقادات
تندي را نثار
مديران جشنواره
كرد معلوم بود
انتهاي اين
مسير به چنين
اختتاميه
مضحكي خواهد
رسيد. معلوم
بود كه اين مديران
با وجود ادعاي
آزادانديشي
تحمل اين
انتقادات را
ندارند.
از
همان لحظهاي
كه گفت «این
مسئله باید
آسیبشناسی
شود که چرا
هیات انتخاب
جشنواره قصد
پذیرش فیلم
«شيار143» در این
جشنواره را
نداشت. افرادی
که این قصد را
داشتند باید
پاسخگو باشند.
میدانم که
این عزیزان هر
کدام تجربیات
زیادی در
زمینه سینما
دارند اما
مسئول سینمای
کشور و
جشنواره باید
پاسخ دهند که
چه ترکیبی
وجود دارد که
این اتفاق رخ
می دهد؟ این
موضوع برای من
مسئله است که
چه خوابی برای
این دوستان به
وجود آمده است
که نتوانستند
شیار 143 را در
جشنواره تحمل
کنند و کار
باید به جایی
برسد که برای
حضور این فیلم
در جشنواره به
لابی کردن رو
بیاورند.
واقعا نمیفهمم
که این فیلم
باید چگونه میبود
تا شایسته
حضور در
جشنواره
تشخیص میدادند؟
کسانی که
مخالف این
مسئله بودند
یا باید خواب
بوده باشند و
یا زمانی که
فیلم را تماشا
میکردند در احوالات
دیگری بودهاند.
اگر این افراد
چنین انتخابهایی
دارند پس وای
به حال
سینمایی که
داریم. قصد
توهین به کسی
را ندارم اما
حق دارم از
فیلمی که
درباره بچه
های جنگ و
مادران شهدا
ساخته شده
است، دفاع
کنم.» و بعد از
يكي از اعضاي
هيئت انتخاب
پاسخ كنايهاميزي
گرفت كه «برای
فیلم ایشان و
همه یارانشان
دریافت جوایز
آنی و آتی را
آرزومندیم.»
****
اما
«ابراهيم»
هيچگاه
اهميتي براي
جوايز جشنوارهها
قائل نبوده
است. او حرفش
را ميزند و
فيلمش را ميسازد.
براي مردم.
همين هم هست
كه امروز با
اختلاف
فراوان محبوبترين
فيلمساز ايران
در ميان مردم
است. در مورد
اخير هم تشويقهاي
ممتد و فريادزدن
نام حاتميكيا
و چ در مركز
همايشهاي
برج ميلاد
تهران، در
اختتاميه
جشنوارهي سيودوم
فجر، نشان داد
كه از نظر
اهالي سينما و
رسانه صاحب
عنوان بهترين
فيلم و
كارگردان جشنواره
اخير كيست.
حالا
تقديم شدن
تمام جوايز
اصلي جشنواره
توسط مسئولين
برگزاري آن به
يك فيلم
تاريخي ضعيف و
پرغلط كه توسط
يك كارگردان
نورچشمي
ساخته شده از
ارزشهاي اثر
درخشان حاتميكيا
كم نميكند.
نديدن حاتميكيا
از ارزش
جشنواره ميكاهد
نه او. كساني
كه بايد قدرت
فيلمسازي او را
ببينند ديدهاند
و حرفش را
شنيدهاند.
«چ»؛ چمران
خمینی به
روايت حاتميكياست.
با تمام
نظراتي كه
پيرامون
تصوير چمران
ميتوان داد
اما ظاهرا
همين هم به
مذاق خيليها
خوش نيامده
است. همين
چمراني كه
خيليها
معتقدند يك
چمران زيادي
صلحطلب است.
ماجرا آنجايي
جالب ميشود
كه همين چمران
ظاهرا صلحطلب
هم هم تحمل
نميشود و
اينطور حقش
ناديده گرفته
ميشود. اين
مهمترين نكتهي
ماجراست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جشنواره
سی دوم فجر در
رجانیوز/25/
نگاهی به
فیلمهای روز
آخر در برج
میلاد؛
روز
سینمای
سفارتی؛ از
«عصبانی
نیستم» تا «شیفتگی»/
«طبقه حساس»
گسترش یک ایده
در عرض با
شوخیهای
گوارشی
مهدی
آذرپندار-گروه
فرهنگی
رجانیوز: فیلمهای
روز پایانی
برج میلاد، بر
خلاف روز نهم
جشنواره،
چنگی به دل
نزد و نتوانست
رضایت اهالی
رسانه را به
خود جلب کند.
هر چند که عدهای
برای مضمون
سیاسی و نه
ساختار فیلم
«عصبانی
نیستم» دارند
گریبان چاک میدهند
و قصد دارند
این فیلم
سفارتی را
فیلم خوشساختی
جلوه دهند.
به
گزارش
رجانیوز،
البته حواشی
سیاسی پیرامونی
این فیلم و
ترس سازندگان
آن از مواجهه
با سوالات و
واکنشهای
برخی حاضران،
باعث شد تا با
بهانهی
ساختگی
نرسیدن فیلم
«طبقه حساس»،
فیلم «درمیشیان»
به جای ساعت 16،
در ساعت 10 صبح
اکران شود. همین
تغییر برنامه
هم منجر به
عدم برگزاری
نشست این فیلم
و در واقع
گریز
سازندگان آن
از پاسخگویی
به سوالات
اهالی رسانه
شد.
عصبانی
نیستم (رضا
درمیشیان): من
عصبانی نیستم،
اما از مردم
انتقام میگیرم!
در
این فیلم حامی
فتنه، دیالوگ
تاریخی مهمی وجود
دارد که از
سوی قهرمان
فیلم که یک
دانشجوی
ستارهدار
اخراجی است،
خطاب به دکتر
روانشناس
بیان میشود
با این مضمون
که «وقتی من
مردم را میبینم
که میخندند و
شاد هستند،
عصبانی میشوم».
حکایت فیلم
«عصبانی
نیستم» هم مثل
فیلمهای
دیگر امسال
جریان شبه
روشنفکری در
تطهیر فتنهی
88، حکایت همین
دیالوگ است.
فیلمسازی که
از دست مردم
مملکتش
عصبانی است و
به خاطر عدم
حمایت از
جریان فتنه،
قصد انتقامگیری
از آنها را
دارد، اصرار
دارد تا بگوید
«عصبانی نیستم».
در حالی که
عصبانی است و
کینهی مردم
را به دل
گرفته است. تا
جایی که در
جایی از فیلم،
یکی از
کاراکترها
خطاب به
قهرمان فیلم
میگوید: «این
مردم که به
خاطرشون
ستارهدار
شدی، یک بار
اومدن ازت
بپرسن الان
چیکار میکنی؟»
و قهرمان فیلم
هم سکوت میکند.
کمی بعد هم،
قهرمان فیلم
به دعوت
نامزدش به
سراغ
پولدارها و
سرمایهدارهای
شهر و هر کس
دیگری که با
او مخالف است،
میرود و آنها
را زیر بار
کتک میگیرد.
جالب
است که
منتقدانی که
سالهاست سینمای
ارزشی وطنی را
به شعاری بودن
محکوم میکنند
و هر سکانس
نماز خواندن و
دعا کردن و
امثالهم را
کلیشهای میخوانند،
در برابر
شعارهای گلدرشت
فیلم «عصبانی
نیستم» -آنجا
که بیربط و
باربط از حرفهای
احمدینژاد
استفاده میکند
یا تیپهای
کاریکاتوری
از مذهبیها
را در قاب
قرار میدهد و
آنها را
طالبان میخواند
تا انتقام خود
را بگیرد-
سکوت میکنند.
سکوت میکنند
و نمیگویند
که مردم میآیند
در سینما که
فیلم ببینند و
تصویر را رصد کنند،
نه اینکه
سخنرانی
بشوند و فقط
حرف و دیالوگ
تحویل بگیرند.
«عصبانی
نیستم» عبارت
است از حرف،
حرف و حرف.
ضعف
فیلم به حدی
است که مهمترین
گرهی
داستانی آن،
اصولاً از
لحاظ منطقی و
شخصیتپردازی
مشکل دارد.
نوید –قهرمان
فیلم- میخواهد
با ستاره
ازدواج کند،
ستارهای که
یک دختر
کاملاً مدرن
شهری است که
با پسران به
راحتی دوست میشود
و معاشرت میکند،
اما از آنجا
که طبق قاعدهی
فیلمهای
سفارتی،
همیشه باید
پای یک پدر
ریشوی سختگیر
در میان باشد،
بر خلاف
شخصیتی که از
ستاره دیدهایم،
متوجه میشویم
او درست مثل
یک دختر سنتی
کاملاً تحت
امر پدر است و
اگر پدر اجازهی
ازدواج ندهد،
او حتی اعتراض
هم نمیکند.
ستاره به قدری
مطیع پدر است
که حتی وقتی
پدرش برای او
خواستگار جور
میکند و میخواهد
او را به زور
به عقد پسری
که دوستش ندارد
درآورد، باز
هم سکوت میکند.
و این همان
دختر مدرنی
است که در
دانشگاه تهران
تحصیل میکند
و بیشتر اوقات
روزش را با
دوستپسرش به
خیابانگردی
میگذارند.
جالب است که
این شخصیتپردازی
مضحک با سکوت
منتقدان
فرمالیست
روبرو میشود.
چرا که ظاهراً
محتوای سیاسی
فیلم در حمایت
از فتنهگران،
دین و دنیای
دوستان
فرمالیست را
برده است!
اندیشهی
پشت فیلم به
قدری میان تهی
است که وقتی
فیلمساز میخواهد
از خشونت
بسیجیها
انتقاد کند،
یک بسیجی در
حال کتک خوردن
با صورت خونی
را نشان میدهد
که سبزها با
او وحشیانه
رفتار میکنند!
و بعد چند
دیالوگ مضحک
هم قرار میدهد
که «ما اهل زدن
نیستیم...» و ما
باید باور
کنیم که این
بسیجی با صورت
خونین و در
حال کتک خوردن،
یک موجود خبیث
وحشی است!
«عصبانی
نیستم» همانطور
که امروز در
بخش جنبی
جشنواره
برلین حضور دارد،
فردا و
فرداهای دیگر
هم در جشنوارههای
دیگر حضور
خواهد داشت و
کارگردتن
فیلم، دور
دنیا را با
این فیلم
خواهد گشت.
چون مو به مو فرمولهای
سفارتهای
خارجی در این
فیلم به کار
گرفته شده است.
قهرمان فیلم
باید یک کرد
مظلوم باشد،
باید به 18 تیر
در فیلم اشاره
شود، پدر
ریشوی زورگو در
فیلم باشد،
مردم ایران
بدبخت باشند و
برای ادامهی
زندگی حتی
وادار به فروش
هر دو کلیهی
خود شوند،
مذهبیها چاق
بدترکیب و
خبیث باشند،
گاه و بی گاه
به وقایع سال 88
اشاره شود و ...
طبقه
حساس (کمال
تبریزی):
گسترش در عرض
با شوخی های
گوارشی
اگر
از ایدهی
اصلی «طبقه
حساس» پیش از
این در رسانهها
مطلع شده
باشید، فیلم
چیزی بیش از
آن همان
ایدهی یک خطی
بامزه ندارد.
همسر مردی غیرتی
و سنتی،
میمیرد و او
را در قبری دو
طبقه دفن
میکنند تا در
صورت مرگ مرد،
او را هم
بالای سر
همسرش دفن
کنند. اما بر
اثر
ماجراهایی،
مرد دیگری را
در قبر همسر
او دفن
میکنند...
یک فیلم
بیدرد که از
ایدهی خود به
خوبی استفاده
نمیکند و
خیلی زود به
تکرار
میافتد. داستان
مدام در عرض
پیش میرود و
موقعیت اولیه
دائم تکرار
میشود. بدتر
آنکه نویسنده
در ده دقیقهی
پایانی
ناگهان متوجه
میشود، فیلمنامهاش
هیچ مضمونی
ندارد و
بنابراین
پایان فیلم،
عجیب و غریب،
بیربط و
شعاری شده است
تا از خلال یک
ساعت و نیم
شوخی جنسی و
گوارشی، یک مضمون
انسانی حاصل
شود.
«طبقه حساس»
ادامهی افول
«کمال تبریزی»
در سرازیری
مسیر فیلمسازی
اوست. فیلمی
بدون درد با
حرفهای کهنه
و
بیانی الکن
که حتی به
واسطهی تعدد
شوخیهای
گوارشیاش،
به درد سرگرم
شدن خانوادهها
هم نمیخورد.
شیفتگی
(علی زمانی
عصمتی): شفتکی
یا آشفتگی؟
دیروز
«رضا عطاران»
در نشست خبری
فیلم «طبقه
حساس» در برج
میلاد جملهی
جالبی گفت که
حکایت آن شبیه
همین فیلم
«شیفتگی» است.
«رضا عطاران»
گفت برای
اینکه مردم
بخندند، حتی
حاضرم شلوارم
را هم پایین
بکشم. حالا به
نظر میرسد
برخی
کارگردانان
برای آنکه از
جشنوارههای
خارجی جایره
بگیرند،
حاضرند شلوار
از تن کودک
ایرانی روی
پروه
دربیاورند و
دور حوض یک
خانهی
قمرخانم
بچرخانند.
حاضرند
سوژهی فیلم
را تجاوز به
کودکان
استثنایی قرار
دهند، حاضرند
انواع و اقسام
آدمهای اگزوتیک
از جمله زن
مردنما را به
تصویر بکشند،
حاضرند برای
یک گوشهی چشم
موآبیها، در
یک دروغ
تاریخی نشان
دهند که در
شهر مذهبی
یزد، یک سرباز
کلانتری به
قدری عاشق
صدای یک
خوانندهی زن
غیرمجاز به
نام غوغاست که
از کلانتری برای
او خبرچینی
میکند. و
آنها که شهر
مذهبی یزد را
میشناسند،
فقط
میتوانند
عمق دروغ این
کارگردان را
متوجه شوند.
یزد همان
جایی است که
وقتی چندین
سال پیش در
حین برگزاری
اختتامیهی
جشنوارهی
سینماحقیقت،
یکی از بازیگران
زن مشهور همین
«علی زمانی
عصمتی» را در هفده
سالگی روی سن
و در حال
اهدای
جایزهاش بوسید،
آشوبی برپا شد
و تا چند روز
اوضاع شهر آشفته
بود. اما چه
میشود کرد که
«عصمتی» یزد را
آنگونه که
جشنوارهها و
سفارتها
دوست دارند،
میپسندد.
«شیفتگی»
اما به جز
اینکه به
موضوعی تهوع
آور میپردازد،
هیچ نکتهی
قابل ذکری
ندارد. فیلم به
قدری آشفته
است که نیمی
از حاضرین در
سالن،
نتوانستند آن
را تحمل کنند
و سالن را ترک
کردند. شاید
بهتر بود نام
فیلم به جای
«شیفتگی»،
آشفتگی یا
شاید هم شفتگی
میشد
به
هر حال، «علی
زمانی عصمتی»
بهتر است در
کنار کاسبی با
مضامین حساس
در
جشنوارههای
خارجی و ساخت
فیلم سفارتی،
فیلمسازی را
هم گاهی اوقات
تمرین کند. هر
چند تمرین
شرافت برای
بعضی فیلمسازن
واجبتر از هر
چیزی است...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستاوردهای
پر حاشیه
اختتامیه
همراهی
صدا و سیما و
مدیران
جشنواره فیلم
فجر در سانسور
و حذف
چهارشنبه,
۲۳ بهمن, ۱۳۹۲
چکیده
:مراسم اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر که از چند
روز پیش با
حذف حسین
پاکدل از مجری
گری این
برنامه و
جایگزینی
شهیدی فر، به
بهانه ی ممنوع
الکار بودن
پاکدل آغاز
شده بود، در
ادامه با حذف
جوایز "عصبانی
نیستم" به
دلیل محتوای
حمایتی از
معترضان سال 88
و سانسور و
قطع زنده ی
برنامه هنگامی
که یکی از
برگزیدگان
روی جایگاه از
فیلم «آشغالهای
دوستداشتنی»
نام برد واکنش
های زیادی در
پی داشت....
کلمه- گروه
خبر: مراسم
اختتامیه
جشنواره فیلم فجر
که از چند روز
پیش با حذف
حسین پاکدل از
مجری گری این
برنامه و
جایگزینی
شهیدی فر، به
بهانه ی ممنوع
الکار بودن
پاکدل آغاز
شده بود، در
ادامه با حذف جوایز
“عصبانی
نیستم” به
دلیل محتوای
حمایتی از
معترضان سال
۸۸ و سانسور و
قطع زنده ی
برنامه
هنگامی که یکی
از برگزیدگان
روی جایگاه از
فیلم «آشغالهای
دوستداشتنی»
نام برد واکنش
های زیادی در
پی داشت.
به
گزارش کلمه، مراسم
پایانی سیودومین
جشنواره بینالمللی
فیلم فجر با
حضور رییسدفتر
رییسجمهور،
مشاور فرهنگی
رییسجمهور،
وزیر فرهنگ و
ارشاد
اسلامی، وزیر
راه و شهرسازی
و جمع کثیری
از هنرمندان
هنرهای نمایشی،
با اجرای مجری
منتخب مدیران
سازمان صداوسیما،
در سالن برج
میلاد در حالی
صورت گرفت که
سانسورها و
حذف های عیان
مدیریت این
جشنواره به
راحتی به
نمایش گذاشته
شد.
با
اعمال فشار
رسانه های
خاص؛ جوایز
عصبانی نیستم
حذف شد
جوایز
فیلم «عصبانی
نیستم» به
کارگردانی
رضا درمیشیان
در مراسم
اختتامیه
فیلم فجر به
درخواست
علیرضا رضا
داد دبیر جشنواره
حذف شد.
به
گزارش
خبرگزاری های
رسمی، مدیران
جشنواره فیلم
فجر از رضا
درمیشیان
خواسته اند تا
نامهای به
دبیر جشنواره
بنویسد و در
این نامه رقابت
در جشنواره
امسال انصراف
دهد. این
درحالی بود که
نوید
محمدزاده به
خاطر بازی در
این فیلم جایزه
بهترین بازگر
جشنواره
امسال را به
دست آورده و
باران کوثری
هم بر اساس
آرای هیات
داوران
شایسته
دریافت دیپلم
افتخار شده
بود.
ساعتی
پیش از اعلام
این خبر، فارس
خبرگزاری وابسته
به نهادهای
امنیتی نوشته
بود که بر اساس
شنیدهها
هیات داوران
جشنواره فیلم
فجر قرار است
امشب در
اختتامیه جشنواره
به فیلم
عصبانی نیستم
که مضمون حمایت
از فتنه ۸۸ را
دارد، سیمرغ
اهدا کند.
این
فیلم که به
دلیل محتوای
آن مورد
اعتراض برخی
رسانهها،
نمایندگان
مجلس و برخی
متدینین قرار
گرفته، در ۵
مورد
کاندیدای
دریافت سیمرغ
شده بود که
تمامی اسامی
پس از ساعتی
از خبرها حذف
شدند.
در
نهایت
خبرگزاری ها
اعلام کردند:
به دلیل فشارهای
برخی رسانههای
خاص باعث شد
که دستاندرکاران
جشنوارهی
فیلم فجر،
کاری کنند که
درمیشیان
کارگردان و
تهیهکننده
«عصبانی
نیستم» (که در
مراسم
اختتامیه حاضر
نبود) اعلام
کند، به دلیل
حرمت سینمای
ایران و حفظ
آرامش از
جوایز خود
گذشته است.
سانسور
اختتامیه
جشنواره فجر
در تلویزیون
همچنین
تلویزیون
هنگام پخش
مستقیم مراسم
اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر، هنگامی
که یکی از برگزیدگان
روی جایگاه از
فیلم «آشغالهای
دوستداشتنی»
نام برد، پخش
مستقیم این
مراسم را قطع
کرد.
بر اساس
این گزارش
هنگام پخش
مستقیم مراسم
پایانی سیودومین
جشنواره بینالمللی
فیلم فجر از
شبکه نمایش،
هنگامیکه
محسن دارسنج،
جایزه دیپلم
افتخار
بهترین چهرهپردازی
را برای فیلم
«همه چیز برای
فروش» دریافت
کرد، آنرا به
فیلم «آشغالهای
دوستداشتنی»
ساخته محسن
امیریوسفی
تقدیم کرد که
امسال بنا بر
آنچه که
ازسوی دبیر
جشنواره
«ملاحظات»
عنوان شد، از
این جشنواره
کنار گذاشته
شد.
در
این هنگام
زمانیکه
دارسنج در
کلام خود به
کلمه «آشغالها»
رسید،
تلویزیون پخش
مستقیم مراسم
را برای دقایقی
قطع کرد. این
اتفاق موجب شد
وقتیکه پخش
مستقیم مراسم
مجددا به آنتن
تلویزیون
بازگشت، از
پوشش اهدای
سیمرغ بلورین
بهترین چهرهپردازی
به محسن موسوی
برای فیلم
«رستاخیز» جا بماند.
مجری
آشنای
اختتامیه سال
های گذشته حذف
شده بود
روز
دوشنبه نیز
ایسنا گزارش
داده بود که
حضور «حسین
پاکدل» بهعنوان
مجری اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر بهدلیل
«ممنوعالکار
بودن» او در
تلویزیون
منتفی شد.
این
هنرمند که چند
دوره اجرای
اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر را برعهده
داشته است،
با تأیید این
خبر، گفته بود
که از ۱۰ روز
پیش برای
اجرای
اختتامیه
جشنواره فیلم
با من صحبت شد
و من تمام برنامههایم
را تغییر دادم
تا بتوانم در
خدمت دوستان باشم؛
اما یکباره
گفتند
تلویزیون با
شما مشکل دارد
و به همین
دلیل، موضوع
منتفی شد.
او
اظهار کرد:
برای وزارت
ارشاد متأسفم
که زیرمجموعهی
تلویزیون شده
است و در این
شرایط،
تلویزیون برای
جشنواره فیلم
فجر تعیین تکلیف
میکند.
دبیر
جشنواره برای
دوره بعد نیز
ابقا شد
بر
اساس این
گزارش البته
خدمات مدیران
جشنواره بی
پاداش نماند و
برای اولینبار
در طول سیو
دو سال برپایی
جشنوارهی
فیلم فجر،
دبیر دورهی
بعد در مراسم
اختتامیه
معرفی شد.
علیرضا رضاداد
از سوی ایوبی
ابقاء شد و
هدیهای را به
رسم تقدیر از
سوی رییس
سازمان
سینمایی
دریافت کرد.
حاتمی
کیا غایب بود
ابراهیم
حاتمی کیا که
خود نیز پیش
از این از فیلم
“شیار ۱۴۳″ به
عنوان یکی از
بهترین فیلم
های مربوط به
دوران دفاع
مقدس تقدیر
کرده و گفته
بود که در صورت
برنده شدن،
جوایزش را به
این فیلم به
دلیل شایستگی
هایش تقدیم
خواهد کرد و
برای فیلم “چ”
بیشترین
جوایز را به همراه
احمدرضا
درویش دریافت
کرده بود از
غائبین این
مراسم بود.
حاتمی
کیا پیش از
این و در
مراسم اکران
فیلم خود در کاخ
جشنواره گفته
بود مثل بعضیها
پول فیلمهایم
را از جشنواره
برلین و سفارت
هلند نمیگیرم.
طعنه ای که
گله های
فراوانی را در
پی داشت.
فیلم
“چ” که با موضوع
شهید چمران
مورد استقبال
مخاطبان نیز
قرار گرفت یکی
از پرهزینه
ترین فیلم های
جشنواره ی
امسال بوده
است.
برگزیدگان
سی و دومین
جشنواره فیلم
فجر
سودای
سیمرغ:
سیمرغ
بلورین
بهترین جلوههای
ویژه بصری به
سیدهادی
اسلامی برای
فیلم «چ» اهدا
شد.
در
بخش بعدی
سیمرغ بلورین
بهترین جلوههای
ویژه میدانی
به حمیدرضا
سلیمانی برای
فیلم
«رستاخیز» و «چ» و
اهدا شد.
دیپلم
افتخار
بهترین چهرهپردازی
به محسن
دارسنج برای
فیلم «همه چیز
برای فروش»
اهدا شد.
سیمرغ
بلورین هم به
محسن موسوی
برای فیلم
«رستاخیز» را
گرفت.
سیمرغ
بلورین
بهترین طراحی
صحنه و لباس
به مجید
میرفخرایی
برای فیلم
«رستاخیز»
رسید. شراره سروش
هم برای فیلم
«همه چیز برای
فروش» سیمرغ گرفت.
سیمرغ
بلورین
بهترین صدای
فیلم هم برای
فیلم «چ» به
صدابردار:
بهمن اردلان و
صداگذار: سیدعلیرضا
علویان رسید.
دیپلم
افتخار
بهترین
بازیگر نقش
مکمل مرد به میلاد
کیمرام برای
فیلم «خط ویژه»
اهدا شد. سیمرغ
بلورین این
بخش به بابک
حمیدیان برای
«چ» و «رستاخیز»
رسید.
دیپلم
افتخار
بهترین
بازیگر نقش
مکمل زن به
هنگامه
حمیدزاده
برای فیلم
«اشباح» و
ملیکا شریفینیا
برای فیلم
«اشباح» رسید.
سیمرغ بلورین
این بخش به
شبنم مقدمی
برای فیلم
«امروز» اهدا
شد.
هنگامه
قاضیانی
برترین های
بخش سیمرغ
بلورین بهترین
موسیقی متن را
اعلام کرد که
در این بخش
دیپلم افتخار
به کارن همایونفر
برای فیلم
«همه چیز برای
فروش» رسید.
استفان واربک
برای فیلم
«رستاخیز»
سیمرغ بلورین
گرفت.
سیمرغ
بلورین
بهترین تدوین
به مهدی حسینیوند
برای فیلم «چ»
رسید.
سیمرغ
بلورین
بهترین فیلمبرداری
به حسین
جعفریان برای
فیلم
«رستاخیز» اهدا
شد.
سیمرغ
بهترین
بازیگر نقش
اول مرد به
رضا عطاران
برای فیلم
«طبقه حساس»
رسید.
مریلا
زارعی برای
فیلم «شیار
۱۴۳» سیمرغ
بلورین بهترین
بازیگر نقش
اول زن را
دریافت کرد.
سیمرغ
بلورین
بهترین فیلمنامه
به بهروز
افخمی برای
فیلم «آذر،
شهدخت، پرویز
و دیگران»
تقدیم شد.
سیمرغ
بلورین
بهترین
کارگردانی هم
به نام
احمدرضا
درویش برای
فیلم
«رستاخیز» ثبت
شد. درویش در
این مراسم
حضور نداشت.
جایزه
ویژه هیات
داوران به
نرگس آبیار
برای «شیار
۱۴۳» تقدیم شد.
دیگر جایزه
ویژه هیات
داوران برای
حمید نعمتالله
کارگردان
«آرایش غلیظ»
در نظر گرفته
شد.
سیمرغ
بلورین
بهترین فیلم،
در این بخش دو
سیمرغ اهدا
شد. سیمرغ اول
به آذر،
شهدخت، پرویز
و دیگران (به تهیهکنندگی
بهروز افخمی و
سیدجمال
ساداتیان)/
سیمرغ بلورین
بهترین فیلم
به رستاخیز
(به تهیهکنندگی
تقی علیقلیزاده)
با
حضور رییس
دفتر رییس
جمهوری، وزیر
ارشاد، رییس
سازمان
سینمایی و
مدیر عامل
خانه سینما
روی سن دو جایزه
دیگر این دوره
از جشنواره هم
اهدا شد. بنیاد
سینمایی
فارابی برای
تهیهکنندگی
فیلم «چ» جایزه
ویژه نگاه ملی
را گرفت.
نتیجه
آرای مردمی
برای انتخاب
سیمرغ مردمی
توسط عسگرپور
مدیرعامل
خانه سینما
قرائت شد. فیلمهای
سینمایی «خط
ویژه» و «شیار
۱۴۳» به طور
مشترک سیمرغ
این بخش را
گرفتند.
نگاه
نو:
گفتنی
است، پیش از
معرفی
برگزیدگان
سودای سیمرغ، هیات
داوران بخش
فیلمهای اول
(نگاه نو)
جشنوارهی
فیلم فجر
برگزیدگانشان
را معرفی
کردند. ابوالحسن
داودی، محمد
علی باشه
آهنگر،پیمان
قاسمخانی،
عزیزالله
حمیدنژاد و
اکبر نبوی
برگزیدگان
این بخش را
بدین شرح
معرفی کردند:
در
بخش
دستاوردهای
فنی و هنری سه
دیپلم افتخار
اهدا شد:
دیپلم
افتخار
بازیگری به
امیر جدیدی
برای فیلمهای
«پایان خدمت» و
«سیزده» رسید.
دیپلم
افتخار
بازیگری
پانتهآ
پناهی برای
فیلم «خانوم»
تعلق گرفت.
دیپلم
افتخار
فیلمبرداری
مسعود سلامی
برای فیلم
«ناخواسته»
تعلق گرفت.
در
بخش بهترین
فیلمنامه
دیپلم افتخار
به سیدجلال
دهقانی برای
«خانهای کنار
ابرها»، سیمرغ
بلورین
بهترین
فیلمنامه به
محمدهادی
نائیجی برای
فیلم «حق سکوت»
تعلق گرفت
سیمرغ
بلورین
بهترین
کارگردانی به
جمشید محمودی
برای فیلم
«چند متر مکعب
عشق» اهدا شد.
سیمرغ
بلورین
بهترین فیلم
به نوید
محمودی برای
فیلم «چند متر
مکعب عشق» و
جایزه ویژه
هیأت داوران
به هومن سیدی
برای فیلم
«سیزده» اهدا
شد و این
کارگردان
جایزهاش را
به رئیس جمهور
اهدا کرد.
فیلم
های مستند:
در
بخش فیلم های
مستند نیز،
مهدی
نورمحمدی
برای فیلم «در
پناه بلوط»
سیمرغ بلورین
بهترین دستاورد
فنی- هنری را
دریافت کرد.
سیدغلامرضا
نعمتپور و
لاله روزگرد
برای فیلم
«برای
گونگادین بهشت
نیست» سیمرغ
بلورین
بهترین پژوهش
و تحقیق را
دریافت کرد.
محسن
استادعلی
برای فیلم
«جایی برای
زندگی» سیمرغ بلورین
بهترین
کارگردانی را
دریافت کرد.
همچنین جایزه
ویژه اهدا شد
به مجتبی
میرطهماسب برای
فیلم «شش قرن و
شش سال».
«خاطراتی
برای تمام
فصول» به تهیهکنندگی
مرتضی رزاقکریمی
سیمرغ بلورین
بهترین فیلم
را دریافت
کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جشنواره
فیلم فجر در
ایستگاه آخر؛
بیشترین
سیمرغ از آن «چ»
و «رستاخیز»/
بهترین نقش اول
زن به «شیار143»
رسید/ عطاران
نقش اول مرد
شد
تاریخ
انتشار : سه
شنبه ۲۲ بهمن
۱۳۹۲ ساعت
۲۲:۴۳
ماراتن
نفسگیر سیودومین
جشنواره فیلم
فجر؛ به
ایستگاه
پایانی رسید.
برگزیدگان
سال مهم
سینمای ایران
تا مشخص شدند
جشنواره به
پایان رسید.
بیشترین
سیمرغ از آن «چ»
و «رستاخیز»/
بهترین نقش اول
زن به «شیار143»
رسید/ عطاران
نقش اول مرد
شد
به
گزارش جهان به
نقل از تسنیم،
سرانجام بعد از
ده روز رقابت
هیجانبرانگیز،
جشنواره فیلم
فجر به مرحله
حساس اعلام
برگزیدهها
رسید.
امروز
از ساعت ۶:۳۰
مراسم
اختتامیه
جشنواره در
برج میلاد
آغاز میشود.
مراسمی که
قرار است در
آن برگزیدگان
یک رقابت
فشرده میان
بزرگان
سینمای ایران
داوری
شود.گزارش
لحظه به لحظه
مراسم را در
تسنیم
بخوانید.
۱۸:۱۳ :پیش
مقدمه مراسم
اختتامیه
جشنواره فیلم
فجر همچون
مراسم
افتتاحیه؛
عبور
هنرمندان از
فرش قرمز است.
رضا ناجی،
اولین
هنرمندی است
که از روی فرش
قرمز عبور میکند.
۱۸:۱۵: در
ادامه مراسم
سعید راد،
شهرام مسلخی،
سالم
صلواتی،یما
جاوودی،
یدالله صمدی،
مجید و نیکی
مظفری
ابوالحسن
داوودی، سعید
راد، غلامرضا
موسوی، لوریس
چکناواریان،
داریوش فرهنگ،
کارن همایونفر،
رویا
نونهالی،
بهرام رادان و
مصطفی رزاق کریمی
از فرش قرمز
عبور کردند.
احسان کرمی
اسامی
هنرمندان را اعلام